نام پژوهشگر: مهدی بابایی

بررسی اثر حرارت کمتر و مدت زمان طولانی تر از پاستوریزاسیون روی باکتری های استافیلوکوکوس اورئوس و سالمونلا تیفی موریوم در تخم مرغ مایع با و بدون کلرید سدیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده دامپزشکی 1392
  مهدی بابایی   حمدالله مشتاقی

این مطالعه به منظور ایجاد روشی جهت پاستوریزاسیون فرآورده های تخم مرغ مایع شامل سفیده، زرده و کل مایع هموژن شده ی تخم مرغ در دمای پایین تر و مدت زمان بیشتر از پاستوریزاسیون جهت کاهش صدمات وارده به اجزای مغذی تخم مرغ به دنبال فرآیند گرمایی پاستوریزاسیون انجام گرفت. همچنین همین کار به منظور بررسی تأثیر افزودن کلرید سدیم به فرآورده های تخم مرغ طی فرآیند پاستوریزاسیون، با غلظت های 5/2 درصد و نیز 5 درصد کلرید سدیم انجام گرفت. برای این کار از دو باکتری استافیلوکوکوس اورئوس (staphylococcus aureus) به عنوان باکتری گرم مثبت و سالمونلا تیفی موریوم (salmonella typhimurium) به عنوان باکتری گرم منفی استفاده شد. فرآیند حرارتی در دماهای 5/57 و 60 درجه ی سانتی گراد انجام شد. اعمال فرایند حرارتی با روش لوله شیشه ای انجام شد. در این مطالعه d-value و z-value دو باکتری مذکور در سفیده، زرده و کل مایع هموژن شده ی تخم مرغ در دماهای 5/57 و 60 درجه سانتی گراد بدون اضافه کردن کلرید سدیم و نیز در حضور کلرید سدیم 5/2 درصد و 5 درصد به صورت جداگانه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که مقاومت گرمایی دو باکتری در سفیده ی تخم مرغ کمترین مقدار بود، بیشترین مقاومت گرمایی مربوط به زرده ی تخم مرغ بود، و باکتری های موجود در کل مایع هموژن شده ی تخم مرغ مقاومت متوسطی داشتند. همچنین این مطالعه نشان داد که با افزودن کلرید سدیم با توجه به کاهش آب فعال (aw) به فرآورده های تخم مرغ مقاومت گرمایی دو باکتری مذکور افزایش می یابد. با انجام این مطالعه مشخص شد که می توان برای حفظ کیفیت تخم مرغ پاستوریزه شده، از دماهای 5/57 و 60 درجه سانتی گراد استفاده کرد و در ضمن برای جلوگیری از افزایش مقاومت گرمایی باکتری ها می توان کلرید سدیم را بعد از پاستوریزاسیون به فرآورده های تخم مرغ اضافه کرد.

تحلیل ترمودینامیکی و بهبود عملکرد سیکل ارگانیک رانکین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده مهندسی مکانیک 1392
  مهدی بابایی   محمود چهارطاقی

بازیافت گرمای اتلافی نقش مهمی در مدیریت منابع انرژی ایفا می کند. از سیکل ارگانیک رانکین می توان برای بازیابی حرارت اتلافی دما پایین استفاده نمود. این سیکل مشابه سیکل رانکین بوده و فقط از سیالات ارگانیک به عنوان سیال کاری در آن استفاده می شود. در تحقیق حاضر به منظور بهبود عملکرد سیکل، تحلیل انرژی و اگزرژی در سیکل انجام گرفت و تاثیرات استفاده از سیالات کاری خالص مختلف، سیالات کاری مخلوط مختلف با شیب های دمایی متفاوت هنگام تغییر فاز، تاثیرات سوپرهیت کردن بخار ورودی به توربین، تاثیرات استفاده از مبدل حرارتی داخلی و تاثیرات اختلاف دماهای مختلف ورودی و خروجی جریان منبع حرارتی بر عملکرد سیکل سنجیده شد. با ثابت در نظر گرفتن دمای ورودی و خروجی سیال حامل حرارت منبع حرارتی و دبی جرمی آن مقایسه ای منطقی در سنجش تاثیرات پارامترهای مختلف بر عملکرد سیکل صورت گرفت و عوامل بهبود دهنده ی عملکرد سیکل بدست آمد. از جمله عواملی که موجب افزایش راندمان می گردند عبارتند از: اگر اختلاف دمای ورودی و خروجی جریان منبع حرارتی کم باشد استفاده از مبدل حرارتی داخلی مناسب و در غیر این صورت نامناسب است. تقریبا می توان گفت اگر اختلاف دمای ورودی و خروجی جریان منبع حرارتی کم باشد و از مبدل حرارتی داخلی هم استفاده شده باشد، سوپرهیت کردن بخار ورودی به توربین مناسب و در غیر این صورت نامناسب است. اگر اختلاف دمای ورودی و خروجی جریان منبع حرارتی کم باشد، استفاده از سیالات کاری با دمای بحرانی بالاتر موجب افزایش راندمان و اگر اختلاف دمای ورودی و خروجی جریان منبع حرارتی زیاد باشد، استفاده از سیال کاری با دمای بحرانی کمتر مناسب تر است. استفاده از سیال کاری مخلوط نسبت به سیال خالص موجب افزایش راندمان می شود، البته اگر اختلاف دمای ورودی و خروجی جریان منبع حرارتی کم باشد این تاثیر کمتر و اگر اختلاف دمای ورودی و خروجی جریان منبع حرارتی زیاد باشد این تاثیر بیشتر است. اگر اختلاف دمای جریان منبع حرارتی کم باشد، استفاده از سیال کاری مخلوط در پیکربندی با مبدل حرارتی داخلی باعث راندمان بهتری می شود نسبت به استفاده از سیال کاری مخلوط در پیکربندی ساده، این موضوع در حالتی که اختلاف دمای جریان منبع حرارتی زیاد باشد برعکس است. هرگاه سیال کاری مخلوط استفاده شده همزمان در تبخیرکننده و در چگالنده بهترین مطابقت دمایی را با جریان گرم و سرد داشته باشد بهترین راندمان بدست می آید.

بهینه سازی چند هدفه سازه های بتن آرمه با الگوریتم ترکیبی nsga-ii و شبکه عصبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده عمران 1394
  مسعود ملائی   مهدی بابایی

در این رساله سعی بر این است که با استفاده از الگوریتم ترکیبی و شبکه عصبی به بهینه سازی دوهدفه سازه های بتن آرمه بپردازیم. از بهینه سازی چند هدفه برای مواردی استفاده می شود که توابع هدف عملکرد متضادی با یکدیگر داشته باشند. از این رو جابجایی و هزینه سازه ها که عکس یکدیگر عمل می کنند و نمی توان رابطه ای برای آنان متصور شد، به عنوان توابع هدف درنظر گرفته شده اند. در این نوع از بهینه سازی به صورت توام و همزمان به دو تابع هدف دقت می شود تا سازه های بهتر و مناسب تری انتخاب شود.