نام پژوهشگر: ملک سلیمانی

بررسی قابلیت حیات اسپرم انسان تیمار شده با سدیم آرسنیت به کمک سنجش mtt
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1391
  عباس بختیاری   ملک سلیمانی

چکیده بررسی قابلیت حیات اسپرم انسان تیمار شده با سدیم آرسنیت به کمک سنجش mtt سنجش قابلیت حیات اسپرم به روش diphenyltetrazoliumbromid) mtt (3[4,5-dimethylthiazol-2-yl]-2,5- یکی از روش های ارزیابی کیفیت اسپرم محسوب می شود که می تواند اطلاعات مفیدی را در خصوص باروری اسپرم ارائه نماید. هدف این پژوهش بررسی کمی قابلیت حیات اسپرم انسان با استفاده ازسنجشmtt بود. علاوه بر آن در این مطالعه اثرات مضر سدیم آرسنیت بر قابلیت حیات اسپرم انسان مورد بررسی قرار گرفت. پس از تهیه ی نمونه های اسپرم انسان، پارامترهای اسپرمی (شمارش و قابلیت تحرک) تعیین شد تا اطلاعات اولیه ای از لحاظ کیفیت اسپرم کسب گردد. سپس اسپرم ها با محیط کشت ham’s f10 + 25 mm hepes شستشو داده شد. با استفاده از جذب نوری mtt حاصل از مخلوط درصد های مختلف اسپرم زنده و مرده منحنی استاندارد رسم شد. سپس با استفاده از معادله رگرسیون بدست آمده از منحنی استاندارد قابلیت حیات 20 نمونه اسپرمی (در هر نمونه 106×3 اسپرم) که به روش mtt سنجش شده بود محاسبه گردید. علاوه بر این قابلیت حیات این نمونه ها به روش ائوزین-نگروزین سنجش شد تا مقایسه ای با سنجش mtt انجام شود. اسپرم های شسته شده به دو گروه تقسم شدند: 1- گروه کنترل و 2- گروه تیمار با غلظت های 0، 1/0، 5/0، 1 ،3 ،5 ،10 ،20 ،50 و 100 میکرومولار سدیم آرسنیت در زمان های 0، 60، 120 و 180 دقیقه. سپس قابلیت حیات نمونه های کنترل و تیمار به روش سنجش mtt و ائوزین-نگروزین مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین از نمونه های تیمار شده گسترش تهیه شد. به منظور بررسی جنبه های مورفولوژیکی و بیوشیمیایی آپوپتوزیس در هسته اسپرم های گروه کنترل و تیمار، رنگ آمیزی هوخست (hoechst)، دیف کوئیک (diff-quick) و تانل(tunel) بر روی گسترش های اسپرمی انجام شد. علاوه برآن جهت بررسی تمامیت dna و وضعیت پروتامین به ترتیب رنگ آمیزی آکریدن اورنژ و آنیلین بلو بر روی گسترش های اسپرمی صورت گرفت. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss و روش آنالیز واریانس اندازه گیری تکراری (repeated measure) و t-test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت و تفاوت میانگین ها در سطح 05/0 p < معنی دار در نظر گرفته شد. مقایسه درصد قابلیت حیات 20 نمونه اسپرمی حاصل از دو روش سنجش mtt و ائوزین-نگروزین مشخص نمود که در اکثر نمونه ها سنجش mtt درصد بالاتری در قابلیت حیات اسپرم نسبت به روش ائوزین–نگروزین را نشان داد. در بررسی قابلیت حیات اسپرم های تیمار شده با سدیم آرسنیت به کمک سنجش mtt نشان دهنده اثر متقابل معنی داری (001/0 p<) بین غلظت و زمان بر درصد قابلیت حیات اسپرم بود. بررسی ماده ژنتیکی اسپرم شامل تمامیت dna (دناتوره شدن ساختمان دو رشته ای به تک رشته ای) و همچنین تغییرات پروتامین در اسپرم های تیمار شده با سدیم آرسنیت در مقایسه با گروه کنترل تاثیر قابل ملاحظه ای مشاهده نشد. همچنین نتایج بررسی مشخصات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی آپوپتوزیس در هسته اسپرم های تیمار شده با سدیم آرسنیت در مقایسه با گروه کنترل تغییر قابل توجهی نداشت. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که سنجشmtt به عنوان یک روش مناسب می تواند برای ارزیابی کمی قابلیت حیات اسپرم انسان مورد استفاده قرار گیرد و نسبت به روش ائوزین–نگروزین دقیق تر می باشد. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که سدیم آرسنیت باعث کاهش معنی دار قابلیت حیات اسپرم انسان می شود و این کاهش از اختلال در تمامیت dna، تغییر پروتامین ویا تغییرات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی آپوپتوزیس در هسته اسپرم ناشی نشده است. کلید واژه ها: اسپرم انسان، سنجش mtt، قابلیت حیات اسپرم، سدیم آرسنیت.

بررسی اثر بتا مرکاپتواتانول و نیکوتین آمید بر میزان بیان ژن گیرنده ی 1 ادیپونکتین در سلول های بنیادی مزانشیم بندناف طی تمایز به سمت سلول های انسولین ساز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم پایه 1391
  زهرا نگاهی   محمود هاشمی تبار

دیابت شایع ترین اختلال مزمن متابولیک و نوین ترین روش درمانی آن تمایز سلول های بنیادی به سلول های تولیدکننده ی انسولین در شرایط آزمایشگاهی وجایگذاری آنها در پانکراس می باشد. در سالهای اخیر بر اساس شناخت الگوی بیان ژنهای مختلف در این روند، پروتوکلهای تمایزی متعددی ابداع گردیده است. با اینحال شناسایی تنظیم کننده های جدید بمنظور تولید سلولهای انسولین ساز فعال در حال انجام می باشد. ادیپونکتین هورمون ترشح شده از بافت چربی است که بواسطه دو گیرنده اختصاصی (adipor1 وadipor2) نقش مهمی در متابولیسم گلوکز، ترشح انسولین و مهار آپوپتوز در سلولهای بتا ایفا می کند. در این تحقیق بررسی تغییرات بیان ژن گیرنده های ادیپونکتین در طی روند تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی بندناف به سمت سلول های انسولین ساز مورد مطالعه قرار گرفت. مواد و روش ها: سلول های ژله وارتون بند ناف پس از جداسازی بند ناف از نوزادان کامل به روش explant کشت و پس از تایید چند قوه زا بودن (تمایز به استخوان و بافت چربی) به منظور تمایز به سمت سلول های بتا در روز اول با بتامرکاپتواتانول (1/0 میلی مول بر لیتر)، در روز 5 با bfgf و نیکوتین آمید (1/0 میلی مول بر لیتر) تیمار شدند در طول دوره تمایز (14 روز) بیان ژن گیرنده 1 و 2 ادیپونکتین در روزهای 1 ،2، 3، 9 و 14 با استفاده از تکنیک‏ real time pcr‏، رنگ syber green و روش مقایسه ای ct?? بررسی شد. نتایج و بحث: میزان بیان ژن گیرنده های ادیپونکتین از روز 6 پس از تمایز نسبت به گروه تیمار(سلولهای تمایز نیافته) افزایش معنی داری را نشان داد (05/0p<). بر اساس مطالعات انجام شده میتوان چنین استنباط نمود که افزایش بیان گیرنده های ادیپونکتین طی روند تمایز سلولهای بنیادی بند ناف در آزمایشگاه افزایش می باید و این تغییر احتمالا توام با افزایش ترشح انسولین می باشد.

بررسی اثر کاتچین چای سبز بر قدرت زیستی و مهار آپوپتوز القا شده توسط بیسفنول a درسلول های بنیادی مزانشیم مغزاستخوان رت بالغ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده علوم 1392
  روناک حیدریان   ملک سلیمانی

سلول های بنیادی مزانشیمی ( mscs ) سلول های چند توان هستند که توانایی تمایز به رده های مختلف سلولی را دارند. بیسفنول a که به عنوان یک شبه استروژن شناخته شده در صنعت و دندان پزشکی استفاده وسیعی دارد که علاوه بر مشکلات زیست محیطی،برای سلامتی انسان نیز مضر می باشند. چای سبز دارای خواص آنتی اکسیدانی، آنتی توموری، ویژگی های ضد باکتری می باشد که باعث تنظیم غدد درون ریز نیز می شود. چای سبز منبع غنی از اپی گالوکاتچین گالات بوده که باعث افزایش ماده معدنی استخوان می شود. با توجه به وجود بیسفنولa به عنوان یک آلاینده زیست محیطی بخصوص در جوامع صنعتی و همچنین وجود اپی گالوکاتچین گالات به عنوان اولین خط دفاعی سلول ها برای جلوگیری از پراکسیداسیون، اثر اپی گالوکاتچین گالات بر مهار آپوپتوز القا شده به وسیله بیسفنول a در mscs بررسی شد. پس از استخراج و کشت mscs، سلول های پاساژ 3 طی 12، 24، 36، 48، 60 ساعت و 3، 5 و7 روز در معرض دوزهای مختلف بیسفنولa و طی 3 روز در معرض دوزهای مختلف بیسفنول a بعلاوه اپی گالوکاتچین گالات قرار گرفتند. سپس توانایی زیستی ارزیابی شد. برای ادامه مطالعه دوز 50 میکروومولار بیسفنولa و 50 میکرومولار اپی گالوکاتچین گالات انتخاب شد. تأثیر همزمان بیسفنولa و اپی گالوکاتچین گالات بر میزان توانایی زیستی mscs از طریق تست های mtt، مورفولوژی سلول های تمایز یافته توسط رنگ های فلورسنس و میزان شکستگی dna توسط تست کامت و آپوپتوز توسط تست dna ladder و pcr ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بیسفنولa طی 3 روز موجب کاهش میزان توانایی زیستی mscs و ایجاد آپوپتوز شد و اپی گالوکاتچین گالات باعث جبران اثر تخریبی بیسفنولa شد.