نام پژوهشگر: ناصر گذشته

نقش تمایز میان زمان آفاقی و زمان انفسی در شناخت قرآن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم - دانشکده علوم قرآنی تهران 1392
  ویدا کلوندی   ناصر گذشته

زمان در فلسفه، کمیّت انتزاع شده از حرکت است، اما یک زمان دیگری هم در قرآن و فرهنگ اسلامی مطرح است و آن نگاه به پدیده ها بدون در نظر گرفتن حرکت مادی آنهاست. هر پدیده یک وجود مُلکی دارد و افزون بر آن، یک وجود ملکوتی دارد. قرآن با طرح ملکوت هر چیز، ما را به وجه دیگری از فرا زمان سوق می دهد: «فَسُبْحانَ الَّذی بیَدهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون» (یس/83). بر این اساس، هنگام مطالعه ی قرآن کریم با دو زمان مواجهیم، یکی زمان آفاقی که کمّی است و در آن، زمان و مکان رویدادها مشخص است و پدیده ها در تقدم و تأخّر و توالی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند و دیگری زمان انفسی که در آن نگاه تاریخی و خطی به پدیده ها کنار گذاشته می شود و در یک افق فرا تاریخی، همه ی پدیده ها در یک جا حضور دارند و نظم هم زمان صورتها، جانشین توالی صورتها می شود. این زمان، همان «زمان لطیفِ» عالم ملکوت است. تمایز میان زمان آفاقی و زمان انفسی نقش بسیار تعیین کننده و معناداری در تفسیر آیات قرآن دارد، چراکه بسیاری از آیات را تنها می توان بر اساس انگاره ی زمان انفسی خوانش و فهم نمود. تأویل آیات انفسی نیز مستلزم حضور مفسّر در ساحت ملکوت است، زیرا کار تأویل، آشکار نمودن معنای باطنی و نهفته در پس حکایت رویدادهای آفاقی است. در این پژوهش نمونه های بسیاری از قرآن کریم از جمله آیه ی «اَلَسْت»، ماجرای معراج پیامبر (ص)، خطاب به پیامبر (ص) در داستان یوسف، آیات مربوط به قیامت، گفت وگوی دوزخیان و بهشتیان و مواردی دیگر آورده شده است که نقش تمایز زمان آفاقی و انفسی در فهم آنها تعیین کننده است، به طوری که بدون توجه به زمان انفسی، تفسیر آیه ممکن نیست.