نام پژوهشگر: داوود مهدوی‌زادگان

منطق تحول در فقه سیاسی شیعه مطالع? موردی:دوران معاصر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1389
  سیدکاظم سیدباقری   داوود مهدوی زادگان

بحث از تحول فقه سیاسی شیعه اهمیتی ویژه دارد، این امر از آن جاست که این دانش در سد? اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پرسشها و چالشهای گوناگونی روبرو بوده است، جستجوی چگونگی دگرگونی این دانش و ساز و کارهای آن، می تواند ساحتهایی از این بحث را روشن سازد. لذا پی جویی و کشف منطق و سازوکارهای تحول در فقه سیاسی شیعه و مطالع? موردی آنها در سنجش و ارزیابی با دور? معاصر،تبیین ظرفیتهای درونی فقه سیاسی شیعه برای تحول، بیان عوامل، زمینه ها و ساحتهای فکری- اجتماعی بیرونی تحول و تبیین چگونگی تحول این دانش به هنگام برآمدن پرسش گری های جدید و در نهایت، پرداختن به ساحتهای بایسته در عرص? نظریه پردازی از اهداف این نوشته می-باشد. در این نوشته، منظور از «منطق»، سامانه و روشی است که برداشتها و استنباطهای فقیه را نه به شکل ریاضی وار و قطعی، بلکه تا حد و اندازه ای که تکاپو دارد و اجتهاد می کند، از خطا دور می سازد. پس با این منطق، نوعی سنجیدگی روشی، فهم سامانمند و تکاپوی اجتهادی منظور است که برداشتهای فقیه را دارای حجیّت می سازد و می تواند مبنای عمل قرار گیرد. سئوال اصلی آن خواهد بود که منطق تحول فقه سیاسی شیعه در دور? معاصر چیست؟ و سئوالات فرعی که به نحوی سامان دهند? فصول نوشته است، عبارتند از: 1. ویژگی های روشی اجتهاد برای توانمندی درونی یا هماهنگ سازی فقه سیاسی با زمان و مکان چیست؟ 2. معیارهای ثابت در فقه سیاسی شیعه چیست؟ 3. زمینه ها و ساحتهای فکری- اجتماعی تحول در فقه سیاسی شیعه چیست؟ 4. ساز و کارها و ظرفیتهای درونی تحول در فقه سیاسی شیعه چیست؟ 5. با توجه به ساز و کارهای تحول در فقه سیاسی شیعه،تحول و ثبات فقه سیاسی شیعه در دور? معاصر را چگونه می توان ارزیابی کرد؟ 6. ساحتهای بایست? فقه سیاسی برای باروری هر چه بیشتر آن دانش،چیست؟ فرضیه پژوهش: منطق تحول فقه سیاسی شیعه این گونه می باشد که: با توجه به پویایی دین و منابع استنباط آن و تعامل میان منابع، مبانی و حوزه های گوناگون دین، دارای روشی پویا به نام اجتهاد است که با حجیت عقل در آن و مبادی دیگر مانندپذیرش مقتضیات زمان و مکان،مصلحت، تحولات موضوعی،قلمرو آزاد فقهی و دگرگونی در علم اصول،می توان از آنها برای پویایی و تعامل با زمینه های فکری و اجتماعی، بهره جست؛ این امر در فقه سیاسی شیعه دور? معاصر، مشهود است. برای بررسی این بحث و پی جویی منطق تحول فقه سیاسی شیعه، از روش توصیفی- تحلیلی بهره بردیم؛ ضمن آن که در تحلیل روش بر نقش اجتهاد نیز تاکید شده است، مبنی بر آن که هر گونه تحول اصیل در درون روش اجتهاد انجام می-شود. اجتهاد، روشی سنجیده در فقه سیاسی شیعه است که برای ایجاد تحول و پویایی دارای نقش است و ضمن تعامل با پیرامون، بیشترین? تحولات را درون خود، هضم می کند؛ این درونْ زایی تحول، فقه سیاسی شیعه را از اصالت خود، دور نمی سازد. فقه سیاسی شیعه پس از مشروطه، در کشاکش با نظریه های رقیب، توانسته است به پویایی خود، ادامه دهد.