نام پژوهشگر: رضا ملک زاده ویایه

تاثیر نوع و میزان غذا بر ویژگی های زیستی و پرورشی و ترکیبات بدنی یک گونه از کلادوسر های بومی ایران ( daphnia magna )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1390
  سید احمد داورنیا   رضا ملک زاده ویایه

شناخت و معرفی غذاهای زنده جدید و با کیفیت می تواند نقش مهمی در توسعه صنعت آبزی پروری داشته باشد. هدف از این بررسی مطالعه اثر تراکم های مختلف دو گونه از جلبک های سبز روی خصوصیات زیستی و پرورشی و ترکیبات بدنی daphnia magna بود. پس از شناسایی و تهیه کشت های خالص از d. magna، این جانور با استفاده از دو گونه جلبک تک سلولی، nannochloropsis oculata ( با تراکم های 106 × 5/0، 106 × 1، 106 × 5/1 و 106 × 2 سلول جلبک در میلی لیتر) و dunaliella tertiolecta (با تراکم های 106 × 125/0، 106 × 25/0، 106 × 375/0 و 106 × 5/0 سلول جلبک در میلی لیتر) تغذیه شد. اثر نوع و تراکم جلبک بر ویژگی های چرخه زندگی، طول عمر، شاخص های بیومتریک، رشد جمعیت و ترکیب شیمیایی بدن (پروتئین کل و پروفایل اسیدهای چرب) مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. پرورش daphnia ها در لوله های آزمایشگاهی 50 میلی لیتری و ارلن های 2 و 5 لیتری انجام شد. بیشترین (26/3 ± 33/56 روز) و کمترین (33/2 ± 66/29 روز) طول عمر به ترتیب در تیمارهای تغذیه شده با تراکم های 106 × 5/0 و 106 × 5/0 سلول از جلبک های n. oculata و d. tertiolecta مشاهده شدند. بیشترین (5/84 ± 83/789 فرزند در هر ماده) و کمترین (18/38 ± 250 فرزند در هر ماده) همآوری به ترتیب در تیمارهای تغذیه شده با تراکم 106 × 2 سلول nonnochloropsis و 106 × 5/0 سلول dunaliella به ثبت رسیدند. نتایج نشان دادند که با افزایش تراکم غذا، همآوری daphnia افزایش و طول عمر آن کاهش می یابد. مطالعه اثر تراکم های مختلف جلبک روی شاخص های بیومتریک نشان داد که در یک محدوده بهینه از تراکم جلبک، با افزایش میزان غذا طول بدن، طول پوسته، عرض و وزن بدن افزایش یافت. تفاوت معنی داری در مقادیر طول، عرض و وزن بدن بین تیمارهای تغذیه شده با تراکم های 106 × 5/0 و 106 × 2 سلول nonnochloropsis و 106 × 125/0 و 106 × 375/0 سلول dunaliella در میلی لیتر مشاهده شد (05/0 > p). بیشترین (13/0 ± 75/2 تعداد در میلی لیتر) و کمترین (07/0 ± 94/0 تعداد در میلی لیتر) تراکم جمعیت به ترتیب، در تیمارهای 106 × 2 سلول nannochloropsis و 106 × 125/0 سلول dunaliella در میلی لیتر و بیشترین (002/0 ± 191/0 فرزند در هر ماده در روز) و کمترین (0003/0 ± 163/0 فرزند در هر ماده در روز) نرخ رشد جمعیت به ترتیب، در تیمارهای 106 × 2 سلول nannochloropsis و 106 × 125/0 سلول dunaliella در میلی لیتر مشاهده شدند. در مجموع، تراکم و نرخ رشد جمعیت daphnia ها با افزایش میزان غذا افزایش یافت. اختلاف معنی داری در تراکم و نرخ رشد جمعیت daphnia ها بین تیمارهای تغذیه شده با تراکم های 106 × 5/0 و 106 × 2 سلول nannochloropsis و 106 × 125/0 و 106 × 5/0 سلول dunaliella در میلی لیتر مشاهده شد (05/0 > p). در daphnia های تغذیه شده با جلبک nannochloropsis، با افزایش تراکم غذا، تعداد تخم های نهفته افزایش یافت، در حالی که در گروه تغذیه شده با جلبک dunaliella بیشترین تعداد تخم نهفته در جانوران تغذیه شده با کمترین تراکم غذا تولید شد. بین تعداد تخم تولید شده در تیمارهای تغذیه شده با تراکم های 106 × 1 و 106 × 2 سلول nannochloropsis و 106 × 125/0 و 106 × 5/0 سلول dunaliella در میلی لیتر مشاهده شد (05/0 > p). تفاوت معنی داری وجود داشت. تیمارهای تغذیه شده با تراکم های بالاتر جلبک ها دارای مقادیر پروتئین بالاتری بودند. در جانوران تغذیه شده با n. oculata مقدار اسید چرب ضروری ایکوزاپنتاانوئیک به طور قابل ملاحظه ای بالاتر از میزان آن در گروه تغذیه شده با dunaliella بود. نتایج این مطالعه نشان دادند که نوع و تراکم غذا تأثیر قابل توجه ای روی خصوصیات زیستی و تولید مثلی و نیز، کیفیت غذایی d. magna داشتند. با توجه به سادگی پرورش و تولید انبوه این موجود و نیز امکان افزایش کیفیت غذایی آن با کاربرد منابع غذایی متنوع، استفاده از این گونه بومی به عنوان یک غذای زنده مناسب در صنعت آبزی پروری قابل توصیه است.

بررسی تأثیر افزودن مکمل های اسید آمینه ای در غذا بر رشد و تغییرات سطوح اسیدهای آمینه و هورمونigf- i در پلاسمای ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1390
  نسیم رستمخانی   رضا ملک زاده ویایه

رشد در ماهیان فرایند فیزیولوژیکی است که اساساً به تکامل مراحل مختلف زندگی موجودات مرتبط و حاصلِ اثر عوامل ژنتیکی و هورمونی و بخصوص، سیستم هورمون رشد (gh) / فاکتورهای رشد شبه انسولینی (igf ها) می باشد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر افزودن مکمل های اسید آمینه ای در غذا بر شاخص های رشد و تغییرات سطوح اسیدهای آمینه و هورمون igf-i در خون ماهی قزل آلای رنگین کمان، oncorhynchus mykiss بود. تعداد 750 قطعه ماهی با میانگین وزن اولیه 4±42 گرم پس از گذراندن دوره سازگاری با شرایط آزمایشی، به طور تصادفی در قالب 5 تیمار غذایی (هر تیمار دارای سه تکرار) در استخرهای پرورشی پژوهشکده آرتمیا و جانوران آبزی دانشگاه ارومیه توزیع شدند. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از تیمار یک: تغذیه با غذای کنسانتره تجاری (شرکت فرادانه، ایران) به اضافه 2% l - arginine؛ تیمار دو: تغذیه با غذای کنسانتره به اضافه 2% ornithine - l ؛ تیمار سه: تغذیه با غذای کنسانتره به اضافه ترکیب 2% l - arginine + 1% ornithine - l ؛ تیمار چهار: تغذیه با غذای کنسانتره به اضافه ترکیب 3% l - arginine + 1% ornithine -l و تیمارپنج: تغذیه باغذای کنسانتره بدون افزودن اسیدآمینه (تیمارشاهد). طول دوره آزمایش هشت هفته بود. جهت ارزیابی شاخص های رشد، در ابتدای آزمایش و در پایان هفته های اول، دوم، چهارم، ششم و هشتم ماهی های تمامی تیمارها مورد زیست سنجی (biometry) قرار گرفتند و نمونه های خون آنها جهت اندازه گیری مقادیر هورمون i-igf و اسیدهای آمینه تهیه شدند. با استفاده از نتایج زیست سنجی، شاخص های رشد نظیر طول کل، میزان افزایش وزن، ضریب چاقی، نرخ رشد ویژه (sgr)، نرخ رشد مطلق، درصد ماهیچه و شاخص های کبدی (hsi) و احشایی(vsi) تعیین شدند. اندازه گیری مقادیر i-igf در پلاسما به کمک روش الایزا (elisa) و تعیین مقادیر اسیدهای آمینه با استفاده از hplc صورت گرفتند. نتایج به دست آمده در انتهای دوره پرورش نشان دادند که ماهیان تیمار سه دارای بیشترین طول (05/0±8/22 سانتی متر)، افزایش وزن (84/5±94/268 %)،sgr (05/0±33/2 % در روز)، نرخ رشد مطلق (01/0±07/2 گرم در روز) و درصد ماهیچه (87/0± 14/71 %) بودند. در حالی که، بیشترین میزان ضریب چاقی (05/0±45/1) مربوط به تیمار یک، بیشترین مقدارhsi (04/0±49/1 %) مربوط به تیمار چهار و بیشترین مقدار vsi (18/2±6/15 %) مربوط به تیمار دو بودند. کمترین طول (06/0±28/22سانتی متر)، افزایش وزن (42/2±94/210 %)، sgr (02/0±03/2 % در روز)، نرخ رشد مطلق (02/0±70/1 گرم در روز)، درصد ماهیچه (05/1±22/65 %)، ضریب چاقی (01/0±27/1) و hsi (04/0±14/1 %) در تیمارشاهد و کمترین مقدار vsi (38/1±67/13 %) در تیمار یک مشاهده شدند. نتایج مقایسه آماری تیمارها در انتهای هفته هشتم نشان داد که تفاوت معنی داری در مقادیر شاخص های رشد بین تیمارهای تغذیه شده با مکمل های اسیدآمینه ای با تیمار شاهد وجود داشت (05/0 > p). بیشترین میزان igf-i مربوط به تیمار سه و به میزان 44/5±1180پیکوگرم در میلی لیتر بود، در حالی که تیمار شاهد واجد کمترین مقدار این هورمون (54/3±35/980 پیکوگرم در میلی لیتر) بود. نتایج مقایسه آماری تیمارها نشان داد که میزان igf-i بین تیمار یک و تیمار سه اختلاف معنی داری نداشت، اما تیمارهای یک و سه با تیمارهای دو و چهار و تیمار شاهد اختلاف معنی داری نشان دادند (05/0< p). بیشترین مقادیر اسیدهای آمینه آرژینین (29/234 میکرومول بر میلی لیتر) و اورنیتین (63/13 میکرومول بر میلی لیتر) مربوط به تیمار سه و کمترین مقادیر آنها (به ترتیب، 08/31 و 7/6 میکرومول بر میلی لیتر) مربوط به گروه شاهد و تیمار یک بودند. تفاوت معنی داری درمیزان اسید آمینه آرژنین پلاسما بین تیمارهای سه و چهار و تیمار شاهد وجود داشت. همچنین، در میزان اسید آمینه اورنیتین پلاسما در بین تیمارها تفاوت معنی دارای مشاهده نشد (05/0? p). نتایج این بررسی نشان دهنده تاثیر مثبت استفاده از مکمل های غذایی اسید آمینه ای، بخصوص افزودن توأم دو اسید آمینه l – arginine و l – ornithine در غذای تجاری بر افزایش شاخص ها و تحریک فرایند رشد در ماهی قزل آلای رنگین کمان است.

بررسی اثرات بافتی تغذیه با منابع مختلف آهن و روی (نانو ذره و شکل معدنی) در ماهی قزل آلای رنگین کمان(oncorhynchus mykiss)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1391
  اکرم حاجی رحیمی هرفته   امیر توکمه چی

هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات تغذیه ای نانوذرات آهن و روی بر میزان رشد، سطح آنزیم های کبدی و بافت های بدن ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchusmykiss) بود. برای این منظور تعداد 420 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان (با میانگین وزن اولیه 7/4±45 گرم) از یکی از مزارع پرورش ماهی میاندوآب تهیه وبلافاصله به آزمایشگاه پژوهشکده آرتمیا و آبزیان دانشگاه ارومیه منتقل شدند. بلافاصله ماهیان ضدعفونی و به مدت 10 روز با شرایط آزمایشگاهی سازش یافتند. سپس ماهیان به صورت تصادفی به هفت گروه تقسیم شدند، گروه اول به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و سایر گروه ها به ترتیب مقادیر 10، 50 و 100 میکرو گرم از نانوذرات آهن و روی را در هر گرم غذا به مدت 60 روز دریافت کردند. برای زیست سنجی (وزن نهایی، وزن بدست آمده، فاکتور وضعیت و نرخ رشد ویژه)، اندازه گیری آنزیم های کبدی (alp، sgot و sgpt) و بافت شناسی نمونه برداری در روز های صفر، 30، 60 و 75 (15 روز پس از قطع تغذیه با نانوذرات) انجام شد. نتایج حاصل از زیست سنجی نشان داد که ماهیان تغذیه شده با نانوذرات دارای شاخص های رشد بهتری نسبت به ماهیان شاهد بودند. همچنین بهبود شاخص های رشد در ماهیان تغذیه شده با روی وابسته به غلظت بود، اما این یافته در مورد ماهیان تغذیه شده با آهن مشاهده نشد. یافته های حاصل نشان داد که سطح سرمی آنزیم های کبدی در ماهیان تغذیه شده با نانوذرات در مقایسه با ماهیان شاهد تغییر می کند، طوریکه بر میزان فعالیت آنزیم های alp و sgot افزوده می شود ولی از فعالیت آنزیم sgpt کاسته شده بود. در بررسی حاضر اثرات بافتی نانوذرات بر بافت های کبد، کلیه، عضله، روده و مغز ماهیان مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها نشان داد که هر دو نانوذره دارای اثرات تخریب بر بافت کبد بوده اما بر میزان خونسازی در کلیه قدامی و تعداد ملانوماکروفاژها در کلیه میانی افزوده می شود. همچنین تغذیه با نانوذرات سبب رشد و گسترش لایه های عضلانی روده و رشد قابل توجه نورون های مغز می شوند. بر اساس نتایج حاصل می توان گفت که نانوذرات آهن و روی فقط در کبد اثرات سوء بافتی دارند در حالیکه سبب بهبود شاخص های رشد قزل آلای رنگین کمان می شوند.

تأثیر جایگزینی پودر ماهی با پروتئین گیاهی فرآوری شده در جیره غذایی بر شاخص های رشد و تغذیه، مقادیر هورمون های تیروئیدی (t3 و t4) و ساختار بافتی دستگاه گوارش در ماهی قزل آلای رنگین کمان (onchorynchus mykiss)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1391
  رقیه رضامند   رضا ملک زاده ویایه

همراه با افزایش روند تولیدات آبزی پروری درجهان، میزان استفاده از پودر و روغن ماهی افزایش یافته است. به همین جهت استفاده از منابع پروتئینی گیاهی به منظور تعدیل هزینه های تولید و کاهش وابستگی به پودر ماهی اهمیت زیادی یافته است. مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر جایگزینی پودر ماهی با پروتئین گیاهی فرآوری شده در جیره غذایی بر شاخص های رشد و تغذیه، مقادیر هورمون های تیروئیدی و ساختار بافتی دستگاه گوارش ماهی قزل آلای رنگین کمان (onchorynchus mykiss) طراحی گردید. پروتئین گیاهی مورد استفاده، نخود کابُلی (cicer arietinum) بود که برای از بین بردن ترکیبات ضد تغذیه ای آن از پرتوهای الکترون استفاده گردید. ماهیان مورد استفاده با وزن متوسط 4 ± 60 گرم به مدت 8 هفته با تیمارهای غذایی مختلف (با 20 ، 30 و 40 درصد جایگزینی نخود بدون پرتو دهی و 20 ، 30 و 40 درصد جایگزینی نخود پرتودهی شده به جای پودر ماهی، غذای دستی بدون نخود و غذای تجاری) تغذیه شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، کمترین (04/0 ± 63/3 درصد) و بیشترین ( 12/0±7/3 درصد) مقادیر ضریب رشد روزانه به ترتیب مربوط به تیمارهای 3 (40 درصد جایگزینی با نخود بدون پرتو دهی) و 4 (20 درصد جایگزینی با نخود پرتودهی) بودند، ولی این مقادیر با مقادیر رشد سایر تیمارها تفاوت معنی دار آماری نداشت (05/0< p). بیشترین (02/0± 92/0) و کمترین (02/0 ±80/0) مقادیر شاخص تبدیل غذا به ترتیب مربوط به تیمارهای 3 (40 درصد جایگزینی با نخود بدون پرتو دهی) و 8 (تیمار تجاری) بودند. به جز تیمارهای 1 (20 درصد نخود بدون پرتو دهی) و 4 (20 درصد جایگزینی با نخود پرتو دهی شده)، سایر تیمارها تفاوت معنی داری از نظر مقادیر شاخص تبدیل غذا با تیمار تغذیه شده با غذای تجاری داشتند. بیشترین (01/0±42/0درصد) و کمترین (01/0±34/0درصد) مقادیر ارزش پروتئین تولیدی به ترتیب مربوط به تیمارهای چهار (20 درصد نخود پرتو دهی) وشش (40 درصد نخود پرتو دهی) بودند. در مجموع، تفاوت معنی داری در مقادیر ارزش پروتئین تولیدی بین تیمارهای آزمایشی وجود نداشت. حداقل (2/0±82/4 درصد) و حداکثر (5/0± 34/8 درصد) مقادیر هورمون تری یدوتایرونین (t3) به ترتیب مربوط به تیمارهای شاهد (غذای دستی بدون نخود) و یک (20 درصد نخود بدون پرتو دهی) بودند. حداقل (03/6 ± 34/6 نانوگرم در میلی لیتر) و حداکثر (6/0± 95/11نانوگرم در میلی لیتر) مقادیر هورمون تیروکسین (t4) نیز به ترتیب مربوط به تیمارهای سه (40 درصد نخود بدون پرتو دهی) و یک (20 درصد نخود بدون پرتو دهی) بودند. تفاوت معنی داری در مقادیر t3 بین تیمار یک (20 درصد نخود بدون پرتو دهی) و سایر تیمارها مشاهده شد (05/0p <)، در حالی که مقادیر t4در انتهای دوره بین تیمارهای مختلف، تیمار شاهد (غذای دستی بدون نخود) و غذای تجاری اختلاف معنی داری نداشتند. بررسی های بافت شناختی نشان دادند که بیشترین تغییرات بافتی حاصل از تغذیه با دانه نخود در بخش های قدامی و خلفی روده ماهیانِ تیمارهای پنج (30 درصد نخود پرتو دهی) و شش (40 درصد نخود پرتو دهی) و به صورت تخریب بافتی و در هم ریختگی سلولها و کرکهای روده ای بروز نمودند. بر اساس نتایج این مطالعه، جایگزینی دانه نخود به جای پودر ماهی تا حد40 درصد در جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان امکان پذیر است و بهترین میزان جایگزینی پودر ماهی با دانه نخود بدون پرتو دهی در جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان سطح 40 درصد پیشنهاد می گردد. بر این اساس، می توان با استفاده از پروتئین نخود به جای پود ماهی، هزینه تولید و نیاز به تأمین پودر ماهی را کاهش داد. کلمات کلیدی: قزل آلای رنگین کمان، onchorynchus mykiss، پروتئین گیاهی، رشد، هورمون های تیروئیدی، بافت شناسی دستگاه گوارش