نام پژوهشگر: کامران ربیعی

توسعه اجتماعی ـ اقتصادی و تأثیر آن بر تلقی افراد از امر خرافی مطالعه موردی: استان اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  کامران ربیعی   وحید قاسمی

با مطالعه ی فرهنگ های مختلف ملاحظه می شود که ارزش ها و نگرش های عمومی همواره با سایر جنبه های زندگی افراد در ارتباط بوده است. شرایط اقتصادی، تجارب تاریخی، محیط جغرافیایی و غیره از جمله عواملی بوده اند که باورهای مردم را شکل داده اند و با تغییر آنها، باورهای مردم نیز دستخوش دگرگونی شده اند. خرافات بخشی از باورهای عمومی است که در همه ی فرهنگ ها یافت می شود و همواره تلقی از ماهیت و چیستی خرافات در حال تغییر بوده است. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه ی تأثیر «توسعه ی اجتماعی ـ اقتصادی» بر تغییر تلقی افراد از «امر خرافی» است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی شهروندان 15 سال به بالای استان اصفهان تشکیل می دهند. حجم نمونه پژوهش حاضر 6192 نفر بوده که نمونه ها به روش نمونه گیری سهمیه ای و بر اساس سه متغیر سن، جنس و منطقه ی مسکونی در 25 شهرستان و منطقه ی شهری استان اصفهان انتخاب شدند. پرسشنامه و سوالات باز آن از طریق مصاحبه های چهره ـ به ـ چهره تکمیل شدند. پاسخگو لازم بود تا با تأمل و درنگ، باورهای خرافی خود، والدین و شهرستان محل سکونت خویش را اظهار نماید. موارد اظهار شده ابتدا کدگذاری و سپس مقوله بندی و در نهایت وارد نرم افزار spss 16 شده و داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت که عامل توسعه نه تنها بر میزان خرافه گرایی اثر منفی اعمال می کند، بلکه در تلقی افراد از امر خرافی و مصادیق آن نیز تغییر و دگرگونی پدید می آورد. نتایج بدست آمده نشان داد که برای سطوح مختلف توسعه تفاوت هایی جدی در تلقی افراد از امر خرافی وجود دارد. در خصوص باورهای خرافی شخصی وجه تشابه هر سه سطح توسعه ی اجتماعی ـ اقتصادی در این بود که پاسخگویان هر سه سطح بیش از هر چیز باورهای مربوط به «اعضای بدن» را به عنوان باورهای خرافی خود بر می شمردند. وجه تمایز آنها اما در نسبت های بدست آمده برای «اعتقادات مذهبی» در میان سه سطح توسعه بود. ملاحظه شد که ساکنین شهرستان های دارای سطح توسعه ی اجتماعی ـ اقتصادی بالاتر بیش از سایر شهرستان ها باورهای مذهبی خود را مورد بازاندیشی و نقد قرار می دهند. در حالیکه 18.9 درصد موارد مطرح شده در شهرستان های دارای سطح توسعه ی بالا به «اعتقادات مذهبیِ» افراد مربوط می شد، این میزان برای شهرستان های با توسعه متوسط به 5.7 و برای شهرستان های دارای پایین ترین سطح توسعه به 10 درصد افت می کند. همچنین وجه تشابه هر سه سطح توسعه این بود که باورهای خرافی مرتبط با «مراسم های مختلف» برای هر سه سطح توسعه در صدر قرار می گرفت و بیش از بقیه مطرح شده بود. اما تمایز مهمی که میان این سه سطح وجود دارد در نسبت های بدست آمده برای باورهای خرافیِ مرتبط با «مراسم های مختلف» و «اعتقادت مذهبی» موجود در شهرستان است. در حالی که 27.1 درصد تمامی موارد مطرح شده در شهرستان های با سطح توسعه ی بالا مربوط به مراسم های مختلف بوده، این نسبت برای سطح توسعه ی متوسط به 11.6 و برای سطح توسعه ی پایین به 17.4 درصد افت می کند. پژوهش حاضر نشان داد که روند توسعه در استان اصفهان با تناقضاتی همراه بوده است و در پرتو نتایج پژوهش حاضر می توان به تناقضات توسعه در ایران کنونی تا حدودی پی برد. به عنوان نمونه شهرستان شاهین شهر که از سطح توسعه ی متوسطی برخوردار است و به لحاظ سطح سواد شرایط خوبی در استان اصفهان برخوردار است، بالاترین میزان مراجعه به فالگیر و طالع بین را داشته است. شاهین شهر از یک سو پایین ترین میزین دینداری اما از سوی دیگری بیشترین نسبت افرادی را داراست که ادعا کرده اند دست کم یک بار در زندگی خود جن دیده اند. همچنین ملاحظه شد که اگر چه افراد کمتر دیندار، کمتر از سایرین به وجود جن اعتقاد دارند اما نسبت افرادی که ادعا کرده اند دست کم یک بار تا کنون جن دیده اند در میان این دسته افراد بیشتر است. همچنین پژوهش حاضر نشان داد که روند توسعه بر خرافاتی مانند «دود کردن اسفند برای دفع چشم زخم» تأثیر چندانی ندارد و برخی باورهای عامیانه که کارکردی زیبایی شناسانه و مناسکی و کارکردی دارند می توانند همچنان تداوم یابند. مسأله دیگر اینکه نتایج مرتبط به میزان نذر کردن نشان داد که متغیرهای مختلف و حتی عامل توسعه در متافیزیک باوری ایرانیان تغییر چندانی ایجاد نکرده و «تحصیلات دانشگاهی» بیش از سایر متغیرها درک و ذهنیت افراد را تغییر می دهد. در واقع بر خلاف نظریه ی مدرنیزاسیون که بر اساس تجربه ی غرب ساخته و پرداخته شده، در استان اصفهان روند توسعه لزوماً به تقویت عقلگرایی مدرن و بازاندیش و افزایش علم باوری شهروندان منجر نشده است. از همین روی پژوهشگر با طرح مفهوم «عقلانیت دوپاره» بر این باور است که می توان در جامعه ی ایرانی دو عقلانیت مدرن و سنتی را در کنار هم شناسایی کرد که هر دو بر اثر روندهای مدرنیزاسیون شانه به شانه ی یکدیگر رشد کرده و در رابطه ای دیالکتیکی با یکدیگر جامعه ی ایرانی را شکل می دهند و به پیش می برند. تناقضات موجود در جامعه که ذیل مفهوم «عقلانیت دوپاره» قابل فهم است بیشتر متأثر از بی ثباتی ها و ناپایداری های موجود در نظام اجتماعی ایران می باشد. در صورت وجود ثبات اجتماعی، گشایش و امنیت اقتصادی و نیز در پرتو رشد حوزه ی عمومی قدرتمند تناقضات یاد شده می تواند کاهش یابد و جهان زیست ایرانی و جهان معرفتی ایرانیان بیشتر متأثر از عقلانیتی بازاندیش و تأملی باشد تا چیزی دیگر.

تحلیل اثرات پراکنده رویی شهری بر کیفیت زندگی شهروندان دلیجان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  حسین عیوضی   محمد مسعود

در ادبیات معاصر برنامه ریزی شهری، پراکنده‏رویی شهری به عنوان یکی از الگوهای رایج رشد شهری شناخته شده و در حال حاضر، شکل غالب رشد و توسعه شهری در ایران به شمار می رود. در این راستا، شهر دلیجان واقع در استان مرکزی، به دلیل دارا بودن اغلب ویژگی های پدیده پراکنده رویی شهری، تحت تأثیر پیامدهای این پدیده قرار دارد. به گونه ای که تراکم اندک جمعیت، شکل نامنظم و بی قاعده شهر، ضعف در دسترسی به خدمات عمومی، وجود مساکن تک خانواری زیاد، نبود کاربری ترکیبی و مواردی از این دست، سبب از بین رفتن منابع طبیعی شهر (به ویژه زمین) و افزایش هزینه های شهروندان، (به ویژه هزینه حمل و نقل درون شهری) گردیده است. هدف کلی پژوهش پیش رو، معرفی و تحلیل اثرات پدیده پراکنده رویی شهری بر کیفیت زندگی شهروندان دلیجان می‏باشد. در این راستا، اهداف عملیاتی پژوهش بر پایه رابطه پدیده مذکور با ابعاد سه گانه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی کیفیت زندگی استوار است. ماهیت و هدف روش پژوهش پیش رو، از نوع کاربردی و تدوین آن بر پایه روش توصیفی- تحلیلی می‏باشد. در این پژوهش با استفاده از روش‏های کتابخانه‏ای و اسنادی، و نیز روش‏های میدانی (پیمایش) با استفاده از ابزارهای مشاهده میدانی، مصاحبه با کارشناسان شهر و تکمیل پرسشنامه از شهروندان محله‏های منتخب شهر، به گردآوری داده‏های مورد نظر پرداخته شده و این داده‏ها، با استفاده از آزمون تی بین دو گروه مستقل و مدل سوات تحلیل گردیده است. یافته‏های پژوهش پیش رو، نشان می‏دهد که میزان پراکنده‏رویی در شهر دلیجان نسبتاً شدید بوده؛ به دلیل عوامل مختلفی به وجود آمده و اثرات گوناگون اجتماعی، اقتصادی و کالبدی (عمدتاً منفی) در پی داشته است. همچنین بر اساس نظرات کارشناسان شهر و مشاهدات میدانی نگارنده، الگوی پیشنهادی توسعه شهر در آینده به شکل نیمه متمرکز با تراکم متوسط برای کل شهر، ارائه گردیده است. بر اساس نتیجه‏گیری نهایی پژوهش، مشخص گردید که رابطه معکوس نسبتاً قوی، بین پراکنده‏رویی شهری و کیفیت زندگی شهروندان دلیجان برقرار می‏باشد. بنابراین پدیده مذکور، اثرات نامطلوب نسبتاً شدیدی بر ساختار فضایی شهر و زندگی شهروندان دلیجان برجای گذاشته و در صورت عدم چاره‏اندیشی برای آن، توسعه اقتصادی، پایداری اجتماعی و به ویژه پایداری کالبدی شهر، با موانع جدی مواجه خواهد شد.

تحلیل اثرات تجارت غیررسمی بر پایداری اجتماعی شهرهای مرزی ایران نمونه موردی شهر بانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  کامیار عبدخدا   مهین نسترن

مبادلات تجاری و مرزی شهر بانه تا پایان دهه شصت در مقیاس محدود انجام می شد اما در اولین سال های دهه هفتاد و با ایجاد بازارچه مرزی سیرانبند مبادلات تجاری افزایش یافت اما پس از گذشت یک دهه واردات کالا به صفر رسید و بیشتر واردات کالا از طریق قاچاق کالا صورت گرفت. به طوری که افزایش مبادلات غیرقانونی سبب فراهم آوردن زمینه امکانات درآمدی و اشتغال بهتر برای ساکنین و همچنین باعث افزایش مهاجرت روستاهای پیرامون به شهر شد. با تمرکز این فعالیت ها در شهر بانه، تعداد مجتمع های تجاری از یک مورد در سال 1375 به 85 مورد در سال 1390 رسید که تمام این مجتمع ها در محدوده کوچکی از شهر بانه تمرکزیافته اند. تمرکز فعالیت ها که اغلب کالاها را با کیفیت مناسب و با قیمیت بسیار پایین در اختیار مشتریان قرار می دهد باعث شد سالانه میلیون ها نفر به این شهر هشتاد هزار نفری جهت خریدوفروش روانه شوند. با افزایش ورود کالاهای قاچاق و افزایش تعداد مسافران، زمینه برای ایجاد مشاغل دیگر مانند دست فروشی، اجاره سوییت و... فراهم شد .همچنین ایجاد خدمات تبعی، جهت سرویس دهی به مسافران، تمرکز شدیدتر فعالیت ها در محدوده مرکزی شهر بانه را به دنبال داشت. در تحقیقات قبلی اکثراً بر تأثیرات کالبدی و اقتصادی این پدیده بر شهر اشاره شده است و اغلب اثرات این پدیده بر ابعاد اجتماعی شهر و خصوصاً اثرات آن بر ساکنین محدوده مرکزی شهر بانه نادیده گرفته شده است.در این پژوهش که به تحلیل اثرات تجارت غیررسمی بر پایداری اجتماعی شهر بانه پرداخته است ، اثرات تمرکز فعالیت های غیررسمی بر ابعاد اجتماعی شهر و محدوده تمرکز این فعالیت ها مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی – تحلیلی بوده و روش گرداوری اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، مصاحبه و توزیع پرسشنامه می باشد. در این پژوهش از نرم افزار gis و auto cad جهت ترسیم نقشه ها و از نرم افزار spss و exeel جهت توصیف اطلاعات آماری و پرسشنامه استفاده شده است. در تحلیل آماری با روش مقایسه میانگین ها در دو محدوده مورد مطالعه از آزمون من ویتنی و آزمون t-test استفاده گردیده است. در این پژوهش پس از بررسی دلایل وجود تجارت غیررسمی در شهر بانه، محدوده تمرکز فعالیت ها در محدوده مرکزی با استفاده از شاخص های اشتغال غیررسمی و مصاحبه با کارشناسان شهری تعیین و تدقیق گردید سپس با استفاده از پرسشنامه، محدوده تمرکز این فعالیت ها با سایر مناطق شهر بانه از لحاظ شاخص های پایداری اجتماعی مقایسه شد.در این پژوهش پایداری اجتماعی از لحاظ چهار شاخص انسجام اجتماعی ،مشارکت ،کیفیت زندگی و امنیت مورد ارزیابی قرار گرفت . نتایج تحقیق نشان داد که در شاخص های انسجام اجتماعی ، کیفیت زندگی و امنیت اختلاف معنی داری میان محدوده مرکزی با مناطق پیرامونی شهر بانه وجود دارد.در تمام شاخص های مذکور میانگین محدوده پیرامونی از محدوده مرکزی بالاتر بود که نشان دهنده وضعیت بهتر هر کدام از این شاخص ها در محدوده پیرامونی به نسبت محدوده مرکزی می باشد. اگرچه در شاخص مشارکت (sig=0.192) اختلاف معنی داری میان دو محدوده مورد مطالعه وجود نداشت اما در این شاخص نیز محدوده پیرامونی تا حدودی به لحاظ میانگین بالاتر وضعیت مطلوب تری داشته است. در مجموع برای پایداری اجتماعی نیز اختلاف معنی داری در محدوده مرکزی و محدوده پیرامونی وجود داشت ( sig=0.043) و با توجه به آن که میانگین محدوده پیرامونی 3.226 و محدوده مرکزی 2.691 می باشد، بنابراین نتایج تحقیق نشان می دهد در محدوده تمرکز تجارت غیررسمی، ناپایداری اجتماعی شدیدتر می باشد. با توجه به نتایج تحقیق راهکارهای جهت کاهش اثرات منفی تجارت غیر رسمی بر شهر بانه و محدوده تمرکز فعالیت ها ارائه شد که از مهمترین آن می توان به جلوگیری از قاچاق کالا،سرمایه گذاری در سایر پتانسیل های شهر ،ایجاد اشتغال و تدوین مقررات و قوانین جهت جلوگیری از ساخت مجتمع های تجاری و تمرکز فعالیت ها در مرکز شهر بانه اشاره کرد.