نام پژوهشگر: سید هدایت الله نوری زمان آبادی

امکان سنجی و مکان یابی صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در شهرستان کازرون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1391
  نرگس سلیمانی   سید هدایت الله نوری زمان آبادی

چکیده امروزه صنایع تبدیلی و تکمیلی و به تبع آن فرآوری محصولات بخش مهمی از فرایند تولید در بخش کشاورزی را تشکیل می دهد. فرآوری از یک سو ارزش افزوده محصولات اولیه را ارتقاء می دهد و از سوی دیگر مازاد تولید را با استفاده از تکنولوژی مدرن به سود تبدیل می کند. گذشته از این ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی، با توجه به استفاده از امکانات و قابلیت های موجود در روستاها، نقش موثری در توسعه روستایی ایفا می کند. شهرستان کازرون به دلیل تنوع اقلیمی دارای قابلیت های فراوانی در تولید همزمان محصولات سردسیری و گرمسیری می باشد. یکی از محصولات عمده این شهرستان خرما است که با تولید سالانه 30 هزار تن حدود 26 درصد از تولید خرمای استان را به خود اختصاص داده است. اما به دلیل عدم دسترسی بموقع به بازار یا تأخیر در حمل ونقل و نبود صنایع تبدیلی و تکمیلی در جوار مراکز تولید، بخش قابل توجهی از این محصول به صورت های مختلف به هدر می رود. لذا راهبرد ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در شهرستان کازرون با توجه به توان ها و پتانسیل های موجود در زمینه تولید محصول خرما می تواند به عنوان راهبردی در جهت توسعه پایدار روستایی در این منطقه باشد. در این پژوهش با بررسی میزان تولید محصول خرما در شهرستان، محاسبه میزان ضایعات، مصرف سرانه و ظرفیت صنایع موجود، مازاد تولید و میزان تولید قابل فرآوری خرما جهت ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی جدید و گسترش جریان فرآوری صنعتی این محصول در سطح شهرستان مورد ارزیابی قرار گرفته است. در ادامه برای تعیین مکان بهینه جهت استقرار صنایع جدید در منطقه مدل تحلیل سلسله مراتبی (ahp) مورد استفاده قرار گرفته است. داده های مورد نیاز با طراحی پرسشنامه مناسب و تکمیل آن از طریق مصاحبه با کارشناسان جهاد کشاورزی و صنایع روستایی شهرستان جمع آوری شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای excel و expert choice و برای ترسیم نقشه ها از نرم افزار arc gis بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصل، بیشترین میزان اهمیت نسبی در بین شاخص های ارزیابی اولویت مکانی صنایع تبدیلی، به ترتیب مربوط به شاخص های دسترسی به مواداولیه، سودآوری اقتصادی، دسترسی به شبکه حمل ونقل، منابع انرژی، شرایط جغرافیایی، قیمت زمین و نیروی کار بدست آمد. در نهایت بهترین اولویت های مکانی برای صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در سطح شهرستان کازرون بر اساس شاخص های فوق به ترتیب برای بخش خشت، بخش مرکزی و بخش کنارتخته و کمارج بطور مشترک، جره و بالاده، چنارشاهیجان و کوهمره در بین بخش های ششگانه شهرستان مشخص گردید.

نقش جاذبه های گردشگری بر معیشت پایدار روستایی مطالعه موردی (باغ چشمه بلقیس- دهستان شهرک- شهرستان چرام)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده جغرافیا 1392
  مریم حاجی زاده   سید هدایت الله نوری زمان آبادی

در حال حاضر فعالیت های مرتبط با گردشگری جایگاه خاصی در اقتصاد کشور ها پیدا کرده به طوری که همه کشورهای جهان در رقابتی تنگاتنگ در پی بهره گیری از مزایای اقتصادی این صنعت به ویژه برای دریافت سهم بیشتری از درآمد و افزایش سطح اشتغال خود هستند. بدیهی است که بدون شناخت و ارزیابی قابلیت ها و توان های بالقوه و بالفعل جاذبه های گردشگری، امکان برنامه ریزی و پیش بینی عملی و اصولی نخواهد داشت. گردشگری روستایی یکی از شاخه های گردشگری است که قدمت تاریخی دارد و در دهه های اخیر با توجه به رشد شتابان شهرها و افزایش فشارهای روحی و روانی بر انسان ساکن در محیط های شهری در کشورهای توسعه یافته توجه ویژه ای شده است. دهستان شهرک واقع در شهرستان چرام به دلیل برخورداری از جاذبه های گردشگری زیبا و کم نظیر باغ زیبا و تاریخی چشمه بلقیس و وجود هوای پاک و سالم و معتدل و زمین های مرغوب برای کشاورزی از جمله کشت برنج به عنوان قطب مهم گردشگری شهرستان و استان کهگیلویه و بویراحمد تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین جاذبه ها و شناخت جاذبه های گردشگری در دهستان شهرک و نقش آن در معیشت پایدار روستایی و هم چنین ارائه راهکارهای مناسب جهت رشد و توسعه این نوع گردشگری در این دهستان تدوین شده است. این پژوهش با توجه به نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه از سرپرست خانوارهای روستایی برابر با (4708= n) می باشد وبه دلیل محدویت زمانی و فاصله از باغ چشمه بلقیس، 200 نفر به عنوان نمونه تحقیق به روش تصادفی ساده انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسش نامه، و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش، دارای 6 عامل به روش تحلیل عاملی است که عامل اول با عنوان تغییرات اجتماعی به تنهایی 4/9 در صد واریانس جامع را تببین، عامل دوم با عنوان تخریب محیط زیست 43/8 درصد واریانس جامع، عامل سوم با عنوان رونق اقتصادی (بویژه در بخش کشاورزی) 75/7 درصد واریانس، عامل چهارم با عنوان رونق اقتصادی (کمک به اقتصاد خانوار) 51/7 درصد واریانس، عامل پنجم با عنوان بهبود وضعیت خدمات روستا 52/7 درصد واریانس و عامل ششم با عنوان افزایش آگاهی و توانایی های فرهنگی 83/5 درصد واریانس جامع را در این پژوهش تببین می کنند.