نام پژوهشگر: هنگامه گل داری

مطالعه پدیدار شناختی تجارب جنسی در زنان مبتلا به اختلال میل جنسی کم کار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  هنگامه گل داری   منصور بیرامی

پژوهش حاضر با هدف کلی شناخت عمیق تجارب زنده ی جنسی وبا اهداف ویژه ی شناخت زندگی جنسی، شناخت تجارب تاثیرگذار بر میل جنسی، شناخت تجارب آسیب زای میل جنسی کم کار در زندگی زناشویی زنان مبتلا به اختلال میل جنسی کم کار و ارائه ی یافته های مطالعه جهت استفاده درمانگران به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام گرفت. در این مطالعه تلاش شد تا با شناخت عمیق این پدیده تجارب جنسی زنان مبتلا به اختلال میل جنسی کم کار را توصیف و تبیین شود. این مطالعه یک مطالعه کیفی با رویکرد پدیدار شناسی می باشد. شرکت کنندگان در این مطالعه 10 زن مبتلا به اختلال کم کاری میل جنسی بودند که با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند ... در این مطالعه، پژوهشگر پس از کسب رضایت از شرکت کنندگان با انجام مصاحبه نیمه ساختار اقدام به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در رابطه با تجارب زندگی شرکت کنندگان نموده است. تمامی مصاحبه های انجام شده ضبط شده و سپس کلمه به کلمه به صورت متن نوشته شده در آورده شد. به منظور شناخت پدیده و مشخص کردن مفاهیم، پژوهشگر متون بدست آمده را با استفاده از روش تجزیه و تحلیل مضمون مورد بررسی قرارداد. هفت. مضمون استخراج شده از روایت های شرکت کنندگان عبارتند از:1- تجارب فعالیت جنسی همراه با بی میلی جنسی 2-تجارب فعالیت جنسی همراه با میل جنسی،3-تجارب فردی تاثیرگذار در بی میلی جنسی 3-تجارب بین فردی تاثیر گذار در بی میل جنسی 4- تجارب روان شناختی تاثیرگذار در بی میلی جنسی 5-تجارب آسیب بین فردی بی میلی جنسی،6-تجارب آسیب فردی بی میلی جنسی. فعالیت جنسی در زنان یک پدیده چند بعدی است که ابعاد مختلف آن در تعامل با یکدیگر و تحت تاثیرمستقیم نیازهای روان شناختی و رفتارهای همسر است؛ و بیش از این که تحت تاثیر نیاز فیزیولوژیک جنسی باشد، برگرفته از دنیای شناختی و عاطفی حاکم بر زندگی زناشویی می باشد. رفتار جنسی در زنان در جریان شکل گیری از مراحل متعدد ارزیابی ذهنی عبور کرده و به صورت رفتاری تعاملی در پاسخ به کلیه رفتارهای همسر و ارزیابی شناختی از آن ها، آشکار می شود. بی میلی جنسی نیز پاسخی موقتی و موقعیتی به ارزیابی های منفی و رفتارهای ناخوشایند از سوی همسر است که می توان با اصلاح رفتار از سوی همسر و پاسخ گویی به نیازهای روان شناختی زنان در جهت بهبود این اختلال گام برداشت.