نام پژوهشگر: مجیدمحمود علیلو

مقایسه الگوهای بالینی و عوامل شخصیتی در ورزشکاران رشته های مختلف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی 1389
  فائزه سهرابی   مجیدمحمود علیلو

مقایسه ویژگی های روانشناختی ورزشکاران و غیرورزشکاران و بررسی تفاوتها در رشته های مختلف یکی از مهمترین مطالعات شخصیت در عرصه علوم ورزشی است. به نظر این عقیده کاملاً منطقی است که وقتی افراد خود را بهتر بشناسند و از نیازها و انگیزه هایشان آگاه شوند، توانمندی های خود را درک می کنند و از آنها بیشتر استفاده می کنند. مطالعه حاضر به منظور مقایسه الگوهای بالینی و عوامل شخصیتی در میان ورزشکاران 4 گروه از ورزشهای گروهی(تیمی)، انفرادی، خشن و نرم انجام گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون بالینی چند محوری میلون mcmi-iii و پرسشنامه شخصیتی آیزنک epq بود. آزمون میلون از 175 سوال تشکیل شده است. این آزمون بر اساس مدل آسیب شناسی روانی میلون ساخته شده و یکی از پرکاربردترین آزمونهای روانی است که در ایران نیز دو بار هنجاریابی شده است. پرسشنامه 48 سوالی آیزنک نیز در ایران قبلاً هنجاریابی شده است. بدین منظور نمونه ای با حجم 200 نفر از میان ورزشکاران مرد تیم های منتخب دانشگاهی استان آذربایجان غربی انتخاب شد که در دامنه سنی 18 تا 30 سال قرار می گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش آماری مانوای چند راهه استفاده شد؛ بدین منظور نرم افزار spss 16 به کار گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که ورزشکاران نیمرخ های روانشناختی متفاوتی داشتند و تفاوتهای موجود میان گروههای مورد مطالعه در سطح 0.05 معنی دار بود. تنها در مقیاس های نوروتیسیسم و سایکوتیسیسم میان گروهها هیچ تفاوت معنی داری مشاهده نشد.

نقش کمال گرایی و احساس مسئولیت پذیری افراطی در نشانه های زیربالینی اضطراب اجتماعی، اختلال وسواسی ـ جبری و افسردگی با واسطه مندی خودناتوان سازی.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  زهره دانشورپور   تورج هاشمی نصرت آباد

هدف : هدف این پژوهش بررسی نقش کمال گرایی و احساس مسئولیت پذیری افراطی در نشانه های زیربالینی اختلالات اضطراب اجتماعی، وسواسی ـ جبری و افسردگی با واسطه مندی خودناتوان سازی بود. مواد و روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی بوده و از روش مدل یابی معادلات ساختاری یا الگویابی علی استفاه شده است. 832 دانش آموز دختر (289 دانش آموز رشته ریاضی، 280 دانش آموز رشته تجربی و 263 دانش آموز رشته انسانی) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به سیاهه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004)، پرسشنامه باورهای وسواسی (گروه کاری، 2003)، سیاهه وسواسی ـ جبری مادزلی (هاجسون و راچمن، 1977)، سیاهه فوبی اجتماعی (کانور و همکاران، 2000)، مقیاس های افسردگی، اضطراب و تنیدگی (لوی باند و لوی باند، 1995) مقیاس خودناتوان سازی (جونز و رودوالت، 1982) پاسخ دادند. داده های به دست آمده از طریق ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادله ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : پس از بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش و همبستگی بین خرده مقیاس های آنها و همچنین پس از غربالگری داده ها، یافته های مدل یابی معادلات ساختاری درباره مدل مفروض اول نشان داد که خودناتوان سازی به عنوان میانجی گر نقش قدرتمندی در تبیین نشانه های زیربالینی اختلالات اضطراب اجتماعی، وسواسی ـ جبری و افسردگی از طریق کمال گرایی (مثبت و منفی) و احساس مسئولیت پذیری افراطی دارد. البته یافته ها نشان داد که احساس مسئولیت پذیری افراطی نه به طور مستقیم و نه غیرمستقیم نمی تواند از طریق خودناتوان سازی نشانه های زیربالینی مذکور را پیش بینی کند. همچنین، درباره مدل مفروض دوم یافته ها نشان داد که بین کمال گرایی منفی و احساس مسئولیت پذیری افراطی رابطه علی وجود دارد. نتیجه گیری: ارزیابی دقیق یافته ها نشان داد کمال گرایی منفی به عنوان قدرتمندترین پیش بین کننده می تواند با واسطه گری خودناتوان سازی (به ترتیب قدرت پیش بین کنندگی ) نشانه های زیربالینی افسردگی، وسواسی ـ جبری و اضطراب اجتماعی را پیش بینی کند. همچنین، احساس مسئولیت پذیری افراطی به عنوان رقیبی ضعیف برای کمال گرایی (مثبت و منفی) نتوانست پیش بین کننده معناداری برای نشانه های زیربالینی مذکور باشد. درمجموع، می توان گفت که کمال گرایی تا زمانی که راهبردهای ناتوان کننده خلق منفی، ترس از شکست، عذرتراشی،عدم تلاش و کمال خواهی را در پی نداشته باشد نمی تواند منجر به آسیب روانی در قالب نشانه های زیربالینی مذکور شود. همچنین، احساس مسئولیت پذیری افراطی نیز زمانی می تواند از طریق خودناتوان سازی نشانه های زیربالینی اختلال وسواسی ـ جبری و افسردگی را تبیین کند که نتیجه کمال گرایی منفی باشد. نتایج پژوهش حاضر بر بازشناسی متغیرهای کارکردی که ایجاد کننده و تداوم بخش نشانه های زیربالینی اختلالات سه گانه مذکور در دوره نوجوانی است، تاکید می کند. تلویحات یافته های این پژوهش دربردارنده نکات مهمی برای روان شناسان تربیتی، سلامت و بالینی است.