نام پژوهشگر: جواد معین الدین

انشعاب لابی آمریکایی جی استریت از آیپک و تاثیر آن بر سیاستهای خاورمیانه ای ایالات متحده آمریکا
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1389
  محمد شاهدی   جواد معین الدین

جامعه آمریکا جامعه عضو شوندگان است. آمریکاییان در تمام سنین در تمام شرایط و در تمام خلق و خوی ها دائما اجتماعاتی را تشکیل می دهند. آمریکاییان این انجمن ها را تشکیل می دهند تا سرگرمی ایجاد کنند و آموزش را ارتقاء بخشند ، در آمریکا هیچ محدودیتی برای انجمن سازی برای مقاصد سیاسی وجود ندارد. عضویت در انجمن ها در آمریکا نسبت به دیگر نقاط جهان بسیار بیشتر است. در آمریکا گسترش دائمی سازمان های داوطلبانه وجود دارد. مطبوعات امریکا از نظر تاریخی همواره بر فساد لابی ها و تاثیر بی سرو صدای این گروه ها بر سیاستمداران و عکس العمل کنگره به عنوان یک نهاد در انجام تحقیقات پی در پی درباره فساد و فعالیت های غیر قانونی لابی ها بوده است. لابی ها به شکلی که ما امروزه می شناسیم تا دهه 1820 وجود نداشت و فعالیت گسترده گروه ها در واشنگتن تا پایان قرن هجدهم ظاهر نگردیده بود. تا اینکه در سال 1995 قانون جدیدی بنام ( قانون شفاف سازی فعالیت های لابی ) در کنگره به تصویب رسید ، این قانون که به قانون لابیسم مشهور گشت به طور کلی فعالیت لابی را تغیر داد. البته در سال 1998 نیز مجددا مورد بازبینی قرار گرفت و اصلاحیه ای بدان افزوده گردید که قانون متمم تکنیکی شفاف سازی فعالیت های لابی نامیده شد. اکنون این قانون به عنوان مبنای فعالیت های لابی در آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد و در یک تعریف از گروههای همسود یا گروه های ذی نفوذ با عنوان لابی هم یاد می شود ، لابی به گروه هایی گفته می شود که برای تحقق اهداف و منافع خود بدنبال بهره گیری از ساختار و ظرفیت های حقوقی و سیاسی کشور خود هستند و همچنین بدنبال تاثیر گذاری بر روند جهت گیری های سیاسی ، داخلی یا خارجی کشور متبوع خویش هستند. به طور کلی می توان گفت : فرد لابی گر(لابیست) باید نزد دفتر مجلس نمایندگان و دبیرخانه سنا ظرف 48 روز از زمان استخدام یا قرارداد ثبت نام کند و همچنین لابیست ها باید سالی 2 بار فعالیت های لابی خود را در مورد موضوعات ویژه ، شماره های لوایح ، هزینه های تقریبی فعالیت ها و فهرستی از سازمانهای دولتی مورد مراجعه خود ، ارائه کند. در واقع قانون سال 1995 موجب گردید تعداد لابی های ثبت شده تا ده برابر افزایش نماید. در این فضا سازمان های سیاسی جامعه یهودیان کارویژه لابی را بر عهده دارند. این سازمانها بسیار فعال هستند و توانستند به یکی از بزرگترین لابی های قومی - نژادی در ایالات متحده آمریکا تبدیل گردند. با ایجاد ارتباط با قانون گذاران ، مجریان و بخش های قضایی امریکا شرایط را برای تحقق اهداف یهودیان فراهم می سازند. سازمان های سیاسی یهودیان از اقتدار لازم برای پیشبرد اهداف خود در درون آمریکا برخوردارند. سازمان سیاسی یهودیان آمریکا با هوشمندی کامل از فضا سازی و فرایند سازی سازمان های اجتماعی بهره برده و نتایج مطلوب خود را در فضای سیاسی کسب می کنند. در واقع هماهنگی کاملی میان سازمان های اجتماعی و سیاسی وجود دارد. از میان سازمان های سیاسی یهودیان آمریکایی می توان به آیپک به عنوان بزرگترین لابی یهود و یک سازمان هماهنگ کننده که در کمیته اجرایی آن روسای 40 سازمان یهودی با 5/4 میلیون عضو حضور دارند . همچنین این سازمان ، شبکه ای از 75 سازمان یهودی برای فعال کردن جامعه یهودیان به وجود آورده است اشاره کرد و همچنین لابی صلح طلب جی.استریت(خیابان یهودی) که به مانند دیگر لابی ها بر مبنای مقابله با ایوانجلیست ها و نومحافظه کاران راه اندازی شده است و به زعم بنیانگذاران آن ، هدفش کاهش اقدامات تفرقه افکنانه لابی های تندرویی چون ایپک است تا رویای دیرینه تشکیل دولت مستقل فلسطینی(دو دولت فلسطینی – اسراییلی ) ، فرجامی خوش یابد ، از مواردی است که لابی های دیروز و امروزی را در تقابل با هم قرار داده است. در حالی که حدود 5/2 درصد جامعه امریکا یهودی هستند ولی توانسته اند به یک لابی نژادی قوی در امریکا درآیند. همچنین با تقویت منافع اسراییل در نظام سیاسی و افکار عمومی آمریکا توسط لابی های یهودی از سه طریق پول،فشار سیاسی و برچسب ضد سامی گری دنبال می شود. آیپک از امکانات مالی و تبلیغاتی زیادی برخوردار است وخیلی ازکاندیداهای پست های سیاسی در آمریکا به دلیل نگرانی از کمک لابی های یهودی به رقیبان آنها و فراهم سازی زمینه پیروزی شان، از اسراییل انتقاد نمی کنند و همچنین در اختیار داشتن رسانه های گروهی و مراکز پژوهشی و تصمیم گیری توانسته لابی یهود را به یک لابی قدرتمند تبدیل سازد. بی تردید حفظ امنیت اسرائیل هرگز نمی توانسته تنها هدف روابط ویژه میان آمریکا و اسرائیل باشد؛ چرا که در غیر این صورت آمریکا می توانست به تلاش برای حفظ توازن نظامی و استراتژیک میان اسرائیل از یک سو و مجموعه کشورهای عربی از سوی دیگر بسنده کند. این در حالی است که دولت های مختلف در آمریکا از هر دو حزب ، همواره اتفاق نظر داشته اند که اسرائیل باید نسبت به کشورهای عربی از برتری کیفی در فناوری نظامی برخوردار باشد. در واقع ورای امنیت اسرائیل می بایست علت مهم تر حمایت های گسترده آمریکا از اسرائیل را در نقشی که اسرائیل همواره برای آمریکا در منطقه ایفا کرده، جستجو کرد. اسرائیل طی دهه های گذشته توانست با موفقیت مانع پیروزی نهضت های رادیکال و ناسیونالیست عرب در کشورهای لبنان، اردن، فلسطین و یمن شود و سوریه را که همواره متحد شوروی بود، مهار کند. نیروی هوایی اسرائیل از تفوق کامل در منطقه برخوردار بوده و جنگ های مکرر اعراب و اسرائیل عرصه مناسبی برای آزمودن سلاح های آمریکا به خصوص در تقابل با سلاح های روسی به شمار رفته است. خاتمه جنگ سرد موجب خاتمه اهمیت استراتژیک اسرائیل برای منافع آمریکا در خاورمیانه نشد؛ چرا که آمریکا همواره به همان اندازه نگران حرکات ناسیونالیستی در کشورهای عربی و در سال های اخیر بنیادگرایی اسلامی بوده است.