نام پژوهشگر: قدمعلی یزدانی کچویی

بررسی واکنشهای جذب و واجذبی آفت کش لیندین در رسوبات رودخانه کارون در ایستگاه های آب سنجی جنوب اهواز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1389
  حسن کلاچیان   قدمعلی یزدانی کچویی

لیندین یک حشره کش آلی کلره با پایداری بالا و نیمه عمر طولانی می باشد که به صورت گسترده در محیط زیست توزیع شده است. مصرف اکثر حشره کش های کلره به دلیل پایداری بالا و خطراتی که از جانب آنها متوجه محیط زیست، حیات وحش و انسان می شود، ممنوع شده است. انتقال و سر نوشت آلاینده های آلی آبگریز در محیط آبی وابسته به ترکیبی از پدیده های تاثیرگذار بر آنها می باشد. یک پروسه ی مهم جذب و واجذبی است بنابراین یک درک بنیادی از مکانیسم های جذب و واجذبی برای پیش بینی حضور آنها در محیط زیست درنتیجه ی آزادسازی آلاینده-های آلی آبگریز و بکارگیری استراتژی های پالایشی موثر، حیاتی است. در این تحقیق پتانسیل جذب و واجذبی آفت کش لیندین در 8 سطح غلظتی (1/.، 5/.، 1، 5، 10، 25، 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم) بر روی رسوبات سه ایستگاه آبسنجی پل پنجم اهواز، دارخوین و پل قدیم خرمشهر در دو فصل کم آبی و پرآبی بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان جذب لیندین در غلظت های پایین نسبت به غلظت های بالاتر بیشتر است اما مقدار واجذبی در غلظت بالا بیشتر از غلظت های پایین است. همچنین فصول اثر معنی داری بر واکنش های جذب و واجذبی ندارد. ایستگاه پل پنجم اهواز به دلیل بافت شنی دارای کمترین مقدار جذب و بیشترین مقدار واجذبی می باشد. در این پژوهش ارتباط معنی داری بین درصد رس و درصد مواد آلی رسوبات با مقدار جذب و واجذبی لیندین یافت شد. بدین ترتیب رسوبات با درصد رس و مواد آلی بالا، جذب بالاتر و واجذبی پایین تری برای لیندین دارند. بنابراین رسوبات ایستگاه دارخوین با دارا بودن چنین خصوصیاتی قدرت پاکسازی بالاتری برای فاز آبی رودخانه کارون دارند.

بررسی اثر نوع ماده جاذب آب و امکان سنجی استفاده از نانو ذرات جاذب بر ظرفیت نگهداری آب خاک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1390
  عاطفه دشت بزرگ   ایرج کاظمی نژاد

بخش کشاورزی عمده ترین مصرف کننده منابع آب در کشور ما می باشد. برای افزایش بازده آبیاری و استفاده بهینه از منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک اقدامات مختلفی مانند استفاده از مالچ، کودهای آلی و ایجاد تغییر در خواص فیزیکی خاک با استفاده از اصلاح کننده های مختلف نظیر پرلیت، هیدروپلاس و نظایر آن صورت می گیرد. به منظور مقایسه تأثیر دو نوع ماده جاذب آب طبیعی و مصنوعی بر ظرفیت نگهداشت آب خاک، آزمایشی به صورت فاکتوریل سه عاملی در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار ماده جاذب آب ( شاهد (بدون اعمال ماده جاذب آب)، کود پوسیده گاوی ( 15گرم در کیلوگرم خاک) و سوپر جاذب طراوت a200 در6 اندازه (25/0- 21/0، 5/0- 25/0، 1- 5/0، 2- 1، 4/3-2 و 75/4- 4/3 میلی متر هرکدام به میزان 2 گرم در کیلوگرم خاک) ) درسه تکرار در دو بافت شنی لومی و لومی رسی انجام شد. سپس مقدار آب خاک برای هر تیمار در مکش های 0، 1/0، 3/0، 5/0، 1، 3، 5 و 15 بار اندازه گیری و منحنی های رطوبتی هر خاک به طور جداگانه رسم گردید. نتایج نشان داد که بین دو بافت خاک، تیمارها و مکش های مختلف و همچنین اثر متقابل این عوامل با هم اختلاف معنی دار آماری در سطح 1 درصد وجود دارد. همچنین مشاهده شد که پلیمر سوپرجاذب 2- 1 میلی متری نسبت به سایر تیمارها باعث افزایش قابل توجهی در ظرفیت نگهداری آب خاک به خصوص در بافت سبک گردید.