نام پژوهشگر: اسماعیل سعدی‌پور

مقایسه تاثیر آموزش راهبردهای تصویر سازی ذهنی، تفکر بلند، بازنمایی نوشتاری و بازنمایی حرکتی و عملکرد دانش آموزان پسر 5 ابتدایی در حل مسائل کلامی ریاضی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1388
  مسعود سلیمی   اسماعیل سعدی پور

هدف از انجام این پژوهش،که به روش آزمایشی انجام شده است، مقایسه تأثیر آموزش راهبردهای تصویر سازی ذهنی، تفکر بلند، بازنمایی نوشتاری و بازنمایی حرکتی بر عملکرد دانش آموزان پسر پنجم ابتدایی در حل مسائل کلامی ریاضی بوده است. بدین منظواز طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی دو مدرسه ابتدایی پسرانه از ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شد.این 2مدرسه هر کدام دارای 2 کلاس پنجم ابتدایی بوده اند( 108=n) .به صورت تصادفی 75نفر از دانش آموزان این 2مدرسه انتخاب و به صورت تصادفی نیز به 5 گروه 15 نفری شامل گروه تصویر سازی ذهنی،گروه تفکر بلند،گروه بازنمایی نوشتاری یا کتبی (رسم شکل،تصویر، جدول ،نوشتن کلمات ونمادها)،گروه بازنمایی حرکتی(استفاده از دست ها) وگروه کنترل تقسیم شدند.به تمامی دانش آموزان 5 گروه یک پیش آزمون شامل 12 مسئله کلامی ریاضی وآزمون ماتریس های پیشرونده ریون داده شد.تفاوت معنی داری بین میانگین نمره های کسب شده توسط دانش آموزان 5 گروه در پیش آزمون (0/998 =p ) و آزمون هوشی ریون (0/997 =p ) مشاهده نشد. به هر یک از گروههای آزمایشی به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای آموزش داده شد.گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد.پس از اتمام جلسات آموزشی، تمامی افراد 5گروه، به پس آزمون حل مسائل کلامی ریاضی که فرم مشابه و همتای پیش آزمون بوده است، پاسخ دادند.تحلیل واریانس یکطرفه بر روی تفاضل نمره های پیش آزمون- پس آزمون دانش آموزان گروههای آزمایشی و کنترل تفاوت های قابل ملاحظه و معناداری را بین گروهها نشان داده است(0/001>p) .آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه های زوجی استفاده شد. دانش آموزان گروه بازنمایی نوشتاری( کتبی) بطور معناداری در مقایسه با دانش آموزان گروه کنترل(0/005 >p)، تفکر بلند (0/016 >p) و بازنمایی حرکتی (0/009 >p)، در پس آزمون عملکرد بهتری نشان داده اند. دانش آموزان گروه تصویر سازی ذهنی نیز در مقایسه با گروه کنترل عملکرد بهتری در پس آزمون نشان داده اند (0/04 >p). اما تفاوت معناداری بین عملکرد دانش آموزان گروههای تفکر بلند (0/996 =p ) و بازنمایی حرکتی (0/001=p ) با دانش آموزان گروه کنترل مشاهده نشده است

تدوین مدلی به منظور تبیین و پیش بینی پیشرفت تحصیلی براساس مهارت های تحصیلی دانش آموزان پایه سوم دوره متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 87-1386
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1388
  نصراله عرفانی   علی دلاور

پژوهش حاضر با هدف تدوین مدلی به منظور تبیین و پیش بینی پیشرفت تحصیلی بر اساس مهارت های تحصیلی دانش آموزان انجام شده است. روش پژوهش، همبستگی از نوع پیش بینی است. پس از اجرای سه مطالعه مقدماتی و محاسبه ضرایب روایی و پایایی ابزار گردآوری داده ها، از بین جامعه آماری دانش آموزان سال سوم متوسطه شهرستان همدان، نمونه ای به حجم 358 نفر (143 نفر پسر و 215 نفر دختر) به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه مهارت های تحصیلی مرکز مشاوره موسسه پلی تکنیک دانشگاه ایالتی ویرجینیا را تکمیل کردند. همچنین میانگین کل درسی آنها به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی اخذ گردید. پس از استخراج داده ها، ابتدا به وسیله نرم افزار spss ویژگی های جمعیت شناختی گروه نمونه و متغیرهای پژوهش توصیف شدند. آن گاه با استفاده از نرم افزار lisrel مدل پیشرفت تحصیلی بر اساس مهارت های تحصیلی دانش آموزان تدوین گردید و فرضیه های پژوهش آزمون شدند. نتایج آزمون فرضیه اول پژوهش نشان داد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بر اساس مهارت های تحصیلی آنها از یک مدل خطی تبعیت می کند. به گونه ای مهارت های تحصیلی مدیریت زمان، تمرکز، درک مطلب، یادداشت برداری، نوشتن، مقابله با اضطراب امتحان اثر مستقیم و غیرمستقیم، اما مهارت های تحصیلی خواندن و امتحان دادن اثر غیرمستقیم معنی داری بر روی پیشرفت تحصیلی دارند. در ضمن همه مهارت های تحصیلی بر روی پیشرفت تحصیلی اثر کلی معنی داری دارند. نتایج آزمون فرضیه دوم پژوهش نشان داد مهارت های تحصیلی با هم 53 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین می کنند. نتایج آزمون فرضیه سوم پژوهش نشان داد طبق مقادیر استاندارد شده معادله پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بر اساس مهارت های تحصیلی آنها، مهارت های تحصیلی درک مطلب 0/31، یادداشت برداری 0/16، نوشتن 0/26، مقابله با اضطراب امتحان 0/17، مدیریت زمان 0/13، و تمرکز 0/35 در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سهم دارند. نتایج آزمون فرضیه چهارم پژوهش نشان داد که بین همه مهارت های تحصیلی همبستگی مستقیمی وجود دارد.

تحلیل محتوای کتابهای درسی دوره ی راهنمایی تحصیلی سال 87 -1386 از منظر فرهنگ سیاسی مشارکتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1387
  آزاده ضیایی   امیرمسعود شهرام نیا

یکی از معیارهایی که صاحبنظران مباحث توسعه ی سیاسی مطرح می کنند، فرهنگ سیاسی مشارکتی است. فرهنگ سیاسی مشارکتی به عنوان یکی از عوامل موجد مشارکت سیاسی، در نهایت به مشروعیت نظام سیاسی کمک می کند و به ثبات و توسعه ی پایدار در یک جامعه می انجامد در حالیکه در نقطه ی مقابل آن، فرهنگ سیاسی تبعی و محدود، جوامع را از رشد و توسعه باز می دارد. اهمیت یافتن فرهنگ سیاسی، توجه متفکران این حوزه را به فرایند انتقال فرهنگی و نهادهایی که این وظیفه را عهده دار هستند، جلب کرد و بدین طریق بحث جامعه پذیری سیاسی در میان آن ها رواج یافت. به زعم دانشمندان این حوزه، یکی از مهمترین این نهادها، به ویژه در جهت تغییر ارزشها، مدارس و نظام آموزشی است. کتاب های درسی یکی از ابزار های جامعه پذیری سیاسی در مدارس هستند که نقش مهمی در جامعه پذیری و آشنا ساختن دانش آموزان با شیوه های حکومت دموکراتیک و در نتیجه ایجاد زیرساخت های توسعه در جوامعی نظیر ایران دارند. از همین رو توجه ویژه به محتوای آموزشی این کتاب ها به منظور جلب مشارکت مردم در فعالیت های سیاسی و همکاری با نظام سیاسی، ضرورت دارد. پژوهش حاضر، با همین هدف، بررسی میزان توجه کتاب های درسی دوره ی راهنمایی تحصیلی 87-1386 به فرهنگ سیاسی مشارکتی را در دستور کار قرار داده و این سوال را مطرح کرده است که کتاب های مذکور تا چه حد به مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی توجه داشته اند؟ فرضیه ی پژوهش آن است که میزان فراوانی مقولات مرتبط با فرهنگ سیاسی تبعی بر مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی غلبه دارد. این پژوهش بر مبنای تلفیقی از نظریات مربوط به فرهنگ سیاسی، چارچوب بندی شد که از مهمترین این نظریات، نظریه ی آلموند و وربا می باشد. روش تحقیق در این رساله، روش تحلیل محتوای کمّی است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که فرضیه در مورد کتاب های تاریخ، فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی، و فارسی سال های اول تا سوم راهنمایی اثبات می شود اما در مورد برآیند کتاب های تعلیمات اجتماعی سال های مذکور، رد می شود. بدین معنا که در سه درس فوق الذکر، مولفه های فرهنگ سیاسی تبعی بر مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی غلبه ی تام دارد ولی در درس تعلیمات اجتماعی، میزان فراوانی مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی، از مولفه های فرهنگ سیاسی تبعی فراتر می رود.

میزان انطباق محتوای برنامه های تلویزیونی کودک و نوجوان با اصول روانشناسی تربیتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1387
  شبنم فرجی امیری   علی اکبر سیف

موضوع این پژوهش بررسی میزان انطباق محتوای برنامه های تلویزیونی کودک ونوجوان با اصول روانشناسی است.تلویزیون در میان رسانه ها به عنوان پر مخاطب ترین رسانه جمعی سمعی و بصری نقش عمده و حساسی را در انتقال ارزشها و هنجارهادارد.دو هدف عمده در این پژوهش مد نظر بوده است.1)هدف نظری که با این هدف این تحقیق نشان خواهد داد چه نکاتی باید در تهیه فیلم و برنامه های تلویزیونی کودکان و نوجوانان مبنی بر اصول و معیار های روانشناسی تربیتی لحاظ شود ونیز آیا این اصول و معیارهادر برنا مه های مورد نظر رعایت شده است یا خیر؟و 2)هدف عملی که با این هدف بهره گرفتن از نتایج تحقیق توسط مسوولین صدا و سیما جهت برنامه ریزی بهتر امکانپذیر میشود.برای این منظور برنامه های تلویزیونی در شبکه های 1و2 به مدت سه ماه 2 روز در هفته ضبط شدند که مجموعا136 ساعت برنامه ضبط شد.روش تحقیق تحلیل محتوا بود.اصول روانشناسی تربیتی به کمک چند استاد روانشناسی از منابع معتبر استخراج شدو نهایتا داده های به دست آمده از طریق فرمول خی دوکه با نرم افزار spss محاسبه شد مقایسه شدند.بررسی نتایج نشان داد که از مقوله نظریه شرطی سازی کلاسیک7/5% از نظریه شرطی سازی کنشگر به میزان 19/7% نظریه گاتری3/6% نظریه ثرندایک14/9% و نظریه یادگیری اجتماعی بندورا17% استفاده شده است.از نظریه شناختی گشتالت هیچگونه استفاده ای نشده است.همچنین نتایج نشان داد که اصول روانشناسی تربیتی در مقوله دیدگاه خبر پردازی 4/5% و در مقوله نظریه شناختی پیاژه به میزان 2/5% در مقوله نظریه شناختی آزوبل4/2% در مقوله نظریه هب1/7% در مقوله نظریه سازنده گرایی8/2% در مقوله نظریه های انگیزشی7/5% و نهایتا در مقوله مربوط به نظریه خلاقیت به مقدار15% رعایت شده اند. در برنامه خردسالان این اصول45/4% در برنامه کودکان28/6%و در برنامه نوجوانان26% مد نظر قرار گرفته شده است و نیز اصول مربوط به نظریه شرطی سازی کنشگر نسبت به سایر اصول در برنامه کودک و نوجوان بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است.در پایان خلاصه فصول ذکر شد.همچنین پیشنهاداتی برای افراد علاقمند به فعالیت در زمینه این گونه تحقیقات ارایه شد.

رابطه ی کیفیت مدیریت مرزهای (درونی و بیرونی) خانواده با نوع هویت و سلامت روان نوجوان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  عارفه انصاری   کیومرث فرحبخش

هدف این پژوهش بررسی رابطه مدیریت کیفیت مرزهای (درونی و بیرونی) خانواده با هویت و سلامت روان نوجوانان شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 93-92 بود. نمونه این پژوهش شامل 364 نفر (178دختر و 186پسر) از جامعه 7993 نفری دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت بود از: پرسش نامه محقق ساخته کیفیت مدیریت مرزهای درونی و بیرونی خانواده، پرسشنامه سبک های هویت بروزنسکی و پرسشنامه سلامت عمومی (ghq). جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین نمرات کیفیت مدیریت مرزهای خانواده با سلامت روان نوجوانان ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد (p≤ 0.01 ). بین نمرات کیفیت مدیریت مرزهای خانواده و سبک هویت اطلاعاتی نوجوانان ارتباط معکوس و معنی داری وجود دارد (p≤ 0.01 ). بین نمرات کیفیت مدیریت مرزهای خانواده با سبک هویت هنجاری نوجوانان ارتباط معکوس و معنی داری وجود دارد (p≤ 0.01 بین نمرات کیفیت مدیریت مرزهای خانواده با سبک هویت سردرگم نوجوانان ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد (p≤ 0.01 ). بین نمرات کیفیت مدیریت مرزهای خانواده با میزان تعهد نوجوانان ارتباط معکوس و معنی داری وجود دارد(p≤ 0.01 ). یافته های این پژوهش نشان داد که بین کیفیت مدیریت مرزهای خانواده با میزان سلامت روان نوجوانان و نوع هویت آنها رابطه وجود دارد.

رابطه بین ویژگی های شخصیتی با خلاقیت و پایستگی تحصیلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  بدری سرخه یی   حسن اسدزاده

هدف پژوهش حاضر بررسی و تعیین رابطه ویژگی های شخصیتی با خلاقیت و پایستگی تحصیلی بود.جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه منطقه 12 شهر تهران تشکیل دادند. حجم نمونه شامل 194 دانش آموز بودکه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند،که برای اندازه گیری خلاقیت از پرسشنامه عابدی (1372)، برای اندازه گیری پایستگی تحصیلی از پرسشنامه پایستگی تحصیلی مارتین ومارش( 2008)،و برای اندازه گیری ویژگی های شخصیتی از پرسشنامه هگزاکو اشتون ولی(2004) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.نتایج پژوهش نشان دادکه بین ویژگی های شخصیتی (صداقت،برونگرایی،وظیفه شناسی،سازگاری وگشودگی به تجربه) با خلاقیت و پایستگی تحصیلی رابطه مثبت ومعنا داری وجود دارد. بین ویژگی های شخصیتی (هیجان پذیری ) با خلاقیت و پایستگی تحصیلی رابطه منفی و معکوس وجود دارد . همچنین بین خلاقیت وپایستگی تحصیلی رابطه مثبت ومعنا داری وجود دارد

بررسی دیدگاه معلمان نسبت به میزان تحقق اهداف ارزشیابی تکوینی و تاثیر روش های ارزشیابی تکوینی (شفاهی و کتبی) بر نمرات ارزشیابی پایانی درس روان شناسی در دانش آموزان پسر پایه سوم متوسطه شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 87-1386
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1385
  مسلم حسینی   حسن اسدزاده

موضوع پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه معلمان نسبت به میزان تحقق اهداف ارزشیابی تکوینی و همچنین تاثیر روشهای ارزشیابی تکوینی (شفاهی و کتبی) بر نمرات ارزشیابی پایانی درس روانشناسی است. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانهای شهرستان بیرجند و همچنین معلمان آنها در سال تحصیلی 87-86 می باشد. نمونه مورد پژوهش در قسمت "بررسی دیدگاه معلمان نسبت به میزان تحقق اهداف ارزشیابی تکوینی " را 70 معلم تشکیل می دهند که بوسیله روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و همچنین نمونه مورد پژوهش در قسمت تاثیر روشهای ارزشیابی تکوینی (شفاهی و کتبی) بر نمرات ارزشیابی پایانی را 59 دانش آموز در دو کلاس متفاوت که بوسیله روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، تشکیل شدند، تشکیل می دهند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه محقق ساخته و نیز نمرات ارزشیابی تکوینی و نمرات ارزشیابی پایانی دانش آموزان می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روشهای محاسبه درصد، فراوانی، آزمون t و ضریب همبستگی پیرسون، به تناسب استفاده شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که تمامی اهداف ارزشیابی تکوینی که شامل" بازخورد به معلم" "بازخورد به دانش آموز" "بازخورد به والدین" "تقویت اعتماد به نفس" "تحکیم آموخته ها" و " افزایش تلاش" می باشد از نظر معلمان تحقق یافته اند و همچنین بیشترین و کمترین میزان تحقق به ترتیب مربوط به هدف " تحکیم آموخته ها" و هدف " بازخورد به والدین" می باشد. و بین نمرات ارزشیابی تکوینی شفاهی و نمرات ارزشیابی پایانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. و همچنین بین نمرات ارزشیابی تکوینی کتبی و نمرات ارزشیابی پایانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین تاثیر روش ارزشیابی تکوینی کتبی در افزایش نمرات ارزشیابی پایانی دانش آموزان بیشتر از روش ارزشیابی تکوینی شفاهی می باشد.