نام پژوهشگر: حسام‌الدین ذگردی

توسعه و آزمون مدلی به منظور خلق وفاداری مشتری از طریق توسعه مزیتهای رقابتی علامت تجاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1387
  سیده ژاله ملک   حسام الدین ذگردی

تحولات مداوم در دنیای امروز، جهانی سازی و سهولت ارتباطات و پیدایش فن آوریهای نوین و پیشرفته، سازمانها را در فضای رقابتی بسیار پبچیده ای قرار داده است. فضایی که همزمان فرصتها و چالشها را پیش روی سازمانها قرار داده است. امروزه دیگر بازاریابی به معنای کسب موقعیتهای جدید برای فروش و توسعه و تحویل محصولات و خدمات نیست بلکه هدف آن گسترش و حفظ روابط دراز مدت با مشتریان است. برای رسیدن به مزیت رقابتی پایدار برای سازمانها امروزه راهکارهای سنتی پاسخگو نیست و شرکتها باید با ابزارهای مدیریتی از قبیل مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت علامت تجاری و مدیریت وفاداری مشتری به این هدف برسند و در دراز مدت روابط مستحکم و سودآوری را با مشتریان حقیقی خود ایجاد نمایند. در همین راستا در این تحقیق نیز مرور ادبیاتی در حوزه های مرتبط صورت پذیرفت. یکی از مهمترین چالشهای پیش روی تولید کنندگان و فروشندگان امروزی جایگاه کنونی مشتریان در بازار و دلایل افزایش قدرت آنان است. با توجه به ضرورت بررسی رفتار مصرف کنندگان و رویکردهای نوین آنان در فرایند خرید، در این تحقیق سعی بر آن بود که با معرفی علامت تجاری به عنوان ابزار پرقدرتی برای جلب نظر مشتریان ،میزان تاثیرگذاری آن در وفادار ساختن مشتریان مورد تحقیق و مطالعه قرار گیرد. امروزه بسیاری از مدیران نه تنها نمی دانند چگونه و با چه استراتژی باید به جلب مشتریان بپردازند، بلکه بسیاری از عوامل و پارامترهای تاثیر گذار بر این امر را نمی شناسند. این مدیران به الگویی مناسب نیازمندند تا از طریق آن بتوانند به صورت عملیاتی برنامه های بازاریابی و فروش خود را هدایت کنند. هدف از این پژوهش تحقیق و بررسی مفهوم وفاداری مشتری و اهرمهای ایجاد ارزش برای آنان است و مهمترین ابزار مورد استفاده، علامت تجاری خواهد بود. چنانچه مزیتهای رقابتی علامت تجاری به درستی شناخته شده و توسعه داده شوند، می توان شاخص اعتماد را در مشتری افزایش داد و بدنبال آن به افزایش سطح وفاداری درآنان رسید. در پایان این تحقیق، پس از بررسی مدل ارائه شده و ویژگیهای آن ، به کمک پرسشنامه ای استاندارد، اعتبار و صحت مدل مورد سنجش قرار گرفت ونشان داده شد که عواملی چون ویژگیهای علامت تجاری، ویژگی های شرکت، خلق ارزش، ارتباطات شفاهی و جایگاه رقابتی، به عنوان شاخصهای ایجاد اعتماد مستقیما باعث ایجاد وفاداری در مشتریان می-شوند.

رقابت در قیمت بین دو زنجیره تامین تحت ساختارهای مختلف شبکه زنجیره های تامین با استفاده از رویکرد تئوری بازی ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی صنایع 1392
  محمد آذری خجسته   محمدرضا امین ناصری

در مسائل مرتبط با دنیای واقعی، زنجیره های تامین رقیب همیشه تصمیماتشان را به طور همزمان اتخاذ نمی-کنند و در بسیاری از موارد، یک رابطه رهبر- پیرو بین آن ها برقرار است. از طرفی، مطالعه ادبیات رقابت در scm نشان می دهد که اکثر تحقیقات در این حوزه، بر به کاربردن تئوری بازی ها در به دست آوردن تصمیمات بهینه با در نظرگرفتن فرض های مختلف و اتخاذ استراتژی های همزمان توسط زنجیره های تامین، تمرکز دارند. در این پژوهش، فرض اصلی بر این است که زنجیره های تامین رقیب دارای قدرت یکسانی در بازار نهایی نیستند و یک زنجیره تامین رهبر، و دیگری پیرو است. در حقیقت، در اینجا رقابت در دو مرحله اتفاق می افتد. در مرحله اول، زنجیره تامین رهبر، قیمت های بهینه خود را تعیین می کند، و در مرحله دوم، زنجیره تامین پیرو قیمت های بهینه خود را با توجه به تصمیماتی که رهبر در مرحله اول اتخاذ نموده است، انتخاب می کند. براین اساس، ابتدا به مدل سازی مسئله رقابت در قیمت یک زنجیره تامین دو سطحی به عنوان پیش نیازی برای درک بهتر ساز و کارهای رقابت بین دو زنجیره تامین پرداخته شده است. این زنجیره تامین از یک تولیدکننده و یک خرده فروش تشکیل شده است. دو استراتژی قیمت گذاری مختلف (استراتژی تقسیم درآمد و استراتژی قیمت عمده فروشی) برای این زنجیره تامین پیشنهاد شده و قیمت های بهینه تحت هر کدام از آن ها محاسبه شده است. در استراتژی تقسیم درآمد پیشنهادی، ابتدا، تولیدکننده قیمت محصولات زنجیره تامین را طوری تعیین می کند که سود کلی زنجیره تامین را بیشینه کند (مرحله اول بازی) و سپس، بر روی نسبت تقسیم درآمد به چانه زنی با خرده فروش می پردازد (مرحله دوم بازی). تصمیمات بهینه در مرحله اول بازی با استفاده از رویکرد بازی استکلبرگ، و در مرحله دوم آن، با استفاده از بازی چانه زنی نش به دست آورده شده است. بررسی نتایج در قالب یک مثال عددی نشان می دهد که استفاده از استراتژی قیمت گذاری تقسیم درآمد پیشنهادی، سودآوری بیشتری را برای این زنجیره تامین درپی خواهد داشت. سپس، به مدل-سازی مسئله رقابت در قیمت بین دو زنجیره تامین رهبر- پیرو که هر کدام از آن ها از یک تولیدکننده بی-اعتناء نسبت به ریسک و یک خرده فروش ریسک گریز تشکیل شده اند، با در نظرگرفتن فرض عدم قطعیت در تقاضای بازار، پرداخته شده است. دو ساختار قدرت تولیدکننده استکلبرگ (ms) و خرده فروش استکلبرگ (rs) درون هر زنجیره تامین در نظر گرفته شده اند. بر این اساس، رویه هایی جهت تعیین قیمت های بهینه عمده فروشی و خرده فروشی تحت هر یک از ساختارهای شبکه زنجیره های تامین ارائه شده است که از جمله دستاوردهای اصلی این پژوهش می باشند. درپایان، به منظور نشان دادن کاربرد مساله تحقیق، مسئله رقابت در قیمت بین دو زنجیره تامین رهبر- پیرو فعال در صنایع غذایی، مدل سازی شده و قیمت های بهینه آن ها با استفاده از استراتژی های قیمت گذاری بهینه تولیدکننده و استراتژی تقسیم درآمد پیشنهادی، به دست آورده شده اند.

واکافت علل بروز وقفه در جراحی لاپاراسکوپی بر پایه تصویر کاوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی 1392
  توکتم خطیبی   محمدمهدی سپهری

لاپاراسکوپی شیوه ای از جراحی است که می تواند عمل های بزرگ را با ایجاد شکاف های کوچک در بدن بیمار انجام دهد و لذا روز به روز جایگاه خاص خود را بهتر پیدا می کند. از این رو وجود راهکارهایی برای کوتاه کردن زمان لاپاروسکوپی می تواند منافع بسیاری از جمله کاهش هزینه ها را داشته باشد. یک روش برای کوتاه تر کردن زمان جراحی لاپاروسکوپی، کاهش زمان های تلف شده در این عمل است. برای این منظور لازم است ابتدا عوامل منجر به بروز وقفه و اتلاف زمان در جراحی لاپاروسکوپی شناسایی شود. اما متاسفانه با بررسی پیشینه تحقیق، این نتیجه بدست آمد که شناسایی عوامل موثر در بروز وقفه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو ارایه راهکاری برای شناسایی عوامل بروز وقفه در لاپاروسکوپی، ضروری است. وجه تمایز جراحی لاپاراسکوپی از عمل های جراحی باز، استفاده از دوربینی به نام لاپاراسکوپ برای مشاهده ی بافت های درون بدن و انجام عمل جراحی با مشاهده ی تصاویر به دست آمده می باشد. براین اساس پردازش ویدیوهای ضبط شده در حین جراحی لاپاراسکوپی به منظور استخراج دانش ارزشمند از آن ها بسیار حایز اهمیت است. لذا در این رساله، سعی بر این است که برای شناسایی وقفه ها و علل وقوع آن ها، از دانش موجود در ویدیوهای جراحی های لاپاراسکوپی بهره ببریم. رویکرد پیشنهادی در این رساله به چهار گام اصلی افراز شده است که شامل شناسایی وقفه ها، تعیین سطح وخامت آن ها، شناسایی علل بروز وقفه و در پایان رتبه بندی این علت ها است. بدین منظور، در این رساله، روش هایی برای بخش بندی تصویر هر فریم ویدیویی و کشف ابزارهای جراحی ارایه می شود. نتایج تجربی نشان می دهد روش های پیشنهادی در برابر چالش های پردازش ویدیوی لاپاراسکوپی، نسبت به روش های پیشین مستحکم تر است و با دقت بالاتری (دقت بیش از 92%) می توانند ابزارهای جراحی را در تصاویر لاپاراسکوپی شناسایی کنند. پس از بخش بندی تصویر و شناسایی ابزارهای جراحی، مشخصه های متعددی از فریم های ویدیوی لاپاراسکوپی استخراج می گردد و با استفاده از مشخصه های مزبور، ویدیوی لاپاراسکوپی به تعدادی پاره ی زمانی همگن تفکیک می شود. برای این منظور دو روش برای بخش بندی زمانی ویدیو پیشنهاد گردید. هردو روش پیشنهادی با مقایسه با سایر روش های پیشین بخش بندی زمانی ویدیو اعتبارسنجی شده و نتایج تجربی حاکی از عملکرد برتر آن ها (با صحت بیش از 92%) نسبت به روش های مورد مقایسه است. سپس از میان پاره های زمانی ویدیو، وقفه ها شناسایی می شوند. سطح وخامت هر وقفه به صورت تابعی از طول وقفه و وخامت فرایند متناظر با آن تعیین می شود. برای شناسایی فرایند متناظر با هر وقفه در عمل جراحی، رویکردی برای بازشناسی الگوی گردش کار جراحی در ویدیوی لاپاراسکوپی پیشنهاد شده است. نتایج تجربی نشان می دهد عملکرد رویکرد پیشنهادی در بازشناسی الگوی گردش کار (با صحت) در مقایسه با رویکرد پیشین بهتر است. سپس برای شناسایی علل بروز وقفه از مشاهده ، مصاحبه ی زنده در عمل های جراحی با خبرگان بیمارستانی و تحلیل خودکار ویدیو بهره گرفته شده است. سرانجام برای اولویت بندی علل بروز وقفه، روابط علّی بین علل بروز وقفه شناسایی شده است. وقفه های والد برحسب شاخص های متعدد با روش تاپسیس فازی و fmea فازی رتبه بندی و مقایسه می شوند. نتایج مقایسه نشان می دهد پنج علت مهم تر بروز وقفه در جراحی لاپاراسکوپی در هر دو روش بسیار شبیه یکدیگر هستند. سرانجام نتایج اولویت بندی وقفه های عمل های لاپاراسکوپی با نتایج اولویت بندی وقفه های سایر انواع عمل های جراحی مقایسه می شود. رویکردهای پیشنهادی در این رساله می توانند برای ثبت هوشمند قطعات ویدیو، سنجش سطح مهارت جراحان، خلاصه سازی ویدیوهای لاپاراسکوپی، سهولت ذخیره، بازیابی و مرور ویدیوهای لاپاراسکوپی و پاره ای موارد دیگر به کار گرفته شوند.

طراحی مدلی برای ارزیابی عملکرد شرکت های بیمه (خصوصی) با استفاده از روش تلفیقی bsc , dea
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی 1393
  میلاد شریفی نیا   نسیم نهاوندی

امروزه اهمیت ارزیابی عملکرد در تمامی حوزه ها بر هیچ فرد و سازمانی پوشیده نیست، به طوری که یکی از اساسی ترین شروط لازم برای بقای سازمان ها در دنیای رقابتی امروزی محسوب می شود. با توجه به اهمیت صنعت بیمه در رشد و توسعه اقتصادی-اجتماعی جوامع، بهبود کارایی و اثربخشی این صنعت که در گرو ارتقای کارایی شرکت های بیمه فعال در آن است، از ضروریات اقتصاد هر کشوری به شمار می رود. به علاوه صنعت بیمه ایران در دهه اخیر تحولات قابل ملاحظه ای نظیر ورود بخش خصوصی به این صنعت و خروج از انحصار کامل دولت را پشت سر گذاشته است که این تحولات نیز ضرورت و اهمیت به کارگیری روش های مناسب سنجش کارایی در سطوح مختلف سازمانی را آشکارتر می سازد. از جمله ابزارهای به‏کار گرفته شده در خصوص ارزیابی عملکرد شرکت-های بیمه می توان به روش های کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده ها اشاره کرد که با ایجاد یک ارتباط سیستماتیک و نظام مند بین این دو روش، می توان ابزاری جامع و توانمند برای ارزیابی عملکرد شرکت های بیمه ایجاد نمود. از آنجایی که تاکنون چه در مطالعات خارجی و چه در مطالعات داخلی، از روش تلفیقی bsc-dea برای ارزیابی عملکرد شرکت های بیمه استفاده نشده است، لذا در این تحقیق با استفاده از این روش و با به‏کارگیری رویکردی صحیح و شفاف از آن، به ارائه مدلی برای ارزیابی عملکرد شرکت های بیمه پرداخته شده است. از جمله مزایای مدل پیشنهادی می توان به ارزیابی متوازن و حفظ تعادل بین منظر های bsc، جامع نگری و انعطاف پذیری در شاخص های به‏کار گرفته شده و هم چنین توانایی مدل در شناسایی واحدهای کارا و ناکارا از دید هر یک از چهار منظر bsc و ارائه راهکار و مسیر اصلاح و بهبود کارایی برای دوره‏های بعد ارزیابی اشاره کرد. در این پژوهش، ابتدا بر اساس روش bsc و از طریق مطالعه اسنادی و مصاحبه با خبرگان و کارشناسان صنعت بیمه، مهم ترین شاخص های عملکردی در چهار حوزه مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری شناسایی شده و سپس با استفاده از چهار مدل ccr خروجی‏محور (یک مدل در هر منظر)، کارایی یک نمونه 18 تایی از شرکت های بیمه خصوصی در ایران اندازه گیری شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که شرکت‏های تحت بررسی از عملکرد قابل قبولی برخوردار بوده و در رتبه بندی تجمیعی انجام شده بر اساس میانگین کارایی شرکت‏ها از دید چهار منظر bsc، سه شرکت پارسیان، آرمان و سینا به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار گرفته‏اند. در نهایت نیز، بر اساس واحدهای کارا و ناکارای شناسایی شده از دید هر منظر و با استفاده از تعیین گروه های مرجع و ساخت واحدهای مجازی، مسیر اصلاح و بهبود کارایی هر یک از شرکت های ناکارا ارائه شده است.

هماهنگی میان اعضای یک زنجیره تامین چندمنبعی در شرایط اختلال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی 1393
  نرگس محمدزاده   حسام الدین ذگردی

طی 20 سال گذشته همزمان با توسعه بازارها و جهانی¬سازی آن¬ها، گستردگی و پیچیدگی محیط¬های کسب-وکار برای زنجیره¬های تامین شرایط رقابتی ویژه¬ای را فراهم آورده که این شرایط نویدبخش فرصت¬هایی در جهت بهبود عملکرد آن¬ها است؛ اما همزمان با ایجاد این فرصت¬ها، به علت افزایش عدم¬قطعیت¬ در فرایند¬های کسب¬وکار، آسیب¬پذیری زنجیره¬های تامین افزایش می¬یابد. به¬طور معمول، زنجیره¬های تامین بسته به شرایط خود و محیط، با ریسک¬های مختلفی مواجه می¬شوند. یکی از مهم¬ترین ریسک¬های محتمل برای زنجیره¬های تامین، ریسک اختلال است. تمرکز اصلی این پایان¬نامه در به¬کارگیری راه¬کارهای پیشگیرانه برای مدیریت اختلال تامین و همچنین بهبود شرایط زنجیره تامین با افزایش هماهنگی میان اعضای آن است. در این راستا زنجیره تامینی با یک تولیدکننده و دو یا سه منبع تامین درنظر گرفته¬شده است که منبع تامین اصلی با احتمالی معین مختل و به طور کامل از زنجیره خارج می¬شود. هدف اصلی این پایان¬نامه تعیین سیاست بهینه سفارش¬دهی برای تولیدکننده و قیمت¬گذاری برای تامین¬کننده(های) قابل¬اعتماد با درنظر گرفتن غیرقابل¬اعتماد بودن تامین-کننده اصلی است. مدل¬سازی برای زنجیره¬های تامین دو و سه¬منبعی به¬طور جداگانه و تحت شرایط متفاوتی انجام شده است. به¬منظور بهبود هماهنگی در روابط میان آن¬ها و کاهش نتایج منفی ناشی از اختلال، در زنجیره تامین دومنبعی، یک قرارداد انعطاف¬پذیر در میزان سفارش و در زنجیره تامین سه¬منبعی یک قرارداد مبتنی بر همکاری میان تولیدکننده و تامین¬کنندگان قابل¬اعتماد تعریف و مدل¬سازی شده است. مدل¬های توسعه¬یافته برای زنجیره تامین دو و سه¬منبعی با استفاده از نرم¬افزار بهینه¬سازی مناسب حل و سیاست¬های بهینه سفارش¬دهی برای تولیدکننده و قیمت¬گذاری برای تامین¬کننده(های) قابل¬اعتماد تعیین شده است. همچنین تاثیر اختلال تامین و عدم¬قطعیت تقاضا بر سیاست¬های بهینه با استفاده از مسائل نمونه مناسب در مدل¬های دو و سه¬منبعی به¬طور جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل¬ نتایج حاصل از حل مدل¬ها نشان می¬دهد که پذیرش قرارداد انعطاف¬پذیر پیشنهادی در احتمالات پایین رخداد اختلال منجر به بهبود شرایط تولیدکننده و کاهش نتایج منفی ناشی از اختلال خواهد شد. در زنجیره تامین سه¬منبعی پذیرش قرارداد مبتنی بر همکاری برای تولیدکننده و تامین¬کنندگان قابل¬اعتماد در هر احتمالی برای اختلال، منجر به بهبود وضعیت آن¬ها می¬شود. ساختار سیاست¬های بهینه تولیدکننده و تامین-کننده(های) قابل¬اعتماد و همچنین سایر ویژگی¬های مدل¬های توسعه¬یافته از طریق انجام تحلیل¬های مناسب تبیین شده است.

مسیریابی وسیله حمل و نقل با حمل در بازگشت (مدل سازی و حل آن)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1385
  مصطفی ستاک   حسام الدین ذگردی

چکیده ندارد.

زمان بندی گروهی با درنظرگرفتن اثر یادگیری در سیستم تولید سلولی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1386
  احسان بهلولی   حسام الدین ذگردی

چکیده ندارد.

تخمین فاصله سفر در انبار منطقه بندی شده با استراتژی انبارش براساس کلاس کالا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1387
  داریوش غفوری آذر   حسام الدین ذگردی

انبارها بخش مهمی از سیستم لجستیک زنجیره تامین می باشند. گرچه بهبودهای زیادی در لجستیک صورت گرفته است اما انبار هنوز نقش حیاتی در ایجاد سطح مطلوب سرویس به مشتری با کمترین هزینه ممکن را دارد. از آنجا که برداشت سفارش بخشی از سیستم انبارش می باشد لذا نباید از نقش سایر فعالیتهای موجود در انبار از قبیل دسته بندی، مسیریابی، منطقه بندی و تخصیص مکان انبارش و تعاملات بین آنها غفلت کرد. بهبود سیستم انبار منجربه عملکرد بالای انبار شده و این امر به بهبود مستمر درطراحی و عملیات شبکه های تولیدو توزیع منتج خواهد شد. از طرف دیگر پذیرش فلسفه های جدید مدیریتی مانند تولید به هنگام یا تولید ناب، چالش های جدیدی را برای سیستم های انبار به دنبال دارد، مانند کنترل موجودی سخت گیرانه تر، زمان پاسخگویی کوتاهتر و تنوع بیشتر محصولات.یکی از اقداماتی که می تواند بستر مناسبی جهت کاهش زمان پاسخگویی فراهم نماید سیستم برداشت سفارش است که امور مربوطه را تسهیل و تسریع می نماید.در این تحقیق یک سیستم برداشت سفارش دستی مدنظر می باشد. از آنجا که مرور ادبیاتی انجام شده تنها به مسائل مرتبط با انبارهای توزیع پرداخته و تحقیقی در زمینه انبارهای خطوط تولیدی و یا مونتاژ انجام نشده است، لذا در این تحقیق به بررسی تاثیر برخی از فاکتورهای برداشت سفارش بر این نوع انبارها پرداخته شده است. هدف از این تحقیق تعیین مکان انبارش کالاها در انبار است بطوریکه متوسط فاصله سفر طی شده مینیمم شود. در این مساله فرض بر آن است که کالاها با توجه به فرکانس برداشت آنها کلاسه بندی شده و به مکانهای انبارش تخصیص می یابند. ضمنا با توجه به آنکه یکی از فاکتورهای موثر در میزان مسافت طی شده انتخاب روش مسیریابی مناسب است، لذا روشهای مسیریابی s- شکل و برگشتی به عنوان استراتژی مسیریابی در برداشت سفارش انتخاب شده است.حال با توجه به شرایط و فرضیات مطالعه موردی، مدلی پیشنهاد گردیده است. از آنجا که حل مدل با روشهای بهینه سازی معمول مستلزم صرف زمان زیادی است لذا برای حل مدل از الگوریتم پیشنهادی برگرفته از الگوریتم جستجو ممنوع استفاده شده است.در نهایت نتایج حل مدل با نتایج مقالات تحقیقی نزدیک به مدل مقایسه شده و همچنین مدل، با داده های مطالعه موردی حل و نتایج آن ارائه شده است.

هدایت مسیر پویای وسائل نقلیه شخصی در شبکه های حمل ونقل شهری مبتنی بر یادگیری عاملهای هوشمند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1388
  علیرضا عیدی   عیسی نخعی کمال آبادی

امروزه یکی از چالش های اصلی شبکه های ترافیکی، هدایت وسائل نقلیه برای رسیدن به مقصدشان تحت وضعیت پویای ترافیک با هدف اجتناب از تراکم، کاهش زمانهای سفر و استفاده موثرتر از ظرفیتهای موجود شبکه حمل ونقل شهری می باشد. در پاسخ به مسائل بیان شده، سیستم پویای هدایت(راهنمای) مسیر رویکردی موثر به نظر می رسد. این سیستم از جمله حوزه های مهم فعالیت سیستمهای هوشمند حمل ونقل(its) می باشد. هسته اصلی سیستم پویای هدایت مسیر، محاسبات کوتاهترین مسیر بر اساس شرایط جاری(اطلاعات در زمان واقعی) است. امروزه بمنظور جمع آوری اطلاعات زمان واقعی، شبکه خیابانهای بسیاری از شهرها به حسگرهایی نظیر حلقه های مغناطیسی مجهز شده اند اما از این داده های زمان واقعی بشکل موثری استفاده نمی شود. از اینرو با توجه به ضرورتهای بیان شده، هدف کلی تحقیق را می توان در قالب توسعه استراتژیهای موثر مسیریابی بمنظور هدایت مسیر وسائل نقلیه تحت وضعیت پویای محیط تعریف نمود. ارزش سویه ها یا زمانهای سفر برروی سویه های شبکه های حمل ونقل تحت تاثیر برخی از نامعینی ها و شرایط غیرقابل پیش بینی نظیر تصادفات؛ بشکل پویا تغییر می یابد. لذا بدلیل مشکل بودن محاسبات کوتاهترین مسیر پویا در این وضعیت و نیز غیرکافی بودن مدلهای موجود در ادبیات موضوع، پیدا کردن فرمولاسیون جایگزین برای الگوریتم های یافتن مسیرکه تخمین های خوبی از جواب بهینه فراهم نموده و زمان اجرای محاسیات را کاهش دهد از جمله انگیزه های تحقیقات در این زمینه بوده است. بدین منظور در این تحقیق با بیان چارچوب مفهومی هدایت مسیر مبتنی بر ساختار مسیریابی غیرمتمرکز، به چگونگی ادغام سیستم های هدایت مسیر با روشهای هوش مصنوعی و بکارگیری تکنیکهای عامل گرا با تاکید بر یادگیری تقویتی بعنوان یک راه حل در مواجهه با نامعینی های مساله مسیریابی وسائل نقلیه در شبکه های ترافیکی پرداخته شده است. از نتایج مهم تحقیق ارائه شده می توان به معرفی یک مدل ترکیبی بر پایه عاملها و استفاده از اطلاعات زمان واقعی، حل مدل مساله هدایت مسیر در وضعیت پویا با روشهای شبیه سازی، توانائی مدلهای یادگیری پیشنهاد شده در ارائه سیاست یا استراتژی انتخاب مسیر در تطبیق با شرایط پویای ترافیکی و نیز ارائه آلترناتیوهای مختلف پیشنهادی طی مسیر برای رانندگان با هدف صرفه جویی در زمانهای سفر وسائل نقلیه، اجرای الگوریتم ها برروی بخشی از شبکه ترافیکی شهر تهران بعنوان یک نمونه واقعی اشاره نمود.

یکپارچگی زمانبندی تامین و حمل و نقل در زنجیره تامین صنعت خودروسازی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  محمدعلی بهشتی نیا   حسام الدین ذگردی

این تحقیق به بررسی زمانبندی تامین و حمل و نقل در زنجیره تامین صنعت خودروسازی می¬پردازد. زنجیره¬تامین مورد بررسی شامل دو مرحله می¬شود. مرحله اول شامل m تامین¬کننده می¬شود که در نواحی مختلف جغرافیایی پراکنده¬اند و باید تعداد n سفارش به آنها تخصیص یابد. مرحله دوم نیز شامل l وسیله نقلیه ناهمگن می¬شود که وظیفه انتقال سفارشات پردازش شده توسط تامین¬کنندگان را به شرکت خودروساز بر عهده دارند. هر سفارش شامل مقدار مشخصی کالا است و متشکل از چند پالت می¬شود که سایز هر پالت می¬تواند متفاوت باشد. برای هر تامین¬کننده و وسیله¬نقلیه یک زمان فراهم بودن (availability) و برای هر سفارش یک زمان آمادگی (ready time) جداگانه وجود دارد. زمان و هزینه¬ حمل و نقل یک مسیر توسط هر نوع وسیله¬ نقلیه متفاوت است. همچنین زمان پردازش یک سفارش در تامین¬کنندگان مختلف می¬تواند متفاوت باشد. هر وسیله¬ نقلیه می¬تواند سفارشات مربوط به چند تامین¬کننده-ی مختلف را در یک محموله حمل کند. این امر سبب کاهش هزینه¬های حمل و نقل و استفاده موثر از وسائل نقلیه می-شود. تابع هدف کمینه¬سازی هزینه¬های مربوط به دیرکرد سفارشها، تعداد وسائل نقلیه مورد استفاده، مسافت کل طی شده توسط وسائل نقلیه، موجودیها در زنجیره تامین و میزان تخطی از حدود مربوط به سهمیه¬ی تامین¬کنندگان است. بعلت زیاد بودن محدودیتها و ویژگیهای مساله، بمنظور حل این مساله ابتدا محدودیتها و ویژگیها به چهار دسته تقسیم-بندی می¬شوند و در هر مرحله بخشی از فرضیات وارد مساله شده و پس از مدلسازی ریاضی، ارائه روش حل و اعتبارسنجی آن، فرضیات جدید به مساله اضافه می¬شوند. ابتدا به بررسی یکپارچگی زمانبندی تامین و حمل و نقل در یک ناحیه جغرافیایی پرداخته می¬شود و ضمن ارائه مدل ریاضی مساله، یک الگوریتم ژنتیک با نام الگوریتم ژنتیک پویا برای حل مساله ارائه می¬گردد که دارای کرومزومهایی با ساختار متغیر است. بمنظور اعتبارسنجی روش حل ارائه شده، این روش با روش جستجوی تصادفی و تعمیم روش حل مربوط به نزدکترین مساله در ادبیات موضوع (به مساله¬ی مورد بررسی) مقایسه شده است که نتایج نشان از برتری الگوریتم ژنتیک پویا دارد. سپس به بررسی و مدلسازی مساله یکپارچگی زمانبندی تامین و حمل و نقل در چند ناحیه جغرافیایی در دو حالت تک معیاره و دو معیاره پرداخته می¬شود. برای حل مساله در حالت تک هدفه از الگوریتم ژنتیک پویا استفاده می¬شود. بمنظور اعتبارسنجی روش حل پیشنهادی، الگوریتم ارائه شده با روش جستجوی تصادفی و تعمیم روش حل مربوط به نزدکترین مساله در ادبیات موضوع (به مساله¬ی مورد بررسی) مقایسه می¬شود. نتایج نشان از برتری الگوریتم ژنتیک پویا در هر دو مورد از مقایسات دارد. همچنین الگوریتم ارائه شده برای مسائل با ابعاد کوچک با جواب بهینه مقایسه شده¬اند که نتایج نشان از اختلاف کم بین جوابهای الگوریتم ارائه شده با جواب بهینه دارد. در حالت دو معیاره نیز از یک الگوریتم بنام الگوریتم ژنتیک اجتماعی استفاده می¬شود که دارای سه جمعیت از کرومزومها است. بمنظور اعتبارسنجی روش حل پیشنهادی الگوریتم ارائه شده با روش جستجوی تصادفی و یک الگوریتم ژنتیک معمولی که دارای یک جمعیت است (اما اندازه جمعیت آن سه برابر اندازه جمعیت در الگوریتم ژنتیک اجتماعی است) مقایسه شده است که نتایج نشان از برتری الگوریتم ژنتیک اجتماعی دارد. همچنین الگوریتم ژنتیک اجتماعی برای مسائل با ابعاد کوچک با جواب بهینه مقایسه شده¬اند که نتایج نشان از اختلاف کم بین جوابهای الگوریتم مذکور با جواب بهینه دارد. در انتها نیز به بررسی مساله اصلی با در نظر گرفتن تمام فرضیات پرداخته می¬شود و مدلسازی ریاضی مساله¬ی مذکور ارائه می¬گردد. پس از آن یک الگوریتم با نام الگوریتم ژنتیک اجتماعی که دارای شش جمعیت می¬باشد، ارائه می¬گردد. به منظور اعتبارسنجی روش حل پیشنهادی از داده¬های واقعی مربوط به شرکت ایران¬خودرو استفاده شده است. با مقایسه خروجیهای بدست امده از الگوریتم پیشنهادی و سیستم فعلی بهبود42.39 درصدی در هزینه¬های حمل و نقل، بهبود 69.98 درصدی در هزینه¬های دیر کرد، بهبود 98.27 درصدی در هزینه عدم رعایت درصد تخصیصها، بهبود 95.01 درصدی در هزینه خواب سرمایه موجودیهای در جریان ساخت و بهبود 69.98 درصدی در کل هزینه¬ها حاصل شده است و تنها در مورد هزینه استفاده از وسائل نقلیه، بعلت اینکه در سیستم فعلی هزینه¬ای جهت خرید ماشین آلات صرف نمی شود، بنابراین این هزینه برابر صفر است اما در سیستم پیشنهادی این هزینه برابر 67375000 تومان در هفته است.

بررسی ارتباط بین عوامل ایجادکننده آسیب پذیری زنجیره تامین وانواع ریسک زنجیره تامین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1387
  منصوره ایروانی   حسام الدین ذگردی

همان طور که اغلب شرایط زندگی امروز به دلیل تغییرات روزافزون جهان در قرن اخیرتغییر کرده است ، متعاقبا شرایطی که زنجیره های تامین با آن روبرو هستند و از آن تغییر می پذیرند نیز عوض شده است . مدیران با شرایط ناشناخته تر و ریسک های جدیدی روبرو می شوند که لازم است خود را برای مدیریت فعال و موثر آنها آماده سازند، لذا امروزه مدیریت ریسک زنجیره تامین توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. از طرف دیگر مفهوم جدید آسیب پذیری زنجیره تامین در دهه اخیر مطرح شده و مطالعات متعددی را به خود اختصاص داده است که بیشتر آنها تنها از جنبه تئوریکی به ریسک و آسیب پذیری توجه نموده اند و تنها تعداد اندکی از این تحقیقات به صورت پیمایشی انجام شده و این دو مفهوم را به صورت تجربی آزموده اند. همه محققین بر این باورند که هر دو مفهوم ریسک و آسیب پذیری شدیدا به بستر مورد بررسی وابسته اند و از آنجا که سایر پژوهش های موجود ،در کشورهایی انجام شده که از لحاظ سیاسی ، اقلیمی ،اقتصادی و ... نسبت به کشور ما در شرایط کاملا متفاوتی قرار دارند لذا نتایج آنها قابل تعمیم به کشور ما نیست و این امر لزوم انجام تحقیقاتی در این زمینه را روشن می سازد. از این رو در این پایان نامه به مطالعه ریسک های زنجیره تامین با جزئیات بیشتر ، ارائه دسته بندی مناسب برای ریسک های زنجیره تامین خودرو ، گسترش ادبیات موجود درباره عوامل ایجاد کننده آسیب پذیری با معرفی شش عامل دیگر آسیب پذیری و تفکیک مفهوم آسیب پذیری زنجیره تامین از ریسک زنجیره تامین پرداخته شده است که این مطالعات با توجه به شرایط خاص کشورمان انجام گرفته اند. پس از معرفی ریسک ها و آسیب پذیری ها ، لازم است تا ارتباط این دو مفهوم روشن گردد زیرا در نظر صنعتگران ایجاد تمایز بین این مفاهیم بسیار دشوار است .این نکته در ادبیات چندان شفاف نیست . در این پژوهش با ارائه یک مدل مفهومی ، این مفاهیم با در نظر گرفتن زمان مدیریت و اقدامات مناسب مدیریتی در برابر آنها از یکدیگر مجزا گردیده اند. اما هدف اصلی این پایان نامه بررسی ارتباط بین عوامل ایجاد کننده آسیب پذیری زنجیره تامین و انواع ریسک زنجیره تامین است.به عبارت دیگر می توان گفت که در این پایان نامه ، فرض کلی مبنی بر این است که راه انداز های آسیب پذیری زنجیره تامین ،که برخی از ویژگی های مربوط به طراحی زنجیره تامین هستند ، منجر به افزایش مواجهه زنجیره تامین با انواع ریسک ها می شوند و این فرض به طور تجربی و از طریق انجام یک تحقیق پیمایشی برای زنجیره تامین خودرو در کشورمان آزموده می شود که اعتبارسنجی آن از طریق مصاحبات نیمه ساخت یافته با خبرگان و روش های آماری تایید می شود و نتایج حاصله به مدیران کمک می کند تا تصمیمات مناسب تری را در هنگام طراحی زنجیره و نیز در زمان مواجهه با انواع ریسک ها اتخاذ کنند.