نام پژوهشگر: زهرا مکملی

تدوین درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی و مقایسه اثر بخشی آن با درمان شناختی رفتاری بر علایم و شاخص های بهبودی در مبتلایان به اختلال وسواس اجبار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  زهرا مکملی   کریم عسگری

این پژوهش با هدف تدوین درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی و مقایسه ی اثر بخشی آن با درمان شناحتی رفتاری استاندارد بر کاهش علایم اختلال وسواس اجبار و شاخص های بهبودی در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی شهر اصفهان اجرا شد. برای این منظور پژوهش در دو مرحله و پنج گام طراحی و اجرا شد. همچنین برای ارزیابی دو متغیر انگیزه ی درمان و مقاومت به درمان به عنوان دو شاخص از شاخص های بهبودی مورد نظر این پژوهش، دو پرسشنامه با همین عنوان قبل از شروع کار پژوهش ساخته و اعتباریابی شد. مرحله ی اول سه گام داشت. گام اول مصاحبه با بیماران مبتلا به وسواس و مصاحبه با متخصصان درمان وسواس. ابزار مورد استفاده در این گام مصاحبه ی نیمه ساختاریافته و ضبط صوت بود. گام دوم بررسی منابع نوشتاری مرتبط با موضوع پژوهش بود. گام سوم تلفیق و یکپارچه سازی داده های به دست آمده از گام های قبلی بود. مرحله ی دوم پژوهش شامل دو گام بود که با طرح نیمه تجربی با گروه آزمایشی و کنترل انجام شد و هدف آن مقایسه اثر بخشی درمان جامع تدوین شده با درمان شناختی رفتاری بود. گام اول پایلوت طرح درمان تدوین شده بر روی 12 بیمار مبتلا به وسواس اجرا شد. در گام دوم 36 بیمار مبتلا به وسواس در سه گروه 12 نفری تحت درمان شناختی رفتاری، درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش در این مرحله، مصاحبه ی بالینی، مقیاس وسواس اجبارییل براون(ybocs)پرسشنامه ی باورهای وسواسی(obq-44)افسردگی بک (bdi-ii) ، کیفیت زندگی(26 whoqol-)، انگیزه ی درمان (mt) و مقاومت به درمان (rt) بود. داده های حاصل از گام اول با روش کولایزی و تحلیل محتوای کیفی تحلیل انجام شد و به کمک رمزگذاری محوری و گزینشی در نظریه ی زمینه ای یکپارچه سازی شد. براساس یافته های حاصل از این مرحله ی درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی باید دارای راهبردهایی برای تسهیل اتحاد درمانی، جداسازی بیماری از فرد، تاکید بر قابلیت های و توانایی های درمانجو به منظور افزایش امید و انگیزه و تقویت احساس کفایت و عاملیت در درمانجو باشد و برای تسهیل درون سازی محتوای جلسات درمان از راهبردهای اقناعی مناسب مانند تمثیل و استعاره بهره مند باشد. همچنین پروتکل درمانی از نظر محتوایی باید شامل آموزش روانی در ارتباط با بیماری، مواجهه و جلوگیری از پاسخ تعدیل شده و چالش با باورهای ناکارآمد مذهبی علاوه بر تحریفات شناختی خاص وسواس باشد. تباین مذهب با وسواس را مورد تاکید قرار داده و به تصریح ارزش ها و اهداف مورد نظر بیمار بپردازد. از کمک درمانگر استفاده کند و اهمیت پی گیری را مورد تاکید قرار دهد. داده های مرحله ی دوم با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته های مرحله پایلوت حاکی از تفاوت معنادار نمرات آزمودنی ها گروه آزمایشی در میزان علایم وسواس اجبار، باورهای وسواسی، افسردگی نسبت به گروه کنترل بود. در دو متغیر انگیزه ی درمان و مقاومت به درمان تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت. یافته های گام دوم (مرحله ی آزمایشی اصلی) حاکی از این بود که درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی و درمان شناختی رفتاری هر دو باعث کاهش قابل ملاحظه ی علایم وسواس اجبار آزمودنی ها شده اند (000/0=p) . همچنین درمان جامع باعث کاهش معنادار علایم وسواس اجبار آزمودنی ها در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده بود(05/0 =p). درمان جامع باعث کاهش معنادار افکار وسواسی در مقایسه با گروه شناختی رفتاری شده بود(05/0 p<) ولی درمان شناختی رفتاری در این زمینه در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت(07/0 p<). تفاوت هر دو گروه از نظر کاهش اجبارها در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود ولی دو مداخله از این نظر با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند. درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی باعث کاهش معنادار باورهای وسواسی در مقایسه با گروه کنترل شده بود در حالی که تفاوت گروه شناختی رفتاری با گروه کنترل و با گروه درمان جامع معنادار نبود(01/0p<). درمان جامع روانشناختی و درمان شناختی رفتاری هر دو باعث کاهش قابل ملاحظه ی علایم افسردگی آزمودنی های دو گروه در مقایسه با گروه کنترل شده بودند(005/0 p<) ولی تفاوت بین دو گروه آزمایشی با یکدیگر معنادار نبود(134/0p<). درمان جامع روانشناختی با جهت گیری بومی باعث بهبودی قابل ملاحظه ی کیفیت زندگی آزمودنی ها در مقایسه باگروه کنترل شده بود. ولی تفاوت گروه شناختی رفتاری با گروه کنترل و با گروه درمان جامع از نظر متغیر کیفیت زندگی معنادار نبود(001/0p< ، 054/0p< ، 062/0p<). تفاوت بین سه گروه از نظر متغیر انگیزه ی درمان معنادار نبود(08/0p<) و نهایتاً درمان جامع روانشناختی باعث کاهش قابل ملاحظه ی مقاومت به درمان در آزمودنی های گروه مربوطه در مقایسه با گروه کنترل شده بود اما تفاوت درمان شناختی رفتاری با گروه کنترل و گروه درمان جامع از نظر متغیر مقاومت به درمان معنادار نبود(007/0p< ، 127/0p< ، 146/0p<).