نام پژوهشگر: حجت نادری مشکین

بهینه سازی شرایط القای لانه گزینی (homing) هدفمند سلول های بنیادی مزانشیمی (mscs) از طریق پیش تیمار و استفاده از داربست تزریق شده به صورت زیرجلدی در مدل حیوانی rat
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - پژوهشکده علوم زیستی 1392
  حجت نادری مشکین   مریم مقدم متین

چکیده: نگاهی به آمار و ارقام جدید، نشان می دهند که استفاده از mscs به عنوان یکی از روش های درمانی برای بیماری های مختلف نظیر سکته قلبی، آسیب های نخاعی، دیابت، آسیب های مغزی و ... به صورت روز افزونی در حال افزایش است. اما به هر حال، یکی از مهمترین موانعِ کارآمد بودن روش های سلول درمانی، عدم رسیدن تعداد زیاد و موثری از سلول های زنده به بافت های مورد نظر در تزریق سیستمیک و فرار آن ها در تزریق موضعی می باشد. برای همین، درمان مطلوب به وسیله آن ها به مقدار زیادی کاهش می یابد. این لانه گزینی ناکارآمد mscs ناشی از عوامل متنوعی می باشد، اما به طور اساسی به عدم حضور گیرنده های سطحی مرتبط با لانه گزینی مانند cxcr4 بر روی این سلول ها نسبت داده می شود. لذا، یکی از اهداف این مطالعه، افزایش بیان گیرنده کموکاینی cxcr4 در سطح mscs برون زاد و بررسی تأثیر آن بر میزان مهاجرت سلولی در شرایط in vitro و لانه گزینی در محیط in vivoدر نظر گرفته شد. علاوه بر این، به منظور هدفمند و کارآمدتر کردن مهاجرت و لانه گزینی، از داربست تزریقی هیدروژلی (ch-gp-hec) آزاد کننده کموکاین sdf1 نیز استفاده گردید. در این تحقیق، mscs از مغز استخوان رت و انسان و بافت چربی انسان استحصال شده و از نظر بازده سلول بدست آمده تا پاساژ 3 در مدت زمان معین، مقایسه شدند و در نهایت، از آنجایی که، ad-mscs مشتق از دهنده های مختلف، الگوی رشد تکرار پذیری نشان دادند و بازده سلولی بالایی داشتند، برای مطالعات لانه گزینی انتخاب شدند. پس از پیش تیمار ad-mscs با عوامل شیمیایی مقلّد هیپوکسی مانند dfx، میزان بیان cxcr4 سطحی با فلوسایتومتری، آزمون مهاجرت در شرایط in vitro، rt-pcr و real-time pcr مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین، داربست تزریقی ch-gp-hec نیز پس از ساخت و بررسی توسط میکروسکوپ الکترونی (sem)، از نظر زیست سازگار بودن با سلول ها، تاثیر بر میزان بقاء، تکثیر سلولی و تمایز mscs به ترتیب به کمک آزمون های pi-fda، mts، رنگ آمیزی های بافت شناسی و آزمون dmmb مورد ارزیابی قرار گرفتند. الگوی آزادسازی پروتئین از آن، نیز با روش سنجش با bca بررسی شد. بر خلاف نتایج فلوسایتومتری، دیگر آزمون ها شامل سنجش مهاجرت، بررسی های rt-pcr و real-time pcr نشان دادند که ad-mscs پس از پیش تیمار با dfx، افزایش در میزان بیان ژن cxcr4 درون سلولی را داشتند. بررسی های داربست ch-gp-hec نشان دادند که این داربست، علاوه بر زیست تجزیه پذیر بودن، با mscs زیست سازگار بوده و قابلیت بقاء، تکثیر و تمایز سلول ها را کاهش ندادند. همچنین این داربست دارای یک الگوی رهاسازی تدریجی پروتئین های موجود در خود بود. نتایج بررسی لانه گزینی نشان دادند که ad-mscs پیش تیمار شده با dfx قابلیت ماندگاری بیشتری در درون داربست حاوی sdf1 را داشته و باعث افزایش رگ زایی نیز شدند.

امکان القاء تمایززدایی در کراتینوسیت های انسانی در شرایط تعدیل شده کشت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1393
  شبنم همتی صادقی   مریم مقدم متین

در حال حاضر درمان های موثری برای بسیاری از بیماری های پوستی، نقص های ژنتیکی و بیماری های خود ایمنی وجود ندارد. پزشکی ترمیمی در پی یافتن منابع سلولی کارآمد و ایمن برای بازسازی بافت ها و اندام های آسیب دیده و همچنین راهکارهایی برای بهبود بیماری ها می باشد. سلول های بنیادی جنینی انسانی (hescs) دو ویژگی مهم به نام خودبازسازی و پرتوانی دارند. با این وجود، استفاده از سلول های بنیادی پرتوان جنینی در سلول درمانی با دو مانع بزرگ ناسازگاری ایمنی و نگرانی های اخلاقی همراه است. از این رو القاء پرتوانی در سلول¬های تمایزیافته هر فرد، میتواند راهکاری مناسب جهت غلبه بر این مشکلات باشد. تاکنون روش¬های متعددی به منظور القاء پرتوانی در سلول های پیکری به کارگرفته شده است. که یکی از آن¬ها به کمک القاء فاکتورهای پرتوانی صورت می¬گیرد. اما استفاده از این سلول ها در بالین، به دلیل به کارگیری ناقل های ویروسی بسیار محدود می باشد. بنابراین پی بردن به ترکیبی از ریزمولکول ها با قابلیت جایگزینی فاکتور های پرتوانی اگزوژن، ضروری می باشد. در این مطالعه، روشی جدید به منظور القاء تمایززدایی به کار گرفته شد؛ که طی آن، از محیط کشت جمع آوری شده (conditioned medium) از بافت در حال ترمیم گوش خرگوش سفید نیوزلندی، به منظور القاء تمایززدایی در سلول های hacat استفاده شد. در این بررسی با استفاده از روش کمّی real-time pcr نسبی، سطح بیان کراتین های تمایزی، involucrin و p63 در این سلول¬ها بررسی گردید. تیمار سلول های hacat با این cm منجر به کاهش بیان ژن های تمایزی کراتینوسیت از قبیل krt5، krt10، krt20 و ivl و افزایش بیان ژن تکثیری p63 در سلول¬ها شد که این نشان دهنده درجاتی از تمایززدایی است. برخی از مسیرهای دخیل در پیام¬رسانی ترمیم که ممکن است در القاء تمایززدایی در سلول¬هایhacat نقش داشته باشند عبارتند از tgf?، fgf، bmp و msx1. مطالعه و شناسایی دقیق سازوکار¬ ها و مسیر های پیام دهی احتمالی که به واسطه آن ها، cm مذکور باعث بروز تمایززدایی یا برنامه نویسی مجدد می شود، می¬تواند در درمان بیماری¬های پوستی و ترمیم زخم مورد استفاده قرار گیرد.