نام پژوهشگر: مسعود زیدونی

مدیریت بر مبنای توانمندسازی منابع انسانی از منظر نهج البلاغه
پایان نامه سایر - دانشکده علوم حدیث - مرکز آموزش الکترونیکی 1390
  مسعود زیدونی   سید یوسف محفوظی موسوی

موضوع بررسی شیوه مدیریت در توانمندسازی منابع انسانی از منظر نهج البلاغه می باشد.شیوه کلی این تحقیق، بررسی معنا ومفهوم توانمندسازی در نهج البلاغه و ترسیم جایگاه، اهداف، مبانی، اصول و روشهای مرتبط با آن می باشد. از دیدگاه نهج البلاغه، توانمندسازی داری معانی متعددی همچون: قوی و نیرومند بودن، توان افزایی و نیرو افزایی، استحکام و محکم کاری، اِتقان، استواری و خلل ناپذیری، شدّت، صلابت، قوّت، پشت دیگران را محکم گردانیدن، قدرت و اقتدار می باشد. تفویض اختیار و کاهش لایه های سرپرستی نیز که از مولفه های توانمندسازی محسوب می شوند در نهج البلاغه مصداق دارند. معمولاً در توانمندسازی با کاهش ساختار سلسله مراتبی مواجه هستیم، این موضوع از نگاه نهج البلاغه منافی توانمندسازی نیست و ساختار سلسله مراتبی مطرح در مدیریت نهج البلاغه، تابعی از ولایت الهی است. قدرت نیز کلی تر و بالقوه تر از قوه (توانمندی) است که در نهاد مدیریت نهفته است و با اعمال شیوه های مدیریتی از قبیل: آزادسازی قدرت و تفویض اختیار، این قدرت بالقوه تبدیل به نیروی بالفعل توانمندساز خواهد شد. توانمندسازی علاوه بر این که یک تجربه شخصی قلمداد می گردد، در عین حال یک فرآیند انگیزشی است که در صورت اهتمام مدیریت به پیاده سازی آن در یک نظام اداری، افزایش مسئولیت منابع انسانی امری متوقع خواهد بود. توانمندسازی مطرح در نهج البلاغه در موضوعات: کرامت انسانی، دخالت ارزش ها در توانمندسازی، انگیزش، رابطه قدرت و توانمندسازی و نقش عوامل ماوراء طبیعی در توانمندسازی با دیگر مکاتب دچار تفاوت می گردد. این توانمندسازی به دنبال نیل به اهداف غایی (توانمند شدن جامعه بشری در مسیر رشد و کمال جهت رسیدن به قرب الهی) و کسب اهداف واسطه ای (استواری، آسیب ناپذیری و موفقیت) در بدنه مدیریت است. توانمندسازی مورد بحث دارای عرصه ای وسیع و جایگاه والایی است که با شایستگی منابع انسانی مرتبط است و نوعی آمادگی و ورزیدگی جهت کشف استعدادها قلمداد می گردد. منابع انسانی توانمند باعث حل مشکلات و مسائل پیچیده در محیط کار خود هستند و عدم توجه به توانمندسازی آنان، استیلا و غلب? رقیب و حریف را در پی خواهد داشت. مباحث: انسان شناسی، سیر منطقی توانمندسازی (ظهور من توانمندتر)، محدود و نسبی بودن توانمندسازی، همچنین عوامل موثر بر توانمندسازی شامل: 1ـ ویژگی های فردی و شخصیتی (تجربه و تخصص ـ جنسیت، ـ نژاد و وراثت ـ انگیزش ـ تقوا) 2ـ ساختار و شیو? مدیریت (آموزش ـ ارزشیابی ـ مهرورزی و رفق ورزی و ...) 3ـ عوامل ماوراء طبیعی (نصرت الهی، نقش منفی شیطان) مربوط به مبانی توانمندسازی قابل استنتاج هستند. چنین توانمندسازی به اصول: تناسب توانمندسازی با ظرفیت (توان) نیروی انسانی، تسهیل یا آسان گیری، مبتنی بودن توانمندسازی بر تلاش و تکلیف و آزمون و پاداش، دادورزی، پرهیز از شتاب زدگی و سستی، مسئولیت پذیری، نفی قدرت مداری (خودکامگی) و اصل بردباری پای بند است و با روش های: 1ـ ایجاد تغییر نظام باورمندی خودکارآمد از طریق (معرفی الگوهای توانمند، ترغیب کلامی و امتثال گویی و معرفی تجربه های جانشینی) 2ـ استقرار رهبری توانمند 3ـ توانمندسازی به شیوه گروهی، در یک نظام اداری اجرایی و عملی می گردد. ویژگی هایی همچون: هماهنگی و اتحاد در گرایشات و تصمیمات گروهی، لغزش و خطای کم، جامعیت (تسلط همه جانبه به امور)، معنویت، هسته مشورتی توانمند از ویژگی های مدیریت توانمند و خصوصیات همانند: بازدهی کم، پراکنده کاری از ویژگی های مدیریت ناتوان هستند.