نام پژوهشگر: سید علی علم الهدی

بررسی مقایسه ای آراء فلسفی ابن مسکویه و ژان ژاک روسو در مسایل اخلاقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1389
  محمد مهاجرپور   سید علی علم الهدی

چکیده : ابن‎مسکویه وژان ژاک روسو دو فیلسوفی هستند که اگر چه در نوع بیانات فلسفی خود متفاوتند ، اما از جهاتی دارای اصول و مبانی مشترک نیز می باشند. در واقع دیدگاه ارسطویی مبنایی قرار داده شد تا به اشتراک نظرات آن دو پرداخته شود. و این اشتراک در سنت ارسطویی با سه دلیل بیان گردیده است: در دلیل اول آن دو فیلسوف دارای مبنای اندیشه‎ای در سنت ارسطویی هستند، زیرا آراء فلسفی – اخلاقی مشترکی در مسئله ی خیر و سعادت دارند واینکه خیر و سعادت را محصولی از فضائل عقلانی و اخلاقی می دانند. در دلیل دوم تفکر سیاسی آن دو اندیشمند به عنوان عاملی درارسطو گرایی بیان گردیده است. قرابت فلسفی – اخلاقی ابن مسکویه و روسو دراین است که حیات جمعی انسان هابه شکل ارگانیک واندامواری می باشد و عاملی در ایجاد فضائل و رذائل محسوب می شود. واز طرفی اشتراک نظرات آنان در مورد اجتماع ، دولت و حکومت و انواع آنها توانسته است همسویی فکری آن دو فیلسوف را در سنت ارسطویی بیشتر و بهتر نمایان کند. و در دلیل سوم اینکه فضائل اخلاقی ناشی از عادت است ونه طبیعت، می تواند به عنوان اشتراک در ارسطو گرایی آن دو فیلسوف مطرح گردد. تفکری مشترک در این مطلب که در واقع ما به وسیله ی تربیت و ممارست و تمرین در امری عادت و ملکه پیدا می نماییم نه اینکه فضائل در سرشت وطبیعت ما وجود دارند که بدون اختیارصاحب آنها هستیم،و بنابراین می توان گفت فضائل ناشی از عاداتند وبر طبیعت افزوده می شوند.

دیدگاه زرتشت درباره هدف انسان و رابطه آن با ارزش های اخلاقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1389
  محمد حسن زاده   سید علی علم الهدی

آیین زرتشت با توجه به نظر قرآن کریم(سوره حج آیه 14)وهمچنین نظر پیامبر اسلام و علی (ع)،یک آیین الهی می باشد،لذا از اعتبار لازم برخوردار است. این آیین هدف انسان در این جهان را رسیدن به سعادت ابدی که همانا پیوستن به خدا یا خداگونه شدن است، برشمرده و راه رسیدن به این هدف را میانه روی در اخلاق یعنی دوری از هرگونه افراط و تفریط معرفی می کند. برای این امر زرتشت 7 مرحله کمان را نام می برد که این 7 مرحله هم در زندگی فردی و هم در رابطه با دیگران کارایی دارد. زرتشت به تقدیر معتقد نیست و انسان را در طی مسیر سعادت خویش دارای اختیار دانسته و به او گوشزد می کند که با استفاده از عقل که بزرگترین موهبت الهی می باشد و همچنین بهره گرفتن از فطرت خوب خود که خدا آن را به او بخشیده می تواند در بهشت که جایگاه نیکوکاران است ، جای بگیرد.

تکلیف اخلاقی از منظر قرآن در مقایسه با دیدگاه ایمانوئل کانت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات 1389
  دلیر عباسی   سید علی علم الهدی

تحقیق حاضر به تحلیل موضوع تکلیف اخلاقی از منظر قرآن در مقایسه با دیدگاه ایمانوئل کانت می پردازد. این تحقیق در پی یافتن پاسخ سوألات زیر است: 1 ـ دیدگاه قرآن و کانت پیرامون واقع گرایی در ارزش های اخلاقی چیست؟ 2 ـ دیدگاه قرآن و کانت پیرامون اختیار و اراده ی انسان چیست؟ 3 ـ دیدگاه قرآن و کانت پیرامون ارزش های اخلاقی چیست؟ 4 ـ ضمانت اجرایی احکام اخلاقی از دیدگاه قرآن و کانت چیست؟ 5ـ ملاک مطلق بودن احکام اخلاقی از دیدگاه قرآن و کانت چیست؟ از نتایج این تحقیق چنین برمی آید که: • قرآن و کانت هیچ کدام تکالیف اخلاقی را مرتبط با واقعیت نمی دانند. با این تفاوت که کانت منبع و سرچشمه ی احکام اخلاقی را عقل آدمی و قرآن آن را آفریدگار جهانیان می داند. • قرآن معتقد به وجود اراده ی آزاد در انسان هست و کانت وجود اراده ی آزاد برای انسان را فرض می گیرد و آن راشرط مکلّف بودن انسان می داند. • کانت در ارزش های اخلاقی یک وظیفه گراست؛ ولی دیدگاه قرآن در این رابطه سعادت گرایانه است. • کانت وجود خدا را برای پذیرش احکام اخلاقی از سوی انسان ، فرض گرفته و قرآن، خدا و نظام جزا و پاداش او را برترین ضمانت اجرای احکام اخلاقی محسوب می کند. • کانت احکام اخلاقی را فی حدنفسه احکامی مطلق می داند؛ ولی قرآن اطلاق احکام اخلاقی را براساس مطابقت با فطرت توجیه می نماید. در انجام این تحقیق از روش کتابخانه ای و برای گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها از روش تحلیلی- اسنادی استفاده شده است. واژگان کلیدی: تکلیف - قرآن- ایمانوئل کانت- ارزش های اخلاقی- خوب- بد- فطرت.

بررسی نسبت نظام جزا و پاداش با فعل اخلاقی از دیدگاه مکتب شهود گرایی و مطهری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات 1389
  زهرا حیدری   سید علی علم الهدی

در این پایان نامه نسبت جزا و پاداش با فعل اخلاق از دو دیدگاه 1- شهود گرایی و 2- استاد مطهری مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، برای روشن شدن مساله، دیدگاه اسلام درباره فعل اخلاق و نسبت آن با جزا و پاداش مورد بررسی واقع شد. در فرایند حل مساله تحقیق، ابتدا دیدگاه های موجود در فلسفه اخلاق بطور خلاصه بیان شد، سپس، به ترتیب دیدگاه شهود گرایی و استاد مطهری در فصل های مجزا بیان گردید. در نهایت، به مقایسه ای تطبیقی بین دو دیدگاه پرداخته شد. با توجه به مطالعات انجام شده در فصل های دوم و سوم، چنین استنباط شد که دو دیدگاه شهود گرایی و استاد مطهری چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ محتوایی بطور کامل با هم تفاوت دارند. اخلاق در دیدگاه شهود گرایی مبتنی بر بداهت ذاتی افعال اخلاقی بود. در این دیدگاه، معیار مشخص و روشنی برای نسبت جزا و پاداش با فعل اخلاق ارائه نشد. همچنین، صاحب نظران این دیدگاه از نظر نوع تفکر با هم اختلاف نظر داشتند و بر هم انتقاد هایی نموده بودند. در حالی که اخلاق در دیدگاه استاد مطهری مبتنی بر فطرت، وجدان و نیت فاعل بود. در این دیدگاه نسبت جزا و پاداش با فعل اخلاق به شکلی منسجم بیان شده بود و معیار سنجش فعل اخلاقی بر فطرت و نیت فاعل بنیان نهاده شده بود.

رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا و ملارجبعلی تبریزی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات 1389
  صدیقه نادعلی کاخکی   سید علی علم الهدی

: این پژوهش در صدد است تا دیدگاههای دو تن از سردمداران مکتب اصفهان – ملاصدرا و بزرگترین منتقد او ملارجبعلی تبریزی – را در خصوص رابطه عقل و دین مورد بررسی قرار داده و نکات اختلاف و اشتراک آنها را در دو اصل اساسی دین یعنی مبدأ و معاد بیان دارم . با نظر به آثار این دو حکیم می توان دریافت که بیشتر اختلافات ملاصدرا و ملارجبعلی در خصوص مسئله خدا و اسماء و صفات الهی می باشد از جمله : 1 – ملاصدرا قائل به وحدت وجود می باشد بطوریکه وی خدا را اصل وجود و سایر موجودات را تجلی او دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به تباین وجود بین واجب و ممکن بوده تا واجب تعالی در ردیف ممکنات قرار نگیرد. 2 – ملا صدرا معتقد به اشتراک معنوی وجود و سایر صفات کمالیه بین واجب و ممکن است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به اشتراک لفظی وجود بین واجب و ممکن است . 3 – ملا صدرا صفات را عین ذات خدا می داند ؛ ولی ملا رجبعلی به انکار صفات در خداوند پرداخته و ذات خدا را منزه از هرگونه صفتی می داند . 4 – ملاصدرا صفات الهی را بر دو قسم ایجابی و سلبی دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی تمام صفات را به صفات سلبی برمی گرداند . نکته اشتراک دیدگاه این دو حکیم ، در مسئله معاد جسمانی بوده که هر دوی اینها قائل به حشر نفوس به بدن مثالی بوده اند که بدنی بینابین و نیمه مادی و نیمه مجرد است . در واقع با بررسی بیشتر آرای این دو حکیم به این نتیجه رسیدم که ملا رجبعلی و شاگردانش بر خلاف ادعاهایی که مبنی بر رد فلسفه داشته اند و خود را پیرو الهیات تنزیهی دانسته و معتقد بودند که ما عقل را نباید در فهم دین وارد بکنیم ، در واقع عملکرد خودشان بر خلاف گفتارشان بوده است . چنانکه در مسئله خدا ما دیدیم ملارجبعلی خود با اینکه ادعا داشت خدا قابل تصور نیست و نباید عقل را در مسائل دینی وارد کرد ، خود دو برهان در اثبات خدا آورده است . و یا در مسئله معاد جسمانی با اینکه خود معتقد است زبان شرع ، کاملترین بیان است و هرگونه تبیینی در مورد آن توضیح واضحات است ، خودشان قائل به حشر نفوس به بدن مثالی گشته اند و برای آن دلیل نقلی آورده اند . لذا نقد آنها مبنی بر جدایی دین و عقل در مقام تفوّه باقی مانده و خودشان به آن پایبند نیستند

جدال در اخلاق اسلامی و مسیحیت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات 1390
  طاهره صالحی   حسینعلی قاسم زاده

«جدال» امری اخلاقی است که در اخلاق اسلامی بدان پرداخته شده است. علمای اخلاق در بررسی آن از واژگان مترادفی همچون جدل، مراء و خصومت نیز استفاده می کنند. هرچند در علم منطق «جدل» یکی از اقسام صناعات خمس است و نظر به بعد اصطلاحی واژه دارد، اما از دیدگاه علمای دین بیشتر نمودی اخلاقی- اعتقادی دارد. اصولاً اموری همچون جدال و مراء زمانی وقوع می یابند که طرفین بر سر موضوعی به ستیزه لفظی پرداخته به گونه ای که هر طرف فقط قصد مغلوب نمودن طرف مقابل را دارد. آنچه که از آیات قرآن کریم و روایات می توان دریافت این است که جدال همان ستیزه لفظی است هنگامی که موضوع آن امور اعتقادی باشد و هنگامی که موضوع ستیزه عام بوده و جنبه اخلاقی یابد مراء نامیده می شود. در هر صورت بنظر می رسد در زبان فارسی بکارگیری واژه جدل یا جدال در اخلاق به جهت سهولت بیشتر این واژگان نسبت به واژه مراء می باشد. در این رساله سعی شده است پس از بررسی لغوی و اصطلاحی «جدال» به چیستی آن در حوزه اخلاق، انگیزه های صدور، انواع، آثار و درمان این رذیله اخلاقی از منظر آیات و روایات اسلامی پرداخته شود. در بررسی ترجمه آیات اخلاقی اناجیل، صراحتا به مساله جدال و یا واژه و اصطلاحی مترادف با آن اشاره نشده است، اما در آنها موعظه هایی اخلاقی ایراد شده که مهرورزی و هم نوع دوستی را جانمایه اصلی کلام می کند؛ یقینا ممانعت از جدال اخلاقی و یا مراء می توانند مصادیقی از آنها و یا مقدمه ای برای اکتساب مصادیق اخلاقی دیگر باشند.

بررسی مبانی نظریه تشبیه در عین تنزیه نزد محی الدین ابن عربی و مقایسه آن با نظریه تمثیل توماس آکویناس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  علی عسکری نسب   سید علی علم الهدی

در این رساله ابتدا تئوری های رایج در حوزه زبان دین مورد بررسی قرار می گیرند. گزاره های الهیاتی در تقسیم بندی کلی به معنا داری یا بی معنایی و معرفت بخشی یا غیر معرفت بخش بودن منقسم می شوند. آنچه در بین فلاسفه معاصر در حوزه زبان دین بیشتر مورد توجه قرار دارد، معرفت بخشی یا غیر معرفت بخش بودن گزاره های الهیاتی است نه معنا داری یا بی معنایی آنها. دومین مطلبی که مورد بررسی قرار گرفته، تئوری تمثیلی توماس آکویناس است. این نظریه با رد کردن مشترک معنوی یا مشترک لفظی بودن زبان دین راه میانه خوبی را فراهم کرده تا ما را از سقوط در ورطه تنزیه یا تشبیه صرف رهاسازد. اما دارای اشکالاتی است که بیان می گردد. مبحث سوم اختصاص به دیدگاه تنزیهی-تشبیهی ابن عربی دارد. وی معتقد است که ما هرگز قادر به درک ذات خدا نیستیم. اما از طریق صفات خدا می توانیم به شناخت خدا نایل شویم. ابن عربی تنزیه محض را عین تشبیه می داند و می گوید تنزیه گر یا تشبیه کننده محض، معرفت ناکاملی از خدا دارند. او با استفاده از آیه مبارکه «لیس کمثله شئ و هو السمیع البصیر»، بنیان تئوری تنزیه در عین تشبیه خود را پایه ریزی می کند. در پایان این دو نظریه با هم مقایسه و نقاط مشترک و اختلاف این دو بیان می گردد

: تحلیل شرایط اعتبار شهودات فراطبیعی از دیدگاه ابن عربی و علاءالدوله سمنانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  مهدی افتخار   سید علی علم الهدی

تجربیات درونی وشهودهای شخصی از لحاظ مرتبه وجودی ویقین آوری ضعیفتر از تجربیات بیرونی نیست؛لذا نباید اهمیت و واقع نمایی حواس باطنی وتجربیات درونی را کمتر از تجربیات بیرونی دانست. با توجه به نظرات محی ابن عربی وعلاءالدوله سمنانی جهان در حالی که دارای طبقات است اما وحدت بر آن حاکم است . لایه های وجود انسان با لایه های هستی همسنخ وهمطرازند . روح انسان مجرد است ولذا محدودیت زمانی ومکانی برای اتصال با معلوم ندارد .تنها انصراف از جسم ودنیای مادی وتوجه به ملکوت لازم است تا ماورای ماده ومادیات ادراک شود. اتصال با عالم غیب عبارت دیگری از این توجه است.اصل سلوک عرفانی نیز همین توجه به قدس عالم است . روشهای سلوکی مثل تزکیه نفس ،عزلت ، نفی خواطر وذکر همه هموار کننده مسیر این توجه است. اعتدال جسمی ،ذهنی وروحی، تزکیه نفس،صیقلی کردن دل، مطابقت با صور عقلیه در لوح محفوظ، از علل وجودی شهودات عرفانی صحیح است.شیخ و مراد خروج روح از بدن وفنا از جهتی ثبوتا واز جهت دیگر اثباتاً ملاک اعتبار اینگونه شهودات است. بداهت(یقین آوری)، عقل ، مطابقت با متون دینی، مطابقت با احکام دینی، اجماع اهل عرفان ،آزمایش و تجربه، اثباتاً مشخص کننده ادراکات صحیح از غیر صحیح می باشد.

عنوان پایان نامه:رابطه دین و اخلاق از دیدگاه آگوستین و غزالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  الهام عسگریان   سید علی علم الهدی

هدف رساله حاضر آن است تا نشان دهد در بررسی تطبیقی رابطه دین و اخلاق میان فلسفه ی مسیحی آگوستین و فلسفه ی اسلامی غزالی، با توجه به نقطه تمایز اصلی آنها، آگوستین به عنوان فیلسوفی نو افلاطونی در ملاک تعیین ارزش اخلاقی فعل اختیاری انسان می پندارد که عقل آن را در وصول به سعادت نهایی انسان تشخیص می دهد و از طرفی تحت تاثیر آموزه های مسیحی، باور به گناه فطری و اندیشه ی نجات را اقتباس می کند که خود دلیلی بر اراده انسان است ولی به مسیحیت وفادار مانده و ملاک حسن و قبح را اطاعت از فرامین الاهی دانسته و قائل به حسن و قبح شرعی است و غزالی نیز به عنوان اندیشمندی اشعری مسلک، ملاک حسن و قبح فعل اختیاری انسان را مطابقت آن با فرامین الهی می شمارد و قائل به حسن و قبح شرعی است و از آنجا که جبر گرایی فاتالیستی و باور به خداوند به عنوان حقیقت محض مهمترین مبانی وجود شناختی تفکر اخلاقی این دو اندیشمند است، می توان در مورد آنها به نتیجه یکسان رسید و هر دو فیلسوف را از زمره ی قائلین حسن و قبح شرعی به شمار آورد.

عنوان پایان نامه:بررسی تطبیقی رابطه دین واخلاق در نظر هیر و غزالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  سمیه نعیمی کوزه کنان   سید علی علم الهدی

بررسی تطبیقی مبانی فلسفی دیدگاه هیر وغزالی آنچه در این رساله به صورت مختصر به آن پرداخته شده است بررسی آرای فیلسوف مسلمان غزالی و فیلسوف توصیه گرا ریچارد مروین هیر است. در فصل اول برای روشن شدن مکتب توصیه گرایی،به دسته بندی کاملی از مکاتب اخلاقی می پردازیم که احساس گرایی نزدیک ترین مکتب به توصیه گرایی به شمار می آید،به همین دلیل در کنار توصیه گرایی به مبحث احساس گرایی نیز می پردازیم. مکتب توصیه گرایی گزاره های اخلاقی را از دایره صدق وکذب خارج می کندو ازنوع انشائی می دانند. هدف گزاره های اخلاقی در این مکتب توصیه و هدایت کردار است وعینیت احکام اخلاقی را بوسیله قاعده تعمیم پذیری اثبات می کند. واما غزالی به پیروی ازاشاعره معتقد به نظریه فرمان الهی است.درست ،خوب وباید را تنها منوط به امر الهی است.بدون امر ودستور خداوند هیچ امری متصف به درستی ونادرستی قرار نمی گیرد. در فصول پایانی برای تطبیق آرای دو فیلسوف ابتدا به نقاط مشترک هردو مکتب می پردازیم،همچون نسبیت که حاصل نظریات هر دو متفکر است،نفی علیت و عدم پذیرش عقل در معرفت بشری به عنوان یگانه راهنمای بشر. اما از جمله تفاوتهایی که می توان در تفکرات دو فیلسوف به آن پرداخت نقش دین در هر دو مکتب است.دین در غزالی محور اصلی تفکرات وی می باشد ،تا جایی که بدون دین جایی برای صدق و کذب گزاره های اخلاقی نمی ماند.اما در هیر امری به نام دین معنا دارد.هیر در تفکراتش به دین توجهی نداشته است،حتی صدق وکذب گزاره های اخلاقی را در رفتار فرد است که توجیه میکند.

ولایت و امامت از دیدگاه ملاصدرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مطهری - دانشکده الهیات و معارف اسلامی شهید مطهری 1392
  نسیبه پورمحمدی   محمد کاظم فرقانی

ولایت به معنای قرب، حقیقتی است که هم بر خدا و هم بر انسان کامل، اطلاق می شود. ملاصدرا با کمک مبانی وجود شناختی، اثبات می کند که ولی علت وجود عالم در قوس نزول و واسطه ی فیض از جانب خدای متعال می باشد؛ وی هم چنین بر اساس مبانی انسان شناختی، ولی را علت غایی، مقصود آفرینش و مایه ی دوام و بقای موجودات معرفی می نماید. هر انسانی در طی قوس صعود، نوع منحصر به فردی می گردد که متناسب با آن نوع، در مرتبه ای از مراتب ولایت قرار می گیرد؛ ولی با به کمال رساندن قوه ی نظری و عملی خویش، صاحب مقام کن، قادر به تصرف در کائنات و فانی در ذات الهی می شود. امامت بالاترین مرتبه از مراتب ولایت و آخرین مقامی است که انسان کامل به آن نائل می گردد. ملاصدرا ولایت را به عامه و خاصه و نیز تکوینی وتشریعی تقسیم می کند. ولایت خاصه خود به دو نوع عطایی و کسبی تقسیم شده که صاحب ولایت خاصه و عطایی به فناء ذاتی، صفتی و فعلی در خداوند رسیده و مقامش کامل تر و بالاتر از صاحب ولایت کسبی است. به نظر ملاصدرا نبوت از مراتب ولایت و دارای ظاهر و باطن است ، ولایت باطن نبوت بوده و شریعت ظاهر آن می باشد. مقام نبوت عطائی و مقام ولایت اکتسابی است. نبوت و رسالت منقطع هستند اما ولایت و امامت همیشه باقی است.ملاصدرا برای اولیاء خدا، خصلت های علمی و عملی و نیز شرایط اولیه و ثانویه ای را بر می شمرد. او معتقد است مقام ولایت در سفر سوم اسفار اربعه حاصل می شود که همان مرتبه ی ایاک نعبد است. وی با استناد به قاعده ی امکان اشرف، وجود حجت الهی را اثبات کرده و تبیین می کند که نبی و امام، نوع عالی و اشرف از سایر انواع می باشند. تمامی دانسته های انسان های عالم، نزد انسان کامل یا ولی الله، موجود می باشد و او به همه ی آنها علم دارد و حتی از این مرتبه هم بالاتر و آن اینکه ولی، واسطه ی فیض الهی است؛از نظر ملاصدرا تنها مسیر معرفتی، کلام معصوم(ع) است و جز از طریق تبعیت از حضرت ختمی مرتبت(ص) و ائمه معصومین(ع) نمی توان به حقایق اشیاء و معارف حقیقی دست پیدا کرد.

مسأله شناختاری بودن زبان دین از منظر علامه طباطبایی (ره) و سنت توماس آکوئیناس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  مریم شریف پور   محمد محمدرضایی

مسأله زبان دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین جهت تحلیل و معنایابی گزاره های کلامی است که محمول آن صفات و اسماء الهی مشترک با انسان می باشد. رویکردهای متفاوت و گاه متعارضی در دو بخش نظریات شناختاری (ناظر به واقع بودن) مانند رویکرد حکمای اسلامی، سنت توماس آکوئیناس و ... و نظریات غیر شناختاری بودن زبان دین مانند رویکرد پوزیتویست ها، کارکردگرایان و ... بروز یافتند. در این پژوهش با رویکردی تحلیلی، توصیفی و انتقادی و به روش کتابخانه ای، نظریه علامه طباطبایی (ره) و سنت توماس آکوئیناس بررسی شده که هر دو متفکر زبان دین را شناختاری، ناظر به واقع و قابل صدق و کذب دانسته اند. علامه طباطبایی (ره) با قائل بودن به زبان عرف، البته با اندکی تفاوت با آن (زبان عرف خاص) و مجموع اصول اشتراک معنوی و تأویل و نظریه غائیت و کارکردگرایی در معانی صفات الهی، معتقد به حقیقی، عینی و قابل صدق و کذب بودن زبان دین است که اینجا نظریه وی زبان «عرفی ترکیبی» نامید شد و سنت توماس آکوئیناس با بیان نظریه تمثیلی اسنادی و نهایتا تمثیل تناسب نیز قائل به همین رویکرد، البته با اندکی تفاوت در مبانی (زبان شناختی، وجودشناختی و معرفت شناختی) و لوازم است، اما نظریه علامه طباطبایی (ره) با توجه به مبانی و لوازم آن و همچنین سازگاری درونی و بیرونی آن در تحلیل اوصاف الهی متقن و مبرهن شناخته شد و نظریه سنت توماس آکوئیناس بدلیل عدم سازگاری درونی، عدم پاسخگویی به شبهات و تعطیلی عقل، در تحلیل معنای اوصاف الهی عقیم شمرده می شود.

جایگاه خیال در مکاشفات صوری (با تأکید بر مکتب ابن عربی، شیخ اشراق و ابن سینا)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده الهیات 1393
  محمد ابراهیم نتاج   علیرضا اژدر

چکیده بسیاری از بحث های کشفی، علمی و فلسفی را می توان با محوریت خیال تبیین کرد. کاربرد خیال در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان و فلسفه همواره مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است تا آنجا که می توان ادعا کرد که عرفان با خیال زنده است. اما در این نوشتار ما به این مسئله می پردازیم که از نظر ابن سینا، سهروردی و ابن عربی انواع خیال کدام اند؟ و چه ارتباطی میان این انواع وجود دارد؟ و اساسا از نگاه آنها خیال چه نقشی در مکاشفات عرفانی بویژه کشف صوری دارد؟ خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ابن سینا تنها به یک قسم از خیال که «قوه خیال» باشد اعتقاد دارد؛ اما از نگاه ابن عربی و سهروردی خیال دارای دو قسم متصل و منفصل است و میان آن دو رابطه علی و معلولی است. مثال منفصل واسطه میان عالم عقل و حس است و خیال متصل ابزاری برای خیال منفصل به شمار می آید و این قوه خیال است که می تواند نفس عارف را در مکاشفه و ادراک صور خیالی کمک برساند. سهروردی خیال متصل را مانند ابن سینا مادی ولی همانند ابن عربی صور خیالی و عالم خیال را مجرد می داند، لذا از نظر وی سنخیت میان این دو نوع از خیال بی معناست، اما چون در مکاشفات صوری مدرِک اصلی را قوه خیال نمی داند و وظیفه ادراک را بر عهده انوار اسفهبدیه می گذارد، پس عدم سنخیت قوه خیال و صور خیالی از یک سو و همسنخ نبودن قوه خیال و عالم خیال مطلق، اشکالی بر تحقق مکاشفات صوری وارد نمی سازد. ابن سینا عالم خیال را نمی پذیرد، بنابراین مکاشفه صوری را تنها از طریق ارتباط قوه خیال با عقل فعال تبیین می کند. ابن عربی نیز بر اساس چینش عالم هستی و اعتقاد به حضرات خمس بین قوه خیال مجرد و عالم خیال مجرد رابطه بر قرار کرده و مشاهدات مثالی عارفان را توجیه منطقی می کند. بر اساس دیدگاه این سه اندیشمند زمانی که عارف پا به عرصه سلوک عملی می گذارد تا به حقیقت راه یابد، در این سیر انواع مکاشفات مانند مکاشفه معنوی و مکاشفه صوری برایش حاصل می گردد. یکی از آن انواع، کشف صوری یا کشف مخیّل است. سالک در این حالت، صُوَری را در خواب و بیداری مشاهده می کند که دارای ویژگی های منحصر به فرد و از جنس خیال و مثال اند. این حقایق صُوری مادی نیستند، ولی دارای اعراض جسمانی می باشند؛ یعنی در ذات، مجرد ولی در اعراض جسمانی اند و این خصوصیت به عارف کمک می کند تا معارف کلی و عقلی را از عالم عقول دریافت کند. بنابراین هم ابن سینا و هم شیخ اشراق و ابن عربی به انواع مکاشفات اعتقاد دارند و نوع خاصی از مکاشفه یعنی کشف خیالی را با خیال در ارتباط می دانند. کاربرد خیال نزد ابن سینا و ابن عربی در مکاشفات پررنگ تر از نقش خیال در نزد سهروردی است، زیرا سهروردی علی رغم شیخ الرئیس و ابن عربی، خیال را مدرِک مکشوفات خیالی نمی داند، اما هر سه آن بزرگواران بر آنند که حقایق خیالی را می توان با حس مشترک و حواس ظاهری مادی مشاهده کرد، بدین ترتیب در سیر افاضه این حقایق بر حس مشترک اختلاف نظر دارند. ابن سینا افاضه کننده را عقل و ابن عربی آن را قوه خیال و سهروردی آن را نور مدبره یا اسفهبدی می داند.

مقایسه نظریه وظیفه گرایی مرکب فرانکنا با نظریه اخلاقی علامه جعفری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1393
  محمد امیر سیاوش حقیقی   سید علی علم الهدی

نظریه های فلسفه اخلاق غالبا دو طیف وظیفه گرایی و غایت انگاری را دنبال می کنند. یک گروه به دنبال نتایج اخلاقی اخلاق هستند و گروه دیگر به دنبال نتایج غیر اخلاقی برای تعیین معیار تشخیص خوب و یا بد افعال انسان. در این میان هر دو گروه طرفداران و منتقدینی دارند که به دنبال اثبات حقانیت خود و یا افشای کاستی های نظریه های رقیب ،تلاش هایی نموده اند.کانت، جرمی بنتام و راس از بنیان گزاران این نوع تبیین هستند. در این میان ویلیام کی فرانکنا ی معاصر به تدوین نظریه وظیفه گرایی مرکب همت گمارد. نظریه وظیفه گرایی مرکب با در نظر گرفتن دو اصل عدالت و سود و با نظر به الزامات هر دو طیف نظریات وظیفه گرایی و سود گرایی کاستی های یکی را با مدد دیگری ترمیم می کند. در بین معاصرین ، علامه محمد تقی جعفری بر این باور بود که بدون در نظر گرفتن بعد موحد و معاد اندیش انسان ، هر کدام از این دو نظریه نمی توانند مسیر سعادت و کمال را برای ابنا بشر ترسیم نمایند. لذا با طرح نظریه اخلاق کمالی ، مسیر هر دو نظریه را به سمت تعالی تغییر داده و اندیشه ایی نو در این عرصه ، با رویکرد دینی رقم خورده است.این تحقیق در صدد مقایسه و بررسی دو نظریه وظیفه گرایی مرکب فرانکنا و اخلاق کمالی مرحوم علامه جعفری با رویکرد اخلاق هنجاری و نگاه نقدانه ی این دو اندیشمند به نگاه وظیفه گرایی و سود گرایی صرف است.