نام پژوهشگر: محمدرضا رضاپناه

بررسی بیماری زایی نماتودهای بیمارگر حشرات روی سوسک شاخک بلند رزاسه در شرایط آزمایشگاه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  شروین شریفی سرابی   جواد کریمی برنگ

سوسک شاخک بلند رزاسه osphranteria coerulescens از آفات مهم درختان میوه¬ی مناطق سردسیری ایران می¬باشد که به کلیه¬ی درختان میوه متعلق به خانواده rosaceae حمله می¬کند. در این بررسی توان بیماری¬زایی دو گونه از نماتودهای بیمارگر حشرات heterorhabditis bacteriophora و steinernema carpocapsae علیه لاروهای سن آخر این آفت تحت شرایط آزمایشگاه ارزیابی شد. در آزمایش تشتک پتری، لاروها حساسیت بالایی به لارو بیمارگر هر دو گونه نشان دادند (65 تا 5/97 درصد مرگ¬ومیر)، اما قدرت بیمارگری ایزوله s. carpocapsae به شکل معنی¬دار بیش¬تر بود. هر دو گونه توانایی نفوذ به بدن میزبان و تولید مثل در بدن آن را داشتند، ولی تولید نتاج در بدن میزبان در گونه¬ی h. bacteriophora و توانایی نفوذ به بدن میزبان برای گونه¬ی s. carpocapsae به صورت معنی¬دار بیش¬تر بود. در آزمایش جلب روی محیط آگار، گونه¬ی s. carpocapsae به مقدار ناچیز به سمت علایم آفت و لارو galleria mellonella جلب شد، اما h. bacteriophora به صورت قابل ملاحظه¬ به ناحیه¬ی نگاه¬داری لاروها جلب شد. در ارزیابی توان بیمارگری با شاخه¬های بریده¬ی درخت زردآلو، هر دو گونه توانستند از توده¬ی فضولات لارو آفت در نوک شاخه عبور و به عمق دالان¬های لاروی نفوذ نمایند و بعد از یافتن موقعیت میزبان، به بدن آن وارد شده و آن را در زیستگاه طبیعی خودش از بین ببرند. مطالعه¬ی جاری توان بیماری¬زایی نماتودهای بیمارگر حشرات را در برنامه کنترل زیستی لارو سوسک شاخک بلند رزاسه نشان داد. انجام مطالعات تکمیلی جهت تایید امکان استفاده از این عوامل بیمارگر در مدیریت کنترل آفت تحت شرایط طبیعی ضروری است.

استفاده از فنولوژی وابسته به دما در تهیه مدل پیش آگاهی کرم سیب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1388
  حسین رنجبر اقدم   یعقوب فتحی پور

شناخت عوامل موثر در رشدونمو کرم سیب cydia pomonella (linnaeus) و به کارگیری این عوامل در مدل های پیش آگاهی، امکان تعیین مناسب ترین زمان اعمال روشهای کنترل و افزایش موفقیت در برنامه های مدیریت آن را فراهم می کند. در این پژوهش نرخ رشدونمو و پارامترهای دموگرافیک کرم سیب در دماهای 10، 14، 20، 25، 27، 30، 33 و 35 درجه سلسیوس بررسی شد. یافته های حاصل وجود رابطه ای غیرخطی بین دما و نرخ رشدونمو را نشان داد. به منظور توصیف روند رشدونمو در دماهای مختلف، تعیین آستانه های پایین و بالای دما و دمای بهینه رشدونمو، 18 مدل غیرخطی ارزیابی شدند. در کنار مدل های غیرخطی، دو مدل خطی نیز برای تعیین نیاز گرمایی مراحل مختلف رشدی کرم سیب و برآورد آستانه پایین دما استفاده شدند. از بین مدل های غیرخطی، مدل پلی نومیال بیشترین برازش را روی مقادیر مشاهده شده نرخ رشدونمو داشت. این مدل ضمن شبیه سازی نزدیک به واقعیت رشدونمو کرم سیب در گستره دمایی 14 تا 33 درجه سلسیوس، دمای بهینه رشدونمو مراحل مختلف نابالغ کرم سیب را از 29/76 تا 30/60 درجه سلسیوس برآورد کرد. آستانه پایین دما برای رشدونمو کرم سیب با استفاده از مدل بریر-1، از 8/68تا 9/64 درجه سلسیوس برای مراحل مختلف رشدی کرم سیب برآورد شد. آستانه بالای دما نیز برای رشدونمو مراحل مختلف نابالغ کرم سیب با استفاده از مدل بریر-2 از 33/39 تا 34/44درجه سلسیوس تخمین زده شد. در بین مدل های خطی مورد بررسی، مدل خطی ایکموتو وتاکائی توانست آستانه پایین دما و نیاز دمایی مراحل مختلف نابالغ کرم سیب را با دقت بیشتری برآورد نماید. بر اساس این مدل نیاز گرمایی مراحل زیستی تخم، لارو، شفیره و کل دوره نابالغ کرم سیب به ترتیب 79/80، 312/60، 232/03 و 615/32 روز-درجه برآورد شد. نرخ بقاء سنی کرم سیب در دماهای مورد مطالعه متفاوت بود. پارامترهای دموگرافیک کرم سیب نیز در دماهای 20، 25، 27 و 30 درجه سلسیوس اختلاف معنی داری داشتند. بیشترین مقدار نرخ خالص تولیدمثل (r0)، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) به ترتیب 18/28 (نتاج ماده/ماده)، 0/08 (نتاج ماده/ماده/روز) و 1/08در دمای 27 درجه سلسیوس بود. کوتاهترین میانگین طول نسل (t)، 50/33 روز بود که در دمای 30 درجه سلسیوس و کمترین زمان برای دو برابر شدن جمعیت (dt)، 90/8 روز در دمای 27 درجه سلسیوس بدست آمد. همچنین در این تحقیق مدل های غیرخطی به منظور توصیف نرخ ذاتی افزایش جمعیت، نرخ بقاء و باروری سنی کرم سیب در دماهای مورد بررسی استفاده شد. براساس یافته های آزمایشگاهی به منظور ارائه مدل فنولوژیک برای پیش آگاهی کرم سیب بررسی های صحرایی از سال 1386 تا 1387 در منطقه مراغه واقع در استان آذربایجان شرقی انجام شد. در این بررسی نوسانات جمعیت هریک از مراحل زیستی کرم سیب از زمان ریزش گلبرگهای سیب تا زمان برداشت محصول بر اساس برنامه نمونه برداری ثبت شد. از سوی دیگر تغییرات دمای محیط نیز در باغ مورد بررسی به طور ساعتی به وسیله دماسنج الکترونیکی در همان دوره زمانی تعیین شد. سپس بر اساس آستانه های دمایی تعیین شده در آزمایشگاه، زمان فیزیولوژیک لازم برای هر یک از مراحل زیستی کرم سیب بر اساس ساعت- درجه و روز- درجه به عنوان مدل فنولوژیک وابسته به دما تعیین شد. این مدل توانست زمان ظهور هر یک از مراحل زیستی آفت را برای اتخاذ تصمیمات لازم در برنامه مدیریت تلفیقی آن پیش بینی کند. از سوی دیگر بررسی های انجام شده فعالیت دو نسل کرم سیب را در منطقه مورد بررسی مشخص کرد.