نام پژوهشگر: حمیدرضا آیت اللهی

دین در عصر پست مدرن؛ با تکیه بر اندیشه جان دی. کاپوتو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  آزاده فضلی   حمیدرضا آیت اللهی

کاپوتو در کتاب در باب دین اعترافی پست مدرن سر می دهد مبنی بر دین داری بدون دین. دین بدون دینِ کاپوتو شرح ایمان دینی مردمان امروز است. در دنیایی که خدا مرده دین هنوز زنده و پابرجاست و کاپوتو در پی پاسخ به چرایی همین امر است. نظریه اصلی کاپوتو در خصوص دین در این کتاب آمده، بنابراین در آشنایی با آرای دینی او این کتاب اهمیت کلیدی دارد. پژوهش حاضر شامل دو بخش مقدمه و ترجمه کتاب مزبور است. در مقدمه سعی شده مبانی محوری مباحث کاپوتو در این کتاب مشخص شود و با به دست دادن خوانش متفاوتی از متن، جنبه های واسازانه و پست مدرن آن مورد توجه ویژه قرار گیرد. در بخش های دیگر مقدمه به ریشه های کیرکگوری اندیشه کاپوتو و نیز تأثیرپذیری وی از افکار دریدا پرداخته شده . در ادامه ترجمه متن چهار فصل اول کتاب ارایه شده. در فصل اول، کاپوتو با تعریف دین به «عشق به خداوند» آن را به حوزه امر سوبژکتیو می برد. کاپوتو مفاهیم «امر ناممکن»، «آینده مطلق» و «آن راز» را مبنای بحث خود قرار می دهد. در فصل دوم کاپوتو با ارایه دسته بندی ای متفاوت از تاریخ فلسفه دین نحوه شکل گیری دوره پست مدرن و نیز ویژگی های آن را بیان می کند. فصل سوم شرح همزیستی دین و دنیای تکنولوژیک و پساصنعتی است. در فصل چهارم کاپوتو با تأکید بر اعتقاد نداشتن به حقیقت مطلق، به نتایج اخلاقی پای بندی به این دین سوبژکتیو می پردازد.

ایمان و تحلیل فلسفی (تاثیر فلسفه تحلیلی بر فلسفه دین)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  فائزه برزگر تبریزی   حمیدرضا آیت اللهی

چکیده ندارد.

بررسی دیدگاه پل هلم در خصوص ازلیت الهی و سنجش آن با دیدگاه شهید مطهری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  فاطمه مسلمی حقیقی   حمیدرضا آیت اللهی

در غرب موضوع ازلیت الهی، متالهان و بسیاری از فیلسوفان معاصرین را به تفکر واداشته است. اهمیت اثبات ازلیت خدا در فلسفه غرب تا آن انداره است که فهم بسیاری از آموزه های کتاب مقدس را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. پل هلم از آن دسته از متالهان است که در صدد است از این ایده دفاع کرده و ضعف باور به زمانمندی خدا را نشان دهد. شهید مطهری نیز به عنوان یکی از اندیشمندان مسلمان گرچه مستقیماً به ازلیت الهی نپرداخته، اما با توجه به مبنای فلسفی و الهیاتی مورد نظر وی به خوبی می توان نوع نگرش ایشان را بدست آورد. در این رساله تلاشی صورت گرفته است تا آراء شهید مطهری و پل هلم در خصوص ازلیت خداوند و نتایج مهم منبعث از آن مورد بررسی قرار گیرد.

بررسی تطبیقی مواجهه ی صدرالمتألهین و فخررازی با مسئله ی شر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  مریم برخوردارپور   حمیدرضا آیت اللهی

صدرالمتألهین عدمی بودن شر را به فقدان ذات و یا فقدان کمال ذات شیء نسبت می دهد. از دیدگاه او شرور بسته به مرتبه ی وجودی ممکنات، نسبی می باشند. خداوند وجود مطلق و خیر محض است و شر به عدم تحقق امکان های موجود برمی گردد. شر از جهت فاعل و قابل ضرورت علّی می یابد، و هر وجود ممکنی به واسطه اینکه همه امکان های وجودی اش در آن به ظهور نرسیده است، با شر همراه است. فخرالدین رازی، اما، شر بالذات را به عدم ضروریات و منافع شیء نسبت می دهد و وجودی بودن شر را بالعرض و داخل در قضای الهی می داند. از دیدگاه او شرور از این جهت که در مورد یک چیز شر هستند و در مورد و موقعیتی دیگر خیر، نسبی می باشند. شرور ضرورت علّی ندارند چون خداوند فاعل بالاضطرار نیست، و به اقتضای حکمت خداوند از خیرات تفکیک ناپذیرند. عدالت الهی را ملاصدرا فیض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتی که امکان هستی و یا کمال در هستی دارند، می داند. در نظر او شروری که در عالم دیده می شود یا از لوازم ماده است و یا به پندار ما نامطلوب است. شرور مرتبط با نظام تکوین به سبب نقصان قابل است و نه امساک فیض فاعل، تا ظلم یا تبعیض تلقی شوند. اما شرور غیر مرتبط با نظام تکوین- همچون شر اخلاقی- در حوزه اختیار بشر است و مسئولت خلیفه اللهی او جزئی از نظام احسن می باشد. در حالیکه امام فخررازی بر این باور است که هر فعلی در ذات خود نه عدل است و نه ظلم، هرگونه تصرفی از ناحیه خداوند نیکوست و در کار او قبیح و ظلم موضوعیت ندارد.

بررسی بخشی از آراء اصلی کواین در نظام فلسفی اش با محوریت مجموعه مقالات منتشر شده ی انتشارات کمبریج در کتاب cambridge companion to quine
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1390
  محمد محمدی الموتی   حمیدرضا آیت اللهی

هدف از این نوشتار معرفی بخش های اصلی نظام فکری و فلسفی کواین، با محوریت مقالاتی از سلسله کتاب-های انتشارات کمبریج به نام کواین، می باشد. در این چارچوب، در مقدمه با توجه به اهمیتی که آراء حلقه ی وین یا همان شاکله ی اصلی پوزیتیویست های منطقی و به اقتفای آنان دیدگاه های فلسفی ردولف کارنپ بر شکل دهی و جهت دهی به تفکر کواین داشته است، اشاره ی بسیار کوتاهی به سرخط تفکر آنان شده است. فصل اول به معرفت شناسی طبیعی شده ی کواین و تلاش او می پردازد که می خواهد معرفت شناسی را درون خود علم تجربی بنا نهد و بر پایه های آن استوار سازد. از نظر کواین معرفت شناسی مبنایی برای علم تجربی به دست نمی دهد بلکه این علم تجربی است که چارچوبی برای فهم خود در اختیار قرار می دهد. این باژگونی هسته ی انقلابی مفهوم معرفت شناسی طبیعی شده ی کواین را بیان می دارد. در ادامه نویسنده سعی می کند نشان دهد که به-رغم تعدیل هایی که کواین در مدل خود و نیز بخش های مختلفی از نظام فلسفی خود برای ایجاد امکان دفاع از نظریه اش ایجاد می کند، اولاً نمی تواند به طور کامل پای بند تجربه باوری خود باقی بماند و ثانیاً از میان احتمالات مختلف به سوی احتمالاتی می غلتد که وزنه ی طبیعت گرایانه ی آن کم تر است، به گونه ای که می توان آن را بازگشتی از رویکرد طبیعت گرایانه به شمار آورد. تمایز میان دو قضیه ی تحلیلی و ترکیبی، پس از کانت، به موضوعی اصلی در مباحث معرفت شناسانه و امکان فهم مورد توجه قرار گرفت. از جمله این موضوع در مباحث کارنپ، به عنوان یکی از اعضای برجسته ی حلقه ی وین، مورد اهتمام آشکار بود. کواین با چاپ مقاله ی "دو حکم جزمی تجربه گرایی" به این اصل، در کنار اصل تقلیل گرایی، حمله برد. فصل دوم از این پژوهش به ارزیابی مشروعیت مطالبات و بحث کواین توجه نشان می-دهد. کواین فقدان محتوای تجربی در تقسیم بندی قضایا به تحلیلی و ترکیبی را سبب آن می داند که این بحث به باوری متافیزیکی و در نتیجه ناپذیرفتنی بدل شود. البته در این زمینه تقابل اصلی میان کارنپ و کواین شکل می-گیرد. کواین، هم چنین، وجود معیاری تجربه گرایانه را در فهم پذیری تمایز تحلیلی- ترکیبی لازم می داند و این مطالبه ای است که مشروعیت و محتوای خود را از سنت تجربه گرایی به دست می آورد. اما مشکل آن است که کواین جزییات خواست خود را به شکل مبهمی بیان کرده است. از سوی دیگر نویسنده با توجه به آن که کواین تقلیل گرایی را به عنوان دومین حکم جزمی تجربه گرایی مورد تهاجم قرار می دهد، می کوشد نشان می دهد که وی در مخالفت با تمایز تحلیلی- ترکیبی در برخی جنبه ها هم تقلیل گرا می شود وهم اثبات گرا. درنهایت هم نشان می دهد که کواین، به رغم تعدیل هایی که در نگاه کل گرایانه ی خود می دهد، می پذیرد که "جملات از لحاظ شناختی معادلند، اگر جایگزینی یکی به جای دیگری تأثیر بر محتوای تجربی هیچ کدام از مجموعه جملات نداشته باشد" و این بیان برای حفظ تحلیلی بودن کافی است. فصل سوم به چهار موضوع می پردازد: ارائه ی خلاصه ای از مباحث کواین درباره ی کل گرایی معنا؛ نسبت میان کل گرایی، طبیعت گرایی و تحقیق پذیری معنا؛ طرح جزییات بیش تری از استدلال کواین درباره ی کل گرایی و ارتباط ادعای نامعقولی تمایز تحلیلی- ترکیبی با کل گرایی معتدل و ریشه ای؛ پرسش های بی پاسخ ناشی از مدعای کواین در زمینه ی کل گرایی. مسایل مربوط به ارجاع و وجودشناسی بخش قابل توجهی از آثار کواین را به خود اختصاص داده که در فصل چهارم مورد بحث قرار می گیرد. در این فصل ابتدا مختصری از دیدگاه راسل درباره ی ارتباط ذهن با جهان خارج طرح می شود که در تغایر کامل با نقطه نظرات کواین است. چگونگی دست یابی به معرفت و نحوه ی تماس ذهن با چیزهایی غیر از خود پرسش هایی است که کواین، در پاسخ، به آنها می پردازد. پاسخ هایی که از مسیر دیدگاه طبیعت گرایانه ی وی گذر می کند. اما نکته ی کلیدی در پاسخ های کواین پنداری است که او از جمله ی مشاهدتی دارد. از نظر او تمامی معرفت ما، هرچند تئوریک، در نهایت از طریق جملات مشاهدتی قابل پاسخ گویی است که وی آنها را مشاهده ی مطلق می نامد. از سوی دیگر، کواین، به نوعی مشابه با راسل، بر جنبه ی ارجاعی زبان تأکید دارد. لکن، این ارجاع را بنیادین، به معنای راسلی آن، نمی داند. به علاوه، مفاهیمی که از طریق آنها زبان اقدام به برقراری ارتباط با جهان می کند از دیدگاه وی ارجاعی نیستند. ارجاع از نظر کواین نسبتی میان زبان و برخی اصطلاحات زبانی و جهان است و قابلیت ارجاع یک قابلیت استفاده از زبان است. او هم چنین، از ارتباط میان کارکرد ارجاعی زبان و شاکله ی مفهومی ما سخن می گوید که البته از نظر وی این دو دو تلاش جدا از هم نیستند و درک ارجاع یک گام مهم به سوی توضیح مفهومی است درباره ی وجود. وجودشناسی، از منظر کواین، موضوعی تصنعی به شمار می رود و این رأی در کنار نوع نگاه او به زبان نوعی نسبیت وجودشناختی را تداعی می کند؛ هرچند وی چنین نسبیتی را انکار می نماید. در این فصل با بررسی نظرات کواین به زبان (زبان معمولی و زبان تابع) و رابطه ی آن با وجودشناسی و پرسش های ناشی از آن و در عین حال مقایسه ی آرای کواین و کارنپ دست به ارزیابی دیدگاه کواین زده می شود. فصل پنجم، هم دلانه تر، دو موضوعی را مورد نظر قرار می دهد که می توان آنها را از شاکله های اساسی اندیشه ی کواینی دانست: رفتارگرایی و تجربه گرایی. در این بخش تلاش آن بوده که با توجه به بخش های مختلف آرای کواین رابطه ی میان طبیعت گرایی، فیزیکالیسم و تجربه گرایی وی تبیین شود و معلوم گردد که تجربه گرایی که کواین آن را نوین می داند چیست و آن نقشی که در حوزه ی زبان ایفا می کند کدام است. البته باید در نظر آورد که زبان نیز در چارچوب نظام کواینی مولفه ای محوری است. از نظر کواین، در حوزه ی زبان شناسی، افراد یک انتخاب بیش تر ندارند: فراگیری زبان از طریق مشاهده ی رفتار دیگران به صورت بین الاذهانی. نتیجه ی این ادعای تجربی درباره ی یادگیری زبان، هم، ادعایی مبتنی بر معناشناسی است که بر اساس آن، هیچ معنای زبانی وجود ندارد که در رفتار پدیدار نباشد.

مقایسه مفهوم علیت در فلسفه لایب نیتس و هیوم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  مهدی بهشتی   حمیدرضا آیت اللهی

در میان مسایل فلسفی، اصل علیت از اولین مسایلی است که فکر بشر را به خود مشغول کرده است. در بیان اهمیت آن، همین قدر کافی است که بدانیم این اصل، پایه و اساس هر گونه معرفتی است به طوری که بطلان یا تزلزل آن، موجب تزلزل معرفت بشری می گردد. پس از رنسانس، با دو جریان عمده عقل گرایی و تجربه گرایی در فلسفه مغرب زمین مواجهیم که تمام مسایل فلسفی از جمله علّیت را تحت الشعاع خویش قرار دادند. ما در این تحقیق، با انتخاب لایب نیتس از گروه اول و هیوم از گروه دوم، به مقایسه نظرات این دو جریان در ارتباط با تبیین فلسفی علیت می پردازیم. در دیدگاه لایب نیتس، حالتی از جوهر (یا مناد)، علت برای حالت بعدی همان جوهر است و وی رابطه علیت را بین خدا و مخلوقات می پذیرد امّا تأثیر و تأثر بین دو جوهر مخلوق را نفی می کند و آن را به هماهنگی پیشین بنیاد بین آنها ارجاع می دهد. در مقابل، هیوم بر مبنای نظام تجربه باورانه خویش، وجود ضرورت علّی میان پدیده های علت و معلول را انکار نموده و با تحلیلی روان شناسی، ایجاد مفهوم آن را در ذهن ناشی از عادت و تجربه قلمداد می کند. در پایان، نظرات این دو فیلسوف در رابطه با علیت در چهار محور زیر مورد مقایسه قرار گرفته اند: نگاه ابژکتیو یا سوبژکتیو به علیت، موضع کانت در برابر دو فیلسوف، ارتباط ضرورت علّی با آزادی و اختیار آدمی، جایگاه خدا در بحث علیت.

عقلانیت و فایرابند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1390
  غلامحسین مقدم حیدری   حمیدرضا آیت اللهی

هیچ یک از فیلسوفان علم به اندازه فایرابند مسئله «عقلانیت نظریه های علمی» را مورد کنکاش قرار نداده است. از این رو آرای فایرابند در این حوزه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این رساله در وهله اول سعی دارد نشان دهد که فایرابند به چه مسائل و نکاتی درباره نگرش های موجود عقلانیت تفطن یافته است؟ به عبارت دیگر برداشت فایرابند از عقلانیت چیست و نقد های او بر آن کدامند؟ در مرحله بعد این نقدها دارای چه پیامدهایی هستند و چه حوزه هایی را به چالش می کشند؟ اما باید توجه کرد کسی که به نقد عقلانیت می پردازد خود در بازی عقلانیت قرار دارد از این رو استدلال و براهینش گرفتار پارادکس هایی است. یعنی او در استدلال های خودش از همان روش هایی استفاده می کند که به نقد آنها در قالب نظریه های رایج عقلانیت علمی می پردازد. از این رو در گام سوم سعی می کنیم پارادکس های فایرابند در استدلال هایش را نشان دهیم. در نهایت نیز با توجه به این بررسی ها تلاش می کنیم ایده نوینی از عقلانیت نظریه های علمی ارائه کنیم.

بررسی نظام معرفت شناسی علامه طباطبایی (ره)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1386
  زهرا میرمهدی   حمیدرضا آیت اللهی

چکیده ندارد.

بررسی معنای زندگی از دیدگاه ملاصدرا و نوصدرائیان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1386
  محمدعلی اخگر   عبدالله نصری

چکیده ندارد.

بررسی رابطه دین با مبانی اخلاق زیستی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1386
  زهرا مشجرابوزیدآبادی   حمیدرضا آیت اللهی

چکیده ندارد.

بررسی مبانی فکری - فرهنگی آراء فروید در باب دین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1387
  بهروز اسدی   حمیدرضا آیت اللهی

چکیده ندارد.

بررسی منطقی تعارضات اخلاقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  زینت آیت اللهی   فرشته نباتی

در تعارض میان دو عمل اخلاقی، این که کدام عمل باید انتخاب شود از مباحث مهمی است که به فلسفه اخلاق مربوط است. نظریهپردازان اخلاقی نظیر کانت، راس، برادلی و... به این موضوع توجه داشته و هر یک نظرات خاصی ارائه نمودهاند. بحث تعارض تکالیف در حوزههای دیگر نظیر حقوق، اخلاق پزشکی، اقتصاد و سیاست نیز مطرح میشود. لذا علاوه بر ارزش نظری پرداختن به این بحث، قطعاً کاربردهای آن موجب خواهد شد توجه به آن در عمل نیز بسیار مفید باشد. در این تحقیق به رابطه میان منطق و اخلاق پرداخته شده، دو مسأله باید و هست و مغالطه طبیعتگرایی به طور اجمالی و تعارض تکالیف به طور خاص و مفصل به عنوان مباحثی اخلاقی مورد بررسی منطقی قرار گرفتهاند. منطق تکلیف استاندارد که از ابتدا به منظور بررسی گزارههای اخلاقی بنا شده است،نمیتواند ارائه ی درست و دقیق از تضاد میان تکالیف داشته باشد. بنابراین منطقهای جدید تکلیفی بنا شدهاند تا بتوانند موقعیت تضاد میان تکالیف را به طور صوری بیان نمایند. در این میان منطقهای تکلیف فسخپذیر و به طور خاص منطق فسخپذیر پیشفرض ریتر میتواند رویکردی جدید نسبت به تعارضات اخلاقی داشته، تبیین جالبی از آنها ارائه کند.