نام پژوهشگر: هاشم فردانش

بررسی و تحلیل محتوای برنامه درسی دوره تربیت معلم از لحاظ دانش روش کاری، پیشنهاد الگوی مطلوب تدریس و مقایسه آن با وضعیت موجود تدریس در مراکز تربیت معلم (مورد مرکز تربیت معلم زنجان).
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  مسعود مرادی   هاشم فردانش

چکیده: از عناصر مهم نظام تعلیم و تربیت در کنار سایر عوامل نظام آموزشی ، رویکردها ،الگوها و روش های تدریس است . تدریس فعالیتی است که در کانون و نقطه تلاقی همه عناصر آموزشی قرار دارد و مهمترین عملکرد معلم در کلاس درس می باشد که زمینه را برای یادگیری فراهم می سازد. تدریس فرایند تسهیل کننده یادگیری فراگیران است. از آنجا که با هر روشی نمی توان هر موضوعی را تدریس کرد،بنابراین برای تدریس موضوعات گوناگون روشهای تدریس مناسب نیاز است. ماهیت موضوعات به نوع دانشی که درباره آن بحث می کند بستگی دارد. از دیدگاه صاحبنظران دو نوع موضوع وجود دارد موضوعات از نوع روش کاری و موضوعات از نوع کار انتقالی.موضوعات روش کاری دو نوع هستند که عبارتند از دانش روش کاری شناسایی طرح و مراحل عمل. آموزش و تدریس آنها از هم متفاوت بوده و هر کدام به روش متفاوتی آموزش داده می شود. بر این اساس، شناخت نوع دانش از لحاظ دانش بیانی، دانش روش کاری مراحل عمل، دانش روش کاری شناسایی طرح و موضوعات از نوع کار انتقالی دارای اهمیت بسزایی بوده و طراحی الگوی تدریس مناسب برای دانش روش کاری ضرورت می یابد. بر این اساس پژوهش حاضر در صدد پاسخ به چهار سوال پژوهشی است :1) چه الگویی برای تدریس محتوای برنامه درسی در دروس تربیتی دوره های تربیت معلم با تاکید بر رویکرد دانش روش کاری پیشنهاد می شود؟ 2) محتوای برنامه درسی(مجموعه دروس تربیتی) دوره های تربیت معلم تا چه حدی بر اساس الگوی تدریس دانش روش کاری تدوین شده است؟3) شیوه های تدریس توصیه شده کتابهای راهنمای تدریس مراکز تربیت معلم(برنامه درسی قصد شده)تا چه حدی با مولفه های الگوی تدریس روش کاری انطباق دارد؟4) میزان انطباق برنامه درسی اجرا شده(از بعد اتخاذ رویکردهای تدریس توسط مدرسان مراکز تربیت معلم در سطح اجرا) با مولفه های الگوی مطلوب تدریس چقدر است؟ در رابطه با سوال پژوهشی اول اینکه، الگوی تدریس پیشنهادی این تحقیق مبتنی بر مطالعه و بررسی مبانی نظری دانش روش کاری بوده و الگوی تدریس پیشنهادی بر اساس معیارهای تعیین کننده یک الگوی تدریس از نظر «اوسر و بیرزویل(2001)»به منظور تبیین و تعیین مبانی روان شناختی و تعلیم و تربیتی آن تدوین شده است.هدف اصلی این الگو نشان دادن فرایند تدریس دانش روش کاری «شناسایی طرح ها » دانش روش کاری« مراحل عمل » و دانش روش کاری «کار انتقالی» است. یافته های سوال پژوهشی دوم نشان می دهد که از مجموعه دروس تربیتی، دروس روانشناسی تربیتی، روشها و فنون تدریس و ارزشیابی آموزشی به ترتیب دارای کمترین حجم محتوایی از نوع دانش روش کاری بوده و انطباق کمتری با مولفه های الگوی تدریس پیشنهادی دارند. و کتابهای روش تدریس ریاضیات و آموزش علوم بر عکس دروس مذکور بیشتر با رویکرد دانش روش کاری تالیف شده و بیشترین انطباق را با الگوی تدریس روش کاری دارند. بررسی های انجام گرفته در رابطه با سوال پژوهشی سوم نشان داد که هیچگونه رهنمود و توصیه ای برای نحوه تدریس محتوای آموزشی مراکز تربیت معلم وجود ندارد .بررسی دادهای سوال پژوهشی چهارم نشان می دهد که انطباق برنامه درسی اجرا شده (از بعد اتخاذ رویکردهای تدریس مدرسان مراکز تربیت معلم ) با مولفه های الگوی تدریس روش کاری پیشنهادی در حد کمتری قرار دارد.