نام پژوهشگر: راضیه صادقپور خامنه

بررسی جامعه شناختی عوامل اصلی گرایش به اندیشه منجی گرایی در جوامع مدرن (آمریکا و انگلیس)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  راضیه صادقپور خامنه   میر فردین قریشی

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانی و امید به یک آینده روشن که در آن نگرانیها و هراسها برطرف شده و به برکت ظهور یک شخصیت ممتاز الهی همه تاریکی ها از پهنه گیتی برچیده و ریشه ظلم و تباهی از روی کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومی ثابت است که همواره در همه زمانها و مکانها بین تمام ملتها شایع و رایج بوده است. مروری بر تاریخ این نکته را مورد تأکید قرار می دهد که عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهی و آمدن مصلحی در آخرالزمان به نام منجی موعود جهانی به قدری اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملتها و پیروان همه ادیان و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته، به طوری که در طول تاریخ بشریت، انسانها در فراز و نشیب های زندگی، با یادآوری ظهور چنین رهبری مقتدر، پیوسته خود را از یأس و ناامیدی نجات داده و در انتظار آن مصلح موعود جهانی در پایان جهان لحظه شماری می کنند. همچنین در بین ادیان مختلف این مسئله مشترک است که پیش از آمدن موعود تحولاتی در دنیا رخ می دهد. حوادث بزرگ و مهمی که بیان کننده‏ی نزدیکی ظهور موعود‏ هستند. در انسانها نیز عطش‏ برای رسیدن به این اخبار همیشه بوده چون می‏خواستند از آینده‏ اطلاع پیدا کنند و از آن باخبر شوند و خود را برای آینده آماده کنند. اطلاع از آینده‏ میل فطری بشر است او دوست دارد بداند که سرانجام چه خواهد شد. به همین خاطر همواره برای باخبر شدن از آینده یا به سمت انبیاء رفتند یا به سمت مکاشفه و رویا، یا به قدسیان تمایل نشان دادند، یا دست به دامن منجمان و طالع بینان شدند. این‏ها راههای مختلف برای به دست آوردن اطلاعات کم و بیش از آینده‏اند. مللی که تابع ادیان الهی اند، اخبار ‏دینی در این زمینه به آنها مدد رسانده است. در غرب مسیحی ‏هم منبع تورات و انجیل‏ در اختیار مسیحیان بوده و منابع توراتی و انجیلی درباره آخرالزمان سخن گفته اند. در منابع غیردینی هم پیش گوئیها درباره آخرالزمان کم نیست، مانند پیش گوئیهای «نوسترآداموس» این پیش گوئیها هم درباره‏ی آخرالزمان صحبت کرده اند. در هر صورت بازار گفت وگو درباره‏ی آخرالزمان همیشه گرم بوده چه در شرق و چه در غرب. در میان پیروان ادیان، پیروان دو دین بیشتر از سایرین درباره‏ی آینده سخن گفته و روی موضوع پیش گوئیها بررسی کرده اند. یکی یهود و دیگری اسلام. بقیه‏ی ادیان در حد این دو گروه نیستند. در میان این دو، بسیاری از پیش گوئیهای یهودیان مخلوط با سحر و جادو، طالع بینی و نجوم و رویا است، اما در میان مسلمانان کمتر این گونه بوده است. اختلاط راست و دروغ در میان اخبار یهودیان به دلیل پیشینه‏ی آنها در حیله گری و دسیسه و استفاده‏ی نادرست از علوم غریبه و جادو و طالع بینی برای به دست آوردن اخبار، زیاد است. علاوه بر این غربیها، صرف نظر از منابع‏ مسیحی و یهودی عموم منابع مسلمانان را نیز در اختیار دارند. به هر صورت این اخبار، جمع‏آوری شده‏ و یهود‏ نیز تکیه‏اش بر همین اخبار‏ است. بنابراین می‏شود این طور نتیجه‏گیری کرد که در عموم این منابع از آینده‏ای ‏سخن به میان آمده که در آن معنویت‏ بر جهان حاکم می‏شود، موعود آسمانی می‏آید و بساط شیطان و سلطه جویی‏اش جمع می‏شود. بشر غربی در قرن 18 تصور می‏کرد نه تنها به منجی احتیاج ندارد بلکه خودش‏ منجی عالم است. قرن 18 در اروپا‏ قرنی بود که انسان خودش را خدا تلقی می کرد و طبعاً نیازی به منجی نداشت. این زمان اوج اومانیسم بود و انواع تئوریهای دموکراسی در اروپا مطرح می شد و بشر غفلت زده تصور می کرد که دائره مدار کائنات است و نیاز به هیچ قدرت برتری، حتی خداوند ندارد و لذا خداوند هم در قرن 18 در فلسفه های مختلف مورد انکار قرار می گیرد. در قرن 19 گامی به جلو گذاشته می شود و بشر متوجه ضعف خود می شود. آن خوش بینی ساده لوحانه متزلزل می شود و بشر به دنبال منجی بر می‏آید. منتها تصور بشر در قرن 19 این است که منجی هم از جنس خود اوست. ایدئولوژیهای مختلف در قرن 19 ادعای نجات بخشی می کنند و بسیاری از این ایدئولوژیها در اوایل قرن بیست به حکومت می رسند؛ ایدئولوژی مارکیسم و فاشیسم و حتی ایدئولوژی آنارشیسم در جاهایی طرفداران فراوان می یابند و بعضاً هم استقرار پیدا می کنند نیمه دوم قرن 20، دوره پایان ایدئولوژیهاست. امروز ما در جهان با یک پدیده غریب روبه رو هستیم ما در حالی وارد قرن 21 شده ایم که هیچ ایسم ای دیگر خریدار ندارد چیز غریبی است. مارکسیسم، فاشیسم و حتی ایسم هایی که جنبه ایدئولوژی نداشتند ولی نوعی گرایش فکری بودند، دیگر زمینه ای ندارند به جای ایسم ها دو گرایش پیدا شده؛ یکی گرایش مجدد به ادیان و دیگری گرایش به عرفان‏های کاذب، یعنی بشر دوباره دلش هوای معنویت دینی کرده است. بعضی ها به ادیان روی‏ آوردند و بعضی ها هم که از ادیانی که دوروبرشان است و چندان خیری ندیده اند به عرفان رو می آورند منتها عرفان هایی که به آنها ارائه می شود عرفان درستی نیست. اما این نکته مهم است که بشر در جستجوی معنویت برآمده و دقیقاً دارد به طرف تمنای یک منجی الهی سوق پیدا می کند این گرایش ها امروز عمومیت جهانی پیدا کرده و معنی آن این است که دیگر ایسم ها بشر را پاسخگو نیستند و بشر به دنبال معناست. این گرایش به سمت دین است که نام آنرا «منجی گرائی» می گذاریم. بشر به دنبال نجات است حجاب های ایدئولوژیها و ایسم های غربی برداشته شده انسان غربی از ماتریالیسم زده شده و به نوعی بازگشت به معنا و معنویت برای رهایی از انبوه بحران ها را طلب می کند. اگر چه باور به موضوع آخرالزمان و انتظار ظهور منجی همواره جزء لاینفک حیات فرهنگی و مذهبی عموم ملل جهان و از جمله غرب مسیحی بوده و مشرب های مختلف مذهبی علی رغم گوناگونی ادبیات و برداشت‏ها به نحوی بر این نکته تأکید داشته و آن را در میان خود زنده نگه داشته اند و بر این باورند که در موقعیت و زمان خاص در آخرالزمان مردی برای رهایی بخشی انسان از عسرت و آلودگی ظهور خواهد کرد، لیکن مجموعه‏ای از حوادث و عوامل آشکار و نهان از نیمه دوم قرن بیستم میلادی باب گفت و گوی گسترده در این باره را گشود و سبب شد تا منابع آراء و ادبیات موجود اما مسکوت و خاموش‏ و مهجور در صورت‏های مختلف‏ تجدید حیات یابند‏ و موجب بروز رویکرد جدید و بالنده به موضوع آخرالزمان و منجی گرایی شوند. این توجه و رویکرد محدود و منحصر به غرب مسیحی (ساکنین آمریکا و اروپای غربی) نبود بلکه به صورتهای مختلف تجلی و مصادیق این توجه و رویکرد را در اقصاء نقاط عالم و از جمله شرق اسلامی نیز می توان ملاحظه کرد. تحولات مختلف و چندوجهی (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و در عرصه طبیعت) نه تنها مسبب طرح مباحثی چون: آخرالزمان، پایان تاریخ، آینده جهان، حکومت‏ جهانی و جهان آینده و ضرورت آمادگی برای استقبال‏ از منجی‏ موعود شد بلکه، موجب بروز ادبیات مخصوص این عناوین در سینمای غرب، توسعه شبکه های رادیو و تلویزیونی مذهبی به قصد گفت وگو درباره ظهور منجی، توسعه فعالیت های تبلیغی و تبشیری مذهبی با نگرش به آخرالزمان، ظهور آموزه‏های آخرالزمانی و مذهبی در ادبیات سیاسی سیاستمداران غربی و بالاخره بروز موج گرایش به منجی گرایی و ادبیات انتظار در میان عموم ملل منتشر در جغرافیای خاکی جهان شد. صرف نظر‏ از رویکرد جدید و جدی غرب به صورت عام و قدرت های پشت پرده به صورت خاص به این موضوع؛ امروز شاهد گفتگوی وسیع از آخرالزمان و قریب الوقوع بودن ظهور منجی آخرالزمان در میان سایر ملل از جمله شرق اسلامی نیز هستیم‏.