نام پژوهشگر: سهیلا اسمعیلی

بررسی تصویر زن در مجموعه ی « دنیای واقعی » اثر لویی آراگون
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده زبانهای خارجی 1392
  حمید مرادی   سهیلا اسمعیلی

لویی آراگون (1982-1897) شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، مبارز سیاسی و یکی از بانیان مکتب سوررئالیسم (فرا واقع گرایی) است. او در تاریخ ادبیات معاصر فرانسه نویسنده و شاعری توانا شناخته می شود که از یک سو به دلیل اشعار عاشقانه و از سوی دیگر به خاطر جبهه گیری و عقاید سیاسی اش، پیوسته مورد توجه محافل ادبی، مردم و جریان های چپ سیاسی قرار داشته است. اکثر صاحب نظران ادبی دوران فعالیت او را اغلب به دو بخش متمایز تقسیم می کنند: 1- دوره ی سوررئالیست 2- دوره ی رئالیسم سوسیالیستی. در بخش نخست او شاعری بسیار خلاق و پیشرو بود، اما بعد از گسستن از سوررئالیسم، به رئالیسم سوسیالیستی روی آورد و سبکش یکسره دگرگون شد. نگارش رمان های مجموعه ی دنیای واقعی در دوره ی دوم صورت می گیرد. این مجموعه شامل رمان های ناقوس های بال (1934)، محله های زیبا (1936)، مسافران اتوبوس (1942) و اورلین (1944) است. منتقدان معمولا" مایلند تا در این رمان ها بیشتر روی مسائل سیاسی تمرکز کنند در حالی که مسائل دیگری وجود دارد که مورد بحث و گفتگو قرار بگیرند. از جمله علاقه ی آراگون به موقعیت زنان در جامعه ی سرمایه داری و روابط زن و مرد در این جامعه که به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. با مطالعه دقیق این رمان ها متوجه می شویم که مسایل زنان دل مشغولی های اصلی لویی آراگون را تشکیل داده اند و این نکته توسط خود نویسنده در دیباچه ی اولین رمان مجموعه یعنی ناقوس های بال تایید شده است: "فصل آخر کتاب] فصل کلارا[ باز هم مسئله ای بدون راه حل را مطرح می کند، مسئله ای که پس از سی سال، و ناگهان به عنوان موضوع اصلی نه تنها این رمان بلکه هر آنچه ورای این رمان طی سی سال نوشته ام، ظاهر می شود: نقش واقعی زن دراجتماع آینده، مطالبه یک برابری بین مرد و زن غیر از برابری سیاسی." آراگون در این مجموعه و از خلال سرنوشت افراد مختلف، به ویژه قهرمانان زن این «دنیا» که جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده اند، با دیدی انتقادی به جامعه ی بورژوازی فرانسه بیـن سالهای 1940-1914 می نگرد. قهرمانان زن در این رمان ها یا نقش اصلی را برعهده دارند و یا در سیر و تحول حوادث داستان ها نقش به سزایی ایفا می کنند. نگارنده در این رساله به بررسی و تشریح چهره ها و الگوهای مختلف زن که به صورت جامعی در مجموعه ی مذکور تجلی یافته است، می پردازد. بنابراین، هدف از نگارش این رساله دست یابی به نحوه ی تجلی و تبلور تصویر زن در رمان های مجموعه ی "دنیای واقعی" است که نشان دهنده نحوه ی تفکر لویی آراگون در خصوص زن است. به بیان دیگر در این تحقیق می خواهیم پاسخ هایی برای سوالاتی از قبیل زیر به دست بیاوریم: زن چه جایگاهی در رمان های مجموعه ی "دنیای واقعی" دارد و دارای چه ابعاد شخصیتی است؟ تصور و بینش آراگون در خصوص زنان و موقعیت اجتماعی زنان چیست؟ بی شک یکی از مسائلی که در رمان های مجموعه ی «دنیای واقعی» می تواند به عنوان موضوع اصلی مطرح شود، نقش واقعی زن در جامعه ی آینده، مطالبات و خواست های او در خصوص برابری بین مرد و زن است. آراگون کلید آزادی زن را برابری واقعی مرد و زن در حوزه ی کار می داند و آزادی و رهایی زنان را میسر نمی بیند مگر از طریق انقلاب اجتماعی. او در ناقوس های بال روی این نکته تاکید می کند و می گوید: « این مسئله ی دیروز و امروز نیست بلکه مسئله ی فرداست » و این یکی از مشخصه های رئالیسم سوسیالیستی است که آراگون در فرانسه اولین کسی است که با نگارش مجموعه ی « دنیای واقعی » در این راه گام نهاده و «در یک چهار چوب گذشته، مسائل و مشکلات آینده را به بحث و چالش می کشد.» به منظور نیل به هدفمان، پایان نامه را به سه فصل تقسیم نموده ایم: بخش اول اختصاص به توضیح نطریه ریالیسم سوسیالیست و نیز سیر تحول لویی آراگون از سوررئالیسم به رئالیسم سوسیالیست دارد. در این جا، با نگاهی به اتفاقات تاریخی و سیاسی و شخصی زندگی آراگون، از جمله زاده ی نامشروع بودن وی، آشنایی اش با آندره برتون و بعدها با زنی به نام الزا تریوله و تاثیر او، حزب کمونیست و غیره، دگرگونی آراگون و بریدن او از دوستان سوررئالیستش و دگرگونی و گرایشش به سمت نوشتن رمانهای مجموعه ی "دنیای واقعی" در قالب رئالیسم سوسیالیستی را مورد بررسی قرار می دهیم. در بخش دوم به بررسی زنانی می پردازیم که هنوز دارای نقش های سنتی در یک جامعه ی سرمایه داری هستند. این زنان دارای نقش های متفاوتی از قبیل زنان متاهل، مادران فداکار، خدمتکار، فاحشه، زنان فاسد اشرافی و ... می باشند. نمونه های زن بورژوا که نمایانگر وضعیت تاسف بار زنان در جامعه ی سرمایه داری هستند، کم نیست. ناتوانی آنان در حفظ و نگهداری از خود و در نتیجه وابستگی آنان به شوهران و عشاق خود برای تامین احتیاجاتشان، شرایطی خوار کننده را بوجود آورده است. خواننده از طریق این زنان، با دنیای اشرافی و مسائل سیاسی و مالی آنان آشنا می شود.آراگون در نوشته هایش این را روشن می سازد که عشق واقعی در میان بورژواهای توانگر یافت نمی شود؛ در آنجا عشق کالایی است که خرید و فروش می شود. دیگر قربانیان بارز این نظام سرمایه داری، زنان طبقات زحمتکش هستند که در این رمان ها به تصویر کشیده شده اند. این زنان که هنوز خیلی از " زن نوین " مورد نظر آراگون دور هستند، در واقع زندانیانی هستند که راه گریز و چاره ای ندارند. با توجه به این که وقایع رمان های مجموعه ی "دنیای واقعی" در اواخر نیمه ی دوم قرن نوزدهم و سال های اول قرن بیستم رخ می دهند، تعداد زنانی که کار می کنند، محدود است و عمدتا" خدمتکارند. حقارت و مظلومیتی که در شرایط زندگی آنان وجود دارد، در تقابل روزانه ی آنان با شرم آور ترین تقاضای کارفرمایانشان منعکس می شود. در ادامه ی این کاوش و بررسی شرایط زنان جامعه ی سرمایه داری، به سیمای زن روسپی می رسیم که به طور معنا دار و گویایی توسط آراگون ترسیم می شود. روسپی های فراوانی در رمان ها قربانیان جامعه ی مرد سالار هستند. در بخش پایانی نیز به بررسی زنانی می پردازیم که از نقش های سنتی و بورژوا فاصله گرفته اند. در این بین، هستند گروه اندکی از زنان که می توان آنها را چهره های گذاری (در حال تحول) نامید. آنان می خواهند از قالب بورژوای خود خارج شوند. هرچند زنانی سیاسی نیستند، اما اعتقادی غریزی به عدالت اجتماعی دارند، آراگون از زبان یکی از این شخصیتهاست که به شیوه ای تند و نیش دار از روابط سنتی بین مردان و زنان انتقاد می کند. اما اینگونه زنان هم هنوز کاملا" از پوسته ی بورژوای خود خارج نشده اند. در واقع، این چهره های در حال گذار (متحول شده) که از تناقضات جامعه ی خود آگاهند، ولی در حل آن ناتوانند. و در آخر به زنان متعهد و مبارز سیاسی می رسیم که مبارزات و فعالیت های سیاسی خود را به منزله ی تضمین برابری خود با مردان می دانند. آراگون در رمان ناقوس های بال است که سیمای زن ایده آل، "زن نوین" خود را به تصویر می کشد. در این رمان او چهره ای مثل کلارا زتکین را ترسیم می کند که شخصیتی واقعی است و در اجلاس صلح در شهر بال (نام رمان هم از این اجلاس برگرفته شده است) شرکت و در خصوص شروع جنگ و مصیبت های آن افشاگری می کند. و آراگون با شور و هیجان، سخنرانی ضد جنگ او را توصیف می کند. در حقیقت، ساختار سه قسمتی این رمان بر روی تجارب و زندگی سه زن بنا نهاده شده است: دیان نمایانگر زن گذشته، کاترین زن دوران حاضر، و کلارا زن زمان آینده است. کلارا الگویی است برای زنانی که قادرند با بر عهده گرفتن نقش هایی در کنار مردان، از قالب های متحجری که آنان را به گذشته ی بورژوای خود وابسته کرده، خارج شوند. آراگون در خصوص زتکین می گوید که زتکین زن آینده است: "در اینجا، برای نخستین بار در عالم، جایی برای عشق واقعی می یابیم. عشقی که برتری مرد بر زن […] و سلطه ی پول مرد بر زن یا ثروت زن بر مرد، آلوده اش نکرده. زن روزگار جدید زاده شده و من از اوست که می سرایم و من از اوست که خواهم سرود." در قسمتی دیگر از رمان، آراگون او را این گونه توصیف می کند: " به راستی کلارا الگوی جدید زن است که هیچ تناسبی با این عروسک ] منظور زن بورژوا است[ که انقیاد، فاحشگی و بطالت او موجب سرودن ترانه ها و شعر هایی در طی تمام اعصار و تا به امروز در جوامع بشری شده است، ندارد." واژه های کلیدی: رئالیسم سوسیالیست؛ " دنیای واقعی"؛ زن بورژوا؛ زن خدمتکار؛ زن روسپی؛ زن مبارز سیاسی؛ "زن زمانهای مدرن"؛

: رویکرد نوع شناختی و جا مع شناختی تئاتر رویی بلاس اثر ویکتور هوگو
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  مهسا مرعشی نیا   سهیلا اسمعیلی

conclusion tout lecteur de théâtre se doit d’être un metteur en scène en puissance. le texte dramatique est en effet ouvert aux possibles de l’imaginaire ; en l’absence de scène, le lecteur s’invente un parti pris, visualise les personnages en action et donne à l’espace les couleurs, les dimensions et les formes qui correspondent aux caprices de son imagination. or dans ruyblas, hugo démultiplie les potentialités pour le lecteur d’entrer dans la fiction théâtrale. loin d’être enfermés dans la précision des didascales, loin d’être emprisonnés dans la ciselure du vers ou dans les élans contradictoires des héros, ce drame offre de la création romantique une image de variété et d’ouverture. a ce titre, ruyblasressemble à des miroirs qui reflètent les éclats de la poésie hugolienne, où se déploie également un sens du romanesque au service de la scène. la lecture de ce drame est déjà un spectacle en soi. ruyblas marque singulièrement l’histoire de l’art dramatique occidental, puisque les pièces de hugorenouvellent le rapport du public à la scène et offrent de nombreuses alternatives aux metteurs en scène et des choix d’interprétation assez ouverts pour l’acteur. chaque spectateur, selon sa culture, ses goûts et ses habitudes peut y trouver des délices. tout d’abord,ruyblas raconte une grande histoire d’amour. la passion dangereuse, les grands élans romantiques des amours impossibles forment le substrat émotionnel des drames. pour les yeux, l’action se déroule dans une espagne de fantaisie qui fait très vite oublier les banalités de la couleur locale au profit d’une peinture animée de la vie, telle que la souhaitait hugo : ample, contrastée, mobile. a ce titre, les drames satisfont les attentes<< picturales>> du spectateur. mais ruyblas est également un œuvre romanesque : rebondissements, coups de théâtre, péripéties fondent la qualité du suspens de ce théâtre de sensations. ruyblas nous parle aussi des années 1830, c’est pourquoi sa signification historique est moins à chercher du côté de l’espagne de charles ii ou de charles quint que du côté de la france de louis-philippe. en effet, hugo utilise un imaginaire collectif de l’histoire pour mieux évoquer le présent et l’avenir. dès lors, la pièce fédère tous les éléments qui font l’émerveillement théâtral et l’élévation de la pensée, les associant pour fournir un spectacle total : espace, décors, acteurs, costumes,public et texte. cette symbiose que tente hugo dans cette pièce donne une dimension universelle à ses drames. le contenu qu’offre hugo à son lecteur est fait de paysages variés qui trouvent leur unité dans le lien sans cesse réinventé entre le poète romantique et le monde en mutation dans lequel il vit. avec musset, hugo témoigne sur la scène de la place nouvelle de l’homme dans la société. en effet, le destin individuel, tel qu’il est représenté dans ruyblas, se démultiplie dans les visages d’un microcosme fourmillant et place l’héroïsmeà l’échelle humaine. hugo fait le choix très moderne de placer l’individu au centre de son système dramatique, ce qui renvoie le spectateur de 1830 aux modifications politiques et anthropologiques survenues au lendemain de la révolutionfrançaise : depuis 1789, le sujet est devenu citoyen, et cet acquis reste en 1830 l’objet d’une lutte ; c’est cet engagement pour la liberté qui transparaît dans le destin de ruy blas. malgré son échec et son suicide, le héros a mené une lutte contre la toute puissance des grands. l’éthique du drame hugolien, et notamment de ruyblas, interroge ainsi la place de l’individu dans la société. a chaque spectateur d’en prendre acte : ruyblas n’offre pas de leçon au premier degré et le souci didactique que suggèrent les préfaces n’oblitère jamais la dimension artistique, toujours première. c’est d’elle qu’émane l’éventuel<< message>>. c’est à ce titre aussi que l’incarnation littéraire des héros est avant tout le symbole d’un combat mené contre les petitesses d’âme, au nom de la beauté et de la liberté, deux grands mots qui ne sonnent pas creux sous la plumed’hugo. c’est en ce sens que l’exploration de ce drame espagnol lui a permis d’entrevoir le mystère qui relie la force d’une idéeà l’exigence d’une forme que le poète choisit de donner à son théâtreromantique. dans le théâtre des années 1830, les idées s’articulent certes autour de thèmesrécurrents ; mais par sa spécificité, chaque pièce règle son objectif différemment pour saisir le monde et le restituer sur le mode de la fiction. c’est ainsi que la représentation du pouvoir n’a pas tout à fait la mêmesignification dans ruy blas. lecadre choisi, la forme (drame en vers ou en prose), la posture de l’auteur par rapport à son œuvre influent sensiblement sur le contenu du drame, même si certains thèmes se pérennisent d’une pièceà l’autre. au terme d’une étude qui ne prétend pas à l’exhaustivité, il faut encore se demander si ruyblas constitue le point de départ d’une vision nouvelle du théâtre ou bien si la dramaturgie hugolienne, telle qu’elle se déploie dans ce drame, marque l’aboutissement d’une tradition occidentale. ruyblas signe le déclin de ce qu’il est convenu d’appeler le<<drame romantique>>. or c’est cette dénominationgénérique qui mérite sans doute d’être reconsidérée à l’aune de la création hugolienne. ruyblas est certesundrame, mais c’est d’abord un drame hugolien avant d’êtreun drame romantique. l’histoire littéraire, en se focalisant sur les grands titres des années 1830, hernani, lucrèce borgia, lorenzaccio, chatterton et ruyblas, a peut-être rétréci la perception qu’on peut avoir du théâtre romantique qui ne se limite certainement pas seulement au drame. ce drame espagnol se distingue nettement d’autres productions de son temps par sa singularité. au-delà des spécificités propres à chaque pièce des années 1830, ruyblas appartient à ce que les critiques de l’époque nomment <<l’école moderne>>. a ce titre, cette pièce devrait nous inciter à réfléchir au concept même de <<drame romantique>> qui apparaît comme une construction rétrospective. rappelons enfin que ruyblas suscite l’intérêt de la critique et la curiosité du public, or cette pièce s’est maintenue au répertoire, malgré la défiance de la seconde moitié du xx ? siècleà l’égard du théâtre romantique. ce drame survitgrâce aux lectures originales que les metteurs en scène en proposent, et grâce au renouvellement qu’apporte le jeu des acteurs dans la composition des rôles hugoliens. une telle fortune scénique confirme l’ambition universelle du drame, celle d’égaler la pérennité de shakespeare. fleuron du théâtre romantique, parfois méprisé, ce drame n’a jamais cessé d’êtrereprésenté et aimé du public. certes les grands sentiments et les actions extraordinaires peuvent faire sourire quand ils sont envisagés au degrézéro du théâtre et du sens, mais au-delà de quelques visions caricaturales, ruyblas fait le lien entre notre postmodernité et les origines du théâtre. en effet, ce drame rappelle la nécessité politique du spectacle dans la cité et offre, àchaque nouvelle mise en scène depuis sacréation, une vision de l’homme, l’invitant à s’interroger sur sa condition et sur son devenir : o siècle à venir ! quel est donc votre sort ?