نام پژوهشگر: سمیرا ساسانی

تاثیر بنیادی چخوف و استریندبرگ بر نمایشنامه پس از خود، به ویژه بکت و پینتر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  سمیرا ساسانی   پروین قاسمی

با استفاده از تئوری "تاثیر ادبی" هارولد بلوم، این تحقیق بر آن است تا به برداشت و فهم جدیدی از چندین نمایشنامه نویس برسد که خواه آگاهانه یا ناآگاهانه تحت تاثیر چخوف واستریندبرگ بوده اند. این تحقیق نمایشنامه نویسانی چون پینتر و بکت را بررسی می کند که هیچگاه به تاثیر خود از استریندبرگ و چخوف اشاره نکرده و به همین دلیل کار تحقیقی چندانی هم از این منظر روی آنها انجام نشده است گرچه نمایشنامه هایشان گویای این تاثیر است. همچنین این تحقیق برای نشان دادن درد مشترک، به بررسی نمایشنامه نویسانی چون یوجین انیل و تنسی ویلیامز می پردازد که بارها بر تاثیرپذیری خود، به ترتیب، از استریندبرگ و انتون چخوف تاکید کرده اند. در اینجا بررسی می شود که چطور نمایشنامه انیل،چه از لحاظ تکنیکی و چه از لحاظ محتوایی(theme)، تاثیر گرفته از تئوری های نمایشی استریندبرگ و نمایشنامه های ناتورالیستی و اکسپرسیونیستی اوست.این تحقیق در رابطه با تاثیر گسترده چخوف، از میان کسانی که به تاثیر پذیری از او اذعان داشته اند به مطالعه تنسی ویلیامز می پردازد تا هم دلیل ادعای تاثیر پذیری او از چخوف بررسی شود و هم اینکه با نشان دادن شباهت های او به چخوف، باب جدیدی به تفاسیر مختلفی که از کارهای او ارائه شده باز شود. از آنجا که کار تحقیقی زیادی روی تاثیر استریندبرگ بر پینتر و چخوف بر بکت انجام نشده --به خصوص به این دلیل که هیچ کدام چه آگاهانه یا نا آگاهانه، هرگز به این تاثیر اشاره نکرده اند --این تحقیق بر آن است تا با توجه به تاثیر پذیری آنها از نمایشنامه نویسان پیش از خود، آنها را به شکل جدیدی تفسیر کند. قسمت اعظم نمایشنامه مدرن در رابطه با انفعال، بی کنشی و بالتبع احساس درماندگی و اضطراب شخصیت ها در زندگی است که در نمایشنامه های چخوف به فراوانی دیده می شود و از سوی دیگر قسمت اعظم نمایشنامه مدرن در رابطه با انواع و اقسام گیر افتادن در رابطه هاست که به فراوانی در نمایشنامه های استریندبرگ دیده می شود. هارولد پینتر همچون استریندبرگ بجای برجسته کردن کنش (plot) نمایشنامه، روابط بین انسانها را برجسته می کند و نشان می دهد که چطور تلاش آنها برای روشن کردن ارتباطاتشان منجر به سرگشتگی بیشتر آنها می شود. سمیوئل بکت هم همچون چخوف بجای برجسته سازی کنش نمایشنامه (plot)، بی کنشی، رکود انسانها و رابطه آنها با خود و جهان را به تصویر می کشد و نشان می دهد که چگونه این انسانها بدون اینکه خود کاری انجام دهند منفعلانه در انتظار شخصیت هایی چون "گودو" هستند تا آنها را نجات دهند. کلید واژه: تاثیر ادبی، نمایشنامه، آنتون چخوف، آگست استریندبرگ، سمیوئل بکت، هارلد پینتر

جرج الیوت و دیدگاههای فمینیستی در رمان ادم بید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  سمیرا ساسانی   امراله ابجدیان

چکیده ندارد.