نام پژوهشگر: عبداله صلاحی

بررسی میزان تفاوت نسلی و عوامل خانوادگی موثر بر آن در بین خانواده های ساکن در شهر پاوه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  عبداله صلاحی   حسین بنی فاطمه

ارزش های اجتماعی به عنوان عمده ترین عنصر فرهنگ تلقی شده و از جانب جامعه شناسان به مثاب? ریش? نگرش ها و رفتارهای اجتماعی و عوامل انسجام بخش در حیات اجتماعی شناخته می شوند. انسجام و بقای هر واحد اجتماعی منوط به انتقال قاعده مند الگوهای فکری و رفتاری آن به نسل های جدید از خلال فرایند جامعه پذیری است و یکی از عمده ترین نهاد های کارگزار در این فرایند نهاد خانواده است. در این تحقیق با رویکردی نَسَبی به نسل، به بررسی میزان تفاوت نسلی و عوامل خانوادگی موثر بر آن پرداخته شده است. طرح تحقیق متناسب با روش شناسی دیادیک و از نوع طرح های دیادیک استاندارد و روش تحقیق روش پیمایش بوده است. جامعه اماری تحقیق نیز 5088 خانوار ساکن در شهر پاوه بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه مورد نیاز 256 خانواده (جفت نسلی) - شامل 256 فرزند جوان(25-15سال) و 256 پدرآنها- تعیین شد که با روش نمونه گیری طبقه بندی متناسب با حجم و روش سیستماتیک این تعداد نمونه گیری شدند. یافته های توصیفی تحقیق نشان داد که؛ بین تفاوت های درون جفتی و تفاوت های فرا جفتی اختلاف فاحشی وجود دارد. تفاوت ارزشی با شکاف ارزشی به معنای تضاد و واگرایی پدر و فرزند در جهت گیری هایشان متفاوت است. در نیمی از خانواده های مورد بررسی، پدر و فرزند در بیش از یک سوم ارزش ها و اعتقاداتشان تضاد و واگرایی دارند و در وضعیت شکاف نسلی هستند. بیشترین تفاوت و شکاف نسلی در حوز? ارزش های اجتماعی و سیاسی و کمترین تفاوت در حوز? ارزش های راجع به دین، خانواده و ازدواج مشاهده شده است. در عین اینکه شکاف نسلی موجود در نسل های خانوادگی گرایش به تطابق با گسست فرهنگی سنت- مدرنیته دارد، تفاوت های نسل های جامعه ای(فراجفتی) بیشتر گرایش به حرکت در عرض گسست مذکور را دارد. همچنین در بررسی های تحلیلی تاثیر عوامل خانوادگی بر تفاوت و شکاف های موجود در بین نسل های خانوادگی نیز مشخص شد که؛ سبک های تربیتی پدران بر چگونگی انتقال ارزش ها موثرند به طوری که موفق ترین انتقال و کمترین تفاوت نسلی مربوط به پدران مقتدر بوده و پدران مستبد و سهل گیر تفاوت آنچنانی در تفاوت نسلی ندارند و هر دو در انتقال ارزشی نا موفق هستند. تضاد خانوادگی به طور معنی داری باعث افزایش تفاوت نسلی می گردد. توافق ارزشی و اعتقادی والدین با هم، وضوح ارزش های بیان شده از طرف پدر و ادراک فرزندان از مناسب و به روز بودن ارزش های پدر باعث کاهش تفاوت نسلی بین پدران و فرزندان می شود. همچنین اختلاف سنی و اختلاف سطح تحصیلات(پدران با سوادتر از فرزندان) نیز با تفاوت نسلی دارای همبستگی معنی دارهستند. تفاوت نسلی دختران نیز به طور معنی داری کمتر از پسران است. متغیر های نظارت اجتماعی پدر، پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده و وضعیت اشتغال پدران نیز ارتباط معنی داری با تفاوت نسلی نداشته است. به طور کلی می توان گفت که جدال سنت و مدرنیته که در بسیاری از جنبه های دیگر حیات اجتماعی جامعه ما - به عنوان یک جامعه در حال گذار- ساری و جاری است، در روابط نسلی درون خانوادگی نیز دارای نقش پررنگی است. شهر پاوه نیز به عنوان یک فضای اجتماعی و فرهنگی در حال گذار که تمایل و قرابت بیشتری به وضعیت سنتی و اجتماع گونه دارد از این قاعده مستثنی نیست. مضاف بر اینکه تغییرات سریع در دهه های اخیر جنبه های وسیعی از چالش ها و تناقضات ویژه یک جامعه در حال گذار را در این منطقه نمایان کرده است که شکاف های ارزشی درون خانوادگی نیز یکی دیگر از تجلیات آن است. شکاف ارزشی نسبتاً وسیع در بین نیمی از خانواده ها به خوبی نمایانگر عمق مساله و لزوم چاره اندیشی برای آن در پاوه و دیگر مناطق شبیه به آن است. در عین اینکه بیشترین فشار و مشکلات ناشی از شکاف نسلی گریبان گیر نهاد خانواده به عنوان پایه ای ترین نهاد اجتماعی و اصلی ترین محمل تعاملات نسلی است، خود این نهاد و ویژگی ها و روابط داخلی آن(عوامل خانوادگی) از عوامل مهم و تاثیرگذار در به وجود آمدن این وضعیت است. هر چند که تنها عامل نبوده و دیگر نهاد های جامعه پذیری و انتقال ارزش ها مانند رسانه و آموزش و غیره نیز در به وجود آمدن این وضعیت سهیم و مسوول اند. در پایان و بعد از بحث ونتیجه گیری از یافته ها بر اساس چهارچوب نظری تحقیق، چند پیشنهاد اجرایی و پژوهشی بر اساس نتایج و تجارب این تحقیق ذکر گردیده اند.