نام پژوهشگر: محمد رضا آهنچیان

برسی بهزیستی ذهنی مدیران مدارس شهرستان کلات وارتباط آن بااسترسهای شغلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  رحمان جهانی   محمد رضا آهنچیان

چکیده بی شک مدیران باتوجه به وظایفی که درمدارس ایفا می کنند می توانند تاثیر قابل توجهی رابرپیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشته باشند.این تاثیر گذاری این مهم راایجاب می کند که شرایط روانشناختی ومحیط کارآنان موردتوجه واقع شود،چراکه مدیرانی که ازلحاظ روانی درشرایط بهتری بسرمی برند وهمچنین محیط کار آنان از نظر امکانات وتسهیلات غنی تربوده باعث ایجادجومساعدتری برای یادگیری ویاددهی می شوند این تاثیر گذاری مستقیما متوجه دانش آموزان واثربخشی مدارس میگردد.هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بهزیستی ذهنی مدیران با استرس شغلی آنها بود. بر این اساس چهار فرضیه تدوین شد که برای بررسی آنها از تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را تمام مدیران مدارس شهرستان کلات نادری در سال تحصیلی 89-1388تشکیل داد. در این تحقیق به جای نمونه گیری از سرشماری بهره گرفته شد. جهت گردآوری داده ها پرسش نامه های بهزیستی ذهنی و استرس شغلی بکار برده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دهنده تائید تمام فرضیه بود. یعنی1. بین نمرات بهزیستی ذهنی مدیران و استرس شغلی آنان رابطه معکوس معناداری وجود دارد، 2. بین نمرات احساس خوشایند مدیران و استرس شغلی آنان رابطه معکوس معناداری وجود دارد، 3. بین نمرات رضایت از زندگی مدیران و استرس شغلی آنان رابطه معکوس معناداری وجود دارد، 4. بین بعد احساسات ناخوشایند مدیران و استرس شغلی آنان رابطه مستقیم معناداری وجود دارد.

بررسی رابطه بین هوش فرهنگی و سبک رهبری مدیران مدارس متوسطه نظری دخترانه نواحی 6 و 7 شهر مشهد بر اساس سبک شناسی بس و اولیو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  فهیمه ابراهیم زاده   محمد رضا آهنچیان

چکیده سازه هوش فرهنگی اخیراً در ادبیات مدیریت معرفی شده است و به مفهوم توانایی فرد برای انجام کار اثربخش در شرایطی است که مشخّصه آن تنوع فرهنگی می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش فرهنگی و سبک رهبری مدیران مدارس متوسطه نظری دخترانه نواحی 6 و 7 شهر مشهد (بر اساس سبک شناسی بس و اولیو) انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 59 نفر از مدیران مدارس متوسطه نظری دخترانه نواحی 6 و 7 شهر مشهد و 256 نفر از کارکنان غیر آموزشی که در سال تحصیلی 88-89 در وضعیت استخدامی فعّال قرار داشتند، بود. در این پژوهش از روش سرشماری برای نمونه گیری مدیران و تصادفی ساده و/ یا سرشماری برای کارکنان استفاده شد. نهایتاً نمونه تحقیق متشکل از 55 مدیر و 202 کارمند به دست آمد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 20 سوالی هوش فرهنگی بود که توسط مدیران پاسخ داده شد و هم چنین برای سبک رهبری از پرسشنامه رهبری چند عاملی (mlq) در دو فرم مخصوص مدیران و فرم مخصوص همکاران استفاده شد. جهت تعیین میزان پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل به وسیله نرم افزار spss16، ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هوش فرهنگی 93/0 و برای پرسشنامه سبک رهبری 77/0 به دست آمد. بنابراین پایایی پرسشنامه ها تأیید گردید. پس از گردآوری داده ها به منظور تجزیه و تحلیل آماری آن ها از روش های آماری توصیفی و آزمون های استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه و آزمون معناداری تفاوت میانگین ها استفاده شد. به طور کلّی بر اساس ارزیابی کارکنان، بین هوش فرهنگی و سبک رهبری همبستگی معناداری یافت نشد امّا در موردی که مدیران به ارزیابی سبک رهبری خود پرداخته بودند رابطه مثبت و معناداری بین هوش فرهنگی و سبک رهبری تحولی مدیران مشاهده شد. هم چنین تجزیه و تحلیل رگرسیون چند گانه نتایج نشان داد که هوش فرهنگی به طور کلّی می تواند رهبری تحولی را پیش بینی کند امّا هیچ کدام از مولفه های آن به تنهایی قادر به پیش بینی سبک رهبری نیستند. هم چنین نتایج نشان داد بین هوش فرهنگی مدیران مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت معناداری وجود ندارد. کلید واژه ها: رهبری تحولی، هوش فرهنگی، مدیریت آموزشی، آموزش و پرورش مشهد

بررسی وضعیت سبک مدیریت عبور از مانع در مدارس ابتدایی ناحیه چهار مشهد و رابطه آن با اثربخشی سازمانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  اعظم فتحی   محمد رضا آهنچیان

چکیده سازمان های آموزش و پرورش، به منزله سازمان هایی مهم و موثر در جهان امروز و آینده، پیوندی نا گسستنی با رشد و توسعه ی جوامع دارند. مدرسه زیر بنای تغییرات پایدار در جامعه می باشد که قادر است با درک صحیح تغییرات پیرامونی و پرورش مهارت های تفکر خلاق و حل مسئله در دانش آموزان، جامعه را به سمت توسعه و بالندگی رهنمون سازد. بدون شک تغییر و تحولات و فشارهای داخلی و خارجی محیط بر مدیریت این سازمان های آموزشی تاثیر می گذارد. برای موفقیت در چنین شرایطی، برای ایجاد تغییر و تحول در درون سازمان آموزشی، نیاز به عاملی برانگیزاننده و شتاب بخش وجود دارد. انتظار می رود که مدیریت عبور از مانع بتواند در این زمینه نتایج مثبتی در سازمان ایجاد می کند. تعهد کارکنان به سازمان و همگام شدن آنان با اهداف سازمان به افراد در رسیدن به سطوح بالاتر عملکرد کمک می کند. انتظار می رود که این سبک مدیریتی با از سر راه برداشتن مقاومت ها و موانع، کنار گذاشتن وضعیت موجود و ایجاد طرز فکر جدید، درک تازه از توانایی ها و ظرفیت های کارکنان و حمایت از نیروی انسانی باعث اثربخشی سازمانی گردد. این تحقیق به منظور بررسی رابطه مدیریت عبور از مانع با اثربخشی سازمانی مدارس ناحیه چهار مشهد صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق از میان مدیران آموزشی به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفته اند. مدیرانی که ویژگی های آنان، مطابق با تعریف عملیاتی ، امکان قرار گرفتن در نمونه تحقیق را داشتند برابر با 85 نفر به دست آمد. در تحقیق حاضر که به روش همبستگی انجام گرفت، برای اندازه گیری متغیرهای فوق از دو پرسشنامه مدیریت عبور از مانع و سلامت سازمانی استفاده شده است. در این تحقیق داده های جمع آوری شده از پرسشنامه ها، جهت تعیین نتایج به دست آمده در باره دو سوال اصلی و شش سوال فرعی، با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهم ترین یافته های تحقیق نشان داد که : 1) بین میزان انطباق رفتار مدیران بر اساس شاخص های مدیریت عبور از مانع با اثربخشی سازمان رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد؛ 2) اثربخشی سازمانی مدارس بر حسب مدیریت عبور از مانع قابل پیش بینی است و بین میزان اثربخشی سازمانی مدارس بر حسب شاخص های مدیریت عبور از مانع رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد؛ 3) بین مهارت های جدید به عنوان یکی از شاخص های مدیریت عبور از مانع با اثربخشی سازمانی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد؛ 4) شیوه های توانمند به عنوان یکی از شاخص های مدیریت عبور از مانع نمی تواند در اثربخشی سازمانی سهیم باشد ؛ 5) تنوع و عدم تشابه به عنوان یکی از شاخص های مدیریت عبور از مانع نمی تواند در اثربخشی سازمانی سهیم باشد؛ 6) بین ارزش افزوده به عنوان یکی از شاخص های مدیریت عبور از مانع با اثربخشی سازمانی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد؛ 7) تفاوت معنی داری در میزان نمره کل اثربخشی بر حسب نوع مدرسه (دولتی / غیر دولتی)، وجود ندارد؛ 8) در میزان نمره کل اثربخشی مدیران با سابقه خدمت بالا و مدیران با سابقه خدمت پایین تفاوت معنی داری وجود ندارد. کلیدواژه ها: مدیریت عبور از مانع، اثربخشی سازمانی، مدارس، مشهد

بررسی وضعیت هویت سازمانی کارکنان دانشگاه فردوسی و دانشگاه آزاد اسلامی و رابطه آن با خود-کارآمدی آنها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  سیده ثریا کاظمی   محمد رضا آهنچیان

چکیده در پ‍‍ژوهش حاضر تلاش شد تا وضعیت هویت سازمانی در دانشگاه فردوسی و دانشگاه آزاد اسلامی و رابطه آن با خود-کارآمدی آنها مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش از نوع کمی و با روش پیمایشی انجام شد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش را کارکنان رسمی، پیمانی و قراردادی دانشگاه فردوسی و دانشگاه آزاد اسلامی مشهد در سال تحصیلی 89-88 در بر می گرفت که تعداد آنها در دانشگاه فردوسی 1024 نفر ودر دانشگاه آزاد اسلامی 718 نفر بوده است. نمونه گیری در این پژوهش به روش تصادفی طبقه ای انجام شد. نمونه به حجم 230 نفر از جامعه انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه هویت سازمانی آشفورث و مائل (1992) و خود-کارآمدی عمومی شرر (1982) استفاده شد. پایایی و روایی پرسشنامه هویت سازمانی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و نظر اساتید و محققان رشته مدیریت مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه خود-کارآمدی عمومی شرر نیز به روش آلفای کرونباخ و روایی سازه تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری مقایسه میانگین با یک ارزش ثابت، همبستگی پیرسون، مقایسه دو میانگین مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین هویت سازمانی و خود-کارآمدی رابطه معناداری وجود ندارد، همچنین دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در این دو مولفه با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند. کلید واژه ها: هویت سازمانی، خود-کارآمدی، مدیران دانشگاه، دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد

نقش سبک رهبری تحولی مدیران در پیش بینی کارآفرینی اجتماعی کارکنان: مطالعه تطبیقی دانشگاه های دولتی با دانشگاه های غیردولتی مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  عباس عرب   محمد رضا آهنچیان

هدف این پژوهش بررسی نقش سبک رهبری تحولی مدیران در پیش بینی کارآفرینی اجتماعی کارکنان و همچنین تطبیق و مقایسه دانشگاه-های دولتی با دانشگاه های غیردولتی شهر مشهد از این حیث بود. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی (رگرسیون) بود. این تحقیق دارای دو جامعه آماری بود که جامعه های آماری آن شامل کلیه کارکنان رسمی و قرارداد مشخص شاغل در واحدهای ستادی دانشگاه-های دولتی و دانشگاه های غیردولتی شهر مشهد بود که در سال تحصیلی 1389-1390 دارای حداقل 3 سال سابقه کاری و 6 ماه سابقه کار با مدیر مافوق خود بودند. نمونه تحقیق شامل دانشگاه فردوسی به عنوان یک سازمان جامع از میان جامعه دانشگاه های دولتی و دو دانشگاه خیام و سجاد از میان جامعه دانشگاه های غیردولتی بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی های مورد مطالعه نیز در دانشگاه دولتی فردوسی به روش تصادفی ساده و در دانشگاه های غیردولتی خیام و سجاد به روش سرشماری براساس داده-های دفتر آمار و اطلاعات هر دانشگاه انتخاب شدند. در نهایت تعداد آزمودنی های نمونه دانشگاه های دولتی (فردوسی) برابر با 145 نفر، و تعداد آزمودنی های نمونه دانشگاه های غیردولتی 44 نفر (25 نفر در دانشگاه غیردولتی خیام و 19 نفر در دانشگاه غیردولتی سجاد) بودند. ابزار مورد استفاده پژوهش دو پرسشنامه سنجش رهبری تحولی بس و اولیو (1985) و پرسشنامه محقق ساخته کارآفرینی اجتماعی براساس نظریه دیز (1998) بود. با انجام یک مطالعه مقدماتی ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه رهبری تحولی و کارآفرینی اجتماعی به ترتیب 98/0 و 94/0 به دست آمد و روایی تحلیل عاملی هر دو پرسشنامه به تأیید رسید. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های مقایسه میانگین با ارزش ثابت، رگرسیون ساده، و آزمون مقایسه میانگین برای گروه های مستقل و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج تحقیق نشان دادند که: 1) میزان انطباق رفتاری مدیران با سبک رهبری تحولی و همچنین میزان کارآفرینی اجتماعی کارکنان در دانشگاه فردوسی و دانشگاه های غیردولتی خیام و سجاد بالاتر از حد متوسط بود. 2) بین سبک رهبری تحولی و کارآفرینی اجتماعی رابطه معنی داری وجود داشت و سبک رهبری تحولی مدیران قابلیت پیش بینی کارآفرینی اجتماعی کارکنان را در دانشگاه فردوسی و دانشگاه های غیردولتی خیام و سجاد داشت. 3) بین میزان کارآفرینی اجتماعی دو گروه دانشگاه دولتی (فردوسی) و غیردولتی (خیام و سجاد) تفاوت معنی داری مشاهده نشد. 4) تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی جنسیت و سن کارکنان روی میزان انطباق رفتاری مدیران با سبک رهبری تحولی و همچنین تأثیر رشته تحصیلی کارکنان روی میزان کارآفرینی اجتماعی کارکنان در هر دو گروه دانشگاه ها معنی دار نشد. 5) اما دو متغییر جنسیت و سن کارکنان روی میزان کارآفرینی اجتماعی آنان در دانشگاه های غیردولتی خیام و سجاد تأثیرگذار بود. در حالی که تأثیرگذاری این دو متغییر روی کارآفرینی اجتماعی کارکنان دانشگاه فردوسی مشاهده نشد.

مقایسه میزان کارآفرینی سازمانی در دانشگاههای دولتی و آزاد شهر تبریز و رابطه آن با ویژگیهای شخصیتی کارکنان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  سید سجاد حسینی اقدم   محمد رضا آهنچیان

جامعه و سازمانی می تواند در مسیر توسعه، حرکت رو به جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بستری های لازم، منابع سازمانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد، تجهیز کند .از کارآفرینی می توان به عنوان یکی از مهم ترین موتورهای رشد و توسعه یاد کرد. طبیعی است، بارزترین چیزی که می تواند ما را به این مقصود برساند دانشگاه ها و مراکز کارآفرینی با ویژگی های شخصیتی افراد است. در این مقاله میزان کارآفرینی سازمانی در دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی تبریز و رابطه آن با ویژگی های شخصیتی کارکنان دانشگاه دولتی و آزاد اسلامی تبریز مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل کارمندان و مدیران دانشگاه دولتی و آزاد تبریز بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردید، در تحقیق حاضر حجم نمونه در دانشگاه تبریز برابر با 125 نفر وحجم نمونه در دانشگاه آزاد اسلامی تبریز برابر با100 نفر بود و از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه و اسناد و مدارک استفاده گردید. این تحقیق به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. در این پژوهش جهت تجزبه وتحلیل داده ها از آمارتوصیفی( شامل فراوانی، میانگین ،انحراف استاندارد،واریانس) استفاده گردید. برای آزمون فرضیات از آمار استنباطی آزمون اسمیرنف کولموگروف ، همبستگی پیرسون، تفاوت بین میانگین ها (t-test) و رگرسیون چند گانه (مرکب) با استفاده از نرم افزار18 spss استفاده شد. یافته های نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان دادکه کارآفرینی سازمانی در دانشگاه دولتی و آزاد اسلامی تبریز بالاتر از حدمتوسط است. ویژگی های شخصیتی در دانشگاه دولتی پایین تر از حد متوسط و ویژگی های شخصیتی در دانشگاه آزاد بالاتر ازحد متوسط است، بین کارآفرینی سازمانی و و ویژگی های شخصیتی در دانشگاه دولتی و آزاد اسلامی تبریز رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد، بین نمره های کارآفرینی سازمانی دانشگاه دولتی و آزاد اسلامی تبریز تفاوت معنی داری وجود نداشت، بین نمره های ویژگی شخصیتی کارکنان در دانشگاه دولتی و آزاد اسلامی تبریز تفاوت معنی داری وجود داشت. از بین متغیرهای ویژگی های شخصیتی مشخص شد که کنترل درونی با بتای 294/0و توفیق طلبی با بتای 154/0 بیشترین سهم را در پیش بینی نمره های کارآفرینی سازمانی دانشگاه دولتی تبریز داشتند، از بین متغیرهای ویژگیهای شخصیتی مشخص شد که ریسک پذیری با بتای 241/0و توفیق طلبی با بتای 142/0 بیشترین سهم را در پیش بینی نمره های کارآفرینی سازمانی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز داشتند.

شایستگی های مدیران آموزشی مدارس دخترانه مقاطع سه گانه شهرستان تربت جام(مطالعه کیفی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  هدا امیری جامی   محمد رضا آهنچیان

در تحقیق حاضر محقق به دنبال بررسی و تبیین شایستگی های عمومی و اختصاصی مدیران مقاطع سه گانه مدارس دخترانه شهرستان تربت جام و تهیه فهرستی از شایستگی های عمومی و اختصاصی مورد انتظار از مدیران آموزشی هر یک از مقاطع سه گانه در مدارس دخترانه شهرستان تربت جام و تدوین چارچوب مبنایی برای مدیران آموزشی مقاطع سه گانه مدارس دخترانه شهرستان تربت جام می باشد. در این پژوهش کیفی از نوع مطالعه موردی، 87 نفر شامل (8 نفر از روسا و کارشناسان مسئول اداره آموزش و پرورش شهرستان تربت جام، 25 نفر از مدیران، 19 نفر از معاونین و 26 نفر از معلمان و دبیران و 9 نفر از والدین در مقاطع سه گانه مدارس دخترانه شهرستان تربت جام) به عنوان شرکت کننده وارد مطالعه شدند. داده ها توسط 87 مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شده و مضامین به شیوه استقرایی استخراج گردید، با بهره گیری از روش استروبرت کدگذاری شد و به شیوه تفسیری و با استفاده از روش کروگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت به منظور ارائه چهارچوب مناسب از شایستگی های مدیران آموزشی مقاطع سه گانه مدارس دخترانه شهرستان تربت جام از شیوه تحلیل ساختاری استفاده گردید. یافته ها نشان داد که شایستگی های مورد انتظار مدیران را می توان در قالب دو بعد اصلی شایستگی های عمومی و شایستگی های اختصاصی و در چهار مقوله طبقه-بندی کرد. این مقوله ها عبارت بودند از: 1) فضائل اخلاقی: (ایمان و تقوا، تعهد و مسئولیت پذیری، عدالت محوری، اعتماد آفرینی و وحدت آفرینی) 2) ویژگی های شخصیتی: (قاطعیت، خلاقیت و نوآوری، بینش راهبردی، برانگیختگی، آراستگی، هوش فرهنگی و تحصیلات) 3) انتظارات نقش: (تصمیم گیری، مدیریت دانش، مدیریت زمان، مدیریت منابع، مدیریت استعداد، مدیریت ارتباطات، مربی گری و حل مسأله) و 4) وظایف (برنامه ریزی، نظارت و راهنمائی، التزام به قوانین، هماهنگی و سازماندهی). در این میان دو مقوله فضائل اخلاقی و ویژگی های شخصیتی مربوط به شایستگی های عمومی مدیر و دو مقوله انتظارات نقش و وظایف مربوط به شایستگی های اختصاصی مدیران مقاطع سه گانه مدارس دخترانه شهرستان تربت جام بود. یافته های پژوهش نشان داد، که: مولفه های ایمان و تعهد در مورد شایستگی های عمومی مورد انتظار از مدیران آموزشی و مولفه ارتباطات در مورد شایستگی های اختصاصی مورد انتظار از مدیران آموزشی هر یک از مقاطع سه گانه مدارس دخترانه شهرستان تربت جام بیشتر از سایر شایستگی ها مورد تأکید قرار گرفته اند.

نقش فاصله قدرت در پیش بینی سبک رهبری معنوی مدیران: مطالعه موردی دانشگاه فردوسی مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  علی کاظمی   محمد رضا آهنچیان

چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین فاصله قدرت و رهبری معنوی مدیران دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه فردوسی در سال تحصیلی 1390-1389 بود. تعداد این افراد با توجه به آمار استعلام شده از سازمان مرکزی دانشگاه 638 نفر بودند که با توجه به جدول مورگان تعداد 268 نفر از آنها به روش طبقه ای و انتخاب تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دو پرسشنامه فاصله قدرت (محقق ساخته) و رهبری معنوی (ضیائی و همکاران، 1387) بود. با انجام یک مطالعه مقدماتی ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فاصله قدرت و رهبری معنوی به ترتیب 86/0 و 87/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های رگرسیون ساده، آزمون t تک نمونه ای و آزمون مانووا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج تحقیق به این شرح می باشند: 1) مدیران دانشگاه فردوسی از نمره فاصله قدرت کمی برخوردار بودند؛ 2) مدیران در شاخص های رهبری معنوی نمره بالاتر از متوسط ممکن را کسب نمودند؛ 3) انطباق رفتار مدیران دانشگاه با شاخص های رهبری معنوی از طریق نمره فاصله قدرت قابل پیش بینی است؛ 4) بررسی تفاوت میزان رهبری معنوی و میزان فاصله قدرت مدیران بر حسب نوع استخدام کارکنان(رسمی و غیر رسمی) و گروه های آموزشی علوم انسانی و غیر علوم انسانی بیانگر تفاوت متغیر نوع دوستی بین کارکنان رسمی و غیر رسمی می باشد؛ 5) همچنین مدیران گروه های آموزشی غیر علوم انسانی در مولفه های تصمیم گیری، سلسله مراتب و مدیریت میانگین بالاتری را نسبت به گروه آموزشی علوم انسانی کسب کردند که بیانگر بالا بودن میزان فاصله قدرت مدیران نسبت به متوسط ممکن، بین کارکنان غیر علوم انسانی می باشد. کلید واژه ها: فاصله قدرت، سبک رهبری معنوی، گروه های آموزشی، دانشگاه فردوسی مشهد

رابطه ویژگی های شخصیتی مدیران مدارس متوسطه با وضعیت رهبری توزیعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  زهرا مهربانی   مجتبی بذرافشان مقدم

رهبری توزیعی یکی از سبک های جدید رهبری است که سعی دارد چارچوب رهبری تک نفره را تغییر داده و سبکی را که بر اساس کار تیمی است جایگزین نماید. در این سبک، چندین عضو در یک تیم هماهنگ و به صورت جمعی با در نظر گرفتن تخصص، با یکدیگر کار می کنند. این سبک با توجه به تحقیقات انجام شده به دلیل کارایی و اثربخشی نسبی که در مدارس دارد توجه خاصی را در حوزه ی مدیریت و رهبری آموزشی به خود جلب کرده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی مدیران با وضعیت رهبری توزیعی، در سطح دبیرستان های دخترانه ناحیه شش و هفت شهر مشهد انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، تعداد 33 نفر از مدیران و 800 نفر از دبیران دبیرستان های دخترانه ناحیه شش و هفت شهر مشهد، در سال تحصیلی 90-89 و نمونه تحقیق تمامی 33 نفر مدیر و 138 دبیر را شامل می گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 33 سوالی رهبری توزیعی بود که توسط دبیران پاسخ داده شد. هم چنین برای سنجش ویژگی های شخصیتی مدیران از پرسشنامه نئو (neo)، فرم کوتاه 60 سوالی استفاده شد. میزان پایایی پرسشنامه رهبری توزیعی 95/0 و پرسشنامه نئو 88/0 محاسبه گردید. نتایج نشان داد که به طور کلی بین رهبری توزیعی و ویژگی های شخصیتی مدیران رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که رهبری توزیعی می تواند به وسیله مولفه های شخصیتی برون گرایی، گشودگی نسبت به تجربه و روان رنجوری مدیران پیش بینی شود. اما مولفه های سازگاری و وظیفه شناسی قادر به پیش-بینی این سبک رهبری نیستند.

بررسی رابطه رشد حرفه ای،فرسودگی ورضایت شغلی در معلمان مقطع ابتدایی مدارس عادی واستثنایی شهرستان های شرق استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  محمد علی خسروی   محسن اصغری نکاح

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رشد حرفه ای، فرسودگی و رضایت شغلی معلّمان مقطع ابتدایی مدارس عادی و استثنایی شهرستان های شرق استان گلستان بود. پژوهش به روش توصیفی-همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه معلّمان مقطع ابتدایی مدارس عادی و استثنایی مشغول به تدریس در سال تحصیلی 91-90 در سطح شهرستان های شرق استان گلستان به تعداد 2056 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 402 نفر (80 نفر معلّم از مدارس استثنایی و 322 نفر معلم از مدارس عادی) برآورد گردید. نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفت. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه رشد حرفه ای آکفیلت و کوت و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ و همکاران و پرسشنامه رضایت شغلی بری فیلد و روث استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل کوواریانس استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد: 1- بین رشد حرفه ای و فرسودگی شغلی معلمان مقطع ابتدایی مدارس عادی و استثنایی در سطح 01/0 رابطه معکوس و معنا داری وجود دارد. 2- بین رشد حرفه ای و رضایت شغلی معلمان مقطع ابتدایی مدارس عادی و استثنایی در سطح 05/0 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. 3- بین رضایت شغلی و فرسودگی شغلی معلمان مقطع ابتدایی مدارس عادی و استثنایی در سطح 01/0 رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. 4- از نظر میزان رشد حرفه ای بین معلمان مقطع ابتدایی مدارس عادی و استثنایی تفاوت معنا دارمی باشد. 5- از نظر میزان فرسودگی شغلی بین معلمان مقطع ابتدایی مدارس عادی و استثنایی تفاوت معنا داری وجود ندارد. 6- از نظر میزان رضایت شغلی بین معلمان مقطع ابتدایی مدارس عادی و استثنایی تفاوت معنا داری وجود ندارد.

طراحی، اجرا و سنجش اثربخشی آموزش مداوم مبتنی بر وب بر اساس نظریه ی سازنده گرایی در جامعه پزشکان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  سمیه ابراهیمی کوشک مهدی   مرتضی کرمی

هدف تحقیق حاضر طراحی، اجرا و سنجش اثربخشی آموزش مداوم مبتنی بر وب بر اساس نظریه ی سازنده گرایی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد در تابستان 1391 بود. به این منظور، به تصادف دوره آموزشی پروفیلاکسی آنتی بیوتیک از میان 30 عنوان دوره آموزش الکترونیکی انتخاب گردید. سپس این دوره بر اساس مولفه های اصلی سازنده گرایی که مورد توافق صاحب نظران این حوزه بود، طراحی شده با نرم افزار مدیریت یادگیری atiutor بر روی سایت آموزش مداوم دانشگاه علوم پزشکی مشهد و به صورت بر خط بارگذاری شد. جامعه آماری این پ‍ژوهش شامل کلیه دندانپزشکان عمومی که در تابستان 1391 در این دوره آموزشی ثبت نام کردند، بود. کلیه ثبت نام شدگان 40 نفر بودند که با استفاده از جدول اعداد تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه گمارش شدند. روش این تحقیق، آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. متغیر مستقل الگوی طراحی آموزشی بر اساس نظریه سازنده گرایی و متغیرهای وابسته رضایت، نگرش و میزان یادگیری بودند. دوره طراحی شده بر اساس نظریه سازنده گرایی در اختیار گروه آزمایش و دوره موجود در اختیار گروه کنترل قرار گرفت. برای مقایسه اثربخشی آموزش در این دو گروه بر اساس ادبیات پژوهش، از دو سطح اول مدل کرک پاتریک استفاده شد. برای سنجش سطح واکنش که شامل رضایت و نگرش است، از پرسشنامه محقق ساخته ای که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 93/0 تعیین شد، جهت سنجش رضایت و از پرسشنامه کرمی (1386) که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 92/0 تعیین شد، برای سنجش نگرش استفاده گردید. و برای سنجش میزان یادگیری از پیش-آزمون و پس آزمون معلم ساخته که پایایی آن با استفاده از آزمون کودر ریچاردسون 80/0 تعیین شد، استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه ها و آزمون توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد و فراوانی و درصد) و آزمون های آمار استنباطی (تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری) تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین نمرات فراگیران در گروه آزمایش در همه زیر مولفه های رضایت به جز محتوا و در همه زیر مولفه های نگرش به طور معنا داری بالاتر از میانگین نمرات گروه کنترل است. همچنین در متغیرمیزان یادگیری نیز میانگین نمرات گروه آزمایش به طور معنا داری از گروه کنترل بالاتر بود. این یافته ها نشان دهنده این است که فراگیران در گروه آزمایش رضایت بیشتر، نگرش مثبت تر و میزان یادگیری بالاتری نسبت به گروه کنترل داشته اند؛ لذا می توان نتیجه گرفت که کاربست نظریه سازنده گرایی در محیط های یادگیری مبتنی بر وب در آموزش مداوم پزشکی، آموزش را از اثربخشی بالاتری برخوردار می گرداند.

نقش عوامل اجتماعی و محیط آموزشی- پژوهشی دانشگاه بر خودکارآمدی پژوهشی و عملکرد آموزشی-پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  هوشنگ گراوند   حسین کارشکی

چکیده دانشگاه ها علیرغم برخورداری از محیط آموزشی- پژوهشی و عوامل اجتماعی مطلوب، ممکن است عملکرد آموزشی- پژوهشی مطلوبی نداشته باشند، شاید دلیل این امر را بتوان در پایین بودن عوامل خودکارآمدی و خودکارآمدی پژوهشی در دانشجویان جستجو کرد، چرا که صرفا در اختیار داشتن امکانات برای رسیدن به عملکرد بهتر کافی نمی باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل اجتماعی و محیط آموزشی- پژوهشی با خودکارآمدی و عملکرد پژوهشی- آموزشی می باشد. جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی، ادبیات و علوم اداری دانشگاه فردوسی و دانشجویان دانشکده های دندانپزشکی، پزشکی، داروسازی و پرستاری و مامایی علوم پزشکی مشهد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای، نمونه ای به حجم 285 نفر انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های خودکارآمدی پژوهش، محیط آموزشی- پژوهشی، عوامل اجتماعی و عملکرد آموزشی – پژوهشی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی، معادلات ساختاری، همبستگی پیرسون، رگرسیون، تحلیل واریانس و تی مستقل استفاده شد. با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون رابطه عوامل اجتماعی و محیط آموزشی- پژوهشی با خودکارآمدی و عملکرد دانشجویان مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است (067/0=rmsea ، 92/0= nnfi). هر چند مدل کلی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بود اما ضرایب مسیر ? در تمام مسیرها معنادار نبود و ضریب ? خودکارآمدی پژوهشی به عملکرد تحصیلی معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خودکارآمدی، عملکرد پژوهشی و آموزشی از طریق مقیاس عوامل اجتماعی قابل پیش بینی هستند. همچنین خودکارآمدی پژوهشی از طریق محیط آموزشی-پژوهشی قابل پیش بینی بود اما عملکرد آموزشی و پژوهشی از طریق محیط آموزشی - پژوهشی قابل پیش بینی نبودند. نتایج نشان داد که بین عملکرد آموزشی، خودکارآمدی پژوهشی و مولفه های آن، عوامل اجتماعی و خرده مولفه حمایت اساتید، همچنین خرده مولفه زیر ساخت ها و امکانات از پرسشنامه محیط آموزشی پژوهشی بین دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه علوم پزشکی مشهد تفاوت معناداری وجود دارد.

شناسایی و ارزیابی شایستگی های مدیران واحدآموزش شرکت های دولتی شهرمشهد براساس مدل بازخورد 360 درجه: مطالعه موردی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  سید حسین عربی   محمد رضا آهنچیان

چکیده تحقیق حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی شایستگی های مدیران واحد آموزش شرکت های دولتی شهر مشهد بر اساس مدل بازخورد 360 درجه انجام شد. روش این تحقیق مطالعه ی موردی و از حیث هدف نیز در زمره ی پژوهش های کاربردی است. منابع جمع آوری داده ها در این پژوهش مدیران منابع انسانی، مدیران واحد آموزش، کارشناسان بخش آموزش ومشتریان داخلی شرکت های دولتی شهر مشهد در سال 1390 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از مصاحبه وپرسش نامه مورد مطالعه قرارگرفتند. در این راستا جهت شناسایی شایستگی ها ، از متدولوژی 5 مرحله ای بیهام و مایر استفاده شد. بر این اساس در مرحله اول ادبیات موضوع و منابع علمی بررسی گردید و فهرستی مشتمل بر 68 شایستگی از منظر 46 صاحب نظر و سازمان شناسایی شد. پس از تعیین فراوانی هر شایستگی، روشن شد که به ترتیب شایستگی های ارتباطات و روابط انسانی، کارگروهی و مشارکت پذیری، مدیریت دانش، تصمیم گیری، برنامه ریزی، توانمند سازی و پرورش کارکنان، توجه به ارزش های اخلاقی ، اعتماد به نفس، رهبری، خلاقیت، نوآوری وتغییر، مدیریت منابع انسانی، مدیریت عملکرد از بیشترین تأکید برخوردار بوده اند؛ در مرحله بعد اسناد شرکت های دولتی مشهد شامل چشم انداز، ماموریت، اهداف کلان، اهداف و ارزش های بخش آموزش گردآوری و تحلیل شد و سرانجام لیستی مشتمل بر 48 مورد از شایستگی ها استخراج گردید که از میان آنها، شایستگی های مشتری مداری، بهبود مستمر، توانمندسازی، آموزش و یادگیری، پاسخگویی، مشارکت پذیری و خلاقیت و نوآوری بیش از بقیه شایستگی ها تکرار و به آن اشاره شده بود؛ سپس طی فرایند مصاحبه با 34 نفر از مدیران، کارکنان و مشتریان واحد آموزش شرکت-های دولتی شهر مشهد و طی فرایند دقیق ونظامدار تحلیل تفسیری، فهرستی مشتمل بر 22 مورد از شایستگی های مورد نیاز مدیران تهیه گردید و در قالب 4 مقوله و سپس دو بعد شایستگی های عمومی واختصاصی مدیران واحد آموزش نام گذاری شد. بعد شایستگی های عمومی با 12 مولفه شامل دو مقوله مدیریتی- سازمانی (با مولفه های ارتباطات، تصمیم گیری، ارتباطات کاری، مهارت رهبری، مهارت-حرفه ای و توسعه فعالیت های تیمی) و شخصیتی (با مولفه های خلاقیت و نوآوری، بکارگیری قابلیت های مثبت خود و دیگران ، اعتماد به نفس، توجه به ارزش ها، خود کنترلی و خود ارزیابی) انتزاع گردید. و همچنین بعد شایستگی های اختصاصی با 10 مولفه شامل دو مقوله مدیریتی- سازمانی (با مولفه های مدیریت دانش، سازمان یادگیرنده، مدیریت تحول، توانمند سازی و مدیریت منابع) و نقشی- شغلی (با مولفه-های هوش هیجانی، تفکر استراتژیک، آموزش و بهسازی، یادگیری و بهبود مستمر و برنامه ریزی آموزشی) انتزاع گردید. در نهایت به منظور ارایه چهارچوب مناسب از شایستگی های مدیران واحد آموزش مدل پیشنهادی شایستگی های مدیران واحد آموزش ارایه شد. در مرحله بعد جهت ارزیابی شایستگی های مورد توافق مدیران 70 نفر به روش سرشماری انتخاب شدند و توسط پرسش نامه بومی سازی شده رابرت. ای. براون ارزیابی شدند. روایی محتوایی این ابزار توسط اساتید مجرب تأیید گردید و جهت بررسی پایایی پرسش نامه، از روش آلفای-کرونباخ استفاده شد که ضریب آن 98/0 به دست آمد. پس از توزیع پرسش نامه در میان جامعه ی آماری، که شامل 5 گروه بودند، 70 پرسش نامه به محقق بازگردانده شد. سپس داده های پرسش نامه به صورت کدگذاری وارد نرم افزار spss شد و در سطح آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی با استفاده از آزمون anova و متعاقب آن آزمون تعقیبی tukey، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آمار توصیفی نشان داد که عملکرد مدیران در شایستگی های عمومی مورد توافق مدیران با میانگین نمره ی کل 3.72 بالاتر از میانگین مطلوب 3 می باشد. و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین گروه های مختلف ارزیابی در 4 شایستگی ارتباطات-کاری (0.045)، رهبری (0.034)، شایستگی حرفه ای (0.019) و تیمی (0.014) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی توکی این اختلاف را از بین 5 گروه ارزیابی بین مدیران واحدآموزش شرکت ها و مشتریان داخلی در هر یک از شایستگی های نامبرده به ترتیب، (0.02)، (0.01)، (0.00) و (0.00) معنی دار نشان داد. بر اساس یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که ارزیابی شوندگان تمایل بیشتری برای امتیازدهی بالا به شایستگی های خود در مقایسه با سایر گروه های ارزیابی کننده دارند. پنداشت نادرست مدیران از ظرفیت ها، توانایی ها و شایستگی های ایشان موجب می گردد تا شناخت کافی از نقاط قوت و ضعف خود نداشته باشند و در اعمال مدیریت خود به صورت بهینه عمل ننمایند. کلید واژگان: ارزیابی، شایستگی، مدیران واحد آموزش، شرکت های دولتی شهر مشهد، مدل بازخورد 360 درجه

برآورد میزان افزایش کارایی دانش آموزان درنتیجه ارائه بازخورد عملکرد نسبی به آنها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1391
  حامد جنیدی   تقی ابراهیمی سالاری

در این پژوهش، میزان افزایش کارایی دانش آموزان در نتیجه ارائه بازخورد عملکرد نسبی به آنها، برآورد شده است. اهداف اصلی این تحقیق عبارتند از: بررسی اثرات ارائه بازخورد برافزایش کارایی در عملکرد تحصیلی دانش آموزان و بررسی اثرات ارائه بازخورد بر میزان مردودی، تجدیدی و ترک تحصیل دانش آموزان. داده های مربوط به این پژوهش از مدارس پایه سوم مقطع راهنمایی شهرستان مشهد مقدس در دو ترم اول و دوم سال تحصیلی 91-1390 استخراج شده است. دانش آموزان در این پژوهش به سه گروه «کنترل»، آزمودنی <میانگین> و آزمودنی <رتبه> تقسیم شده اند. به طوری که در ترم اول به گروه آزمودنی میانگین، بازخورد میانگین (میانگین هر درس در کلاس) و به گروه آزمودنی رتبه، بازخورد رتبه (رتبه هر دانش آموز در هر درس در کلاس) به نمرات هر دانش آموز داده شده است. در گروه کنترل هیچ بازخوردی به نمرات دانش آموزان در ترم اول داده نشده است. پس از دریافت نمرات ترم دوم دانش آموزان با استفاده از آزمون آنالیز واریانس معلوم شد که نتایج حاصل از ارائه بازخورد نشان دهنده اثر مثبت آن بر کارایی دانش آموزان است. در مدارس پسرانه بازخورد میانگین، معدل کل دانش آموزان را 27/0 و بازخورد رتبه، معدل کل دانش آموزان را 35/0 افزایش داده است. درمدارس دخترانه بازخورد میانگین، معدل کل دانش آموزان را 47/0 و بازخورد رتبه، معدل کل دانش آموزان را 26/0 افزایش داده است. از لحاظ کاهش تجدیدی ها، بازخورد رتبه در مدارس پسرانه و بازخورد معدل در مدارس دخترانه موثرتر بوده است.

تبارشناسی انضباط در مدرسه(مبتنی بر مناسبات قدرت-دانش میشل فوکو)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  مرضیه عالی   بختیار شعبانی ورکی

چکیده: کودکان در طول تاریخ آموزش و پرورش همواره از طریق روش ها، راهبردها و دیدگاه های مختلف کنترل شده و به نظم در آمده اند. این شیوه ها که امروزه به عنوان شیوه های نوین انضباطی در مدرسه به کار گرفته می شوند، از نظر میشل فوکو و پیروانش یعنی فندلر (2001)، پاپکویتس (2003)، رادفورد (2005)، رز (2000)، مارشال (2003) و میلی (2007) به عنوان روش های انقیاد کودکان در نظام های آموزشی مورد انتقاد قرار گرفته اند. این پژوهش به تاسی از این دیدگاه تبارشناسانه فوکو به بررسی این مهم در سیر تاریخ آموزش و پرورش پرداخته و با نگاهی تبارشناسانه پیوند میان قدرت - دانش در گفتمان های آموزش و پرورش پیرامون انضباط را مورد بررسی قرار داد. از این رو در این پژوهش در پی بررسی نقاط گسست گزاره های انضباطی در تربیت صورت بندی های گفتمانی انضباط مدرن را در سه رژیم عمل انضباطی مداخله ای، تعاملی و عدم مداخله ای شناسایی نموده و پس از رد یابی گزاره های شکل دهنده به هر صورت بندی در رژیم های حقیقت انضباطی به بررسی عوامل اثر گذار بر این دگردیسی ها پرداخت. در مرحله بعد جهت بررسی تبار تعذیبی انضباط مدرن به تحلیل این گسست ها از طریق تحلیل روابط قدرت، تصادف و تبار انضباط مدرن پرداخته و نحوه ورود لیبرالیسم و اشکال مختلف آن به گزاره های تربیتی را مورد بررسی قرار داد. حاصل پژوهش بیانگر آن بود که در طول زمان در نظام های تربیتی نیز همچون سایر بخش های جامعه سبک های خشن مجازات و تنبیه به مرور زمان جای خود را به اشکال بسیار نرم سازمان یافته نظارت و کنترل داده اند که نه به عنوان ظهور مجدد انسانیت و آزادی بلکه به عنوان تکامل شیوه های انضباط در اشکال جدید، موثر و فراگیرتر نمایان شده اند اما همچنان دارای تبار تعذیبی هستند اما آنچه تا کنون مانع از شناخت این تبار شده است ریشه در ورود لیبرالیسم به عنوان عقلانیت سیاسی حاکم بر علوم انسانی به شیوه های انضباطی دارد که در نهایت منجر به آن شده است که کودکان به انسان هایی منقاد و مطیع تبدیل شوند و آموزش به صورت یک کالای تجاری شونده در بازار، عرضه شود و این گونه کودکان از طریق نظام های آموزشی به انقیاد در آیند. بنابراین می توان گفت فوکو در نظام های تربیتی به دنبال از بین بردن مرزهای عمیق انضباطی است، جائی که صداهای متفاوت خفه می شود، کودکان از اجتماع، مدرسه و زندگی طرد می شوند و از طریق به کارگیری مفاهیمی همچون نابهنجار، شرور و گناهکار، قدرت در زندگی کودکان به اوج می رسد؛ و کودکان نابهنجار و بیمار در دانش تربیتی به گونه ای از زندگی طرد می شوند که دیگر صدایی از آنها به گوش نمی رسد.

بررسی نقش نیاز های خود تعیین گری در نگرش و انگیزش اخلاق پژوهشی دانشجویان مقطع دکتری تخصصی دانشگاه فردوسی مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مسیح اله برسلانی   حسین کارشکی

با توجه به تأثیر پژوهش در سرنوشت جامعه، وجود جهت گیری اخلاقی در فرایند پژوهش ضروری است. سوگیری اخلاقی در پژوهش می تواند مبدا شکل گیری رفتارهای غیر اخلاقی بزرگتر گردد. عوامل مختلفی اعم از عوامل فردی، عوامل محیطی داخل دانشگاه و عوامل محیطی خارج دانشگاه بر رعایت اخلاق پژوهشی از سوی پژوهشگران به ویژه قشر دانشگاهی تاثیرگذار است. در بین این عوامل نقش انگیزش و عوامل و فرایندهای مرتبط با آن برجسته است. هدف این پژوهش نیز بررسی نقش میانجی نگرش اخلاقی در رابطه بین نیازهای خود تعیین گری و انگیزش اخلاقی در پژوهش است. روش تحقیق حاضر، نیز توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع دکتری تحصصی (phd) دانشکده های مختلف دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1392-1391 است. نمونه شامل 300 دانشجو بود. در این پژوهش از سه پرسشنامه محقق ساخته به نام های نیازهای خودتعیین گری با سه خرده مقیاس نیاز به خودمختاری، نیاز به شایستگی و نیاز به ارتباط؛ انگیزش اخلاق پژوهشی با سه خرده مقیاس انگیزش درونی، انگیزش بیرونی و بی انگیزگی؛ و نگرش اخلاقی در پژوهش با دو خرده مقیاس بعد شناختی و عاطفی نگرش برای جمع آوری داده ها استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی، مدل معادلات ساختاری، همبستگی پیرسون، رگرسیون، تحلیل واریانس و t مستقل و مانووا استفاده شد. با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون رابطه نیازهای خودتعیین گری در اخلاق پژوهشی با انگیزش و نگرش در رعایت اخلاق پژوهش مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است (rmsea=0/77, nfi=0/97, cfi=0/98, gfi= 0/96) و تمام ضرایب ? و ? در مدل معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که انگیزش اخلاق پژوهشی و نگرش اخلاق پژوهشی از طریق نیازهای خودتعیین گری در اخلاق پژوهش قابل پیش بینی هستند. همچنین نگرش اخلاق پژوهشی از طریق انگیزش اخلاق پژوهشی نیز قابل پیش بینی است. به علاه نتایج نشان داد که نیازهای اساسی خودتعیین گری، نگرش اخلاق پژوهشی و انگیزش اخلاق پژوهشی در دو گروه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه فردوسی مشهد تفاوت معناداری وجود دارد.

شناسایی چالش ها و فرصت های برون سپاری آموزش ضمن خدمت کارکنان در شرکت های صنعتی شهر مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مریم سیروسی   مرتضی کرمی

این پژوهش با هدف شناسایی چالش ها و فرصت های برون سپاری آموزش ضمن خدمت کارکنان در شرکت های صنعتی شهر مشهد انجام شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحقیق مطالعه موردی می باشد. در این تحقیق از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد به عنوان ابزار سنجش استفاده شده است. جامعه تحقیق شرکت های صنعتی استان خراسان رضوی و موسسات پیمان کار آموزشی می باشند. نمونه گیری در پژوهش حاضر با توجه به طرح تحقیق، نمونه گیری هدفمند می باشد، که با مدیران آموزش 6 شرکت بزرگ صنعتی و 5 موسسه پیمان کار آموزشی مصاحبه انجام شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که از دید مدیران آموزش و مدیران موسسات پیمان کار آموزشی در راه برون سپاری آموزش کارکنان 9 چالش بزرگ وجود دارد که مهم ترین چالش «تعداد کم موسسات پیمان کار حرفه ای» می باشد، همچنین از دید مدیران آموزش در راه برون سپاری آموزش کارکنان 7 فرصت وجود دارد که مهم ترین فرصت «افزایش انگیزه و علاقه کارکنان» می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده، در نهایت پیشنهاداتی برای بهبود و ارتقای اثربخشی این فرایندکلیدی در توسعه انسانی سازمان ها ارائه شده است.

طراحی الگوی برنامه درسی تربیت معلم مبتنی بر معماری دانش در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی 1393
  حسین شکوهی فرد   محمد رضا آهنچیان

معلم به عنوان یک عنصر کلیدی در برنامه ی درسی شناخته می شود. نقش او در جریان یادگیری در نظام های نوین آموزش نیز کتمان پذیر نیست. تعاملات پیچیده و همه جانبه معلم با دانش آموزان، محتوا و موقعیت یاددهی ـ یادگیری موجب می شود تا معلم دانش و تجربیات ارزشمندی را در زمین? موضوعی که تدریس می کند، روابط بین فردی، اثربخشی فرایندهای تدریس، نحو? یادگیری دانش آموزان، سازماندهی و مدیریت موقعیت یاددهی- یادگیری به دست آورد: اقداماتی همچون سازماندهی، ذخیره، اشتراک و کاربرد این دانش و تجربیاتی که می تواند در بهبود مستمر حرفه ای معلم مورد استفاده قرار بگیرد، در یک ترکیب بدیع، او را به معمار دانش تبدیل کند. کسب مهارت های معماری دانش شامل: نحو? کسب، خلق، سازماندهی، ذخیره، اشتراک و کاربرد دانش، مستلزم آموزش و یادگیری است. هدف اصلی این پژوهش طراحی برنام? درسی تربیت معلم مبتنی بر معماری دانش است تا از این طریق معلمان به عنوان معمار دانش تربیت شوند. برای تحقق این هدف، کوشش به عمل آمد تا روشن شود که: وضعیت موجود برنامه درسی تربیت معلم براساس معماری دانش چگونه است؟؛ وضعیت معماری دانش معلمان چگونه است؟؛ الزامات تبدیل معلم از مصرف کنند? دانش به معمار دانش چیست؟؛ و الگوی مفهومی برنام? درسی تربیت معلم مبتنی بر معماری دانش دارای چه ویژگی هایی است؟.