نام پژوهشگر: عبدالکریم حسینی

مطالعه اثر ضد تشنجی عصاره هیدرواتانولی ریشه گیاه زنجبیل (zingiber officinale) در موش های سوری نر القاء شده با پنتیلن تترازول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم پایه 1392
  عبدالکریم حسینی   ناصر میرازی

هدف: گیاه زنجبیل (zingiber officinale roscoe) که در طب سنتی مورد استفاده قرار می گیرد دارای فعالیت آنتی اکسیدانی و اثرات محافظت نورونی است. اثرات این گیاه بر روی روند تشنج هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطالعه حاضر اثر ضد تشنجی زنجبیل را در مدل تشنج کلونیک ناشی از پنتیلن تترازول (ptz) در موش سوری نر مورد بررسی قرار داده است. مواد و روش ها: اثر ضد تشنجی زنجبیل با استفاده از مدل تشنج القاء شده توسط تزریق درون وریدی ptz در موش مورد بررسی قرار گرفت. دوزهای مختلف از عصاره زنجبیل (25، 50 و 100 mg/kg) به صورت درون صفاقی 2 و 24 ساعته و روزانه به مدت یک هفته قبل از القای ptz تزریق شد. فنوباربیتال سدیم (30 mg/kg) به عنوان کنترل مثبت، همچنین برای مقایسه مورد آزمایش قرار گرفت. اثر زنجبیل بر روی 3 نقطه ی پایانی آستانه تشنجی (مرحله میوکلونیک، کلونیک جنرالیزه و کشش تونیک) مشاهده شد. نتایج: داده های حاصل از این پژوهش نشان داد که عصاره دارای اثرات ضد تشنجی در تمام تیمارهای انجام شده در این آزمایش بود و آستانه تشنج را به طور قابل توجهی افزایش داد. عصاره هیدرواتانولی زنجبیل و فنوباربیتال به طور قابل توجهی زمان شروع تشنج میوکلونیک و به طور قابل توجهی مانع تشنج کلونوس جنرالیزه و کشش تونیک اندام جلویی و عقبی القاء شده توسط ptz در مقایسه با گروه کنترل شد. اثر محافظتی در مرحله مرگ و میر، فقط در دوز بالای زنجبیل (100 mg/kg) اثر معنی داری را از خود نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج عصاره هیدرواتانولی زنجبیل دارای اثرات ضد تشنجی می باشد، احتمالا این اثر از طریق میان کنش با سیستم های مهاری و تحریکی، مکانیسم های آنتی اکیسدانی و مهار استرس اکسیداتیو صورت گرفته است.

دقت رنگی تکنیک های مختلف کاهش رنگ تصاویر دیجیتالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1392
  زهرا مقاره عابد   عبدالکریم حسینی

کاهش رنگ تصاویر دیجیتالی در کاربردهای مرسوم خود برای کاهش زمان پردازش تصویر و یا امکان چاپ تصویر با کیفیت مناسب توسط چاپگر استفاده می شود، در این کاربردها کیفیت کلی تصویر مورد نظر است. در بعضی کاربردهای دیگر، کاهش رنگ فقط برای انتخاب رنگ مناسب صورت می پذیرد و این دقت رنگی رنگ های انتخابی است که از اهمیت برخوردار است، مانند انتخاب رنگ برای لباس های استتار نظامی جهت رنگ همانندی بهتر این لباس ها با محیط اطراف خود به منظور اختفا، یا پنهان سازی یک سازه در محیط شهری برای بهبود زیبایی شهر. در این نوع کاربردها هر چه رنگ ها بهتر انتخاب شوند راندمان کاربردی این روش ها افزوده می گردد. در تحقیق حاضر چهار تصویر از محیط های مختلف جنگلی انتخاب و از روش های خوشه بندی میانگین k، خوشه بندی فازی میانگین c و روش تنوع به منظور انتخاب رنگ های استتاری استفاده گردید. روش خوشه بندی میانگین k در فضای *ciel*a*b با استفاده از فرمول های اختلاف رنگ cielab وciede2000 و در فضای rgb با استفاده از فرمول فاصله اقلیدسی برای کاهش رنگ تصاویر به کار رفت. شایان ذکر است انتقال از فضا رنگ وابسته به دستگاه ,rgb به فضا رنگ غیر وابسته به دستگاه *ciel*a*b و توصیف رنگی دوربین دیجیتالی انجام شد. پس از آن به منظور نمایش صحیح تصاویر روی نمایشگر، با استفاده از کالریمتر lacie blue eye pro و بسته نرم افزاری آن ، نمایشگر نیز توصیف رنگی گردید. در مرحله بعد تصاویر جنگلی چاپ و از آن ها در شرایط کالیبراسیون عکس برداری شد و با استفاده از روش های ذکر شده کاهش رنگ تصاویر به چهار رنگ صورت پذیرفت. آن گاه آزمون روان فیزیکی در محیطgui متلب انجام شد، به این صورت که هر کدام از تصاویر، پس زمینه یک صفحه قرار داده شدند و روی هر پس زمینه 35 موقعیت انتخاب شد و در هر موقعیت یک مربع کوچک که با استفاده از طرح نظامی جنگلی ایران و رنگ های بدست آمده از پنج روش کاهش رنگ ساخته شدند، قرار داده شد. از مشاهده کنندگان خواسته شد در اتاق تاریک و پس از تطبیق چشم با تاریکی در مقابل نمایشگر نشسته و به محض دیدن هر مربع با طرح نظامی با استفاده از موشواره روی آن کلیک کنند. نتایج این آزمون بصری با استفاده از زمان کشف طرح های استتاری، حاکی از افزایش زمان کشف و هم چنین افزایش درصد عدم کشف طرح های استتاری با تکنیک خوشه بندی میانگین k در فضای *ciel*a*b و فرمول اختلاف رنگ ciede2000 نسبت به روش های دیگر است. روش k-meansدر فضا رنگ *ciel*a*b با فرمول اختلاف رنگ cielab به صورت کلی در رتبه دوم و روش فازی در رتبه سوم جای دارد. روش k-meansدر فضا رنگ rgb در مکان چهارم و بدترین نتایج متعلق به روش تنوع می باشد. واژه کلیدی: استتار، تصویر دیجیتالی، انتقال فضا رنگ، کاهش رنگ، خوشه بندی

مطالعه و بررسی خواص نوری و رنگی پلیمرهای ساطع کننده نور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1392
  رقیه میرافضلی سریزدی   هاله خلیلی

در این تحقیق خواص نوری و رنگی پلیمر های ساطع کننده نور مورد بررسی قرار گرفته است. پلیمر های ساطع کننده نور پلیمر-هایی هستند که به هنگام اعمال ولتاژ از خود نور منتشر می کنند. پیشرفت های اخیر در زمینه پلیمر های ساطع کننده نور به علت کشف پلیمر های کانژوگه بوده است، که آن نوعی از پلیمر های فلورسنت است که توسط یک جریان الکتریکی نور را منتشر می کنند. در فرایند فلورسانس، الکترون های ماده پلی فلورسانس که در شرایط معمول در تراز انرژی پایه به سر می برند، با گرفتن انرژی از یک منبع مشخص به تراز های پر انرژی برانگیخته می شوند. در بازگشت الکترون های ماده از حالت بر انگیخته به حالت پایه، انرژی برانگیختگی به صورت نور منتشر می شود. در این تحقیق هدف تولید نانو الیاف پلیمری است که بتواند در ناحیه آبی از خود نور منتشر کنند. در راستای رسیدن به این هدف ابتدا پلیمر پلی متیل متاکریلات را با نسبت های مختلف از پلیمر پلی فلورسانس ساطع کننده نور در ناحیه آبی، ترکیب و در مخلوط حلال تترا هیدرو فوران و دی متیل فرمامید کاملا حل کرده و در شرایط بهینه الکتروریسی گردید. سپس روی الیاف بدست آمده آزمون های اسپکتروفوتومتری، انعکاس طیفی، میکروسکوپ الکترونی روبشی و طیف سنجی مادون قرمز انجام شد و نتایج با یکدیگر مقایسه شد. نتایج بدست آمده موید این موضوع است که با افزایش درصد پلیمر پلی فلور سانس قطر الیاف افزایش یافته است. با افزایش درصد پلیمر پلی فلور سانس ساطع کننده نور آبی در ترکیب ها میزان انعکاس نور هم در حضور اشعه ماوراء بنفش و هم در غیاب اشعه ماوراء بنفش در ناحیه آبی افزایش یافت. هم چنین نتایج طیف سنجی مادون قرمز گویای این مطلب است که هیچ گونه واکنشی بین پلی متیل متاکریلات و پلیمر ساطع کننده نور انجام نشده است.

اثربخش عرضی جریان الیاف مولتی فیلامنت بر خواص نخ های مغزی دار رینگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1387
  الهام نقاش زرگر   علی اکبر قره آغاجی

امروزه مصرف نخ های مغزی دار متشکل از دو جزء الیاف استیپل و فیلامنتی بسیار گسترش یافته است. مهم ترین هدف از تولید نخ های مغزی دار، تولید نخی با خواص بهتر تحت اثر دو جزء سازنده آن می باشد چرا که فیلامنت بخش مغزی منجر به افزایش استحکام شده و الیاف استیپل رویه خواص فیزیکی سطحی و ظاهری نخ را تعیین می نمایند. از طرف دیگر مشکل رایج و معمول در تولید نخ های مغزی دار سرش الیاف رویه در طول فیلامنت مغزی است که الیاف رویه به صورت دسته ای بر روی فیلامنت مغزی جمع شده و در نتیجه آن طولی ازفیلامنت، خالی از الیاف کوتاه خواهد شد. برای حل مشکل سرش الیاف کوتاه بهترین راه حل ارائه شده در مطالعات کتابخانه ای پخش عرضی فیلامنت ها با استفاده از سیستم های الکترواستاتیکی بوده است. در این پروژه سعی شده با توجه به پیچیدگی سیستم های الکترواستاتیکی، از روش های ساده تری برای پخش عرضی فیلامنت ها استفاده شود. با توجه به نحوه تولید نخ در سیستم ریسندگی سولو، غلتکی شیاردارکه وظیفه پخش عرضی فیلامنت ها، به صورت چند زیر رشته را برعهده دارد، ساخته شد. با نصب غلتک فوق در مسیر حرکت فیلامنت، بر روی ماشین ریسندگی رینگ نخ کامپوزیت با پخش عرضی فیلامنت ها و یا به عبارت دیگر یک نوع نخ کلاستر تولید گردید. در نهایت دو نوع نخ کلاستر و مغزی دار در پنج تاب مختلف متشکل از الیاف استیپل پنبه و مولتی فیلامنت های پلی استر تولید شده و خواص فیزیکی و مکانیکی نخ و پارچه تولید شده از آن ها مانند خواص کششی نخ و پارچه، یکنواختی، مورفولوژی سطح و مقاومت سایشی پارچه برای کلیه نمونه ها بررسی ومقایسه گردید. با توجه به نتایج به دست آمده از آزمایشات خواص کششی نخ ها و پارچه های تولیدی، نمونه نخ کلاستر در فاکتور تاب 9/3 بیشترین نیروی پارگی و ازدیاد طول تا حد پارگی را داشته است و بیشترین استحکام درپارچه تولید شده از نخ کلاستر در تاب 5/3 مشاهده می شود. اختلاف در نتایج به دست آمده از خواص کششی نخ ها بیانگر تفاوت ساختاری دو نوع نخ مغزی دار و کلاستر می باشد، به طوری که با تولید نخ کلاستر که با اختلاط بیشتر دو جز تشکیل دهنده نخ همراه است، درگیری بین اجزا بیشتر گردیده و به دنبال آن نیروهای اصطکاکی بین الیاف افزایش می یابد که با توجه به مهاجرت بیشتر الیاف و تجمع بهتر اجزا تشکیل دهنده نخ، خواص کششی نخ های کلاستر بهتر شده است. با دقت در تصاویر sem سطح طولی نخ ها و هم چنین تصاویر حاصل از سطح مقطع، اختلاف در نحوه شکل گیری ساختمان دو نوع نخ کلاستر و مغزی دار مشاهده می گردد. با توجه به آنالیز پردازش تصویر سطح مقطع نخ، با افزایش تاب ساختار نخ کلاستر به نخ مغزی دار نزدیک تر خواهد شد، پس بهتر است از تاب های کمتری در تولید نخ کلاستر استفاده شود. با توجه به نتایج آزمایشات یکنواختی نخ و مقاومت سایشی پارچه ها، بهبود قابل ملاحظه ای در خواص نخ کلاستر نسبت به نخ مغزی دار دیده می شود که این بهبود در نخ هایی با فاکتور تاب 2/5 بیشتر محسوس است.

بررسی عوامل موثر محلول های آبی بر راندمان فیلترهای نانولیفی عامل دار جهت حذف فلزات سنگین نیکل و کادمیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1393
  سعیدرضا ذهبی   عبدالکریم حسینی

با پیشرفت سریع صنعت و ورود تکنولوژی های جدید، آلودگی محیطی منجر به افزایش تهدید در سلامتی انسان می شود، به خصوص در سال های اخیر مقادیر یون های فلزات سنگین در پساب ها افزایش پیدا کرده است. فلزات سنگین آلاینده در پساب بسیاری از صنایع مانند صنایع فلزی(فولاد وآهن) ،آبکاری فلزات، عملیات استخراج معدن، نساجی و رنگرزی باطری سازی و غیره موجود می باشند. فلزات سنگین از نظر زیستی تخریب پذیر نیستند لذا تمایل به انباشتگی در بدن موجودات زنده دارند که باعث ایجاد بیماری ها و نابهنجاری هایی می شوند. حذف یون های فلزات سنگین به روش های مختلفی از جمله روش های جذب فیزیکی و شیمیایی انجام می شود. روش جذب شیمیایی، یکی از روش های ساده و معمول برای جداسازی فلزات سنگین از محلول های آبی می باشد که می تواند توسط مواد پلیمری شامل گروه های عامل دار انجام شود. در این تحقیق ابتدا غشاهایی با ضخامت µm 110 و میانگین قطر نانوالیاف در محدوده nm 287 از پلیمر نایلون 66 و مدت زمان الکتروریسی 16 ساعت تولید گردید. سپس سطح نانولیف توسط ماده ی تری مرکاپتوپروپیل تری متوکسی سیلان (tmptms) و از طریق روش سل ژل عامل دار شد. در ادامه ضمن بهینه سازی شرایط تولید غشاء، کارایی آن با اندازه گیری میزان جذب یون های فلزی کادمیوم و نیکل ارزیابی شد و شرایط بهینه فیلتراسیون با توجه به پارامترهای تاثیرگذار محلول آبی بر راندمان بررسی گردید. تأثیر پارامترهای فرآیند فرآیند فیلتراسیون مثل غلظت اولیه محلول فلزی، ph محلول، فشار و مقدار ماده عامل دار کننده بر میزان جذب مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی پارامترهای فرآیند فیلتراسیون مشاهده شد که با افزایش غلظت اولیه محلول فلزی راندمان کاهش، با افزایش ph محلول راندمان افزایش، با افزایش فشار راندمان ابتدا افزایش و سپس کاهش می یابد. همچنین با افزایش مقدار ماده عامل دار کننده راندمان افزایش می یابد. راندمان جذب کادمیم و نیکل به ترتیب 0/93% و 6/97% از الکتروریسی محلول 19% وزنی-وزنی پلیمر نایلون 66 در مخلوط اسید فرمیک/کلروفرم با نسبت 25:75 بر روی فوم کربنی و به مدت 16 ساعت، ولتاژ kv 5/12 و نرخ تغذیه ml/h 314/0، سرعت برداشت rpm 65، مقدار ماده عامل برابر ml 5/2 در سیستم فیلتراسیون جریان عرضی برای غلظت ppm 20 به مدت زمان یک ساعت در فشار 7/1 بار و در ph برابر 7 به دست آمد. مکانیسم فیلتر شدن غشاء ساخته شده از نوع انسداد داخلی منافذ و ایزوترم جذب یون های فلزی برای غشاء ساخته شده از نانوالیاف نایلون 66 از نوع فرندلیچ تعیین شد. ماکزیمم ظرفیت جذب کادمیوم و نیکل توسط مدل فرندلیچ به ترتیب 956 و mg/g 1269 نشان داده شد که نسبت به کارهای انجام شده ظرفیت بالایی است. کلمات کلیدی: فلزات سنگین، الکتروریسی، تری مرکاپتوپروپیل تری متوکسی سیلان، سل ژل، فیلتراسیون جریان عرضی

بهینه سازی پارامترهای ساختاری سازه های نانوالیاف عامل دار جهت تصفیه پساب حاوی برخی فلزات سنگین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1393
  فاطمه شهرام فروز   عبدالکریم حسینی

یکی از آلاینده های مهم و خطرناک که در منابع آبی حضور دارند فلزات سنگین هستند که امروزه غلظت آن ها در پساب ها با گسترش شهرها و توسعه صنایع افزایش یافته و سبب نگرانی های بسیار جدی به دلیل خصوصیات سرطان زایی، تجزیه ناپذیری، سمیّت زیاد و تجمع بیولوژیکی آن ها شده است. بنابراین، حذف فلزات سنگین از پساب های صنعتی یکی از مباحث مهم زیست محیطی محسوب می شود که امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تاکنون روش های بسیاری برای انجام عمل تصفیه این پساب ها ابداع و مورد استفاده واقع شده اند. در میان روش های تصفیه پساب، استفاده از فیلتراسیون غشایی توسط غشاهای ساخته شده از نانوالیاف، می تواند بهتر از بقیه روش ها باشد، چون این غشاها بسیار متخلخل بوده و منافذ آن ها از درون به هم پیوسته می باشند و هم چنین می توان به راحتی آن ها را عامل دار نمود. به منظور این کار در مرحله نخست غشاهای نانولیفی با شرایط مختلف تهیه و سپس پساب حاوی یون های فلزی به عنوان محلول آبی شبیه سازی شد و به کمک طراحی آزمایش به روش الگوریتم تاگوچی آزمون های مختلف انجام شد و در هر حالت راندمان فیلتراسیون مقایسه و بررسی شد. در این تحقیق ابتدا غشاهای نانولیفی نایلون 66 با ضخامت 100 میکرومتر و محدوده قطر 760.83-146.68 نانومتر تولید شد. سپس ماده آمینوپروپیل تری اتوکسی سیلان (aptes) که یک آمینوسیلان است بر روی غشاها قرار گرفت و سطح نانولیف ¬عامل دار گردید. در این تحقیق دو فلز نقره و کروم که از عناصر سنگین بسیار خطرناک هستند انتخاب شدند. تأثیر پارامترهای فرآیند الکتروریسی مثل غلظت محلول پلیمری و سرعت برداشت نانوالیاف و پارامترهای فرآیند فیلتراسیون مثل غلظت اولیه -محلول فلزی و ph محلول بر میزان جذب مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی پارامترهای فرآیند الکتروریسی مشاهده شد که با افزایش غلظت محلول الکتروریسی راندمان ابتدا افزایش و سپس کاهش و با افزایش سرعت برداشت راندمان کاهش می یابد. در بررسی پارامترهای فرآیند فیلتراسیون، با افزایش غلظت اولیه محلول فلزی راندمان کاهش و با افزایش ph محلول راندمان افزایش می یابد. بیشترین راندمان جذب نقره و کروم به ترتیب 97/99 % و 06/93 % از الکتروریسی محلول 20% وزنی-وزنی پلیمر نایلون 66 در مخلوط اسید فرمیک/کلروفرم با نسبت 25:75 بر روی فوم کربنی و به مدت 18 ساعت، ولتاژ kv 12.3و نرخ تغذیه ml/h 0.31، سرعت برداشت rpm 106، در سیستم فیلتراسیون جریان عرضی برای غلظت ppm 50 به مدت زمان یک ساعت در فشار 1.4 بار و در ph برابر 7 برای نقره و 8 برای کروم به دست آمد. مکانیسم فیلتر شدن غشاء ساخته شده از نوع انسداد داخلی منافذ و ایزوترم جذب یون های فلزی برای غشاء ساخته شده از نانوالیاف نایلون 66 از نوع فرندلیش تعیین شد. ماکزیمم ظرفیت جذب نقره و کروم توسط مدل فرندلیچ به ترتیب 1946.91 و mg/g 650.41نشان داده شد که نسبت به کارهای انجام شده ظرفیت بالایی است.

بررسی خصوصیات ظاهری منسوج بافته شده از نانو الیاف به کمک پردازش تصویر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی نساجی 1386
  رضا بیات ترک   عبدالکریم حسینی

چکیده در پی گسترش روز افزون علوم مربوط به تهیه ریز ذرات،گرایش به سمت تهیه منسوجات تهیه شده از نانوالیاف نیز در صنعت نساجی رو به فرونی نهاده است. در اکثر تحقیقات علمی وصنعتی سعی شده است تا نانوالیاف به گونه¬ای تهیه شوند تا در نهایت با توجه به خصوصیات بارز و شاخص این الیاف، راه حلی جهت بهبود خصوصیات منسوجات فعلی باشند. در تحقیقات گذشته، حداکثر پیشرفت، تا رسیدن به نخ و در نهایت تولید لایه¬ای از نانو الیاف بوده است که در مصارف گوناگون استفاده شده است. بنابراین به نظرمی¬رسید، زمان آن رسیده است تا مطابق با پروسه¬های تولید منسوج در صنایع رایج نساجی، پارچه و منسوجی از نخ تهیه شده از نانوالیاف، تولید گردد. در این تحقیق به این نیاز جامه عمل پوشانده شده است. در ابتدا، برروی نخی که در این تحقیق به کارگرفته شده است، پارامترهایی مورد سنجش قرارگرفتند. چگالی نخ، اندازه¬گیری قطر نخ و تغییرات آن به کمک پردازش تصویر و تعیین نقاط نازک و ضخیم نخ مورد سنجش قرار گرفتند. برای سنجش چگالی، از محلول بنزن، نیتروبنزن، روغن زیتون، تتراکلریدکربن و اسیداستیک استفاده شد. نهایتاً میانگین چگالی، 027/1 گرم بر سانتی مترمکعب ا به دست آمد که از مقدار گزارش شده چگالی معمولی اکریلیک که 14/1 تا 18/1 می¬باشد، اندکی کمتر است. قطر نخ و تغییرات آن نیز به کمک پردازش تصویر مورد سنجش قرار گرفت که برای قطر عدد 1656/0 میلی¬متر وضریب تغییرات قطری نیز % 82/19 حاصل شد. سپس تعداد نقاط نازک و کلفت در نخ مورد سنجش قرار گرفتند. معیار انتخاب این نقاط براساس میانگین و انحراف معیار حاصل شده از قطر نخ مورد محاسبه قرار گرفتند. در مرحله دوم به کمک نخهای تولید شده، به بافت منسوج مورد نظر پرداخته شد. به کمک یک چارچوب و عملیات بافت رایج( ایجاد دهنه و پودگذاری) منسوج نهایی در دو طرح تافته و ریپس 1/2 تولید گردید. سپس برروی این دو طرح، 4 آزمایش مورد بررسی قرار گرفت؛ تعیین تراکم درهردو جهت تاری و پودی، همبستگی سطحی، نواحی فشرده وباز و فاکتور پوشش. تمامی مراحل فوق به کمک پردازش تصویر انجام پذیرفت. برای این منظور از تبدیل فوریه که تکرارها را به خوبی برجسته می¬نماید، استفاده گردید. تراکم تاری وپودی حاصل شده از پردازش تصویر به میزان واقعی نزدیک بودند. برای سنجش همبستگی سطحی پارچه نیز از معیار ماکزیمم چگالی طیفی در 10 ناحیه فرضی برروی سطح پارچه استفاده گردید. در نهایت یکنواختی سطحی برروی پارچه مورد تایید قرارگرفت. برای تعیین نواحی فشرده و باز نیز از پردازش تصویر استفاده شد. در نهایت فاکتور پوشش برای هردو طرح مورد اندازه گیری قرار گرفت. برای طرح تافته عدد 5467/0 و برای طرح ریپس فاکتور پوشش 5044/0 به دست آمد. تراکم پارچه نیز برای هر دو طرح مورد محاسبه قرار گرفت که در این حالت تراکم¬ها با مقادیر واقعی همخوانی مناسبی داشت. برای طرح تافته تراکم تاری 5/21 و تراکم پودی 12 به دست آمد و برای طرح 1/2 نیز تراکم تاری 12 و تراکم پودی 11 حاصل شد. وزن متر مربع نیز برای هریک از دو طرح مورد محاسبه قرار گرفت. این عدد برای طرح تافته برابر است با54/45 گرم وبرای طرح 1/2 نیز برابر است با9/60 گرم.

اندازه گیری دستگاهی خواص ساختمانی سطح پارچه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1379
  محسن غفاری   عبدالکریم حسینی

تراکم پارچه، برآمدگی نخها از سطح پارچه و جهت دار بودن سطح پارچه در زمره مهمترین مشخصه های ساختمان سطحی پارچه ها محسوب می شوند. این مشخصه ها بر خواصی از قبیل استحکام، زیردست و ظاهر پارچه تاثیرگذار هستند. از این رو اندازه گیری آنها از اهمیت قابل توجهی برخوردار است . در این تحقیق تلاش شده است تا راهکارهای اندازه گیری دستگاهی مشخصه های ساختمانی مذکور مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور، با استفاده از روشهای پردازش تصویر، همراه با کاربرد تبدیلات فوریه وماتریس چگالی احتمال مشترک ، آنالیز سطح پارچه به نحوی انجام می پذیرد که مشخصه های ساختمانی مذکور استخراج گردد. این تحقیق با تهیه نمونه پارچه هایی با طرحهای تافته، سرژه و ساتین و اخذ تصاویر سطح آنها به کمک دستگاه اسکنر آغاز گردید. جهت اندازه گیری تراکمهای نمونه های مورد آزمایش (تراکم تاری، پودی و کجراه) ، سه روش متفاوت مورد استفاده قرار گرفت . در روش اول از تکنیک بازسازی تصویر با پیکهای انتخابی طیف توان تصویر استفاده شد. در روش دوم از تابع خودهمبستگی استفاده شد. در روش سوم به منظور محاسبه تراکمهای نمونه ها از مشخصه های استخراجی از ماتریس چگالی احتمال مشترک تصویر استفاده شد. نتایج حاصل از هر سه روش به نحو مطلوبی با پاسخهای حاصل از روشهای متداول دستی مطابقت می نمایند. در بخش دیگر تحقیق با استفاده از طیف زاویه ای توان، برآمدگی نخها از سطح پارچه و جهت دار بودن سطح و زاویه کجراه( برای نمونه های سرژه و ساتین) مورد بررسی و اندازه گیری قرار گرفت .

بررسی پدیده متامریزم با استفاده از پردازش تصویری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1382
  شیلا خدادادی   عبدالکریم حسینی

متامریزم، پدیده ای قابل تامل در علم فیزیک رنگ می باشد. رنگ مشاهده شده از یک شی ،تابعی از توزیع انرژی نسبی منبع ، منحنی انعکاسی طیفی جسم و شرایط مشاهده کننده می باشد . با تغییر هر یک از فاکتورهای فوق رنگ تغییر می یابد و در رنگ همانندی پدیده متامریزم رخ می دهد و استاندارد و نمونه ، تحت شرایط خاصی رنگ همانند تشخیص داده می شوند، ولی با تغییر شرایط ، اختلاف رنگ خواهند داشت. این پدیده که بعنوان متامریزم شناخته می شود ، معضلی در صنعت می باشد. اندیس متامریزم توسط روابط ریاضی قابل محاسبه می باشد و به دو گروه اندیس متامریزم عمومی و اندیس متامریزم ویژه تقسیم بندی می شود. اندیس متامریزم عمومی مستقل از منبع نوری می باشد و از طریق منحنی انعکاس طیفی جفت متامار بدست می آید در حالیکه اندیس متامریزم ویژه وابسته به منبع نور است .چگونگی رفتار منحنی های انعکاس طیفی جفتهای متامار در حوزه فرکانس مورد بررسی قرار گرفت که این روش می تواند جامعیت بیشتری نسبت به روش فعلی داشته باشد. در این تحقیق ، سه موضوع به شرح ذیل مورد بررسی قرار گرفت:1-جهت بررسی تغییرات اختلافات منحنی های انعکاس طیفی جفتهای متامار در حوزه فرکانس ، اختلاف مقادیر انعکاس طیفی بدست آمد و سپس مقادیر طیف توان آنها محاسبه شد و نمودار طیف توان آنها رسم و پیک مشخصه استخراج شد. 2-از مقادیر انعکاسهای طیفی، طیف توان گرفته شد و براساس روابط موجود ، اندیس متامریزم عمومی محاسبه شد سپس همبستگی این نتایج با اندیسهای متامریزم عمومی بدست آمده به روش متداول بررسی شد.3-اندیس متامریزم ویژه با استفاده از تبدیل محرکه های اسکنر به محرکه های ‏‎cie‎‏ ، از طریق رگرسیون ، بدست آمد و مقایسه ای روی اندیس متامریزم ویژه حاصل از مقادیر انعکاسی بدست آمده از اسپکتروفتومتری و مقادیر اندیس ویژه حاصل از مقادیر ‏‎rgb‎‏ اسکنر ، انجام شد . نتایج حاکی از آن است که روند تغییرات منحنی انعکاس طیفی جفتهای متامار در حوزه فرکانس نیز قابل بررسی و شناسایی می باشد. اندیسهای متامریزم عمومی حاصل از طیف توان ، همبستگی خطی خوبی را با اندیسهای متامریزم عمومی متداول نشان می دهند . از سوی دیگر، نتیجه مطلوبی از مقادیر اندیس متامریزم ویژه حاصل از پردازش تصویری با برخی از مقادیر اندیس متامریزم ویژه حاصل از اسپکتروفتومتری بدست نیامد.

بررسی تاثیر تنظیمات ماشین بافندگی بر روی خواص سطحی پارچه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1381
  تقی فرهنگ نیا   عبدالکریم حسینی

ماشین بافندگی دارای پارامترهای مختلفی می باشد که با توجه به نوع پارچه تولیدی می توان آنها را تغییر داد، و پارچه ای با کیفیت مناسب تولید نمود. با گسترش فناوری کامپیوتر بررسی کیفیت پارچه و ساختمان سطحی آن از روش بصری به روش دستگاهی و کمی تغییر یافته است. دراین تحقیق ضمن تاکید بر استفاده از روش پردازش تصویر، تاثیرات پارامترهای مختلف ماشین بافندگی بر خواص ساختمان سطحی پارچه مورد بررسی قرار گرفته است. الگوریتمهای مورد استفاده در پردازش تصویری عبارت بود از : فرسایش و افزایش ، اسکلتون ، بازکردن و بستن و استفاده از روشهای حدآستانه.از آنجائیکه کیفیت پارچه تولیدی تحت تاثیر پارامترهای ماشین بافندگی قرار می گیرد ، تاثیرات مواردی از قبیل تغییرات کشش نخ تار، نخ پود و تغییرات دهنه مورد بررسی قرار گرفت.

مقایسه چندالگوریتم برای تفکیک نقوش رنگی پارچه های چاپ شده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1380
  علیرضا بهمن فولادی   مجید مرتضوی

امروزه ، روشهای سریع و دقیق برای ایجاد نقوش ، شبیه سازی طرح و یا بافت پارچه ها به صورت کامپیوتری یکی از نیازهای مبرم صنعت می باشد.در حال حاضر فرایند طراحی تا تولید پارچه ، پیچیده و زمان بر است و تغییر در قسمت طراحی پارچه از بعد برنامه نویسی رایانه ای وچه از دیدگاه سخت افزاری از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.در این تحقیق تاکید ما از دیدگاه نرم افزاری است . زیرا تفکیک نقوش رنگی کاری سخت و طاقت فرسا وزمان بر بوده ، همچنین امکان خطای طراح نیز وجود دارد . ارائه روشی برای سرعت بخشیدن به این واحد، با کمک رایانه می تواند زمان تولید را کاهش داده ، کارآمدی را افزایش دهد. به دلیل اینکه ماهیت داده های یک تصویر در رایانه به صورت مجموعه ای از اعداد می باشد، لذا پردازش روی این مجموعه به معنی پردازش روی تصویر است. به عبارت دیگر دسته بندی اعداد در این حالت ، یعنی دسته بندی داده های تصویر ، که همان رنگهای نقوش پارچه می باشد. الگوریتم های متعددی برای دسته بندی اعداد وجود دارد و می توان آنها را به فضای سه بعدی نیز تعمیم داد. زمان و کیفیت دو عامل مهم در انتخاب الگوریتم می باشد، البته باید عامل کیفیت را با کمک عامل انسانی بهبود داد. مشخصا الگوریتمی که بدون عامل انسانی بهترین جواب را بدهد، بسیار پیچیده و زمان بر خواهد بود. هدف این پروژه ، ارائه روشی کاربردی برای تفکیک رنگی نقوش پارچه های چاپ شده ، با کمک الگوریتمهای دسته بندی اعداد می باشد که این مهم با کمک رایانه وعلم پردازش تصویری صورت می گیرد. در این پروژه با کمک نرم افزار متلب وجعبه ابزار پردازش تصویر آن ، برای هر الگوریتم برنامه ای تهیه گردید و تاثیر عوامل مختلف بر روی کارایی آن مورد آزمایش قرار گرفت. با انتخاب بهترین حالت عوامل موثر ، برنامه ای ارائه گردید که قادر به تفکیک نقوش رنگی پارچه چاپ شده بود، طراح می تواند با کمک آن به کار خود سرعت ببخشد. همچنین روشی در الگوریتم ‏‎kmeam‎‏ ابداع گردید که باعث افزایش کارایی در الگوبرداری رنگی پارچه های چاپ شده می شود. باید توجه داشت استفاده از الگوریتم های کاهش رنگ ، به معنای کمک به طراح می باشد وعامل انسانی نقش کلیدی را برای کسب بهترین جواب ، خواهد داشت.