نام پژوهشگر: فریبا بختیاری

گل و مرغ در هنرهای کاربردی ایران (عصر صفوی متاخر تا دوره قاجار آغازین)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  فریبا بختیاری   رضا افهمی

آغاز رسمی نقاشی گل و مرغ ایرانی به دوره صفوی باز می گردد. در این عصر، بواسطه پایان حمایت دربار از نقاشی و ظهور حامیان خصوصی، آغاز به کار مستقل هنرمندان، تأثیرپذیری از نقاشی هند و هنرمندان ایرانی بازگشته از کشمیر و نقاشی اروپایی و رگه هایی از نقاشی چینی عصر تیموری، نوعی نقاشی عینیت گرایانه موسوم به گل و مرغ در قالب تک برگ آغاز گشت و در انتهای دوره به محصولات کاربردی همچون قلمدان ها راه یافت. در دوران زندیه این شیوه در قالب شیوه ای تزیینی در معماری و محصولات کاربردی به شکل گسترده ای تداوم یافت. این فرآیند در دوران قاجار با بازگشایی کارگاه های دربار در عصر فتحعلی شاه و کارگاه های خصوصی هنرمندان ادامه یافت و در قالب هنرهای زیبا و کاربردی و با ترکیب بندی و رنگ های مشخص و طرح هایی تکراری تا پایان دوره قاجاریه ادامه یافت. پژوهش حاضر قصد بررسی تغییرات این نقاشی را از دیدگاه سبک شناسی دارد و به این منظور تحلیل نشانه شناسانه ای را مبتنی بر نظریه نشانه شناسی چارلز سندرس پیرس بر روی آثار این سه دوره که از نمونه های برجسته نوعی و قابل تعمیم هر دوره بوده انجام داده است تا بتواند پاسخگوی این سوال باشد که سیر تحول این نقاشی در هنرهای کاربردی سه دوره به چه شکل بوده و انتقال آن از رقعه به فضای معماری و وسایل کاربردی چه تاثیری بر شیوه اجرای آن نهاده است و نتیجه تحلیل نشانگر آن است که این نقاشی پس از شروع، به مرور از یک هنر پویا و عینیت گرا به یک هنر نمادین دارای سنن قراردادی بدل شد که این تغییرات از تبدیل آن از یک هنر تجربی به رسمی و پیوند آن با هنر معماری و کاربردی ناشی شده است. این سه دوره، نحوه تبدیل یک نوآوری به یک هنر سنتی را آشکار و می توانند مبدأ فرضیه ای درباب سیر تحول هنر ایران باشد.

اثر مزمن و حاد تمرین مقاومتی تناوبی و تداومی بر il-4 ،il-6 و ifn-? در زنان فعال
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1391
  فریبا بختیاری   حمید آقا علی نژاد

چکیده هدف از این مطالعه بررسی اثر مزمن و حاد تمرین مقاومتی تناوبی و تداومی بر il-4 ،il-6 و ifn-? در زنان فعال است. بدین منظور 18 نفر از دانشجویان غیر ورزشکار دختر سالم با مشخصات میانگین سنی4±24 و قد 5± 163 و وزن 4± 63 کیلوگرم بر اساس تمایل شخصی و به صورت داوطلبانه پس از گرفتن رضایت نامه برای این پژوهش انتخاب شدند. آزمودنی ها بطور تصادفی به دو گروه 6 نفری تجربی (تمرین مقاومتی تناوبی و تداومی) و یک گروه 6 نفری کنترل تقسیم شدند. تمرینات مقاومتی شامل 8 هفته و 3 روز در هفته بود و به صورت دایره ای و به دو شیوه تداومی و تناوبی با بار تمرینی یکسان طراحی شد. نمونه گیری قبل، بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از آزمون اول (48 ساعت قبل از شروع تمرینات) آزمون نهایی (48 ساعت بعد از پایان تمرینات)، همانند جلسه اول از از ورید میانی آزمودنی ها به میزان 5 سی سی گرفته شد. از تحلیل واریانس مکرر با عامل بین گروهی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. سطوح استراحتی il-4 و il-6 در همه گروه در پایان 8 هفته تمرین افزایش یافتند (p<0.05).، اما سطوح ifn-? کاهش نشان داد (p<0.05). با در نظر گرفتن نوع گروه های تمرینی تغییرات سطوح استراحتی در دو گروه تمرینی برای il-6 و il-4 معنادار نبود (p>0.05).، اما در گروه تناوبی میزان کاهش در سطوح ifn-? در مقایسه با گروه تداومی به طور معناداری بیشتر بود (p<0.05). در بررسی پاسخ های حاد فاکتورهای il-6 و il-4 قبل و بعد از دوره تمرینی بدون در نظر گرفتن نوع گروه تمرینی در بعد از فعالیت حاد و پس از 2 ساعت ریکاوری افزایش معناداری مشاهده شد، اما ifn-? بعد از فعالیت و 2 ساعت ریکاوری کاهش معناداری نشان داد. اما با در نظر گرفتن نوع گروه در پاسخ های حاد پس از دوره تمرینی هیچ گونه تفاوتی در پاسخ های تمامی فاکتورها در بعد از فعالیت و 1 ساعت ریکاوری مشاهده نگردید (p<0.05). در کل بر اساس نتایج تحقیق حاضر تاثیر تمرین تناوبی و تداومی بر بهبود فاکتورهای il-6 و il-4 مشابه بوده است، و تنها سطوح استراحی ifn-? در اثر تمرینات تناوبی کاهش بیشتری نشان داد، اما به دلیل پایین بودن اندازه اثر به نظر نمی رسد که نوع تمرین تداومی و یا تناوبی مداوم قادر باشد التهابی به صورت متفاوتی سطوح استراحتی و یا پاسخ های حاد را تحت تأثیر قرار دهد. واژه های کلیدی: التهاب، سیستم ایمنی، فعالیت مقاومتی، تمرین با وزنه