نام پژوهشگر: شاهین حیدری

تدوین اصول طراحی فضاهای مسکونی مبتنی بر مصرف حداقل انرژی (بافت تاریخی دزفول)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1392
  محسن تابان   محمد رضا پورجفعر

با افزایش توجه جهانی به کاهش فشار ناشی از مداخلات انسانی بر محیط زیست، توجه به رویکردهایی چون طراحی پایدار و سبز، استفاده از انرژی های تجدید پذیر و طراحی با حداقل انرژی رشد چشم گیری داشته است.طراحی محیط مصنوع با رویکرد استفاده از حداقل انرژی نیازمند تحلیل و ارزیابی گزینه های مختلف در مراحل مختلف طراحی با در نظر گرفتن استراتژی های مختلف بهبود آسایش حرارتی فضای داخلی ساختمان ها و محیط بیرونی است. هدف اصلی در چنین رویکردی، کاهش مصرف انرژی برای مصارف مختلف گرمایش، سرمایش و نورپردازی با مصرف حداقل انرژی است. اتخاذ چنین استراتژی هایی نیازمند ایجاد شناخت دقیق و کامل از شرایط محیطی است. در این رساله کوشش شده است تا عوامل مختلف و اجزای تأثیرگذار در عملکرد اقلیمی بافت تاریخی و ساختمان های مسکونی سنتی آن شناسایی شده و نحوه و میزان نقش هر یک در ایجاد شرایط آسایش حرارتی ارزیابی گردد. از روش علی، تجربی و توصیفی در مراحل مختلف این تحقیق استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات جهت انجام تحقیق از طریق مطالعات و برداشت های میدانی در 12 نمونه از ساختمان های مسکونی سنتی دزفول صورت گرفته است. جهت مطالعه و بررسی فرآیند های مختلف طراحی در جهت افزایش کارآمدی انرژی در ساختمان از منابع و اسناد کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است. رسیدن به راهکارها و اصول بومی در زمینه کنترل و تنظیم شرایط محیطی در داخل و خارج ساختمان گام نخست در این پژوهش است. تجزیه و تحلیل یافته ها و تدوین اصول و استراتژی ها جهت کاربرد یافته ها در معماری امروز مرحله دوم را تشکیل می دهد. با بهره گیری از استراتژی های غیرفعال طراحی در محدوده مطالعه می توان تا 53 درصد در مصرف انرژی صرفه جویی کرد. طبق برآورد های صورت گرفته هزینه های انجام شده در مرحله ساخت جهت افزایش کار آیی انرژی ساختمان، در بازه ای 7 تا 10 ساله از طریق صرفه جویی در مصرف انرژی قابل برگشت است. با بهینه سازی اجزای شوادان و ایجاد جریان تهویه مناسب می توان از آن در جهت گرمایش و سرمایش استفاده نمود و به ساختمان با مصرف انرژی بسیار کم دست یافت.

طراحی ساختمان اداری بلندمرتبه پایدار در تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  مریم شفیعی   ریما فیاض

در دهه های اخیر، محدودیت منابع سوخت های فسیلی و آلودگی های ناشی از سوزاندن آنها از یک سو و خطرات زیست محیطی از سوی دیگر نیاز به صرفه جویی در مصرف انرژی و بهره مندی از انرژی پاک را افزایش داده و پایه گذار مبحث پایداری در معماری بوده است. توجه به مسئله انرژی مصرفی ساختمان از مراحل ابتدایی طراحی می تواند تاثیر زیادی در کاهش مصرف انرژی ساختمان و یا تولید بخشی از انرژی داشته باشد. این پایان نامه با هدف توجه به مسئله انرژی ساختمان در مراحل آغازین طراحی معماری، به دنبال یافتن فرم بهینه ساختمان بلند از نظر دریافت انرژی خورشیدی وتعیین ویژگی های موثر در کاهش مصرف انرژی ساختمان بلند از طریق پوسته ) بویژه سطح شیشه( بوده و در پنج فصل ارائه شده است. در فصل اول به شناخت مبحث پایداری و راهکارهای طراحی پایدار می پردازد و فصل دوم که در واقع زمینه ساز فصل سوم و چهارم است با شرح تعریف بهینه سازی مصرف انرژی و وضعیت آن در ایران به شناخت اساس انرژی خورشیدی پرداخته و در ادامه در مورد ویژگی های پوسته ساختمان در راستای کاهش مصرف انرژی بحث میکند. در فصل سوم، تعیین فرم بهینه ساختمان بلند بر اساس میزان تابش دریافتی مد نظر بوده است. برای رسیدن به هدف از شبیه سازی رایانه ای با نرم افزار ecotect استفاده شده است. در فصل چهارم به نسبت سطح بهینه شیشه به سطح پوسته ساختمان که یکی از ویژگی های اصلی پوسته بنا محسوب می شود پرداخته شده است. تمامی تحلیل ها در این فصل، بر پایه شبیه سازی انجام شده با نرم افزار دیزاین بیلدر انجام شده است. در نهایت در فصل پنج بر اساس یافته های پژوهش به طراحی ساختمان مرکزی بانک تجارت پرداخته شده است.

بهینه سازی مصرف انرژی با استفاده از انرژی های پاک درمحلات مسکونی شهرتهران نمونه موردی منطقه 22
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  عبدالرضا فاضلی   شاهین حیدری

تاکنون همواره شهرسازان به مسائلی مانند زیباشناسی، کاربری زمین، حمل و نقل، تاسیسات زیربنایی و روبنایی و امثال آن پرداخته اند و کمتر به مسئله مصرف بهینه انرژی در شهر توجه کرده اند. با توجه به اینکه منابع انرژی فسیلی زمین محدود و غیرقابل تجدید هستند و همچنین این منابع تامین کننده مواد اولیه بسیاری از لوازم مصرفی ما هستند و استفاده بی رویه از آنها، محیط زیست را آسیب پذیر کرده است، استفاده از آنها نابخردانه است. علیرغم پتانسیل بسیار مناسب به منظور کاربرد انرژی های پاک در کشور ما، بواسطه نبود سیاست گذاری های کلان در زمینه بکارگیری انرژی های تجدیدپذیر، فقدان تکنولوژی مناسب و وجود رقیب سرسخت منابع ارزان سوختهای فسیلی، بهره برداری از پتانسیل های مزبور در کشور ما و بخصوص شهر تهران بعنوان بزرگترین مصرف کننده انرژی کشور کماکان جدی گرفته نشده است. در این پژوهش با توجه به اهداف، شرایط اقلیمی شهر تهران و منطقه 22 بررسی و راهکارهایی در جهت بهینه سازی مصرف انرژی از طریق طرحی اقلیمی ارائه میگردد. همچنین پتانسیل شهر تهران برای بهره برداری از انواع مختلف انرژی های تجدیدپذیر سنجیده شده و تجارب شهرهای موفق در زمینه استفاده از انرژی های پاک مورد بررسی قرار گرفته و راهکارهای قابل اجرا در زمینه استفاده از انرژی های پاک در تهران ارائه میگردد. در این پژوهش از استراتژی رویکرد برنامه ریزی انرژی روتردام (reap) که دارای سه مرحله کاهش مصرف، استفاده از منابع انرژی تجدیدشونده، تامین تقاضای انرژی باقیمانده بصورت پاک و کارا میباشد، استفاده شده است.

برهمکنش عوامل اقلیمی و اجتماعی در شکل گیری فضاهای باز و بسته سکونتگاههای بومی روستایی ایران (مطالعه موردی: سیستان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1392
  زهره اویسی کیخا   مجتبی انصاری

شکل گیری مسکن، متاٌثر از ویژگی های محیط انسانی و محیط طبیعی می باشد و تعامل و تفاوت بین این ویژگی ها ،گونه های مختلف مسکن را پدید آورده است ، به بیانی دیگر گونه های مسکن بیانگر تداخل عوامل پیچیده ، پرشمار ، کنش و واکنش های متقابل آن هاست . ترکیب بندی فضای باز و بسته در سکونتگاههای بومی از نظام خاصی تبعیت می کند و تلفیق این دو فضا حاکی از سازماندهی آگاهانه و هوشمندانه آن بوده است. شکل این فضاها به همان اندازه که متاٌثر از عوامل طبیعی است از ساختارهای ذهنی و اجتماعی بشر نیز تاٌثیر پذیرفته است و در جهت پاسخ گویی به عوامل مختلف اقلیمی ، اجتماعی و فرهنگی نقش مکمل را ایفا می نماید. بنابراین، ترکیب فضای باز و بسته را از نظر عوامل شکل دهنده نمی توان به یک عامل نسبت داد و یا به طور مجزا بررسی نمود، زیرا کُنش هایی که مابین عوامل متعدد در شکل گیری فضای باز و بسته رخ می دهد در اثر پیچیدگی هایی است که در رابطه با تعامل و تقابل میان آنها وجود دارد . این ترکیب به بسیاری از نیازهای ساکنین اعم از مادی و معنوی مانند تفکیک محدوده خصوصی و عمومی ، محرمیت ، امنیت، آسایش اقلیمی، روابط اجتماعی و همسایگی و ... به طور همزمان پاسخ می دهد و همچنین با توجه به موقعیت مکانی و زمانی و عملکردی بنا، تاًثیر یک عامل به عامل دیگر بارزتر و یا کم رنگ تر می باشد. این رساله با استفاده از دو روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی و منتج از بررسی 50 نمونه از مسکن بومی روستایی سیستان با استفاده از برداشت های میدانی ، مصاحبه و گفتگو با ساکنین ده روستا و مطالعه اسناد و گزارش های پژوهشی و انجام آزمایش های اقلیمی تدوین شده است. نتایج رساله نشان می دهد که سیستان در شرق ایران با بیش از 900 روستا و سابقه سکونت دائم پنج هزار ساله از شهر سوخته تاکنون، دارای شرایط اقلیمی خاصی بوده و ساختار معیشتی و اجتماعی حاکم بر آن و تعامل و تقابل عوامل اقلیمی و اجتماعی ، باعث شده است که گونه های منحصر به فردی در همه اجزاء کالبد به خصوص در فضای باز و بسته در سکونتگاههای روستایی سیستان شکل بگیرد . سه گونه اصلی، حیاط مرکزی ، بنا خطی و بنا مرکزی در سیستان وجود دارد که هر کدام از این نوع گونه ها از نظر قرارگیری اجزاء کالبدی فضای باز و بسته در سطح و ارتفاع به الگوهای متنوعی تقسیم شده اند . تاًثیر عوامل اجتماعی در شکل گیری گونه بنا مرکزی (کوشک خانه) و تاٌثیر عوامل اقلیمی و اجتماعی در شکل گیری حیاط مرکزی و بنا خطی نقش اساسی داشته است . نتایج نشان می دهد که کنش های فیمابین عوامل اقلیمی و اجتماعی در سیستان در شکل گیری گونه حیاط مرکزی همسو و برهم منطبق بوده است ( حیاط مرکزی و درونگرایی) و این کنش ها در شکل گیری گونه بنا مرکزی غیر همسو بوده است و اثر عوامل اجتماعی نسبت به عوامل اقلیمی در شکل گیری آن پر رنگ تر بوده و تاًثیر این عوامل به صورت متوالی ظاهر شده است .(گونه بنا مرکزی و فرم برونگرا) . در برخی دیگر از گونه ها اثر عوامل اقلیمی و اجتماعی در فرآیندی تعاملی در کالبد فضای باز و بسته به صورت ترکیبی دیده و میزان اثر آنها تعدیل یافته است. ( الگوی حیاط مرکزی با حیاط در ارتفاع و فرم نیمه درونگرا).