نام پژوهشگر: غلامرضا نیکنام

شناسایی نماتدهای خاک های فراریشه تاکستان های شهرستان ارومیه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  مریم اشرفی   غلامرضا نیکنام

به منظور شناسایی فون نماتدهای خاک فراریشه تاکستان های شهرستان ارومیه، طی سال های 88 و 89، تعداد 140 نمونه خاک، از مناطق مختلف شهرستان ارومیه جمع آوری شد. پس از شستشوی نمونه های خاک و استخراج نماتدها، تثبیت و انتقال آن ها به گلیسیرین با روش دگریسه (1969) انجام پذیرفت. از نماتدهای جداسازی شده لام های میکروسکوپی دائمی و درصورت لزوم از قسمت های مختلف بدن نماتدهای کرمی شکل برش های عرضی تهیه شد. براساس مشخصات ریخت شناختی و داده های ریخت سنجی و با استفاده از منابع و کلیدهای شناسایی در دسترس، گونه نماتدها شناسایی گردید. شباهت ها و تفاوت های موجود بین افراد با شرح اصلی گونه و گونه های نزدیک، مورد بحث قرار گرفت و در نتیجه تعداد 30 گونه متعلق به 24 جنس شامل amplimerlinius globigerus، aphelenchus avenae، boleodorus thylactus، coslenchus pastor، criconemoides parvus، filenchus sandneri، geocenamus brevidens، helicotylenchus digonichus، helicotylenchus vulgaris، longidorus profundorum، mesocriconema antipolitanum، mesocriconema xenoplax، ogma murrayi، paratylenchus neoamblycephalus، paratylenchus projectus، paratylenchus mexicanus، pratylenchus neglectus، pratylenchus thornei، neopsilenchus citri، psilenchus hilarulus، rotylenchus cypriensis، tylenchorhynchus parvus، xiphinema index، xiphinema vuittenezi، zygotylenchus guevarai، aulolaimus mowhitius، diphtherophora communis، dorylaimoides dactylurus، pungentus engadinensis و sclerolabia sp. شناسایی شدند. رسم تصاویر با کمک نرم افزارهای کرل و فتوشاپ انجام گرفت. در بین گونه های شناسایی شده فوق، سه گونه coslenchus pastor، ogma murrayi و neopsilenchus citri از نماتدهای انگل گیاهی و چهار گونه aulolaimus mowhitius، dorylaimoides dactylurus، pungentus engadinensis و sclerolabia sp. از نماتدهای آزادزی با توجه به منابع موجود، برای اولین بار از ایران گزارش می شوند. هم چنین نماتد نر گونه coslenchus pastor با توجه به منابع در دسترس، برای اولین بار توصیف می گردد. توصیف جنس sclerolabia sp. نیز با توجه به صفات اضافی موجود در نمونه های ایران، تکمیل می شود.

کاربرد باکتریهای اندوفیت برای کنترل بیولوژیک بیماریهای قارچی مهم در لوبیا (phaseolus vulgaris)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  معصومه غلامی   رضا خاک ور

گونه phaseolus vulgaris که با نام لوبیای معمولی شناخته می شود به علت محتوای بالای پروتئین (22 درصد از وزن دانه) به عنوان یکی از مهمترین لگوم ها در جهان محسوب می‏شود که مکمل غلات بوده و منبع کربوهیدرات-هاست. لوبیا به وسیله ی تعدادی از قارچ های بیماریزای گیاهی از جمله sclerotium rolfsii، عامل مرگ گیاهچه و پوسیدگی ریشه، sclerotinia sclerotiorum عامل کپک سفید ساقه و colletotrichum lindemuthianum عامل آنتراکنوز لوبیا مورد حمله قرار می گیرد. یکی از استراتژی های مدیریت این بیماری ها، کنترل بیولوژیکی آنها با استفاده از میکروارگانیسم های آنتاگونیست است. به نظر می رسد باکتری های اندوفیت جایگزین های نوید بخشی برای جایگزینی با کودها و آفت کش های شیمیایی در سیستم کشاورزی ارگانیک و پایدار باشند. در تحقیق حاضر، 103 جدایه باکتری اندوفیت از ریشه ، ساقه، برگ و غلاف گیاهان سالم عدس، نخود، لوبیا و یونجه جدا شدند. اندام های گیاهی قبل از جداسازی باکتری های اندوفیت، با استفاده از اتانول و هیپوکلریت سدیم ضدعفونی شدند. آزمایشات کنترل بیولوژیکی در آزمایشگاه برای تعیین کارآیی باکتری های اندوفیت علیه سه قارچ s. rolfsii، s. sclerotiorum و c. lindemuthianum در روش کشت متقابل روی محیط pda انجام گرفت. هشت جدایه از این باکتری ها که آنتاگونیست های قویتری بودند برای مطالعات بیشتر انتخاب شدند. شناسایی این جدایه ها بر اساس توالی ژن 16s rdna نشان داد که چهار جدایه از این باکتری ها متعلق به جنس streptomyces بوده که شامل گونه‏های streptomyces acrimycini، streptomyces cyaneofuscatus، streptomyces flavofuscus و streptomyces parvus بودند و چهار جدایه متعلق به جنس bacillus بود که شامل گونه‏های bacillus subtilis subsp. subtilis،bacillus atrophaeus ، bacillus tequilensis و bacillus subtilis subsp. spizizenii بودند. آزمایشات در قالب طرح کاملاً تصادفی با 27 تیمار و سه تکرار در هر تیمار انجام شد. هشت جدایه streptomyces و bacillus شدیداً از رشد میسلیومی c. lindemuthianum و s. sclerotiorum جلوگیری کرده و هفت جدایه از آنها علیه s. rolfsii بسیار فعال بودند. آزمایشات گلخانه ای با بررسی های آزمایشگاهی مطابقت داشت. هشت جدایه که توانایی بازدارندگی قویتری داشتند برای فعالیت علیه این قارچ ها در آزمایشات گلدانی بررسی شدند. در کل تعداد 44 تیمار با سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. 30 روز پس از مایه زنی گیاهان با دقت از خاک درآورده و ریشه ها زیر جریان آب شیر برای برداشتن ذرات خاک چسبیده به آنها شسته شدند. شدت بیماری برای آلودگی با قارچ s. rolfsii بر اساس مقیاس برکت و همکاران (2007) و برای آلودگی قارچ s. sclerotiorum بر اساس مقیاس برادلی و همکاران (2006) ارزیابی شد. برای بررسی اثر باکتری های آنتاگونیست روی بیماری آنتراکنوز، بذور لوبیا ضدعفونی شده و سپس در گلدان های محتوی خاک استریل کاشته شدند. پس از گسترش برگ های اولیه لوبیا سوسپانسیون cfu/ml 108 جدایه های باکتریایی روی برگ های گیاهان اسپری شد و 48 ساعت بعد، سوسپانسیون 106 کنیدی قارچ c. lindemuthianum روی برگ های این گیاهان مایه زنی شد 10 روز بعد گیاهان برای علائم آنتراکنوز بر اساس مقیاس درایجفوت و داویس (1989) بررسی شدند. نتایج آزمایشات گلخانه ای نشان داد که هر هشت جدایه به طور قابل توجهی شدت بیماری ایجاد شده به وسیله این قارچ ها را کاهش دادند. شدت بیماری ایجاد شده به وسیله s. rolfsii به میزان 50-25 درصد به وسیله جدایه های streptomyces و 50/58-50 درصد به وسیله جدایه های bacillus کاهش یافت. کاهش شدت بیماری ایجاد شده به وسیله ی s. sclerotiorum از 81/53-71/30 درصد در جدایه های streptomyces و 75/84-18/46 درصد در جدایه-های bacillus مشاهده شد. شدت بیماری آنتراکنوز ناشی از قارچ c. lindemuthianum به میزان40/63-40 درصد در جدایه های streptomyces و 80/76-40 درصد در جدایه های bacillus کاهش یافت. نتایج حاصل از این تحقیق نشانگر پتانسیل بالای باکتری های اندوفیت در کنترل بیماریهای گیاهی بوده، و مفید و کاربردی بودن نتایج این تحقیق را هر چه بیشتر نشان می دهد.

فراسنجه های زیستی، تغییرات جمعیتی، دامنه میزبانی، تنوع ژنتیکی و بیماری زایی نماتد سیستی کلمheterodera cruciferae franklin, 1945 در مزارع سبزی شمال غرب تبریز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  حبیبه جباری غازانی   غلامرضا نیکنام

نماتد سیستی کلم (heterodera cruciferae franklin, 1945) از جمله نماتدهای انگل داخلی ساکن است که در مورد آن، شاید به علت خسارت کم و پراکندگی محدود جغرافیایی، تحقیقات کمتری در مقایسه با سایر نماتدهای سیستی مثل نماتد سیستی سویا (h. glycines) و نماتد سیستی چغندرقند (h. schachtii)، انجام شده است. این نماتد از نقاط مختلف جهان از جمله انگلستان، آمریکا، ترکیه، روسیه و ایران گزارش شده است. کلیه اعضای خانواده کروسیفر (cruciferaceae) و برخی گیاهان متعلق به خانواده های دیگر از جمله نعناعیان (lamiaceae) توسط این نماتد آلوده می شوند. نماتد سیستی کلم در سبزی کاری های اطراف تبریز، گیاهان میزبان مختلف و هم چنین علف های هرز را مورد حمله قرار می دهد. بررسی جامع و دقیقی در مورد این نماتد در ایران صورت نگرفته است، به همین دلیل در پژوهش حاضر جنبه های مختلف زیست شناختی مثل تنوع ژنتیکی جمعیت های آلوده کننده میزبان های مختلف، تعداد نسل نماتد در هر فصل زراعی در شرایط مزرعه ای، گلخانه و میکروپلات روی کلم های میزبان، واکنش تفریخ تخم نماتد به غلظت های زه آب ریشه گیاهان میزبان و غیرمیزبان در مراحل فنولوژیکی مختلف گیاهان و در دماهای متفاوت، تغییرات جمعیت سیست ها و لاروهای سن دوم در اعماق سه گانه 10-0، 20-10 و 30-20 سانتی متر و ژن های مفروض بیماری زایی روی میزبان کلم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نماتد سیستی موجود در سبزی-کاری های تبریز بر اساس اطلاعات ریخت شناختی و ریخت سنجی و هم چنین توالی بخش its2 its1- 5.8s-، گونه h. cruciferae می باشد. هر چهار جمعیت این نماتد که چهار رقم کلم کاشته شده در منطقه، شامل کلم قمری (brassica oleracea l. var. gongylodes) و کلم برگ (brassica oleracea l. var. captita alba) با دوره های رشدی سه و شش ماهه را آلوده می کنند، از نظر ژنتیکی مشابه هم بوده و تنها یک جمعیت از این گونه در منطقه وجود دارد. این نماتد در سبزی کاری های اطراف تبریز دارای دو نسل کامل و یک نسل ناقص روی میزبان های اصلی چهارگانه و در شرایط مزرعه، گلخانه و میکروپلات بود. نماتد سیستی کلم در این منطقه علاوه بر ارقام کلم، ترب (raphanus sativus)، سلمه تره (chenopodoum album)، گشنیز (coriandrum sativum)، شیرتیغی (sonchus asper asteraceae) وsisymbrium loeselii l. brassicaceae را آلوده می کند. بر اساس اطلاعات موجود، گشنیز، شیرتیغی وsisymbrium loeselii میزبان های جدید برای h. cruciferae هستند. بررسی تغییرات جمعیت نماتد در فراریشه چهار رقم کلم در مزارع با آلودگی طبیعی نشان داد که بیشترین میزان تعداد سیست در خاک سطحی و در عمق 10-0 و کم ترین آن در عمق 30-20 سانتی متری بود. لاروهای سن دوم نماتد سیستی کلم نیز در عمق 10-0 سانتی متری بیش ترین تعداد را نشان دادند. میزان تفریخ نماتد سیستی کلم در مجاورت زه آب ریشه کلم برگی با دوره رشدی شش ماهه نسبت به سایر میزبان ها بیش تر بوده و اختلاف معنی داری با آن ها داشت. تراوه های ریشه گیاهان در مراحل ابتدایی رشدونمو، در مقایسه با مراحل بعدی، اثر مثبت کم تری روی تفریخ داشتند. هم چنین تاثیر غلظت یک چهارم تراوه های گیاهان میزبان در تفریخ، در مقایسه با سایر غلظت ها و شاهدهای مثبت و منفی بیشتر بود. موثرترین دما در تفریخ نماتد سیستی کلم دمای 20 درجه سانتی گراد به دست آمد. بررسی ترانسکریپتوم این نماتد در مراحل لاروی سن سوم، چهارم و بلوغ نشان داد که بسیاری از ژن های بیماری زایی گزارش شده از سایر نماتدهای بیماری زا مثل نماتد طلایی سیب زمینی، نماتد سیستی چغندرقند، نماتد قلوه ای و نماتد چوب کاج، در نماتد سیستی کلم نیز بیان می شوند. در ضمن ژن های بتا 1 و 4 اندوگلوکوناز(سلولاز)، 3-3-14، گلوتاتیون پراکسیداز، پکتات لیاز، کیتیناز،major sperm protein، کالریتیکولین، کالمودولین، venum allergene like protein، ubiquitin extension protein، پراکسی ردوکسین، کوریسمات میوتاز، آلدولاز، آنکسین، گالکتین،vrfamid receptor و آرژینین کیناز برای اولین بار به عنوان ژن های بیماری زایی مفروض در این نماتد گزارش می شوند.

بررسی سازگاری و برهم کنش تعدادی از آفت کش های شیمیایی با برخی از بیمارگرهای حشرات در مدیریت تلفیقی مینوز گوجه فرنگی (tuta absoluta)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  مرضیه عامی زاده   میرجلیل حجازی

مینوز گوجه فرنگی، tuta absoluta (meyrick) یکی از آفات مهم گوجه فرنگی می باشد. در حال حاضر کنترل این آفت بیشتر با تکیه بر حشره کش های شیمیایی صورت می گیرد. مطالعات محدودی در مورد برهم کنش بیمارگرهای حشرات با حشره کش های شیمیایی روی t. absoluta انجام گرفته است. ممکن است کاربرد توام بیمارگرهای حشرات با سایر عوامل کنترلی موجب افزایش کارایی بیمارگرها شود. در مطالعه ی حاضر در ابتدا سمیت حشره کش های ابامکتین، آزادیراکتین، دی کلروس، کلرانترانیلی پرول، متافلومیزون و ایندوکساکارب روی لاروهای سن دوم t. absoluta مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر 50lc برای این ترکیبات به ترتیب عبارت بودند از: 0/3، 23/53، 312/38، 0/05، 20 و mg ai l-1 22/2. سپس غلظت های کشنده برای بیمارگرهای مختلف شامل یک فرمولاسیون تجاری از bacillus thuringiensis (bt)، یک سویه ی تجاری و یک سویه ی محلی از نماتد steinernema feltiae و قارچ beauveria bassiana روی لاروهای مینوز گوجه فرنگی تعیین شدند. مقادیر 50 lc برای bt miu t.ni l-1 59/53، برای جدایه های بومی و تجاری s. feltiae به ترتیب 99/47 و 60/31 لارو آلوده کننده در هر میلی لیتر و برای جدایه های بومی و تجاری b. bassiana به ترتیب 46/55 و 40/74 میلیون اسپور در هر میلی لیتر تخمین زده شد. با توجه به کارایی این حشره-کش ها، به نظر می رسد که ترکیبات مورد آزمایش نامزدهای مناسبی برای توصیه و استفاده در برنامه های مدیریت مینوز گوجه فرنگی باشند. در بخش دیگری از بررسی نیز فعالیت آنزیم فنل اکسیداز پس از قرار گیری در معرض bt مورد سنجش قرار گرفت و مشخص شد که فعالیت این آنزیم 18 ساعت پس از قرارگرفتن در معرض bt افزایش می-یابد. یکی دیگر از اهداف این مطالعه، تعیین نوع برهم کنش بین حشره کش های شیمیایی و بیمارگرهای مورد مطالعه بود. تاثیر دوزهای مزرعه ای حشره کش های شیمیایی روی کلنی زایی bt در محیط کشت مورد ارزیابی قرار گرفت. در بین حشره کش های شیمیایی مورد بررسی، فقط متافلومیزون به صورت معنی داری کلنی زایی bt را تحت تاثیر قرار داد. تاثیر دوز توصیه شده ی حشره کش های شیمیایی روی بقا و میزان نفوذ نماتد s. feltiae به بدن شب پره ی موم خوار نیز مورد بررسی قرار گرفت. دی کلروس و ابامکتین تلفات شدیدی را در لاروهای آلوده کننده سبب شدند. آزادیراکتین نیز کاهش معنی داری را روی زنده مانی لاروهای آلوده کننده موجب شد. این حشره کش همچنین به طور معنی داری سبب کاهش نفوذ لاروهای آلوده کننده به داخل بدن لاروهای شب پره ی موم خوار شد. تاثیر حشره-کش های شیمیایی روی جوانه زنی، رشد رویشی و اسپورزایی قارچ b. bassiana در محیط کشت نیز مورد بررسی قرار گرفت. در تیمار دی کلروس هر سه فراسنجه ی مورد ارزیابی به صورت قابل توجه و معنی داری کاهش یافتند. آزادیراکتین و متافلومیزون نیز بعد از دی کلروس تاثیر معنی داری روی b. bassiana گذاشتند. حشره کش های ایندوکساکارب و کلرانترانیلی پرول برای هر سه بیمار گر مورد بررسی به نسبت امن بودند. در بررسی های اختلاط بیمارگرها با حشره کش های شیمیایی، ابتدا لاروهای سن 2 با 10lc یا 25 lc حشره کش-های شیمیایی تیمار شدند و سپس لاروها بلافاصله یا پس از 12، 24 و 36 ساعت با 50lc یکی از بیمارگرها تیمار شدند. در اختلاط بیمارگرها با عوامل شیمیایی، تشدید اثر کمتر مشاهده شد. از 240 مورد اختلاط ارزیابی شده روی لاروهای سن دوم مینوز گوجه فرنگی، تعداد برهم کنش های تشدیداثر، افزایشی و کاهشی به ترتیب برابر با 45، 148 و 47 مورد بودند. برهم کنش های تشدیداثر اغلب در فواصل زمانی 12 و 24 ساعت رخ دادند. همچنین اغلب برهم-کنش های کاهشی زمانی رخ دادند که بیمارگرها بلافاصله پس از تیمار حشره کش های شیمیایی به کار برده شدند. تیمار با بیمارگرها 36 ساعت پس از کاربرد حشره کش های مورد بررسی نیز در همه ی موارد منجر به اثر افزایشی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، کاربرد هم زمان و یا مخلوط این حشره کش های شیمایی و بیمارگرها برای کنترل مینوز گوجه فرنگی بایستی با دقت صورت پذیرند و رعایت فاصله ی زمانی مناسب بین کاربرد حشره کش های شیمیایی و بیمارگرها ضروری به نظر می رسد.

شناسایی نماتدهای خاک های فراریشه مراتع منطقه خاکی بیگ، شهرستان دیواندره- استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  بهنام احمدی   غلامرضا نیکنام

به منظور شناسایی گونه نماتد های خاک¬های فراریشه گیاهان مرتعی منطقه خاکی¬بیگ، شهرستان دیواندره- استان کردستان، 85 نمونه خاک و رسوبات از این منطقه در طی سال¬های 93-92 جمع-آوری گردید. نمونه¬های خاک با استفاده از روش تغییر یافته جنکینز (1964)، نمونه رسوبات با روش سینی (وایت¬هد و همینگ، 1965) استخراج و بعد از تثبیت با روش دگریسه (1969) به گلیسرین خالص انتقال داده شدند. از نماتدهای جداسازی شده اسلایدهای میکروسکوپی دائمی تهیه و در صورت لزوم از قسمت¬های مختلف بدن نماتدهای کرمی شکل برش عرضی داده شد. بر اساس مشخصات ریخت¬شناختی، داده¬های ریخت¬سنجی و با استفاده از منابع و کلیدهای شناسایی معتبر و در دسترس، گونه¬های نماتدها شناسایی گردید. شباهت¬ها و تفاوت¬های موجود بین افراد با شرح اصلی گونه و گونه-های نزدیک، مورد بحث قرار¬گرفت و در نتیجه تعداد 34 گونه متعلق به 29 جنس شامل: aphelenchoides sacchari، criconemoides parvus، ditylenchus dipsaci،hirschmanniella gracilis، mesocriconema antipolitanum، paratylenchus microdorus، pratylenchoides crenicauda، pratylenchus thornei، trophorus similis، trophotylenchulus asoensis، alaimus sp.، aulolaimoides elegans، belondira clava، crassolabium rhopalocercum، diphtherophora perplexans، discolaimus major، dorylaimellus egmonti، dorylaimoides ariasae، d. limnophilus، ecumenicus monhystera،euteratocephalus palustris ، ischiodorylaimus cognatus، i. paraugandanus، ironus elegans، laimydorus pseudostagnalis، metaporcelaimus insignis، morasia postmontana، paramphidelus hortensis، p. paramonovi ، paramphidelus spi. ، paramphidelus spii، paravulvus sp.، pungentus engadinensis و tylencholaimus minimus مورد شناسایی قرار گرفتند. از این بین، گونه¬های paratylenchus microdorus و trophurus similiاز نماتدهای انگل گیاهی و alaimus sp.، aulolaimoides elegans، belondira clava، diphtherophora perplexans،dorylaimoides ariasae،d. limnophilus ، ischiodorylaimus paraugandanus، metaporcelaimus insignis، morasia postmontana،paramphidelus hortensis ، p. paramonovi، paramphidelus spi.، paramphidelus spii.، paravulvus sp. و tylencholaimus minimus از نماتدهای آزادزی برای جانورگان نماتدی ایران، جدید هستند. علاوه بر گونه¬های مذکور، جنس¬های aphelenchus، coslenchus، filenchus، geocenamus، helicotylenchus، neopsilenchus، psilenchus و tylenchus از نماتدهای انگل گیاهی و acrobeles،anaplectus ، anatonchus، aporcelaimellus، chronogaster، clarkus، clavicaudoides، coomansinema، eudorylaimus، eumonhystera، eutobrilus، miconchus، mylonchulus، neoactinolaimus و tobrilus از نماتدهای آزادزی نیز یافت شدند، ولی گونه نماتدی مربوطه شناسایی نگردید.

شناسایی نماتدهای خاک های فراریشه مراتع منطقه خاکی بیگ، شهرستان دیواندره- استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  بهنام احمدی   غلامرضا نیکنام

به منظور شناسایی گونه نماتدهای خاک های فراریشه گیاهان مرتعی منطقه خاکی بیگ، شهرستان دیواندره- استان کردستان، 85 نمونه خاک و رسوبات از این منطقه در طی سال های 93-92 جمع-آوری گردید. نمونه های خاک با استفاده از روش تغییر یافته جنکینز (1964)، نمونه رسوبات با روش سینی (وایت هد و همینگ، 1965) استخراج و بعد از تثبیت با روش دگریسه (1969) به گلیسرین خالص انتقال داده شدند. از نماتدهای جداسازی شده اسلایدهای میکروسکوپی دائمی تهیه و در صورت لزوم از قسمت های مختلف بدن نماتدهای کرمی شکل برش عرضی داده شد. بر اساس مشخصات ریخت شناختی، داده های ریخت سنجی و با استفاده از منابع و کلیدهای شناسایی معتبر و در دسترس، گونه های نماتدها شناسایی گردید. شباهت ها و تفاوت های موجود بین افراد با شرح اصلی گونه و گونه-های نزدیک، مورد بحث قرار گرفت و در نتیجه تعداد 34 گونه متعلق به 29 جنس شامل: aphelenchoides sacchari، criconemoides parvus، ditylenchus dipsaci،hirschmanniella gracilis، mesocriconema antipolitanum، paratylenchus microdorus، pratylenchoides crenicauda، pratylenchus thornei، trophorus similis، trophotylenchulus asoensis، alaimus sp.، aulolaimoides elegans، belondira clava، crassolabium rhopalocercum، diphtherophora perplexans، discolaimus major، dorylaimellus egmonti، dorylaimoides ariasae، d. limnophilus، ecumenicus monhystera،euteratocephalus palustris ، ischiodorylaimus cognatus، i. paraugandanus، ironus elegans، laimydorus pseudostagnalis، metaporcelaimus insignis، morasia postmontana، paramphidelus hortensis، p. paramonovi ، paramphidelus spi. ، paramphidelus spii، paravulvus sp.، pungentus engadinensis و tylencholaimus minimus مورد شناسایی قرار گرفتند. از این بین، گونه های paratylenchus microdorus و trophurus similiاز نماتدهای انگل گیاهی و alaimus sp.، aulolaimoides elegans، belondira clava، diphtherophora perplexans،dorylaimoides ariasae،d. limnophilus ، ischiodorylaimus paraugandanus، metaporcelaimus insignis، morasia postmontana،paramphidelus hortensis ، p. paramonovi، paramphidelus spi.، paramphidelus spii.، paravulvus sp. و tylencholaimus minimus از نماتدهای آزادزی برای جانورگان نماتدی ایران، جدید هستند. علاوه بر گونه های مذکور، جنس های aphelenchus، coslenchus، filenchus، geocenamus، helicotylenchus، neopsilenchus، psilenchus و tylenchus از نماتدهای انگل گیاهی و acrobeles،anaplectus ، anatonchus، aporcelaimellus، chronogaster، clarkus، clavicaudoides، coomansinema، eudorylaimus، eumonhystera، eutobrilus، miconchus، mylonchulus، neoactinolaimus و tobrilus از نماتدهای آزادزی نیز یافت شدند، ولی گونه نماتدی مربوطه شناسایی نگردید.

شناسائی تنوع زیستی نماتدهای پارازیت گیاهی مزارع آفتابگردان شهرستان خوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1386
  وحید نصراله زاده اصل   غلامرضا نیکنام

چکیده ندارد.

بررسی تنوع گونه های دو جنس longidorus mikoletzky, 1992 و xiphinema cobb, 1913 در استان آذربایجان شرقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1386
  مجید پدرام   غلامرضا نیکنام

چکیده ندارد.

شناسایی نماتدهای انگل گیاهی خانواده criconematidae در ریز و سفر پوشش گیاهی تبریز و حومه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1386
  علی چناری بوکت   غلامرضا نیکنام

چکیده ندارد.

شناسایی گونه های نماتدهای انگل گیاهی در خاک های زراعی و باغی دشت اردبیل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1388
  المیرا قهرمانی نژاد میانجی   غلامرضا نیکنام

چکیده ندارد.

بررسی امکان کنترل بیولوژیک سوسک کلرادوی سیب زمینی (leptinotarsa decemlineata (chrysomelidae توسط دو گونه نماتد بیمارگر حشرات heterorhabditis bacteriophora و steinernema feltiae در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1387
  لاله ابراهیمی سرین دیزج   غلامرضا نیکنام

سوسک کلرادوی سیب زمینی یکی از آفات مهم سیب زمینی در ایران و جهان می باشد. این آفت تقریباً در برابر تمام گروه های حشره کش های شیمیایی مقاومت نشان داده است. ویژگی های مثبت نماتدهای بیمارگر حشرات به عنوان عوامل کنترل زیستی آفات بندپا، آن ها را گزینه ی مناسبی در کنترل تلفیقی سوسک کلرادوی سیب زمینی معرفی می نمایند. در این مطالعه، دو جدایه از نماتدهای بیمارگر حشرات، متعلق به گونه های steinernema feltiae و heterorhabditis bacteriophora از خاک های اطراف تبریز جداسازی و بر اساس صفات ریخت-شناختی و داده های ریخت سنجی، مورد شناسایی قرار گرفت. چرخه ی زیستی این دو جدایه در چهار رژیم دمایی 1±4، 1±15، 2±24 و 1±30 درجه ی سانتی گراد بررسی و نتایج نشان داد که جدایه ی متعلق به bacteriophora h. در مقایسه با جدایه ی s. feltiae با دماهای بالاتر سازگارتر می باشد. در بررسی میزان جلب شدن نماتدهای مورد بررسی به سوسک کلرادوی سیب زمینی در مقایسه با شب پره ی موم خوار به عنوان یک میزبان حساس که در سطح آب آگار دو درصد در داخل پتری به قطر نه سانتی متر انجام گردید، مشاهده شد که جلب-شدگی هر دو جدایه ی نماتد به سمت دو حشره تفاوت معنی داری نداشت. برای تعیین غلظت های موثر نماتدها روی مرگ و میر سوسک کلرادوی سیب زمینی، تأثیر غلظت های مختلف دو جدایه ی نماتد روی پیش-شفیره ی سوسک کلرادو بررسی گردید. آزمایش در لیوان های پلاستیکی پر شده با خاک شنی (85% شن، 10% سیلت و 5% رس) و دامنه ی غلظت معادل150-10 لارو آلوده کننده برای s. feltiae و 30-3 لارو آلوده کننده ی نماتد برای h. bacteriophora به ازای هر پیش شفیره ی سوسک کلرادوی سیب زمینی انجام شد. نتایج نشان گر موثر بودن هر دو جدایه ی نماتد علیه این آفت بود. مقادیر lc50 جدایه ی h. bacteriophora برای نتاج نسل زمستان گذران و نسل آزمایشگاهی آفت به ترتیب 8/50 و 7/65 و برای جدایه ی s. feltiae ( تنها برای نسل آزمایشگاهی) معادل 51/24 برآورد گردید. نتایج زیست سنجی نشان داد که با وجود تأثیر هر دو جدایه در ایجاد مرگ و میر سوسک کلرادو، این حشره نوعی از واکنش ایمنی را به صورت انکپسوله کردن تعدادی از نماتدهای وارد شده به بدن حشره بروز می د هد. در این مطالعه، غلظت هایی از نماتد که مرگ و میر قابل قبول آفت را فراهم کرد، در مقایسه با غلظت های به دست آمده در مطالعات مشابه در دنیا، بسیار کم تر بود. به این معنی که با غلظت کم تر نماتد، مرگ و میر مطلوب آفت میسر گردید. این مسئله با توجه به پرهزینه بودن تولید تجاری نماتدهای بیمارگر حشرات، از نظر اقتصادی دارای اهمیت می باشد و لازم است مطالعات تکمیلی برای کاربردی نمودن استفاده از این عوامل کنترل زیستی علیه سوسک کلرادوی سیب زمینی در کشور، در سطح مزرعه ای صورت پذیرد.