نام پژوهشگر: عادل ریحانی تبار

تأثیر مصرف توأم روی و کادمیوم بر دو رقم برنج (واندانا و هاشمی) در شرایط غرقاب و غیرغرقاب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  فرشته ولی زاده فرد   عادل ریحانی تبار

خشکی از مهم ترین تنش های غیر زیستی محدود کننده رشد و عملکرد گیاهان است و کمبود آب به عنوان یک معضل جهانی مطرح و کشور ما نیز با این قضیه مواجه است. برنج بعد از گندم دومین گیاه زراعی مهم دنیا بوده و نیاز آبی آن بیشتر از سایر گیاهان زراعی است. در این راستا محققان اصلاح نبات، ارقامی از برنج را اصلاح و با نام برنج غیر غرقاب معرفی نموده اند که ضرروت دارد عکس العمل این ارقام جدید در خاکهای مختلف و همینطور در شرایط متفاوت تغذیه ای مطالعه و بررسی شود. در این مطالعه تأثیر رقم برنج، رژیم رطوبتی، سطوح روی (zn) و کادمیوم (cd) بر رشد و تغذیه گیاه برنج در شرایط گلخانه ای بررسی گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و با سه تکرار انجام شد. فاکتور ها شامل دو رقم برنج ( واندانا و هاشمی)، رطوبت در دو سطح غرقاب دائم و غیر غرقاب (اشباع تا fc)، عنصر zn از منبع نیترات zn در سه سطح (0، 5 و 10 میلی گرم بر کیلوگرم خاک)، عنصر cd از منبع نیترات cd در سه سطح (0، 5 و 10 میلی گرم بر کیلوگرم خاک) بودند. بعد از اتمام دوره رشد رویشی، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، ارتفاع گیاه، تعداد برگ و پنجه، ارتفاع گیاه، قطر ساقه، طول و حجم ریشه، شاخص کلروفیل، غلظت و مقدار cd، zn و p در ریشه و بخش هوایی، فاکتور انتقال این عناصر و غلظت قابل استخراج با dtpa عناصر cd، zn، fe و mn در خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که رقم واندانا وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، طول و حجم ریشه، تعداد برگ و پنجه، کارایی مصرف آب، غلظت cd ریشه، غلظت zn بخش هوایی و ریشه و مقدار zn بخش هوایی و فسفر ریشه بیشتری داشت و رقم هاشمی بیشترین میزان کلروفیل برگ، ارتفاع گیاه، قطر ساقه، غلظت cd بخش هوایی، مقدار zn و cd ریشه، غلظت و مقدار p بخش هوایی و غلظت p ریشه را داشت. در مقدار cd بخش هوایی بین رقم ها تفاوت معنی-داری مشاهده نشد. در شرایط غرقاب بیشترین وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، طول و حجم ریشه، تعداد برگ و پنجه، کارایی مصرف آب، غلظت و مقدار cd ریشه، مقدار zn بخش هوایی و ریشه، غلظت zn ریشه و غلظت و مقدار p بخش هوایی و ریشه بدست آمد. در شرایط غیرغرقاب بیشترین میزان کلروفیل برگ، ارتفاع گیاه، قطر ساقه، غلظت و مقدار cd بخش هوایی و غلظت zn بخش هوایی بدست آمد. تفاوتی در میزان zn خاک قابل استخراج با dtpa بعد از برداشت گیاهان، در رژیم های رطوبتی مشاهده نشد. با افزایش مقدار zn مصرفی، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، طول و حجم ریشه، تعداد برگ و پنجه، ارتفاع گیاه، قطر ساقه، کارایی مصرف آب، مقدار cd بخش هوایی، غلظت و مقدار zn بخش هوایی و ریشه، مقدار p بخش هوایی و ریشه، zn خاک قابل استخراج با dtpa زیاد شد اما غلظت cd بخش -هوایی و ریشه، مقدار cd ریشه، غلظت cd و fe و mn خاک قابل استخراج با dtpa کاهش یافت. با مصرف cd، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، حجم ریشه، تعداد برگ، ارتفاع گیاه، قطر ساقه، کارایی مصرف آب، مقدار zn و p بخش -هوایی و ریشه ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت ولی میزان شاخص کلروفیل، غلظت p بخش هوایی و ریشه، غلظت fe و zn قابل استخراج با dtpa کاهش یافت. اثر متقابل رقم و رژیم رطوبتی در مورد همه ویژگیهای رشد گیاهی، غلظت و مقدار عناصر مورد مطالعه در بخش هوایی و ریشه ها و فاکتور انتقال آنها به غیر از تعداد برگ، غلظت zn بخش هوایی و ریشه، فاکتور انتقال zn و cd معنی دار شد. اثر متقابل رقم و سطوح zn در همه موارد معنی دار شد. اثر متقابل رژیم رطوبتی و سطوح zn در غلظت zn بخش هوایی و فاکتور انتقال cd معنی دار شد. همچنین اثر متقابل رقم و سطوح cd فقط در تعداد برگ و پنجه، قطر ساقه، غلظت، مقدار p بخش هوایی و فاکتور انتقال zn معنی دار نشد. اثر متقابل رژیم رطوبتی و سطوح cd در مورد قطر ساقه، غلظت zn بخش هوایی، غلظت و مقدار p بخش هوایی معنی دار نشد. در ضمن اثر متقابل سطوح zn و cd در مورد قطر ساقه، مقدار cd بخش هوایی و zn خاک قابل استخراج با dtpa معنی دار نشد.

تأثیر فسفات بر جذب و واجذب سرب در برخی از خاکهای شمال و شمالغرب ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  لیلا محمدزاده قاضی جهانی   شاهین اوستان

برهمکنش های فلزات سنگین با خاک ها مبحثی کلیدی در تعیین زیست فراهمی، تحرک و سرنوشت نهایی این فلزات در محیط زیست می باشد. لذا ضروری است راهکارهایی برای کاهش قابلیت دسترسی این فلزات در خاک ارائه شود. از آنجایی که می توان از مواد فسفاتی برای غیرمتحرک کردن فلزات سنگین مختلف استفاده کرد، لذا تلاشهای زیادی برای ارزیابی کارایی این مواد در اصلاح درجای خاک-های آلوده انجام گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر مونو کلسیم فسفات بر جذب و واجذب سرب در تعدادی خاک بود. برای این منظور تعداد 9 نمونه خاک که در برگیرنده دامنه وسیعی از ویژگیهای خاک به ویژه ph بودند از مناطق شمال و شمالغرب ایران جمع آوری شد. به نمونه خاک ها مقادیر صفر ، 50 و 500 میلی گرم بر کیلوگرم فسفر از منبع مونوکلسیم فسفات اضافه گردیده و یکبار به مدت یک روز در دمای 3/0 ± 25 درجه سلسیوس و بار دیگر به مدت 30 روز در دمای 3/0 ± 35 درجه سلسیوس در انکوباتور نگهداری شدند. سپس آزمایشات جذب سرب در دامنه غلظت 1 تا 5 میلی-مولار سرب از منبع نیترات سرب در محلول زمینه 01/0 مولار نیترات پتاسیم انجام یافت. نتایج نشان داد که همدمای جذب سرب خاک های مورد مطالعه، جز در یک خاک آهکی با ph بالا که از نوع h بود، از نوع l بوده و معادله های فروندلیچ و لانگمویر برازش خوبی را به داده های جذبی سرب نشان دادند. تیمارهای فسفر باعث افزایش جذب سرب در خاک های مورد مطالعه گردیدند. این تیمارها ثابت k معادله فروندلیچ را به طور معنی دار و قابل ملاحظه افزایش دادند. با اینحال، تأثیر تیمارهای فسفر بر ثابت b معادله لانگمویر معنی دار ولی ناچیز بود. همچنین بین ثابت k معادله فروندلیچ و ph اولیه خاکها در کلیه تیمارهای فسفر یک همبستگی مثبت معنی دار به دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده تعداد ســـه نمونه خاک اسیدی، خنثی و آهکی تیمار شده با فسفر برای انجام آزمایشات واجذب سرب و تأثیر عوامل نسبت خاک به محلول، مدت زمان تکان دادن، منبع فسفر وph بر جذب سرب انتخاب شدند. نتایج نشان داد هیسترسیس قابل ملاحظه ای در همدماهای جذب-واجذب سرب دیده می شود و شاخص هیسترسیس در خاکها از روند زیر تبعیت می کند: خاک اسیدی> خاک خنثی> خاک آهکی. همچنین کاهش نسبت خاک به محلول جذب سرب را در خاکها افزایش داد. بعلاوه، افزایش مدت زمان تماس فسفر با خاک تأثیر مدت زمان تکان دادن بر همدماهای جذب سرب را کاهش داد. با توجه به نتایج، تأثیر منبع فسفر بر همدماهای جذب سرب در خاک بسته به مدت زمان تماس فسفر با خاک متفاوت بود. همچنین بررسی تأثیر ph بر همدماهای جذب سرب بدون استفاده از بافر یا تنظیم ph حین تکان دادن امکان پذیر نبود. طی آزمایش دیگری به سه خاک آلوده به سرب که از اطراف کارخانه سرب و روی زنجان جمع آوری گردیده بودند سه نسبت مولی مختلف p/pb فسفر از منبع مونوکلسیم فسفات یعنی صفر، 6/0، 3 و 6 (با و بدون اسید فسفریک ) اضافه گردید و سپس به مدت 30 روز انکوبه شدند. بعد از آن، سرب خاکها با محلول نیترات پتاسیم 01/0 مولار واجذب گردید. نتایج نشان داد افزودن فسفر یا تأثیری بر پارامترهای واجذب سرب نداشته و یا این تأثیر از روند خاصی تبعیت نمی کرد. بعلاوه سرب محلول و سرب قابل استخراج با dtpa خاکهای آلوده تیمار شده با فسفر نیز اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد افزودن فسفر به خاک های آلوده به سرب بر فراهمی سرب برای آبشویی (سرب محلول) تأثیر نداشته و حتی فراهمی سرب برای گیاه (سرب قابل استخراج با dtpa ) را جز در یک خاک در نسبت مولی p/pb برابر 6، افزایش داد.

تأثیر توآم نیتروژن و فسفر بر دو رقم برنج( هاشمی و علی کاظمی) در شرایط غرقاب و غیرغرقاب( اشباع متناوب)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  ندا یزدانی مطلق   عادل ریحانی تبار

کمبود آب از مهمترین تنش های غیرزیستی محدودکننده رشد و عملکرد گیاهان است. برنج بعد از گندم دومین گیاه زراعی مهم دنیا بوده و نیاز آبی آن از سایر گیاهان زراعی بیشتر است. در این تحقیق تأثیر رقم، رژیم رطوبتی، سطوح نیتروژن و فسفر بر رشد و تغذیه گیاه برنج در شرایط گلخانه ای بررسی گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و با سه تکرار انجام شد. فاکتورها شامل دو رقم برنج (هاشمی و علی کاظمی)، دو سطح رطوبت ( غرقاب و اشباع متناوب)، سه سطح نیتروژن از منبع اوره (150،75،0 میلی گرم بر کیلوگرم خاک)، سه سطح فسفر از منبع مونو کلسیم فسفات (50،25،0 میلی گرم بر کیلوگرم خاک) بودند. بعد از سه ماه، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، ارتفاع گیاه، تعداد برگ و پنجه، قطر ساقه، طول و حجم ریشه، شاخص کلروفیل، غلظت عناصر نیتروژن، فسفر، روی، آهن و منگنز در گیاه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که وزن خشک بخش هوایی، غلظت پتاسیم بخش هوایی و ریشه، فاکتور انتقال نیتروژن و مقدار پتاسیم بخش هوایی در رقم علی کاظمی بیشتر از هاشمی بود. حجم ریشه، غلظت فسفر ریشه، فاکتور انتقال فسفر، مقدار فسفر ریشه، غلظت روی ریشه و آهن بخش هوایی در رقم هاشمی بیشتر از علی کاظمی بود. وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، طول و حجم ریشه، تعداد برگ و پنجه در بوته، قطر ساقه، غلظت فسفر بخش هوایی و ریشه، غلظت پتاسیم بخش هوایی، مقدار نیتروژن بخش هوایی، مقدار فسفر و پتاسیم بخش هوایی و ریشه و غلظت آهن، منگنز و روی بخش هوایی و ریشه در رژیم رطوبتی غرقاب بیشتر از اشباع متناوب بود. شاخص کلروفیل برگ، غلظت نیتروژن بخش هوایی و ریشه و غلظت پتاسیم ریشه در رژیم رطوبتی اشباع متناوب بیشتر از غرقاب بود. اثر متقابل نیتروژن × فسفر بر صفات وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه، طول و حجم ریشه، شاخص کلروفیل، غلظت نیتروژن و پتاسیم بخش هوایی و ریشه، غلظت فسفر ریشه، فاکتور انتقال نیتروژن و فسفر، مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم بخش هوایی و ریشه، غلظت روی، آهن و منگنز بخش هوایی و ریشه معنی دار بود. اثر متقابل نیتروژن × رژیم رطوبتی بر صفات شاخص کلروفیل برگ ها، غلظت نیتروژن بخش هوایی، غلظت فسفر ریشه، غلظت پتاسیم بخش هوایی و ریشه، فاکتور انتقال فسفر، مقدار فسفر ریشه، مقدار پتاسیم بخش هوایی و ریشه، غلظت روی ریشه و غلظت آهن و منگنز ریشه و بخش هوایی معنی دار بود. اثر متقابل فسفر ×رژیم رطوبتی بر صفات وزن خشک بخش هوایی، غلظت نیتروژن بخش هوایی و ریشه، غلظت فسفر و پتاسیم ریشه، مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم بخش هوایی و ریشه، غلظت منگنز بخش هوایی، غلظت روی و آهن بخش هوایی و ریشه معنی دار بود. اثر متقابل نیتروژن × رقم بر صفات وزن خشک بخش هوایی، شاخص کلروفیل، غلظت فسفر ریشه، غلظت پتاسیم در بخش هوایی و ریشه، مقدار نیتروژن بخش هوایی، مقدار فسفر و پتاسیم بخش هوایی و ریشه، غلظت روی، آهن و منگنز بخش هوایی و ریشه معنی دار بود.

غیرمتحرک سازی آرسنیک توسط ترکیبات آهن و زئولیت-آهن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  الهام ناصری   عادل ریحانی تبار

شبه فلز آرسنیک، عنصر سرطانزایی می باشد که حضور گسترده آن در مقادیر غیرمجاز در طبیعت، بسیاری از کشورها را در معرض خطر قرار داده است. از بین حالت های اکسایشی آرسنیک، آرسنیت as3+)) و آرسنات as5+)) حالت های اکسایشی رایج آن در طبیعت هستند که آرسنیت سمّی تر و متحرک تر از آرسنات می باشد. سمّیت آرسنیک بواسطه ترکیب آن با گروه های سولفیدریل سولفیدریل پروتئین ها و تجمع در بدن انسان می باشد.از آنجایی که آرسنیت تمایل بیشتری برای پروتئین دارد، بعنوان گونه سمّی تر شناخته شده است. بنابراین اکسایش آرسنیت به آرسنات یکی از مراحل ضروری در پالایش از خاک های آلوده در ph های متداول، می باشد. ترکیبات آهن از جمله عوامل موثری هستند که علاوه بر اکسایش آرسنیت، می توانند از طریق فرآیندهای جذب و رسوب مقادیر زیادی از آرسنیت و آرسنات را با سرعت قابل قبولی در خاک غیرمتحرک سازند. بدین منظور ترکیبات آهن دو ظرفیتی از منبع سولفات آهن، آهن صفر و زئولیت-آهن بعنوان عوامل کارا در غیرمتحرک سازی آرسنیت در خاک مورد بررسی قرار گرفتند. زئولیت-آهن از طریق یکسری پیش آزمایشات انتخاب زئولیت برتر و انجام همدماهای جذب آهن تهیه گردید. آلوده سازی خاک به as(iii) در غلظت های متفاوت از 20 تا 580 میلی گرم بر کیلوگرم خاک با استفاده از نمک سدیم آرسنیت انجام گرفت. سپس عوامل تأثیر گذار بر کارایی غیرمتحرک سازی (ie) همانند غلظت آلاینده در خاک (میلی گرم در کیلوگرم)، غلظت ترکیبات غیرمتحرک کننده (درصد وزنی)، مدّت زمان واکنش(ساعت) و ph اولیه سوسپانسیون مورد مطالعه قرار گرفتند. بدین ترتیب مطالعات اولیه غیرمتحرک سازی در حضور خاک آلوده به as(iii) با غلظت 440 میلی گرم در کیلوگرم خاک، 2% از ترکیبات fe(ii) و zvi و مدّت زمان 16 ساعت در قالب آزمایشات پیمانه ای انجام شد. جهت بررسی فاکتورهای موثر بر فرآیند غیرمتحرک سازی توسط زئولیت-آهن، آزمایشات در غلظت 300 میلی گرم در کیلوگرم as(iii) خاک، 1696/0 درصد آهن نشسته بر زئولیت و در مدت زمان 16 ساعت صورت گرفت. به منظور مدل سازی فرآیند غیرمتحرک سازی از نرم افزار minitab، طرح ccd استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان دادند که در مدت زمان 16 ساعت آهن دو ظرفیتی کارایی بیشتری نسبت به zvi در غیرمتحرک سازی as(iii) داشت. در ابتدای واکنش سرعت و درصد غیرمتحرک سازی توسط fe(ii) بیشتر از zvi می بود، اما با گذشت زمان کارایی zvi بیشتر از fe(ii) است. باتوجه به نتایج افزودن سولفات آهن(ii) منجر به افت شدید ph شده و از کارائی آن می کاهد. zvi در ph های کمتر از 8 بهتر عمل کرده و کارایی آن در ph برابر 6 ، 14/99% می باشد. کارائی زئولیت-آهن در غیر متحرک سازی as(iii) بالا بود، به نحوی که در 15 دقیقه اول واکنش بخش زیادی از فرآیند غیرمتحرک سازی انجام گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که مدل ccd ارائه شده معنی دار بوده و دقت قابل قبولی در تخمین مقادیر پیش بینی شده پاسخ توسط معادله چند جمله ای درجه دو برای هر سه غیرمتحرک کننده دارد. در خاکی با 200 میلی گرم در کیلوگرم as(iii)نتایج بهینه سازی نشان داد که بیشترین as(iii) ie(%)با استفاده از 5/0 درصد fe(ii) و مدّت زمان 10 ساعت، 56/90 ،توسط 5/1 درصد zvi و زمان 10 ساعت 7/92 و زئولیت حاوی 1696/0 درصد آهن و زمان 8 ساعت، 17/83 درصد بود

تعیین شکل های معدنی و آلی فسفر و روابط آنها با جذب فسفر و رشد ذرت در برخی خاک های آهکی استان آذربایجان شرقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  نسیم حیدری   نصرت اله نجفی

برای تعیین شکل های معدنی و آلی فسفر، بررسی تأثیر ویژگی های خاک بر شکل های فسفر و روابط شکل های فسفر با جذب فسفر و رشد ذرت در برخی از خاک های آهکی استان آذربایجان شرقی، 20 نمونه مرکب خاک زراعی از عمق 30-0 سانتی متری انتخاب شدند. شکل های معدنی و آلی فسفر به ترتیب با روش های عصاره گیری متوالی جیانگ و گو (1989) و ژانگ و کوار (2000) در خاک ها تعیین و سپس رابطه این شکل ها با یکدیگر و با ویژگی های خاک و صفات رشد گیاه ذرت مطالعه گردید. میزان فسفر کل در خاک های مورد بررسی بین 1061-534 با میانگین 3/771 میلی گرم بر کیلوگرم بود. غلظت شکل های معدنی فسفر به ترتیب آپاتایت (ca10-p) > اکتاکلسیم فسفات (ca8-p) > فسفات آلومینیوم (al-p) > فسفات آهن (fe-p) > دی کلسیم فسفات (ca2-p) بود. غلظت شکل های آلی فسفر نیز به ترتیب فسفر آلی نسبتاً ناپایدار (mlop) > فسفر آلی ناپایدار (lop) > فسفر آلی پایدار (nlop) بود. نتایج نشان داد که کربنات کلسیم معادل با اکتاکلسیم فسفات و فسفات آهن، phبا اکتاکلسیم فسفات و فسفات آهن و فسفر قابل جذب و درصد کربن آلی با فسفر آلی نسبتاً ناپایدار و پایدار همبستگی های معنی داری داشتند. مجموع فسفات های کلسیم و فسفر آلی کل رابطه معنی داری با کربن آلی خاک داشتند. همچنین همبستگی مجموع فسفات های کلسیم و فسفر معدنی کل با کربنات کلسیم معادل معنی دار بود. از میان شکل های معدنی و آلی فسفر شکل های ca2-p، ca8-p،fe-p ، al-p، lop و mlop رابطه مثبت و معنی داری با فسفر قابل جذب داشتند که در بین آن ها ca2-p بالاترین ضریب همبستگی را داشت. همچنین بین شکل های مختلف فسفر همبستگی های معنی داری بدست آمد که بیانگر یک رابطه پویا بین آن ها و تبدیل این شکل ها به یکدیگر در خاک بود. شکل هایca2-p ، fe-p و فسفر قابل جذب رابطه معنی داری با ماده خشک، غلظت فسفر و جذب فسفر بخش هوایی ذرت داشتند. مطالعات همبستگی نشان داد که شکل ca2-pرابطه قوی و معنی داری با تمام پارامترهای رشد بخش هوایی گیاه ذرت (ماده خشک، غلظت فسفر و جذب فسفر بخش هوایی) داشت و در تمام معادلات رگرسیونی وارد شد که این نشان می دهد احتمالاً ca2-p منبع فسفر قابل جذب گیاه ذرت در خا ک های مورد مطالعه در شرایط آزمایش بود. در بخش ریشه، ca10-p رابطه معنی-داری با ماده خشک و جذب فسفر ریشه نشان داد.

ارزیابی چند عصاره گیر برای تعیین فسفر قابل جذب ذرت و سطح بحرانی آن در برخی خاک های آهکی استان آذربایجان شرقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  محمد رضا مقصودی   عادل ریحانی تبار

چکیده ذرت بعد از گندم و برنج سومین گیاه استراتژیک کشور بوده و مصارف بسیار زیادی در تغذیه انسان، طیور و دام ، صنایع دارو سازی، تولید نشاسته، الکل، روغن، چسب، کاغذ دیواری و غیره دارد. فسفر هم بعد از نیتروژن مهم ترین عنصر غذایی پر مصرف گیاهان است. کمبود و بیش بود این عنصر در خاک های کشور ما به دلیل مصرف نامتعادل کودهای فسفری گزارش شده است. از اثرهای نامطلوب مصرف نامتعادل کودها می توان به کاهش عملکرد محصولات در واحد سطح، آلودگی آب های سطحی و زیرزمینی، تغذیه نامتعادل گیاهان و در نتیجه ایجاد سوءتغدیه در انسان اشاره کرد. برای انجام این پژوهش 25 نمونه مرکب خاک از استان آذربایجان طوری انتخاب شدند که از دامنه نسبتاً وسیع ویژگی های فیزیکی و شیمیایی برخوردار باشند. در ابتدا با استفاده از عصاره گیرهای اولسن، کالول، سلطان پور و شواب، آب مقطر، مورگان، کلرید کلسیم 01/0 مولار، کلونا 2 و روش نوارهای کاغذی میزان فسفر قابل جذب گیاه اندازه گیری شد. سپس در یک آزمایش گلخانه ای در خاک های مورد مطالعه با سه تکرار و دو سطح فسفر ( صفر و 40 میلی گرم فسفر بر کیلوگرم خاک از منبع مونوکلسیم فسفات) گیاه ذرت رقم سینگل کراس 704 کشت شد. بعد از 60 روز شاخص های رشد، غلظت فسفر و مقدار آن اندازه گیری شد. انتخاب عصاره گیر یا عصاره گیرهای مناسب با توجه به مقدار ضریب همبستگی خطی بین فسفر استخراج شده توسط عصاره گیرها با شاخص های رشد گیاهی انجام گرفت. بر طبق نتایج حاصل فسفر قابل استخراج توسط بی کربنات سدیم بیشترین ضریب همبستگی خطی (75/0- 67/0= r و 01/0>p) را با شاخص های رشد گیاه ذرت نشان داد. بین ضرایب همبستگی بدست آمده از مقدار فسفر استخراج شده با روش اولسن و روش های تغییر یافته اولسن با شاخص های رشد گیاه ذرت تفاوت معنی داری وجود نداشت. ظرفیت بافری فسفر (pbc ) که در این تحقیق نسبت مقدار فسفر استخراج شده توسط روش اولسن به مقدار فسفر استخراج شده توسط روش پاو است، به طور نسبی توانست فسفر جذب شده توسط گیاه ذرت را با دقت بیشتری پیش بینی کند. بنابراین در این تحقیق pbc به عنوان روشی مناسب برای پیش بینی فسفر قابل جذب گیاه پیشنهاد شد. سطح بحرانی فسفر خاک برای گیاه ذرت توسط روش تصویری و آماری کیت-نلسون و روش مچرلیخ-بری با pbc محاسبه شد که به ترتیب برابر 2/2، 4/2 و 19/1 (بدون واحد) بود. ضرایب c1 و c معادله میچرلیخ-بری نیز برای روش pbc به طور میانگین بترتیب برابر 8411/0 و 0122/0 (بدون واحد) محاسبه شد. سطح بحرانی فسفر خاک های مورد مطالعه برای گیاه ذرت توسط روش تصویری و آماری کیت-نلسون و روش مچرلیخ-بری با عصاره گیر اولسن نیز محاسبه شد که به ترتیب برابر12، 44/14 و 46/10 میلی گرم فسفر بر کیلوگرم خاک بود. ضرایب c1 و c معادله میچرلیخ-بری نیز برای روش اولسن به طور میانگین بترتیب برابر 0956/0 و 0073/0 0 کیلوگرم خاک بر میلی گرم فسفر محاسبه شد. مطالعات سینتیکی با استفاده از عصاره گیر بی کربنات سدیم در زمان های مختلف (15 دقیقه تا 16 ساعت) انجام شد. معادلات مرتبه اول، دوم و سوم نتوانستند آزاد شدن فسفر را توسط عصاره گیر بی کربنات سدیم توصیف کنند و چهار معادله مرتبه صفر، الوویچ ساده شده، پخشیدگی پارابولیک و دوثابته برازش خوبی داشتند ولی معادله تجربی دوثابته به عنوان معادله برتر شناخته شد. همبستگی بین ضریب kp (ثابت سرعت پخشیدگی) معادله پخشیدگی پارابولیک با وزن خشک بخش هوایی ذرت (74/0=r و 01/0>p) نشان داد احتمالاً مکانیسم اصلی فراهمی فسفر برای گیاه ذرت پخشیدگی است. نتایج این پژوهش نشان داد آزمون خاک برای فسفر (روش اولسن) که در یک زمان کوتاه فسفر را عصاره گیری می کند ممکن است فسفر قابل جذب گیاه در خاک را کمتر از مقدار واقعی برآورد کند.

ارزیابی چند عصاره گیر برای تعیین آهن قابل استفاده ذرت و سطح بحرانی آن در برخی خاک های آهکی استان آذربایجان شرقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  کمال خلخال   عادل ریحانی تبار

آهن مهمترین عنصر بین عناصر کم¬مصرف برای گیاهان به ویژه در خاک¬های آهکی است. کمبود آهن در بسیاری از خاک¬های کشور گزارش شده است. تخمین سطح بحرانی عناصر غذایی در خاک تا حد زیادی متکی بر آزمون خاک است. ذرت بعد از گندم و برنج سومین گیاه استراتژیک کشور بوده و مصارف بسیار زیادی در تغذیه انسان، طیور و دام دارد. برای انجام این پژوهش 21 نمونه مرکب خاک از استان آذربایجان شرقی طوری انتخاب شدند که از دامنه نسبتاً وسیع ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک برخوردار باشد. در ابتدا با استفاده از عصاره¬گیرهای dtpa، ab-dtpa، ac-edta، اگزالات آمونیوم مرجع، اگزالات آمونیوم سریع و هیدروکسیل آمین هیدروکلراید، میزان آهن قابل جذب گیاه اندازه¬گیری شد. سپس در یک آزمایش گلخانه¬ای در خاک¬های مورد مطالعه با سه تکرار و دو سطح آهن (صفر و 10 میلی¬گرم بر کیلوگرم آهن از منبع fe-eddha) گیاه ذرت (zea mays l.) رقم سینگل کراس کشت شد. بعد از 60 روز شاخص¬های رشد (وزن تر و خشک ریشه و بخش هوایی، مقدار آهن، غلظت آهن فعال، شاخص کلروفیل و غیره) اندازه گیری شد. طبق نتایجdtpa و ab-dtpa بیشترین ضریب همبستگی را با شاخص¬های رشد گیاه ذرت و برخی ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک ها داشتند. ab-dtpa به دلیل ضریب همبستگی بیش تر نسبت به dtpa و همچنین عصاره¬گیری همزمان چندین عنصر، به عنوان عصاره¬گیر برتر انتخاب شد. به طور میانگین ac-edta کمترین مقدار و اگزالات آمونیوم سریع، بیشترین مقدار آهن را از خاک عصاره¬گیری کردند. از طرف دیگر برای اندازه¬گیری غلظت آهن فعال ذرت هر دو روش ارتوفنانترولین 5/1 % و hcl یک نرمال مناسب تشخیص داده شدند. بین آهن فعال اندازه¬گیری شده توسط ارتوفنانترولین با آهن فعال اندازه¬گیری شده توسط hcl ضریب همبستگی خطی معنی¬دار مشاهده شد (**66/0 r =)، اما روش ارتوفنانترولین به دلیل همبستگی بیش تر با شاخص¬های رشد گیاه و آهن قابل جذب خاک عصاره¬گیری شده با روش های dtpa و ab-dtpa نسبت به روش hcl برتر شناخته شد. سطح بحرانی آهن قابل جذب اندازه¬گیری شده به روش dtpa برای دستیابی به 90 درصد عملکرد نسبی با استفاده از روش¬های ترتیب ستونی پاسخ گیاه، تصویری کیت-نلسون، آماری کیت-نلسون و میچرلیخ-بری به ترتیب 08/10، 5، 4/11 و 44/7 میلی¬گرم بر کیلوگرم و با روش ab-dtpa به ترتیب 19/6، 4/4، 8/9 و 53/4 میلی¬گرم بر کیلوگرم بود. همچنین سطح بحرانی برای دستیابی به 90 درصد غلظت نسبی آهن فعال در بخش هوایی با استفاده از روش تصویری کیت-نلسون به روش dtpa و ab-dtpa به ترتیب 8/6 و 8/4 میلی¬گرم بر کیلوگرم بود. میانگین ضرایب c1 و c2 معادله میچرلیخ-بری برای روش dtpa به طور میانگین به ترتیب 1344/0 و 0356/0 و برای روش ab-dtpa به ترتیب 2207/0 و 0556/0 کیلوگرم خاک بر میلی¬گرم آهن بود.

بررسی غلظت عناصر سنگین در خاک و رسوب منطقه معدن مس- مولیبدن سونگون، آذربایجان شرقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1393
  سمیه عقیلی   محمد رضا حسین زاده

در این تحقیق، معدن مس سونگون ، به عنوان یک معدن سولفیدی که می تواند قابلیت تولید زهاب اسیدی را داشته باشد موردبررسی قرار گرفت. کانسار سونگون در 85 کیلومتری شمال غربی شهرستان اهر و 35 کیلومتری شمال ورزقان، در آذربایجان شرقی قرار دارد. به منظور بررسی پراکندگی مکانی و تغییرات عمقی فلزات سنگین در رسوبات رودخانه ای معدن مس سونگون نمونه برداری طی دو مرحله انجام شد. تعداد 12 نمونه رسوب و باطله معدن در مرحله اول از عمق 5-0 سانتی متری و 9 نمونه رسوب در مرحله دوم از سه عمق 50-0، 100-50 و 150-100 سانتی متری برداشت شد. برای تهیه عصاره نمونه های رسوب، نمونه ها توسط اسید کلریدریک 1/0 نرمال شسته شد و جهت تعیین غلظت فلزات cu، zn و mn در مرحله اول و cu، zn، mn، cd و al در مرحله دوم توسط دستگاه طیف سنج جذب اتمی مورد آنالیز قرار گرفت. برای نمونه های باطله از هضم به روش تیزاب سلطانی استفاده شد. شاخص های آلودگی در مرحله اول محاسبه و مشخص گردید که cu در اکثر نمونه ها به جز نمونه های باطله موجب آلودگی است و نمونه برداشت شده از انتهای دره پخیر آلوده ترین نمونه می باشد. بیشترین آلودگی mn مربوط به نمونه های باطله بود که نشان دهنده تاثیر باطله ها بر افزایش غلظت در رسوبات پایین دست رودخانه است. مقایسه نمودارهای غلظت فلزات در رسوب و آب نشان داد که رابطه تقریبا ً مستقیمی بین غلظت در آب و در رسوب وجود دارد. نتایج نشان دادند که بیشترین مقدار آلودگی فلزات در 50 سانتی متر اول سطح زمین بوده که به دلیل کاهش غلظت عناصر در آب در طی حرکت عمودی در خاک می باشد و نیز با توجه به بافت رسوبات می توان گفت فلزات سنگین در رسوبات درشت مجتمع نشده و به افق های پایین تر آبشویی می شوند. جهت مدلسازی حرکت مس در پروفایل عمودی نیز از نرم افزار hydrus- 1d استفاده شد. به این منظور 4 سناریوی شرایط واقعی، منبع ناپیوسته، منبع پالسی، بدترین حالت و حالت خوشبینانه به مدل داده شد تا اختلاف سرعت آلاینده و زمان رسیدن آلاینده به کف پروفایل مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان دادند که در حالتی که آلودگی پس از زمان مشخصی در محیط دو برابر شود، طی 048/6 ساعت به کف پروفایل می رسد و سرعت حرکت آلودگی در حالتی که منبع ناپیوسته است، کمتر می باشد. همچنین بعلت دانه بندی رسوبات منطقه، سرعت حرکت آلودگی در آن سریع بوده (cm/hour 18/38) و آلودگی تنها در طی چند ساعت می تواند به چند متری سطح زمین برسد. آلودگی در تمامی حالت ها به تدریج به دلیل فرآیند جذب دچار کاهش شده و به غلظت زمینه رسید.

اثر متقابل نیکل و آهن بر برخی ویژگی های رشد ذرت (سینگل کراس 704) و جذب عناصر غذایی در یک خاک آهکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1394
  منیره عیدی اسفنجانی   عادل ریحانی تبار

ذرت بعد ازگندم و برنج سوّمین محصول زراعی دنیا از نظر سطح زیر کشت و دوّمین محصول بعد ازگندم از نظر میزان تولید است. نیکل یکی از عناصری است که جدیداً به فهرست عناصر ضروری افزوده شده است. نیکل در حالت اکسایشی پایدار ni2+، در اغلب محیط های طبیعی وجود دارد. این عنصر در غلظت های کم برای گیاه عنصر ضروری ولی در غلظت های زیاد سمّی محسوب می شود. نظر به اهمیت آهن و اینکه کمبود آهن یکی از عمده ترین اختلالات تغدیه ای مردم ایران محسوب می شود و بیشتر مردم آهن مورد نیاز خود را از طریق تغذیه از گیاهان تأمین می کنند، این پژوهش برای بررسی اثر برهمکنش نیکل × آهن بر برخی شاخص های رشد گیاه ذرت و جذب عناصر غذایی انجام گرفت. آ زمایش به صورت فاکتوریل با 2 فاکتور در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتورها شامل نیکل در 4 سطح (0، 10، 50 و 100 میلی گرم نیکل بر کیلوگرم خاک) از منبع سولفات نیکل (6h2o.(niso4 و آهن در 5 سطح (0، 10 و 20 میلی گرم آهن بر کیلوگرم خاک) از دو منبع سولفات آهن و سکوسترین آهن تجاری (fe-eddha) بودند. بعد از 90 روز، شاخص کلروفیل، وزن خشک بخش هوایی، وزن خشک ریشه، ارتفاع ساقه، قطر ساقه، غلظت و مقدار جذب نیکل و آهن در بخش هوایی و ریشه و همچنین غلظت و مقدار جذب فسفر، پتاسیم، منگنز، روی و مس در بخش هوایی گیاه اندازه گیری شد. همچنین غلظت آهن فعال با روش عصاره گیری با اسید کلریدریک (hcl) 1مولار در ماده خشک گیاهی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که وزن خشک بخش هوایی و ریشه، ارتفاع و قطر ساقه و شاخص کلروفیل در سطوح 50 و 100 میلی گرم نیکل بر کیلوگرم، نسبت به شاهد کاهش معنادار داشت (p<0.05). با افزایش سطوح نیکل در خاک، غلظت آهن بخش هوایی در سطوح 10، 50 و 100 میلی گرم نیکل بر کیلوگرم خاک به ترتیب 27/8، 1/16 و 7/32 درصد نسبت به شاهد کاهش معنادار یافت (p<0.05). با افزایش سطح آهن، فاکتور انتقال نیکل در سطوح 10 و 20 میلی گرم آهن بر کیلوگرم خاک از منبع سولفات آهن به ترتیب 8/44 و 9/48 درصد و در سطح 10 میلی گرم آهن بر کیلوگرم خاک از منبع سکوسترین آهن 10/55 درصد نسبت به شاهد افزایش معنادار یافت. اثر متقابل نیکل×آهن بر اکثر صفات اندازه گیری شده از قبیل وزن خشک بخش هوایی، وزن خشک ریشه، قطر ساقه، شاخص کلروفیل، غلظت نیکل بخش هوایی معنادار بود. بیشترین وزن خشک بخش هوایی در سطح 20 میلی گرم آهن از منبع سکوسترین آهن و سطح شاهد نیکل مشاهده شد، البته بیشترین وزن خشک بخش هوایی با اکثر تیمارها از قبیل سطح شاهد نیکل و سطح 10 میلی گرم آهن از منبع سکوسترین آهن و سطح 20 میلی گرم آهن (سکوسترین آهن) و 10 میلی گرم نیکل اختلاف معنادار نداشت. کمترین وزن خشک بخش هوایی در سطح 20 میلی گرم آهن (سکوسترین آهن) و سطح 100 میلی گرم نیکل مشاهده شد.