نام پژوهشگر: جابر شریفی نیارق

تعیین ارزش غذایی و برآورد انرژی قابل متابولیسم دو گونه مرتعی (artemisia fragrans willd.) و (kochia prostrata (l.) schrad.) در ارتفاعات نئور و منطقه مشگین شهر(استان اردبیل)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  مستقیم عزیز پور   فرزاد میرزایی آقجه قشلاق

دراین تحقیق ارزش غذایی ( ترکیبات شیمیایی، انرژی قابل متابولیسم، قابلیّت هضم، قابلیّت تولید گاز) دو گونه مرتعی (artemisia fragrans willd.) و (kochia prostrata (l.) schrad.) بررسی شده است. نمونه-برداری در سه مرحله فنولوژیکی (رشد رویشی، گل دهی و بذر دهی ) در دو منطقه متفاوت (نئور و مشگین شهر) و در دو ارتفاع متفاوت (سایت یک در نئور با ارتفاع 1600 متر و سایت دو با ارتفاع 1934 متر و در منطقه مشگین شهر سایت یک با ارتفاع 1070 متر و سایت دو با ارتفاع 1350 متر) صورت گرفت. نتایج نشان داد در مرحله رشد رویشی هر دو گیاه، پروتئین خام بیشتر و دیواره ی سلولی کمتر است. بنابراین تولید گاز در مرحله اول رشد بیشتر است. مقدار تولید گاز از بخش محلول و نامحلول درمنه در مرحله رویشی سایت اول منطقه مشگین شهر و نئور به ترتیب 17/59، 18/52 میلی لیتر و برای kochia به ترتیب 97/64، 69/63 میلی لیتر بدست آمد. انرژی قابل متابولیسم درمنه در مرحله رشد رویشی برای منطقه مشگین شهر و نئور به ترتیب 39/2، 12/2 و برای kochia به ترتیب 20/2، 18/2 مگاکالری بر کیلوگرم ماده خشک برآورد شد. در بین گونه های مورد مطالعه در هر دو منطقه از نظر انرژی قابل متابولیسم، قابلیت هضم، و تولید گاز تفاوت چندانی در بین دو منطقه دیده نشد. در میان این دو گونه نیز با توجه به پروتئین خام و قابلیت هضم بیشتر، ارزش تغذیه ای درمنه برای دام بیشتر از kochia در ارتفاعات نئور و مشگین شهر بود.

ارزیابی تخریب و وضعیت مرتع در چارچوب فاصله از روستا با استفاده از روش های زمینی و سنجش از دوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  امین پورعلی کوتیانی   معصومه امیرخانی

این تحقیق با هدف ارزیابی تخریب و وضعیت مرتع در چارچوب فاصله از روستا با استفاده از روش های زمینی و سنجش از دوری، در دامنه شمالی سبلان در سه روستای حیدرآباد، قلی بیگلو و ارباب کندی انجام شد. پس از بررسی¬های میدانی و با توجه به جاده¬های در دسترس نمونه برداری در هر روستا در سه فاصله 200 متری (چرای شدید)، 1000 متری (چرای متوسط) و 2000 متری (فاصله سبک)، در طول ترانسکت های 100 متری، که در طول هر ترانسک 10 پلات بصورت سیستماتیک تصادفی نمونه برداری شد انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تجزیه واریانس چند متغیّره در نرم¬افزار آماری spss16 استفاده شد. از نرم¬افزار ecological methodology ve 6.2 برای محاسبه شاخص¬های تنوع و یکنواختی استفاده شد. مطابق نتایج حاصل از ارزیابی شاخص های عددی تنوع گونه ای حداکثر شاخص¬های تنوع شانون-واینر، و بریلئون و سیمپسون در دو کانون بحرانی ارباب کندی و قلی بیگلو در فاصله سوم از روستا¬ها می¬باشد همچنین شاخص¬های یکنواختی سیمپسون، کومارگو و اسمیت-ویلسون در هر کانون بحران با توجه به افزایش فاصله از آن نشان داد که در دو روستای ارباب کندی و قلی بیگلو با افزایش فاصله از کانون بحران در هر سه سایت روند افزایشی وجود دارد ولی در روستای حیدرآباد برخی از شاخص های یکنواختی با افزایش فاصله روند افزایشی نشان می دهند. نتیجه بررسی بر روی پوشش گیاهی سه کانون بحرانی در منطقه دامنه های شمالی سبلان، نشان داد که 45 گونه گیاهی، متعلق به 35 جنس و 13تیره از سه کانون بحرانی گسترش دارد. همچنین نتایج حاصل از مطالعات در کانون بحرانی قلی بیگلو نشان داد که میانگین تاج پوشش، تولید و درصد لاشبرگ در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی دار وجود دارد. در مقایسه میانگین¬ پارامترها درکانون بحرانی ارباب کندی، بین پارامترهای پوشش تاجی، تراکم و درصد سنگ وسنگریزه در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی دار مشاهده شد. در روستای حیدرآباد نیز به غیر از پارامترهای تولید و سنگ و سنگ¬ریزه، سایر پارامترها در فواصل مختلف و شدت¬های مختلف چرایی اختلاف معنی¬داری نشان ندادند. در گروهبندی 9 سایت مورد مطالعه با روش های آنالیز تجزیه خوشه ای به روش حداقل واریانسward))، pca و cca با فرض اینکه با نتایج این گروهبندی ها، سایت های اول هر سه کانون بحرانی (فاصله اول) در یک گروه، سایت های دوم هر سه کانون بحرانی (فاصله دوم) در یک گروه و سایت های سوم هر سه کانون بحرانی ( فاصله سوم) در یک گروه، طبقه بندی می گردند، اما مطابق گروه بندی حاصل از روش های خوشه بندی و pca مطابق فرض صورت نگرفت در مرحله آخر از روش cca نیز به منظور گروه بندی سایت ها استفاده گردید. در این روش، تا حدودی گروه بندی مورد نظر صورت پذیرفت، به گونه ای که سه سایت دوم و آخر نمونه برداری شده در هر کانون بحرانی به دلیل وجود ویژگی های اکولوژیکی و خصوصیات پوشش گیاهی مشابه، در یک گروه قرار گرفتند. اما، سایت های اول کانون های بحرانی در گروه های جدا گانه قرار گرفتند. برای ارزیابی پوشش سطحی با استفاده از سنجش از دور از 12 شاخص پرکاربرد استفاده گردید که نتایج حاصله حاکی بر عدم امکان ارزیابی پوشش سطحی کانون های بحران با استفاده از سنجش از دور دارد.

برآورد تولید اولیه با استفاده از داده های سنجش از دور در مراتع سبلان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  اردشیر پورنعمتی   معصومه امیرخانی

هدف از این تحقیق برآورد تولید اولیه با داده¬های سنجش از دور در مراتع سبلان است. نمونه برداری در بهار 1392 در سطح شش تیپ گیاهی در قالب 24 واحد نمونه¬برداری به¬صورت تصادفی مشخص گردید و در هر واحد در 9 پلات به¬صورت تصادفی- سیستماتیک تولید گروه¬های گیاهی در قالب تولید گراس¬ها، فورب¬ها، بوته¬ای¬ها و تولید کل برداشت گردید. ابتدا تجزیه و تحلیل لازم جهت اگاهی از اثرات پارامترهای اقلیمی و پستی و بلندی در مقدار تولید اولیه گیاهان مرتعی سبلان در قالب فرم¬های رویشی (گراس، فورب و بوته) و تولید کل انجام شد. همبستگی بین فرم های رویشی با پارامترهای بارندگی و دما با استفاده از روش رگرسیون چندگانه در نرم¬افزار spss16 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی گراس ها (01/0p<)، فورب ها (01/0p<) و بوته ای ها (01/0p<) رابطه معنی داری با پارامترهای اقلیمی دارند، اما بین تولید کل با عوامل اقلیمی انتخاب شده رابطه معنی داری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد تولید گراس ها بیشتر از دو فرم رویشی دیگر تحت تأثیر عوامل اقلیمی قرار دارند و در طبقات مختلف دارای اختلاف معنی دار می باشند. بعلاوه تولید فورب ها نیز بیشتر از بوته ای ها تحت تأثیر عوامل اقلیمی انتخاب شده قرار دارند. همبستگی بین فرم های رویشی و تولید کل با پارامترهای پستی و بلندی با رگرسیون چندگانه نیز تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی گراس ها (01/0p<)، فورب ها (01/0p<) و بوته ای ها (05/0p<) با پارامترهای پستی و بلندی رابطه معنی داری دارند، اما بین تولید کل با این عوامل رابطه معنی داری (05/0p>) مشاهده نشد. تولید گراس ها، فورب ها و تولید کل با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوته ای ها با افزایش شیب کاهش پیدا می کند. تولید گراس ها با افزایش ارتفاع افزایش پیدا می کند و مقدار آن در جهت شرقی نیز بیشتر از سایر جهات می باشند. تولید فورب ها با افزایش ارتفاع کاهش پیدا می کند و در جهت شرقی بیشتر از سایر جهات است. تولید بوته ها و تولید کل در طبقه ارتفاعی میانی بیشتر از سایر طبقات بوده و در جهت شمالی بیشتر از سایر جهات با توجه به مناسب بودن شرایط اکولوژیکی و تخریب کمتر می باشند. همچنین برای تعیین مهمترین عامل یا عوامل محیطی موثر در تغییر تولید، از روش تجزیه به مولفه¬های اصلی با استفاده از نرم¬افزار pc-ord4 استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین عوامل محیطی انتخاب شده بر اساس دو مولفه اول، ارتفاع، بارندگی، میانگین درجه حرارت و شیب بیشترین تأثیر را بر تولید مراتع سبلان دارند و این مولفه ها 09/83 درصد تغییرات تولید گیاهان مرتعی را در بر می¬گیرند. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل¬ همبستگی نشان داد میانگین درجه¬حرارت اثر منفی و سایر عوامل تأثیر مثبت بر تغییرات تولید دارد. برای برآورد تولید از داده¬های ماهواره لندست 8 در مراتع سبلان استفاده شد. داده¬های ماهواره¬ای مربوط به تاریخ 28 تیر 1392 و نمونه¬برداری زمینی در نزدیک¬ترین تاریخ به زمان تصویربرداری انجام گرفت. اقدامات لازم جهت پیش پردازش تصاویر ماهواره¬ای صورت گرفت و سپس 24 شاخص گیاهی با استفاده از ترکیب باندها محاسبه شدند. با استفاده از رگرسیون خطی همبستگی میان تولید فرم¬های رویشی و تولید کل مشخص گردید. نتایج نشان داد که شاخص¬های rvi، tndvi و gndvi بالاترین ضریب همبستگی را با تولید گراس¬ها، شاخص¬های pd312، io و pd311 با تولید فورب¬ها، شاخص¬های rdvi، dvi و rvi با تولید بوته¬ای¬ها و pd311، pd321 و pd312 با تولید کل را داشته و دارای رابطه معنی¬دار (01/0p<) می¬باشند. سپس با توجه به سطح معنی¬داری و رنج دینامیکی شاخص¬های انتخاب شده با نمونه¬برداری زمینی شاخص مناسب برای تهیه نقشه پهنه¬بندی تولید انتخاب شد.