نام پژوهشگر: مریم بیاد

خوانش رمانهای « وداع با اسلحه» و« زنگهابرای که به صدادرمی آیند» آثارارنست همینگوی، به عنوان نمایشگربحران هویت جنسی غرب، براساس ایده ی «خواهش» ژک لکان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  مهدیه نگهداری   کامران احمدگلی

منتقدان رمان های « وداع با اسلحه» و« زنگهابرای که به صدادرمی آیند» نوشته ارنست همینگوی را می توان به دوگروه تقسیم کرد: منتقدان قبل ازدهه 1970 و منتقدان بعدازاین دوره. پس ازانتشاراین اثر، نگاه قالب این بوده است که این رمانهاهماننددیگرداستانهای همینگوی تنها برای مردان ودرباره آنها به رشته تحریردرآمده اند. این درحالی است که پس ازظهورموج دوم فمینیسم، تحقیقاتی آغازشد که هدف کلی آن خنثی کردن نگاه مردسالارانه گذشته، ازطریق تمرکزی وسواس گونه برشخصیت اصلی زن این داستان ها بوده است. حال پرسش این است که درصورت آشتی برقرارکردن میان این دو دیدگاه به ظاهرمتضاد آیا می توان به دیدگاهی کلی تر از روابط انسانی و ساختارجامعه رسید؟دراین پایان نامه سعی براین داشته شده است تا با بهره گیری ازنظریه های روانشناسانه، فمینیستی و تاریخی، خوانشی صورت گیردکه برطبق آن این دو اثرازارنست همینگوی تصویرگری خواهند بودازمعضلات هویت جنسی که زاده ناکارآمدی تعریف- ها یی است که جامعه غربی ازنقش های جنسیتی ارائه داده است؛ تعریفی که نه تنهابه زنان، بلکه به مردان وساختارجامعه به شکلی گسترده ترآسیب واردمی کند.

بررسی «آنگاه که ما مردگان سر برداریم» ایبسن در پرتوی خودسازی هرمنوتیکی پل ریکور و نظریه هویت داستانی وی.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  مهدی حاج عبدی اسکلو   مریم بیاد

استعارات و اشارات درمورد درستی گفته ها و قول ها ی شخصیتها در پرتوی تعریف ریکور از استعاره نقشی ویژه برای «زنده» و واقعی تر کردن نمایشنامه ایفا می کنند. بطور مثال در اوایل پرده نخست، وقتی پروفسور روبک می گوید که دو نفر را شب در حال قدم زدن دیده است، مایا، همسرش، از او می پرسد که نکند پروفسور خواب می دیده است. از سوی دیگر، ایبسن اقداماتی را برای حفظ حس هنری و زیبا شناختی داستان در نظر می گیرد، چرا که نمایشنامه تنها در صورتی می تواند به کاوش و هجوم به درون عالم واقعیت ادامه دهد که روح سمبلیک یا خیالی خود را از دست ندهد. بر این اساس، گفته های غیرعادی «ایرنا» لنگرگاه محکمی را برای جنبه هنری و نمادین نمایشنامه مهیا می کند. مجسمه چند تکه یا همان «روز رستاخیز» نیز نقطه اشتراک خاصی را بین دو جنبه سمبلیک و رئالیستی نمایشنامه پدید می آورد. این مجسمه بواسطه همین ویژگی «اخروی» یا «دگردنیایی» خود، نوعی حس انگیزی چند رگه را به نمایشنامه می افزاید که علاوه بر واقعی تر و زنده کردن داستان، زاویه دید تازه ای را در کنار دو جنبه دیگر این اثر باز می کند. پایان نمایشنامه نیز از این قاعده و زبان دیالکتیک مستثنا نیست. بدین ترتیب، بهمن مرگباری که پروفسور روبک و ایرنا را می بلعد ماهیتی نیمه سمبلیک و نیمه واقعی می یابد. آنچه حس تراژیک را برای بیننده یا خواننده رقم می زند گفتمان دوگانه نمایشنامه است؛ گفتمانی دیالکتیک که دو جنبه سمبلیک و واقع گرای آن در نهایت علت و معلول یک دیگر می شوند.

اهمیت موضوعی کارکرد متفاوت ویژگی های حماسه مصنوع در بهشت گمشده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  ریوف شهبازی   کامران احمدگلی

الف) موضوع و طرح مساله (اهمیت موضوع و هدف): فارغ از تعصبات و علایق، بدون شک جان میلتون در کنار جفری چاوسر و ویلیام شکسپیر سه ستون استوار ادبیات انگلیسی هستند. جفری چاوسر پدر ادبیات انگلیسی لقب گرفته است و داستانهای کانتربری او شهرتی جهانی دارد. در وصف شکسپیر نیز همین بس که انگلیسی مدرنی که امروز در جهان بدان تکلم می شود میراث اوست و کمتر دانش آموزی، حتی در دورافتاده ترین نقاط جهان، می توان یافت که نام یکی از نمایشنامه های او را نشنیده باشد. میلتون اما حدیثی دیگر است. شاعر، نویسنده، سیاستمدار و دولتمردی که به جرات می توان او را فرهیخته ترین چهره ادبیات انگلیسی لقب داد و اگر جسورانه تر سخن بگوییم، بهشت گمشده او ارزشمند ترین اثر منفرد در ادبیات انگلیسی است. اثری یگانه نه از آن روی که نثری لاتینی شده و آرایه های ادبی فراوان دارد، که در نگاه ناآزموده خواندن آن را دشوار می نمایاند، بلکه به سبب رنگی نوست که بر پیکر کهن ترین انوع ادبی خودنمایی می کند. مطلوب رساله حاضر نمایاندن کارکرد معنایی متفاوت و بی مانند ویژگیهای مرسوم حماسی در بهشت گمشده است. ب) مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: سوای شیوه پردازش موضوع و میزان موفقیت نگارنده اثر، آنچه در تمامی آثار شاخص حماسی از نمونه های یونانی و رُمی گرفته تا آثار متاخر نویسندگان اروپایی یکسان است، پایبندی به اصولی است که در کنار هم چارچوب حماسه را آن گونه می سازد که ارسطو و سایرین مبلغ آن هستند: نقلی فاخر از دستاوردهای شخصیت هایی بزرگ که در مواردی به لطف پیوند با نیروهای ماورایی ماهیتی نیمه خدایی دارند، فارغ از جانبداری و احساسات شخصی نویسنده. در این میان بهشت گمشده حتی در آنچه بدیهیات حماسه خوانده می شود متفاوت است. این رساله می کوشد با پاسخ به چند پرسش تا اندازه ای وجوه تفاوت میان آفرینش میلتون با نویسندگان متقدم و متاخر او را روشن نماید: - با در نظر داشتن این نکته که حماسه گرامیداشت قهرمانان و روح قهرمانی است، این دو در بهشت گمشده چگونه تصویر شده اند؟ - در طول تاریخ دیرینه روایت حماسی، شفاهی و کتبی، قهرمان حماسه تجلی شجاعت، قدرت قبیله/امپراطوری و دلاوری است. آیا میلتون این سنت را حفظ کرده است؟ - حماسه کلامی فاخر با سبکی تزئینی است، آیا این در مورد بهشت گمشده نیز صادق است؟ - تشبیه حماسی آرایه ادبی است که در فرهنگ و رسوم مختلف ماهیتی کمابیش یکسان دارد، چه نتایجی از بررسی موشکافانه این مورد در بهشت گمشده به دست می آید؟ پ) روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه تحلیل داده ها: هدف از بررسی ویژگیهای قهرمان حماسی در بهشت گمشده پاسخ به ابهاماتی بود که از ابتدای انتشار این اثر مطرح شد و در قرن نوزدهم میلادی ادامه یافت تا در نهایت در بیان منتقدین قرن بیستمی چون ویلیام امپسون و جان پیتر تجلی یافت. مباحث مربوط به شیوه پردازش و نظم متکلف بهشت گمشده نقدهایی از دو دیدگاه مخالف، برای نمونه سی اس لوئیس و اف آر لیواس، مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق بصورت اسنادی (کتابخانه ای) بود. به دلیل ماهیت کتابخانه ای تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری، کشورهای نمونه گیری و ابزارهای نمونه گیری تعریف نشده است. ت) یافته های تحقیق: در بهشت گمشده ضد قهرمان تجلی ویژگیهای مرسوم قهرمان حماسی است. تشبیهات حماسی میلتون از بهشت و جهنم تا اندازه ای دقیق است که راه پرواز اندیشه خواننده را سد نکند. تشبیهات حماسی نه تنها تزئینی و با هدف انحراف از موضوع اصلی بیان نشده است بلکه بخشی جدایی ناپذیر از متن است. نظم در بهشت گمشده بر خلاف رویه مرسوم بسیار انعطاف پذیر و به اقتضای شرایط تزئینی و پرتکلف یا ساده و روان است. ث) نتیجه گیری و پیشنهادات: در بهشت گمشده، میلتون سمت و سوی روایت حماسی را تغییر داد. مظاهر پر زرق برق رمانتیک متبلور در ادبیات حماسی رنسانس و نظامی گری مشهود درحماسه های باستانی تنها در چارچوب حس برتر قهرمانی که همان صبر و شهادت قهرمانانه در اطاعت از خداوند است اجازه ظهور می یابند. اثر میلتون بر خلاف اسلاف و اخلاف آن حماسه ای مسیحی است که ارزش های مرسوم حماسی را میراث دوران پیش از مسحیت می داند. میراثی که نهایت توانش وصف نفس گیر و کم نظیر جهان پویا و در حال تغییر مرتبط با ماده است نه متانت و ثبات پروردگار که تغییر ناپذیر و مطلق است.

معضل مدرنیته: بررسی تطبیقی رزمرزهلم ایبسن و ملودی شهر بارانی رادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبانهای خارجی 1391
  فضه خاتمی نیا   مریم بیاد

معضل مدرنیته و چگونگی بازتاب آن در فرهنگ های متفاوت محور اصلی پیوند دهنده تمامی بحث ها در بررسی حاضر است. این مطالعه تطبیقی به بررسی دو نمایشنامه نویس از دو فرهنگ و دو دوره تاریخی متفاوت اختصاص داده شده است. روشن است که اقلیم های متفاوت رویکرد های متفاوتی به مسائل گوناگون دارند اما علی رغم تمامی این تفاوت ها ما به دنبال مولفه ای مشترک هستیم که مدرنیته نام دارد. این پروژه به معضل مدرنیته و تاثیر آن بر جنبه های مختلف زندگی بشر می پردازد. توجه ما در این مطالعه به اثر رسمرسهولم ایبسن و ملودی شهر بارانی رادی معطوف شده است. این دو نویسنده از طریق این آثار معضلاتی را که مدرنیته برنروژ درقرن نوزدهم و ایران در قرن بیستم تحمیل کرده است را بازتاب می دهند. در هر دو اثر فرد به مثابه نمادی از جامعه در نظر گرفته شده است و بنابراین معضلاتی که افراد درگیر آن شده اند به نوعی معضلات جامعه را بازتاب می دهد. از آنجاییکه بافت فرهنگی و اجتماعی مناسب برای پذیرش مدرنیته مهیا نشده بود ورود مدرنیته به این کشورها با معضلات جدی همراه شده است. ایبسن و رادی به همین موضوع پرداختند اما به سبکی متفاوت: یکی در نروژقرن نوزدهم و دیگری در ایران قرن بیستم. روسمرسهولم و ملودی شهر بارانی نیروهای چالش برنگیز زندگی را در چارچوبه تقابل سنت و مدرنیته طبق گفتمان فرهنگی حاکم بر جامعه نروژ و ایران به تصویر می کشند. به طور خلاصه می توان گفت که هدف از این مطالعه این است که نشان دهیم چگونه مدرنیته در این دو اثر بازتاب داده شده است.

هرمونتیک مرگ در گفتمان روشنفکری سه مرحله ای هنریک ایبسن در دشمن مردم، مرغابی وحشی و رزمرز هولم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  کیوان کریمی   مریم بیاد

الف) موضوع و طرح مسئله(اهمیت موضوع وهدف): در این تحقیق گفتمان روشنفکری در سه گانه هنریک ایبسن "دشمن مردم" "مرغابی وحش" و "رزمرزهولم"، با نگاه به آرای فیلسوفانی چون امانوئل کانت و میشائیل فوکو بررسی می شود و نیز مفهوم "مرگ" در این آثار با توجه به آرای مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی در کتاب "هستی و زمان" مورد بحث قرار میگیرد. ب) مبانی نظری شامل مرور مختصری بر منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: سوالات و فرضیه های مطرح شده در این تحقی عبارتند از: 1-نگرش هنریک ایبسن به روشنگری چگونه است؟ آیا رویکرد او بازسازانه، ویرانگرانه یا ساخت گشایانه می باشد؟ 2-با توجه به نگاه میشائیل فوکو به روشنگری، آیا ایبسن در این آثار به روشنگری و مدرنیته همچون دوره ای از تاریخ می نگرد یا نوعی رویکرد یا تفکر؟ 3-مرگ ها و خودکشی های صورت گرفته در این آثار ایبسن را با توجه به فلسفه هایدگر یعنی مرگ به عنوان رخداد یا مرگ هم چون پدیده، چگونه می توان تفسیر کرد؟ پ) روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گرد آوری و تجزیه و تحلیل داده ها: در فصل اول این تحقیق گفتمان روشنفکری به این ترتیب مورد مطالعه قرار می گیرد: ابتدا تعریف کانت از روشنگری و سپس نقد فوکو به مقاله کانت ارائه شده است و در بخش آخر (سوم) فصل اول پدیده روشنگری در مقابل با پدیده ضد روشنگری بررسی شده است. در فصل دوم مفهوم مرگ در کتاب هستی و زمان نوشته هایدگر، که در آن تفسیرهای متفاوت از مرگ ارائه می شود، مورد بحث قرار می گیرد. در فصل سوم روشنگری در آثار هنریک ایبسن بررسی شده و رویکرد ایبسن به روشنگری و تلاش آن برای یافتن حقیقت مورد مطالعه قرار می گیرد.در فصل آخر هرمونتیک مرگ در سه گانه ایبسن مطالعه می شود.در این فصل ریشه اگزیستانسیالیسم در آثار ایبسن بررسی شده و پس از آن تم مرگ از نگاه هایدگر مورد توجه قرار میگیرد. ت) یافته های تحقیق/نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج این تحقیق به اختصار عبارتند از: - روشنگری به عنوان دوره ای در تاریخ اتفاقی است که فرآیندهای پیچیده تاریخی را در بر دارد که در زمان معینی در تاریخ اروپا قرار دارد؛ در حالی که روشنگری به عنوان تفکری فلسفی، به دوره ای خاص در تاریخ محدود نمی شود؛ تفکری که حال، و گذشته خود را بررسی کرده و به تفکر هستی شناسانه می انجامد. تفکری که ایبسن به روشنگری داشت نگاهی ساخت گشایانه است که دیالکتیک موجود در گفتمان روشنگری را نشان می دهد. مرگ در آثار ایبسن به مفهوم مرگ در هستی و زمان نزدیک است. ایبسن نیز چون هایدگر منتقد متافیزیکی چون ایده های ذهنی و آرمان های ایده آلیستی می باشد و جدایی از واقعیت زندگی و تاریخ فرد را دروغی بیش نمی داند. مرگ در این دیدگاه اتفاقی نیست در لحظه ای خاص، بلکه فرآیندی است که از تولد آغاز می شود.

هویت نویسنده و خواننده از منظر فراتاریخ در جنگ جهانی دوم: رمان های تاوان و کتابخوان در گفتگو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  الهام حسینی   مریم بیاد

جنگ جهانی دوم واقعه ای کلیدی در نیمه اول قرن بیستم میلادی است، که تاثیر آن بر ملت ها ی درگیر چنان زیاد بوده که هنوز ان را محل کشاکش و تقلا در تولیدات فرهنگی قرار می دهند تا این تشویش را بازتاب داده و به تصویر بکشند. رمان های تاوان و کتابخوان نمونه هایی از این تولیدات فرهنگی با تمرکز بر نویسندگی در اولی و خواندن در دومی هستند، که بازه ای زمانی در حدود 50 سال را در بر می گیرند. بنابراین سه عامل اصلی و حائز اهمیت این رمان ها را به یکدیگر ربط می دهد: 1. نوشتن 2. خواندن. 3.تاریخ، که به طور اخص از جنگ جهانی دوم باید یاد کرد. تحقیق حاضر در نظر دارد تا کارکرد دو کانونی نوشتن و خواندن را در برشی از تاریخ، یعنی جنگ جهانی دوم، از نگاه رمان های تاوان و کتابخوان بررسی کرده تا به دیدگاه متفاوتی، نسبت به گذشته، در مورد این واقعه و حوادث بعد از آن برسد. دستیابی به چنین دیدگاهی ابتدا به مطالعه منطقی هر رمان، سپس رمان کتابخوان که به لحاظ زمانی زودتر از تاوان نوشته شده است، علائمی که به رمان دوم می فرستد و پاسخ هایی که دریافت می کند و نتیجه نهایی این ارتباط، وابسته است. البته منظور این تحقیق این نیست که تاریخ را عوض کند، چرا که چنین هدفی کمال گرا و غیر واقعی است؛ هر چند، مطلوب است این تحقیق سوالاتی در مورد نقش دیگر کشور های درگیر در جنگ، به خصوص بریتانیا که آلمان را رقیب می پنداشت، برانگیزاند. از سوی دیگر، هدف این تحقیق جایگزین کردن بریتانیا با آلمان به عنوان مقصر جنگ جهانی دوم نیست، بلکه این بررسی می کوشد در یابد آیا نقش بریتانیا در مقایسه با آلمان کمرنگ تر بوده یا خیر. نتیجه بدیهی چنین دیدگاهی کم شدن ملامتی است که آلمان سال ها به دوش کشیده است، اما این به معنی تبرئه کامل آلمان نیست، بلکه به سادگی این معنی را می دهد که آلمان شرم و گناه را با دیگر کشور های درگیر جنگ، از جمله بریتانیا شریک است، یا باید شریک می بوده است.

عرصه ی پیکار انگیزش های هابزی و هگلی در هملت و ارواح
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  احمدرضا محمدی   مریم بیاد

این تحقیق بر آن است تا چگونگی خلق تراژدی را دو اثر هملت اثر شکسپیر و ارواح اثر هنریک ایبسن بررسی کند. در این راستا از دیدگاه هگل در زمینه ی خودآگاهی و نظر هابز در رابطه با ترس از مرگ و صیانت از نفس استفاده شده تا تراژدی حاصل برآیندی از کنش این انگیزش های متفاوت نشان داده شود.هگل بر این باور است که آنچه حیوان دو پا را تبدیل به انسان میکند تسلط انگیزه ی انگیز ه ی خوآگاهی بر تمام حرکات و سکناتش است. از دید وی انسان بودن بسته به آن است که این انگیزه بر تمام انگیزه های دیگر و از همه مهمتر بر ترس از مرگ و انگیزه ی صیانت از نفس برتری داشته باشد. از دیگر سو، فیلسوف ماتریالسس، هابز، انسان را مطیع ترس از مرگ و به طبع آن انگیزه ی صیانت از نفس میداند. این صیانت تنها دربردارنده ی نفس نیست بلکه گرایشی دارد "رو به شهر و باغ آبادی" و آن ترس تنها ترس از مرگ نیست و هر آنچه را که بودنی "رو به شهر و باغ آبادی" را به خطر اندازد در برمیگیرد. پس هر گاه انسان در معرض خطر قرار گیرد، طبق آنچه مزلو در هرم نیاز هایش میگوید، حس صیانت از نفس بر همه ی حرکاتش سایه می افکند و او را به واکنشی محافظه کارانه مجبور میکند. این تحقیق بر آن است تا نشان دهد آنچه در هملت و ارواح اتفاق می افتد و در نهایت روح تراژیک به دو اثر میبخشد وجود فرآِیندی است که طی آن شخصیتها پس از قرار گرفتن در موقعییت هاییی خطیر نیاز به صیانت از زند گی را با همه ی گرایشات و باید ها و نباید های "رو به باغ و شهر و آبادی] ش[ " فدای نیاز به خودآگاهی میکنند. در واقع نیازی اولیه در محراب نیازی ثانویه قربانی میشود و نوعی آگاهی از خویشتن خویش را در سطحی بالاتر برای شخصیتها ایجاد میکند و این قربانی کردن است که تراژدی را در این دو اثر ایجاد میکند. در چارچوبه ی چنین نظریه ای چند پرسش اساسی پاسخ داده خواهد: - خودآگاهی چیست؟ ترس از مرگ و حس صیانت از نفس چگو نه انسان را کنترل میکند؟ - ارتباط بین خودآگاهی و نیاز به صیانت از نفس در ساختاری منطبق با توالی هرم نیازهای مزلو چیست؟ - چگونه کنش بین این انگیزشها خالق تراژدی در دو اثر هملت و ارواح میشود؟ بر این اساس آنچه در نهایت روح تراژیک به دو اثر میبخشد وجود فرآِیندی است که طی آن شخصیتها پس از قرار گرفتن در موقعییت هاییی خطیر نیاز به صیانت از زند گی را با همه ی گرایشات و باید ها و نباید های "رو به باغ و شهر و آبادی] ش[ " فدای نیاز به خودآگاهی میکنند. در واقع نیازی اولیه در محراب نیازی ثانویه قربانی میشود و نوعی آگاهی از خویشتن خویش را در سطحی بالاتر ایجاد میکند و این قربانی کردن است که تراژدی را در این دو اثر ایجاد میکند.