نام پژوهشگر: نصرا... محبوبی صوفیانی

اثر جایگزینی روغن ماهی با روغن های کانولا و بَزرَک بر رشد و ترکیب اسیدهای چرب ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1389
  علی مسیحا   نصرا... محبوبی صوفیانی

در این مطالعه پتانسیل روغن های کانولا (canola oil) و بَزرَک (flaxseed oil) به عنوان منابع روغنی جیره برای بچه ماهیان انگشت قد قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) در طول 8 هفته بررسی شد. 210 عدد بچه ماهی 46/0±49/16 گرمی در قالب 7 تیمار با 3 تکرار برای هر تیمار در یک سیستم پرورش نیمه مدار بسته با میانگین دمای آب oc 13/61±1/27 پرورش داده شدند. تیمارهای غذایی یکسان از نظر ترکیب شیمیایی (پروتئین 30/66±0/47 درصد و چربی 29/0±09/16 درصد) ولی با منابع روغنی متفاوت، تیمار 1 (100درصد روغن ماهی)، تیمار 2 (100 درصد روغن کانولا)، تیمار 3 (100 درصد روغن بزرک)، تیمار 4 (ترکیب 1:1 از روغن های ماهی و کانولا)، تیمار 5 (ترکیب 1:1 از روغن های ماهی و بزرک)، تیمار 6 (ترکیب 1:1 از روغن های کانولا و بزرک) و تیمار 7 (ترکیب 1:1:1 از روغن های ماهی، کانولا و بزرک) برای تغذیه بچه ماهیان استفاده شد. در پایان دوره ی آزمایش برای انجام آنالیزهای ترکیب گوشت و تعیین پروفیل اسیدهای چرب از هر تکرار 2 عدد ماهی کشته شد. نتایج حاصل تفاوت آماری معنی داری را در میزان رطوبت و خاکستر گوشت بچه ماهیان در بین هیچ یک از تیمارها نشان نداد. بیشترین میزان پروتئین و چربی گوشت بچه ماهیان مربوط به تیمار 4 بود که این تیمار از نظر پروتئین با تیمارهای 5 و 7 و در مورد چربی با تیمارهای 2، 5، 6 و 7 اختلاف آماری معنی دار نشان داد (p<0/05). هم چنین تفاوت آماری معنی داری از نظر وزن نهایی، نرخ رشد ویژه، درصد افزایش وزن، ضریب تبدیل غذا، بقا و شاخص کبدی در بین تیمارها مشاهده نشد. بیشترین میزان شاخص وضعیت مربوط به تیمار 1 بود که با تیمارهای 3، 5، 6 و 7 تفاوت آماری معنی داری را نشان داد (p<0/05). بیشترین وزن نسبی لاشه مربوط به تیمار 2 بود که تنها با تیمار 7 اختلاف آماری معنی داری را نشان داد (p<0/05). بیشترین میزان پروتئین تولید شده و راندمان پروتئین مربوط به تیمار 3 بود که با تیمارهای 1، 2، 4، 5 و 7 تفاوت آماری معنی داری را داشت (p<0/05). نتایج پروفیل اسیدهای چرب نشان داد که محتوای اسیدهای چرب در گوشت تحت تاثیر محتوای اسیدهای چرب جیره است. بیشترین میزان hufa در گوشت ماهیان تغذیه شده با 100 درصد روغن ماهی مشاهده شد که با سایر تیمارها تفاوت آماری معنی داری را داشت (p<0/05)؛ همچنین مشاهده شد که جایگزینی کامل روغن ماهی با روغن بزرک و جایگزینی 50 درصد روغن ماهی با روغن کانولا، می تواند مقدار اسیدهای چرب hufaی توصیه شده برای مصارف روزانه را در اختیار مصرف کننده قرار دهد. نسبت های pufa/sfa و اسیدهای چرب n6/n3 در تمام تیمارها به ترتیب از 45/0 بیشتر و از 4 کمتر بود. به طورکلی، نتایج مطالعه ی حاضر پیشنهاد می کند که ماهی قزل آلای رنگین کمان می تواند با جیره ای که روغن ماهی در آن با روغن های کانولا و بزرک جایگزین شده است پرورش داده شود بدون اینکه اثر چندانی بر ابعاد مختلف عملکرد آن داشته باشد.

بررسی برخی فاکتورهای ایمنوفیزیولوژیک و مقاومت به استرس در ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) تغذیه شده با روغن ماهی و روغن های گیاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1389
  محمدرصا کریمی سنگچینی   نصرا... محبوبی صوفیانی

جایگزینی روغن ماهی با منابع مختلف لیپیدهای گیاهی یا حیوانی در غذای ماهیان پرورشی به یک ضرورت تبدیل شده است زیرا تولید جهانی روغن ماهی با محدودیت روبروست. جهت جایگزینی روغن ماهی با سایر منابع روغنی تعادل مناسب اسیدهای چرب ضروری برای تأمین رشد بهینه و ایجاد مقاومت در برابر عوامل بیماری زا و استرس های محیطی ضروری است. بدین منظور در مطالعه حاضر روغن های گیاهی کانولا (canola oil) و بزرک (flaxseed oil) به عنوان منابع چربی جایگزین روغن ماهی در جیره ی غذایی بچه ماهیان انگشت قد قزل آلای رنگین کمان oncorhynchus mykiss در نظر گرفته شد و اثرات آن بر فاکتورهای خونشناسی، پارامترهای بیوشیمیایی خون، فعالیت لیزوزیمی سرم و فاکتورهای مقاومت به استرس در طول 8 هفته مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش تعداد210 قطعه بچه ماهی قزل-آلا با میانگین وزنی 46/0±49/16 گرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار برای هر تیمار، پرورش داده شدند. تیمارهای غذایی از نظر محتوی پروتئین (47/0±66/30 درصد) و چربی (29/0±09/16 درصد) یکسان ولی با منابع روغنی متفاوت (شامل تیمار 1، 100% روغن ماهی؛ تیمار 2، 100% روغن کانولا؛ تیمار 3، 100% روغن بزرک؛ تیمار 4، ترکیب 1:1 از روغن های ماهی و کانولا؛ تیمار 5، ترکیب 1:1 از روغن های ماهی و بزرک؛ تیمار 6، ترکیب 1:1 از روغن های کانولا و بزرک؛ تیمار 7، ترکیب 1:1:1 از روغن های ماهی، کانولا و بزرک) تهیه شد. در طول دوره ی پرورش، غذادهی به طور ثابت و به میزان 3% وزن توده ی زنده در هر تانک انجام شد. در این آزمایش از یک سیستم نیمه مدار بسته با تعویض آب 10 درصد در روز استفاده گردید. نتایج حاصل در پایان آزمایش نشان داد که مقادیر هماتوکریت، هموگلوبین و تعداد کل گلبول های سفید خون تحت تأثیر منابع مختلف چربی جیره های غذایی قرار نداشته است (05/0p>)، اما تعداد لنفوسیت ها و نوتروفیل ها بطور معنی داری تحت تأثیر منابع مختلف چربی جیره ها قرار داشت (05/0p<). به طوری که بیشترین تعداد نوتروفیل و کمترین تعداد لنفوسیت به ترتیب مربوط به تیمارهای دو و سه بود. میزان فعالیت آنزیم ast در بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری را نشان نداد اما میزان alt در تیمار چهار اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان داد (05/0p<). لیپوپروتئین های سرم شامل hdl و ldl در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری نداشتند. مقادیر پروتئین کل، آلبومین و گلوبولین سرم در تیمار چهار بطور معنی داری از سایر تیمارها پایین تر بود (05/0p<). میزان کلسترول، تری گلیسیرید، گلوکز و کورتیزول در تیمارهای مورد آزمایش اختلاف معنی داری را نشان ندادند. میزان فعالیت لیزوزیم سرم نیز در بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری نداشت. اگرچه پارامترهای ارزیابی اثر استرس شامل کورتیزول، گلوکز و هماتوکریت در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی-داری را نشان نداد اما مقادیر اندازه گیری شده ی هر کدام از آنها در فواصل زمانی مختلف نشان دهنده تفاوت معنی دار بین آنها بود (05/0p<) به طوری که بیشترین مقدار آنها در ساعت اول اندازه گیری شد. به طور کلی می توان گفت که استفاده از روغن های کانولا و بزرک به اشکال و سطوح مورد استفاده در این تحقیق، تاثیر منفی بر سلامت و عملکرد سیستم ایمنی و مقاومت به استرس در ماهیان مورد آزمایش نداشته و می توانند به عنوان منابع لیپیدی مناسب برای جایگزینی با روغن ماهی در جیره قزل آلای رنگین کمان مورد استفاده قرار گیرند.