نام پژوهشگر: حمزه علی شیرمردی

ارزیابی پراکنش محلی چرای گوسفند و بز در مراتع نیمه استپی (مطالعه موردی: چهارمحال و بختیاری-کرسنک)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد 1390
  مریم محمدی   عطاالله ابراهیمی

ارزیابی پراکنش چرایی دام یکی از مسائل مهم در مدیریت مراتع می باشد. پراکنش یکنواخت دام به منظور بهره برداری بهینه از منابع علوفه ای و جلوگیری از تخریب مرتع، مستلزم آگاهی از چگونگی پراکنش دام و عوامل موثر بر آن می باشد. عوامل مختلفی پراکنش دام را تحت تاثیر قرار داده و آن را محدود می نمایند. اما در طرح های مرتعداری هیچ یک از این فاکتورها را در نظر نمی گیرند. در این تحقیق که در منطقه کرسنک ا ستان چهارمحال و بختیاری که ناحیه ای کوهستانی و مرتفع (ارتفاع متوسط 1/2603 متر از سطح دریا، وسعت 576 هکتار و بین مختصات جغرافیایی ?4 ´26 °56 تا ?33 ´27 °56 طول شرقی، و ?30 ´30 °32 تا ?33 ´32 °32 عرض شمالی) می باشد، عوامل تاثیر گذار بر پراکنش گوسفند و بز مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام مطالعه، از بین نژادهای دامی موجود در منطقه کرسنک (گوسفند نژاد افشاری-قمی و بز از نژاد افغانی) به شکل تصادفی یک رأس گوسفند و یک رأس بز را که از نظر سن، جثه و ... نماینده گله بودند، انتخاب و برای ردیابی دام های مشخص شده با استفاده از gps و تنظیم آن بر روی مدtrack با فاصله زمانی 7 ثانیه موقعیت دام ها در طول چرای روزانه ثبت شد. این عمل از ساعت اولیه چرا به هنگام خروج دام از آغل (معمولا 5 صبح) تا به هنگام بازگشت به آغل در شب هنگام (8 عصر) و در 8 روز در ماه های خرداد، تیر، مرداد و شهریور ادامه یافت. فاکتورهای موثر بر پراکنش دام نظیر فاصله منابع آبی، تولید، شیب، جهت، ارتفاع و تیپ گیاهی به عنوان عمده ترین عوامل موثر بر پراکنش دام بررسی شد. در ابتدا، با مطالعه ویژگی های پدیده های سطح زمین بر روی عکسهای هوائی، تیپ بندی اولیه انجام شد. سپس با کنترل میدانی، مرز و نوع و در نهایت نقشه تیپ های گیاهی تعیین گردید. پس از تعیین مناطق معرف، اندازه و تعداد کوادرات، تولید با استفاده از روش قطع و توزین اندازه گیری و سپس به کمک تصاویر ماهواره irs همزمان، نقشه تولید منطقه تهیه گردید. پس از تهیه نقشه عوامل تاثیر گذار(شیب، جهت، اتفاع، فاصله از منابع آب و تولید)، منطقه به شبکه های با ابعاد 98/23*98/23 متری (اندازه پیکسل های تصاویر ماهواره) تقسیم شد و سپس اطلاعات نقاطی که دام در طول روز چرا نموده بود (پس از کسر نقاط اطراق کرده) مشخص و مقادیر عوامل تأثیر گذار در هر سلول شبکه استخراج شد. در نرم افزار spss این اطلاعات فراخوانی و با در نظر گرفتن زمان حضور دام در هرسلول به عنوان متغیر وابسته و عوامل تاثیر گذار (شیب، جهت، ارتفاع، تولید، فاصله از منابع آب) به عنوان متغیرهای مستقل، رگرسیون چند متغیره اعمال شد . نتایج آماری نشان داد که در طول کل فصل چرا، شیب و تولید عوامل موثر بر پراکنش دام (05/0sig ?، 21/0r2=، 18/0r2=) در منطقه مورد مطالعه بودند. هر چند در ماه های مختلف فصل و با تغییر شرایط، فاکتور ارتفاع و فاصله از منابع آب نیز معنی دار شد. با توجه به نتایج حاصل می توان گفت هر دو نوع دام در این منطقه بیشتر به دنبال مناطق با تولید بالا هستند و برای رسیدن به آن شیب و ارتفاعات بالا را نیز طی مسیر می کنند، و این در حالی است این دو فاکتور بازدهی و عملکرد تولید دام را کاهش خواهد داد.

کارآیی روش های فاصله ای اندازه گیری تراکم گیاهان مرتعی در الگوهای پراکنش مکانی مختلف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد 1390
  مجتبی عیدی   اسماعیل اسدی

به منظور مقایسه روش های فاصله ای اندازه گیری تراکم از نظر صحت، دقت، زمان و کارآیی در سه الگوی پراکنش کپه ای، یکنواخت و تصادفی یک عرصه مطالعاتی در منطقه کرسنک واقع در بخش شرقی شهرستان شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری به گونه ای انتخاب گردید که دارای چهار گونه ی گیاهی مناسب برای مطالعه تراکم باشد. عرصه مطالعاتی با مساحت 32000 مترمربع (200*160) به هشت محدوده ی 4000 مترمربعی (100*40) تقسیم بندی شد. در هر محدوده یک ترانسکت 100 متری به مرکزیت ضلع کوچک استقرار یافت که در طول آن 10 نقطه به روش تصادفی سیستماتیک به فاصله 10 متر از یکدیگر قرار گرفته بود. روش های فاصله ای اندازه گیری تراکم مورد مقایسه عبارت بودند از روش نزدیک ترین همسایه، نزدیک ترین فرد، نزدیک ترین سومین فرد، زوج های تصادفی، یک چهارم نقطه مرکزی، زاویه منظم، چارک سرگردان و ترانسکت متغیر و روش شمارش دقیق تعداد افراد هر گونه در هر محدوده که به عنوان شاهد انتخاب گردید. گونه هایی که با توجه به منطقه مورد مطالعه انتخاب شد شامل:astragalus effusus(l.)، eryngium billardieri(f.delaroche.)، boiss.&housskn.)) astragalus rhodosemiusو astragalus verus(olivier.) می باشند. الگوی توزیع جوامع گیاهی مناطق مورد بررسی با دو شاخص هاپکینز و ابرهارت مشخص گردید. به منظور بررسی صحت تراکم به دست آمده، اختلاف نسبی تراکم برآورده شده در هر روش با شاهد (خطای برآورد تراکم در هر روش) محاسبه شده و به منظور مقایسه دقت روش ها از آزمون چند دامنه ای دانکن استفاده شد و همچنین برای محاسبه کارآیی از انحراف معیار و زمان به عنوان معیارهای اصلی استفاده شده است. نتایج نشان داد که در الگوهای پراکنش مکانی مختلف روش ترانسکت متغیر بیشترین و روش زاویه منظم کمترین دقت را داشته و در تمامی روش های فاصله ای اندازه گیری تراکم میزان خطای استاندارد بستگی به ماهیت روش دارد. از نظر صحت در الگوهای پراکنش یکنواخت، کپه ای و تصادفی به ترتیب روش های چارک سرگردان، سومین نزدیک ترین فرد و زوج تصادفی بیشترین صحت را به خود اختصاص داده اند. در هر سه الگوی پراکنش مکانی با اندازه ی نمونه ی مساوی بیشترین زمان مربوط به دو روش زوایه ی منظم و 4/1 نقطه مرکزی و کمترین زمان مربوط به روش های نزدیک ترین فرد و نزدیک ترین همسایه بوده است. از نظر کارآیی نیز وقتی که در برآورد تراکم معیار زمان به عنوان شاخصی از هزینه مهم تر از معیار صحت و دقت مد نظر باشد روش های نزدیک ترین فرد و نزدیک ترین همسایه دارای کارآیی بیشتر می باشند؛ در توجه به اهمیت معیار صحت در الگوی پراکنش تصادفی روش زوج تصادفی، در الگوی یکنواخت، روش سومین نزدیک ترین فرد و در الگوی کپه ای روش سومین نزدیک ترین فرد از بیشترین کارآیی در صحت برخوردار بوده اند. اگر معیار مورد نظر را دقت در نظر گرفته باشیم به وضوح می توان روش ترانسکت متغیر را به عنوان کاراترین روش دانست.

اثر گذر بذور گیاهان مرتعی از سیستم گوارشی دام های اهلی و بهبود جوانه زنی آن ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  سپیده فاضلیان   پژمان طهماسبی

چکیده: اندوزوخوری یکی از روش های پراکنش بذر است که در آن بذر از طریق گذر از سیستم گوارش دام انتقال می یابد و علاوه بر پراکنش مناسبی که از این طریق به دست می آورد، ممکن است بر رفتارهای رشدی بذرتأثیر مثبت بگذارد. هدف از این مطالعه، بررسی اهمیت اندوزوخوری به وسیله حیوانات اهلی مختلف (گاو، گوسفند و بز) در جوانه زنی گونه های بومی شامل: گراس های چند ساله، فورب های چند ساله و فورب های یک ساله در مراتع نیمه استپی چهارمحال و بختیاری، تعیین اثر اندازه بذر در موفقیت عبور از دستگاه گوارش دام و محاسبه تراکم و شاخص های جوانه زنی بین تیمار حیوانی و شاهد می باشد. به منظور بررسی رابطه بین خصوصیات بذر و گذر از دستگاه گوارش دام، ابتدا خصوصیات مورفولوژیک بذر شامل: وزن بذر، طول, عرض و شکل بذر اندازه-گیری و سپس بذور به دام های مورد بررسی خورانده و مدفوع آن ها جمع آوری و پس از اعمال تیمار سرما، به مدت چهارماه در شرایط گلخانه نگهداری و جوانه زنی آن ها ثبت شد. نتایج حاصل از آزمون کای _ اسکور نشان داد که درصد جوانه زنی برای گونه-های گندمیان در تیمار گاو برابر با 7/24 درصد و برای تیمار گوسفند و بز به ترتیب 1/3 و 4 درصد می باشد. همچنین نتایج نشان داد که اندوزوخوری برای فورب های چند ساله و فورب های یک ساله، باعث کاهش درصد جوانه زنی در تیمار گوسفند و بز شد، به-طوری که درصد جوانه زنی 88/0 درصد در تیمار گوسفند و 66/0 درصد در تیمار بز، و برای فورب های یک ساله 65/1 درصد برای گوسفند و 25/1 درصد برای بز می باشد. نتایج حاصل از رگرسیون خطی ساده نشان داد که بین درصد جوانه زنی بذور پس از عبور از دستگاه گوارش دام و خصوصیات اندازه گیری شده، ارتباطی وجود ندارد و اندازه بذر، وزن، طول و عرض بذر تأثیری در عبور از دستگاه گوارش دام ندارد. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون لگاریتمی نشان داد که برای گراس های چند ساله بین طول بذر و درصد جوانه زنی در تمامی تیمار های حیوانی رابطه مستقیمی وجود دارد و برای فورب های چند ساله نیز، در تیمار حیوانی گاو، بین درصد جوانه زنی و وزن بذر رابطه معنی داری وجود دارد و در تیمار حیوانی گوسفند نشان داد که بین درصد جوانه زنی و طول و وزن دانه رابطه مستقیمی وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون کروسکال _ والیس بین دو تیمار مقایسه تراکم جوانه زنی گاو با گوسفند برای تمامی گونه ها، نشان داد که بین این دو تیمار در سطح 5 درصد، تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>p)، به طوری که میانگین تراکم جوانه زنی برای گاو در کل تکرارها، برابر با 3/30 پایه جوانه زده و برای گوسفند در کل تکرارها، برابر با 17 پایه جوانه زده می باشد. همچنین نتایج آزمون کروسکال _ والیس بین دو تیمار مقایسه تراکم جوانه زنی گاو با بز نیز نشان-دهنده تفاوت معنی دار می باشد، بطوریکه میانگین تراکم جوانه زنی برای بز برابر با 3/13 پایه جوانه زده در کل تکرارها می باشد. نتایج حاکی از آن است که بین تیمار مقایسه تراکم بز و گوسفند (05/0<p)، تفاوت معنی داری وجود ندارد. شاخص های جوانه-زنی از قبیل: سرعت جوانه زنی، ضریب سرعت جوانه زنی، طول مدت جوانه زنی، بالاترین ارزش جوانه زنی و میانگین جوانه زنی روزانه محاسبه گردید. نتایج آزمون t _ جفتی(paired samples t test ) بر روی این شاخص ها برای تیمار های حیوانی و شاهد نشان داد که برای تیمارهای حیوانی و شاهد تفاوت معنی داری برای کلیه شاخص های وجود دارد به طوری که سرعت جوانه زنی، ضریب سرعت جوانه زنی و طول مدت جوانه زنی در تیمار های حیوانی بیشتر از تیمار شاهد می باشد. کلمات کلیدی: اندوزوخوری، خصوصیات مورفولوژیک، شاخص های جوانه زنی، تیمار های حیوانی(گوسفند، بز و گاو).

بررسی روند تغییرات بانک بذر خاک در مراحل مختلف توالی مراتع نیمه استپی استان چهار محال و بختیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده منابع طبیعی 1392
  معصومه آقابابایی   پژمان طهماسبی

ذخیره بذور موجود در خاک بخش مهمی از تنوع گونه ای را شامل می شود که آگاهی از این منبع گونه ای و تغییرات آن می تواند در حفاظت، احیا و مدیریت اکوسیستم های مرتعی کاربرد داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی تغییرات ترکیب و تراکم بانک بذر خاک در مراحل مختلف توالی (شخم و رها سازی اراضی) و همچنین بررسی رابطه بانک بذر خاک و پوشش سطحی زمین، برای شناخت پتانسیل های بانک بذر در مراتع نیمه استپی استان چهار محال و بختیاری انجام شده است. در زمستان 1390 مناطق کلیدی موجود در مراحل مختلف توالی (شخم و رها سازی شده 5-3 سال، 15-10 سال، بیشتر از 25 سال و شاهد) انتخاب و نمونه های خاک از دو عمق 5-0 و 10-5 سانتی متری از هر منطقه در طول ترانسکت 100 متری در 5 پلات به روش تصادفی_سیستماتیک برداشت و برای جوانه زنی بذور آن ها، به گلخانه انتقال یافت و به مدت 6 ماه گونه ها مورد شناسایی قرار گرفتند. همچنین بررسی و ثبت درصد تاج پوشش گونه های گیاهی در خرداد ماه 1391 به روش تخمین انجام شد. برای مقایسه تراکم و تعداد گونه بانک بذر در مراحل مختلف توالی، تراکم تمامی گونه ها در هر پلات به درصد نسبی تبدیل شد. همچنین مجموع درصد نسبی پوشش هر یک از اشکال زیستی و اشکال رویشی به طور جداگانه در تمامی پلات ها محاسبه شد و در نهایت برای بررسی معنی داری هر یک از این فاکتورها در بانک بذر و مراحل مختلف توالی از آنالیز واریانس خطی عمومی (general linear model) استفاده شد. با بهره گیری از آنالیز گونه های شاخص (isa) به تعیین گونه های شاخص هر یک از مراحل توالی در بانک بذر و پوشش سطحی زمین پرداخته و برای تفکیک گروه گونه های هر یک از مراحل توالی از آنالیز تحلیلی تطبیقی قوس گیری شده (dca) استفاده شد. از شاخص تشابه سورنسون برای اندازه گیری تشابه بین بانک بذر خاک و پوشش گیاهی سطح زمین در مراحل مختلف توالی استفاده شد. نتایج آنالیز واریانس خطی عمومی نشان داد که ترکیب و تراکم بانک بذر در مراحل مختلف توالی دارای اختلاف معنی داری است. همچنین در بین اشکال زیستی، تروفیت ها در بانک بذر خاک فراوان تر بودند. در بین اشکال رویشی گونه های چند ساله در عمق 5-0 سانتی متر و در مراحل انتهای توالی و شاهد بیشترین درصد فراوانی نسبی را دارند ولی گونه های یک ساله و علفی در عمق 10- 5 سانتی متر و مراحل اولیه و میانی توالی بیشتر هستند. بیشترین مقدار شاخص تنوع شانون را می توان در هر دو عمق از بانک بذر خاک در مرحله میانی توالی مشاهده کرد. نتایج شاخص تشابه سورنسون نشان داد که تشابه بانک بذر با پوشش سطح زمین برای مراحل اولیه توالی 7/18 درصد و مراحل انتهایی توالی 26/9 درصد است. نتایج آنالیز های تحلیلی تطبیقی قوس گیری شده و گونه های شاخص نشان می دهد که توزیع گونه های گیاهی بانک بذر در نمودار رج بندی به گونه ای است که گروه بندی اجتماع گیاهی میسر نمی باشد و به دلیل این که عمدتاً از گونه های مراحل اولیه توالی می باشند، کیفیت رویشگاه را با دقت قابل قبولی ارائه نمی دهند و هیچ گونه ای به عنوان شاخص معرفی نگردید اما معادل نیمی از ترکیب پوشش گیاهی رو زمینی به عنوان گونه شاخص معرفی شدند و برای هر یک از مراحل توالی منجر به شکل گیری گروه هایی با قابلیت تفکیک بالا نسبت به داده-های بانک بذر خاک می شوند.

مقایسه ی کارایی سه روش مختلف ارزیابی وضعیت مرتع در تفکیک وضعیت مدیریت های مختلف چرا در منطقه کرسنک و بارده استان چهار محال و بختیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  آتوسا مجیری   عطاالله ابراهیمی

وضعیت مرتع نشان دهنده تاریخچه تأثیر عوامل زنده و غیر زنده بر روی پوشش گیاهی و خاک مرتع در گذشته و حال است و ارزیابی صحیح آن می تواند موفقیت و یا عدم موفقیت مدیریت اعمال شده در مراتع را مشخص نماید. در این تحقیق سه روش ارزیابی وضعیت مرتع شامل شش فاکتوره، مقایسه با مرجع و ارزیابی پایداری در سه مدیریت چرای خوب، متوسط و ضعیف در مراتع نیمه استپی منطقه کرسنک و بارده استان چهار محال و بختیاری مورد مقایسه قرار گرفت. در واقع روش شش فاکتوره به عنوان یکی از روش های قدیمی و رایج در ارزیابی وضعیت مراتع نیمه استپی با دو روش ذکر شده مورد مقایسه قرار گرفت تا بهترین و کارامدترین روش در ارزیابی وضعیت مرتع در مدیریت های چرایی مختلف در شرایط منطقه مورد مطالعه انتخاب گردد. بدین منظور بر اساس داده ها و اطلاعات بدست آمده از نمونه برداری ها و دستورالعمل های مربوط به روش ها، درجه وضعیت مرتع برای هریک از مدیریت ها در سه تکرار تعیین گردید. سپس با توجه به نتایج بدست آمده، میزان صحت و دقت روش ها محاسبه و با یکدیگر مقایسه شد. صحت از میزان فاصله درجه وضعیت ارزیابی شده در هر یک از مدیریت ها، نسبت به وضعیت واقعی آن ها محاسبه شد. دقت بر اساس میزان شباهت درجه وضعیت های ارزیابی شده در تکرار های سه گانه در هر مدیریت مشخص گردید. در مرحله بعد نیز معیار های ارزیابی کارایی روش های تعیین وضعیت با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) مورد مقایسه قرار گرفت. این معیار ها به ترتیب اهمیت شامل صحت، دقت و سهولت کاربری است. جهت انجام تحلیل سلسله مراتبی از نرم افزار expert choice استفاده گردید. نتایج نشان داد که روش مقایسه با مرجع و روش ارزیابی پایداری از صحت بالایی در تعیین وضعیت مراتع تحت مدیریت های چرایی مختلف برخوردار می باشند و این دو روش توانستند به طور صحیح وضعیت را در این مدیریت ها از یکدیگر تفکیک نمایند اما روش شش فاکتوره دارای صحت پایینی در ارزیابی وضعیت ها بود و نتوانست وضعیت دو مدیریت خوب و ضعیف را به طور صحیح ارزیابی نماید. دقت هر سه روش با یکدیگر برابر بوده و هر سه روش از دقت خوبی در تعیین وضعیت ها برخوردار بودند. با بررسی های انجام شده و نتایج بدست آمده در این تحقیق مشخص شد که روش های مقایسه با مرجع و ارزیابی پایداری به عنوان بهترین روش ها به لحاظ صحت و دقت و روش شش فاکتوره به عنوان بهترین روش به لحاظ سهولت می باشند. با بررسی کلیه معیار های در نظر گرفته شده، روش مقایسه با مرجع به عنوان مناسب ترین روش در این تحقیق انتخاب گردید.

تغییرات ذخایر کربوهیدارتهای غیرساختاری(tnc)اندام های زیرزمینی در مراحل مختلف فنولوژیک سه گونه astragalus effusus, bromus tomentellus, eryngium billardieri
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده منابع طبیعی 1392
  زینب کریمیان   عبدالرزاق دانش شهرکی

یکی از مشکلات مراتع ایران عدم رعایت زمان مناسب ورود وخروج دام می باشد. این موضوع صدمات زیادی را به مراتع وارد نموده است به گونه ای که زادآوری و بقاء تعداد زیادی از گونه های مهم وخوشخوراک مرتعی با تهدید روبرو شده است.یکی از پارامتر های بسیار مهم در مدیریت چرای دام و تعیین آمادگی گیاهان مرتعی جهت چرای دام، آگاهی از چگونگی تغییرات دخایر غذایی گیاه به خصوص کربوهیدرات های محلول در قسمت های مختلف گیاه در طول فصل رویش و در مراحل مختلف فنولوژیک گیاهان می باشد. مجموع کربوهیدرات های غیر ساختاری (tnc) به عنوان منبع اصلی ذخایر غذایی گیاهان محسوب می شود. از این ذخایر برای تنفس، رشد اولیه، رشد مجدد پس از برداشت یا چرا و نیازهای دیگر استفاده می شود. این تحقیق در مراتع نیمه استپی کرسنک واقع در استان چهار محال و بختیاری به منظور تعیین تغییرات ذخایر کربوهیدرات های غیرساختاری گونه مورد مطالعه در مراحل فنولوژیک و نیز تعیین بهترین زمان آمادگی گیاه جهت انجام چرا صورت پذیرفت. تغییرات ذخایر کربوهیدرات های غیر ساختاری در سه مکان با سابقه چرای سنگین و چرای متوسط و قرق در سه مرحله فنولوژیکی اوایل رویش (سه برگی تا چهار برگی)، گلدهی (ظهور خوشه ها و غنچه های گل ) و بذر دهی (رسیدگی بذور) در محل ذخیره ریشه مطالعه شد. نتایج نشان داد بین اثرات گونه ها، مراحل فنولوژیک و شدت چرا از لحاظ مقدار کربوهیدرات های غیر ساختاری (tnc) در سطح احتمال 5 درصد تفاوت معنی داری وجود داشت اما بین اثرات متقابل از این لحاظ تفاوت معنی داری دیده نشد. میانگین کل درصد کربوهیدرات های غیر ساختاری در سه گونه astragalus effusus، eryngium billardieri و bromus tomentellus به ترتیب 8/15، 9/12 و 8/12 بود. در هر سه گونه با پیشرفت مراحل رشد و کاهش شدت چرا مقدار کربوهیدرات های غیر ساختاری افزایش یافت. به طوریکه که بیشترین مقدار کربوهیدرات های غیر ساختاری در دو گونه astragalus effusus وeryngium billardieri در مرحله گلدهی و در شدت چرای متوسط و در گونه bromus tomentellus در مرحله بذر دهی و در شدت چرای متوسط بوده است و کمترین مقدار در هر سه گونه در مرحله اوایل رویش و در شدت چرای سنگین می باشد. تغییرات مقدار کل کربوهیدرات های موجود در ریشه که شامل مجموع کربوهیدرات های غیر ساختاری (tnc) و کربوهیدارت های ساختاری (tac) است، هر سه گونه مورد بررسی همانند تغییرات درصد کربوهیدرات های غیر ساختاری بود. بنابراین بهترین زمان چرا در منطقه مورد مطالعه مرحله گلدهی (ظهور خوشه ها و غنچه های گل ) است. زیرا در این زمان ذخایر tnc در حداکثر خود می باشند و در صورت انجام چرای صحیح و اصولی گیاه قادر به بازسازی خود خواهد بود. بنابراین پیشنهاد می شود چرای گیاهان تا این زمان به تعویق افتد. بحرانی ترین زمان چرا مرحله اول فنولوژیک (سه تا چهار برگی) می باشد. زیرا گیاه در این زمان کمترین مقدار tnc را داراست و چرای گیاه باعث کاهش شدید میزان ذخایر آن و در صورت تکرار نابودی گیاه را موجب خواهد شد.

تعیین بهترین تیمارهای شکست خواب و استقرار دو گونه مرتعی smyrnium cordifolium boiss وsmyrniopsis aucheri boiss
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده منابع طبیعی 1393
  مریم غلامی   عبدالرزاق دانش شهرکی

جوانه¬زنی بذور دو گیاه دارویی آوندول (smyrnium cordifolium boiss) و پیکل (smyrniopsis aucheri) با مشکل مواجه است و علت عمده آن وجود خواب در بذرهای این دو گیاه می¬باشد. روش¬های مختلف شکست خواب، از راهکارهای کارآمد در برطرف نمودن مسائل مربوط به جوانه¬زنی و استقرار در گیاهان است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثرات روش¬های شکست خواب بر جوانه¬زنی و استقرار این دو گیاه در سال 1391 در دو آزمایش مجزا به اجرا درآمد. آزمایش اول شامل بررسی اثر تیمارهای سرمادهی (10، 20، 30، 40، 50 و 60 روز)، هورمون¬های نیترات پتاسیم (نیترات پتاسیم 2/0 درصد به مدت زمان 48 و 72 ساعت) و جیبرلیک¬اسید (500 و 1000 میلی¬گرم در لیتر هورمون جیبرلیک¬اسید به مدت زمان 24 و 48 ساعت)، دما (5، 10، 15 و 20 درجه سانتی¬گراد) و اثر تلفیقی هورمون به همراه سرمادهی بر شکست خواب بذر و افزایش جوانه¬زنی در قالب طرح کامل تصادفی به اجرا درآمد که سطوح هورمون¬ها (500 و 1000 میلی¬گرم در لیتر هورمون جیبرلیک¬اسید به مدت زمان 24 ساعت) و مدت زمان سرمادهی (10، 20، 30، 40، 50 و 60 روز) و زمان اعمال تیمار هورمونی (قبل، حین و بعد از سرمادهی) و دما (5، 10، 15 و 20 درجه سانتی¬گراد) فاکتورهای آن را تشکیل می¬دادند. آزمایش دوم شامل ارزیابی تأثیر تیمارهایی از شکست خواب که منجر به جوانه¬زنی شده بودند بر سبز شدن دو گیاه پیکل و آوندول در شرایط گلخانه¬ای بود، که به صورت بلوک کامل تصادفی اجرا شدند. نتایج آزمایش اول نشان داد که سرمادهی بیشترین تأثیر را بر شکست خواب بذر این دو گیاه داشته است. اعمال تیمارهای هورمونی صرف¬نظر از نوع و غلظت آنها موجب افزایش درصد و سرعت جوانه¬زنی آنها شد. در گیاه آوندول تیمار قبل از سرمادهی با غلظت جیبرلین 500 میلی¬گرم در لیتر به مدت زمان سرمادهی 60 روز در دمای 5 درجه سانتی¬گراد بالاترین درصد و سرعت جوانه¬زنی را به خود اختصاص داد. تیمارهای قبل از سرمادهی با غلظت جیبرلین 500 و 1000 میلی¬گرم در لیتر به مدت 60 روز با دمای 15 و 20 درجه سانتی-گراد بالاترین مقدار شاخص¬های رشد را به خود اختصاص دادند. در گیاه آوندول تیمار حین سرمادهی با غلظت جیبرلین 1000 میلی¬گرم در لیتر به مدت زمان سرمادهی 60 روز در سطح دمایی 5 درجه سانتیگراد منجر به بالاترین درصد و سرعت جوانه¬زنی گردید. هم¬چنین تیمار حین سرمادهی به مدت زمان 60 روز با غلظت جیبرلین 1000 میلی¬گرم در لیتر و دمای 15 و 20 درجه سانتی¬گراد بر شاخص¬های رشد بیشترین تأثیر را داشت. در آزمایش دوم در گیاه آوندول تنها تیمارهای قبل از سرمادهی سبز شدند و سایر تیمارها جوانه نزدند تیمار قبل از سرمادهی 500 میلی¬گرم در لیتر به مدت زمان 60 روز بالاترین درصد سبزشدن، سرعت سبزشدن، طول گیاهچه، بنیه گیاهچه، میانگین مدت زمان جوانه¬زنی و کمترین تعداد روز تا سبز شدن اولین گیاهچه را منجر شد. در گیاه پیکل میان تیمارهای قبل، حین و بعد از سرمادهی بر درصد سبزشدن تفاوتی مشاهده نشد و مدت زمان سرمادهی 60 روز با غلظت جیبرلین 1000 میلی¬گرم در لیتر بالاترین درصد سبزشدن را به خود اختصاص داد. تیمار حین سرمادهی با غلظت جیبرلین 1000 میلی¬گرم در لیتر به مدت زمان 60 روز منجر به بالاترین سرعت سبزشدن، میانگین تعداد زمان جوانه¬زده در روز، طول گیاهچه، بنیه گیاهچه و کمترین مدت زمان سبزشدن تا اولین گیاهچه گردید.