نام پژوهشگر: داریوش رحمانیان

بررسی تشکیلات نظامی در دوره رضاشاه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - پژوهشکده تاریخ 1389
  مجتبی صادق ترکی   علیرضا علی صوفی

چکیده در اواخر دوران قاجار ،حضور قوای نظامی بیگانگان در کشور،موجب شد ایران در مرز سقوط و پراکندگی به سر ببرد. به این ترتیب ،نبود قوای یکپارچه ،ایلات و عشایر را با کمک کشورهای خارجی یاغی کرده بود. با ظهور فردی با نام رضاخان آلاشتی با کمک انگلیسی ها ،رفته رفته کاستی های ارتش بر طرف گردید و همین ارتش نوپا به عنوان پایگاهی شد تا بتواند سایر نیروهای کشور را تحت تابعیت خود قرار دهد و به عنوان شاه ایران بر اریک? سلطنت تکیه زند. رضاخان توانست قوای بیگانه را از کشور خارج نموده و نیروهای گوناگون کشور را در هم ادغام و یکدست نماید.سپس ارتش را با قوای سه گانه و تجهیزات نظامی پیشرفته و دانش روز دنیا مجهّز نمود . وی برای کمبود بودج? کشور در راستای اقدامات نظامی ،تمهیداتی اندیشید که نمون? آن در اختیار گرفتن مالیاتهای غیر مستقیم است.همچنین برای دستیابی به منابع مالی و خواسته هایش از هیچ کوشش وتجاوزی کوتاهی ننمود. با دستیابی رضاخان به مقام اولین فرد کشور ،وی موفق شد با کمک ارتش ، بیگانگان را از ایران اخراج نماید و از جهتی دیگر ایلات و عشایر یاغی را سرکوب کند.اما افراطی که در جهت ایجاد ارتش و سرکوبی عشایر به کار برد ، موجب نارضایتی و تنفّر و انزجار مردم از قوای نظامی گشت.همچنین در راستای رفع کمبودهای ارتش مجبور به استخدام مستشاران آلمانی شد.همین موضوع بهانه ای را به دست متفقین داد تا بی طرفی ایران را در جنگ جهانی دوّم نقض کنند و بی درنگ وارد خاک کشور شوند. بنابراین در این پژوهش سعی شده با تکیه بر اسناد و منابع موجود، ساختار تشکیلات نظامی و ارتش رضاخان و تحولات و دگرگونیهایی که در این خصوص صورت گرفته است ،بررسی و تبیین گردد

مسائل فرهنگی زنان در دوره رضا شاه پهلوی (فعالیت های فرهنگی صدیقه دولت آبادی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  شهلا برون   داریوش رحمانیان

نگاهی کلی و تاریخی به روند مشارکت زنان در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما را با این واقعیت رو به رو می کند که مسأله حضور زنان در این عرصه ها چندان سابقه ندارد و مربوط به تاریخ معاصر کشورمان می شود. زن به دلیل زن بودنش همواره مورد ظلم قرار گرفته است، این ظلم به شکل های گوناگون مانند : جلوگیری از حضور وی در اجتماع و عدم فعالیت اجتماعی، ازدواج اجباری، حجاب داشتن به گونه ای که چشم نامحرم او را نبیند، به گونه ای بخندد که نامحرم صدای او را نشنود و ... صورت گرفت. زنان در دوره های مختلف تاریخی هیچ گونه حرکتی برای احقاق حقوق خود انجام ندادند و همواره با هر شرایطی که بود کنار می آمدند و مطیع و فرمانبردار مردان بودند. اما در دوره ی قاجار می بینیم که یکباره شرایط تغییر می کند و زنان ضعیفه و مطیع به جنبش درآمده و کم کم خواستار حق و حقوق خود می شوند. زنانی ؛که در هر موقعیتی سکوت می کردند و اجازه صحبت کردن نداشتند به یکباره روزنامه منتشر کرده، انجمن ها وسازمان هایی را تشکیل دادند و حتی خواستار حق رأی برای خود شدند و .... جنبش های اجتماعی و فرهنگی زنان در ایران با مشکلات و سختی هایی روبرو بود و زنان آزادی خواه یا مردانی که از حقوق زنان دفاع می کردند برای رسیدن به هدف اصلی خود که همان آزادی و احقاق حقوق زنان بود رنجها و سختی های متعددی را متحمل شدند، تا اینکه بالاخره توانستند تا حدود زیادی به اهداف خود دست یابند. از جمله زنانی که برای این هدف کوشید و در راه آن هر سختی را تحمل کرد «صدیقه دولت آبادی» می باشد ، وی در این راه از هیچ کوششی دریغ ننمود و آثاری ارزنده از خویش بر جای نهاد. در این پژوهش سعی شده ، خدمات و فعالیت های خانم دولت آبادی و نقش وی در جنبش های زنان مورد توجه و بررسی قرار گیرد.

روزنامه نگاری محلی- ملی در ایران؛ مطالعه موردی ملک الشعرا بهار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی 1391
  وحید اقدسی تربتی   هادی خانیکی

روزنامه نگاری ایران را می بایست وام دار بزرگانی دانست، که در خصیصه و ویژ گی ها، متمایز از یکدیگرند که با مطالعه و انباشت چنین تجربه های ارزشمندی، می توان به تدوین نوعی از «روزنامه نگاری ایرانی» امید بست. یکی از این یگانه های دوران، محمدتقی بهار معروف به «ملک الشعرا» است که در بخش اعظمی از دوران حیات خود به انتشار روزنامه و روزنامه نگاری اهتمام ویژه ای نشان داد. در این تحقیق، ملک الشعرا، به عنوان کنش گری در نظرگرفته شده است که در سه ساحت ادبیات، سیاست و روزنامه نگاری، کنش های خود را سامان داده است. با اتکا به همین تنوع کنشی، و با اتخاذ رویکردی میان رشته ای، در این تحقیق سعی شده است تا اصلی ترین «مولفه ها و خصایص روزنامه نگاری بهار» تدوین گردد و تاثیر و تاثر ادبیات و سیاست بر روند روزنامه نگاری بهار مورد بررسی قرار گیرد.بر همین اساس، محقق سعی کرده است تا با استفاده از سه روش تاریخی، تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان به سئوال های اصلی و فرعی خود پاسخ گوید. بر همین اساس به مطالعه کنش گری ادبی، کنش گری سیاسی مطالعه و تاثیر و تاثر آنها بر کنش گری فرهنگی بهار (روزنامه نگاری) تحلیل شد. همچنین از طریق تحلیل محتوای سرمقاله های روزنامه های منتشر شده در سه دوره مشروطه، بعد از کودتای 1299 شمسی و بعد از خروج رضاخان ( شهریور 1320) ساخت قدرت بر روند روزنامه نگاری بهار مرود تحلیل قرار گرفت و گفتمان حاکم بر آنها از طریق تحلیل گفتمان مشخص گشت.بر اساس نتایج حاصل شده در دوران پراکندگی قدرت سیاسی، است که روزنامه نگاری محلی قدرت می گیرد و هر چه از ساخت قدرت یه سمت تمرکز میل کند، روزنامه ها و روزنامه نگاری را در پیرامون خود می خواهد و روزنامه نگاری محلی به حاشیه کشانده می شود. همچنین نتایج تحلیل محتوا نشان داد که بهار در دوره عدم تمرکز قدرت، روزنامه نگاری سیاسی را در پی می گیرد و به نقد ساختار قدرت، اعم از شاه و دربار، کابینه و وزرا، مجلس و نمایندگان و احزاب و شخصیت های سیاسی می پردازد اما در دوره تمرکز قدرت، به گونه ای از روزنامه نگاری ادبی-فرهنگی روی می آورد که در آن، نقد جامعه و مردم در کانون توجه بهار تعریف می شود. در عین حال، دو گفتمان «نوسازی سیاسی» و «ناسیونالیسم ایرانی»، گفتمان غالب در سرمقاله های بهار به شمار می روند.