نام پژوهشگر: حمید رضا ضیایی

اخلاق از منظر سارتر و نقد آن با تاکید بر دیدگاه علامه جعفری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  نرجس روشناس   حمید رضا ضیایی

هدف این پژوهش بررسی دیدگاهها و آراء سارتر در اصول اخلاق و مقایسه این دیدگاه با دیدگاه علامه جعفری به عنوان دو دیدگاه مختلف در اخلاق است که یکی غیر الهی ودیگری الهی است.و همچنین توضیح و بررسی نقدهای وارده بر افکار و آراء سارتر در زمینه اخلاق با تاکید بر دیدگاه علامه جعفری است. این پژوهش با استتناد به آثار ژان پل سارتر و علامه جعفری (ره) صورت گرفته. پرسشهای اصلی مطرح شده در این رساله به شرح زیر است: ارزشهای اخلاقی مطلق اند یا نسبی؟آیا بشر مستقل از خدا می تواند اخلاقی باشد؟رابطه نظام اخلاقی فردی با نظام اخلاقی اجتماعی چیست؟ برای پاسخ به این پرسشها ، ابتدا در دو فصل اول و دوم به آراء و افکار این دو متفکر به صورت جداگانه و سپس در فصل سوم به نقد آراء سارتر با توجه به دیدگاه علامه جعفری پرداخته شده است که در اینجا به خلاصه آنها اشاره می شود: در دیدگاه سارتر ارزشهای اخلاقی نسبی هستند ولی در دیدگاه علامه جعفری اصول کلی اخلاق امری ثابت ولی موضوعات و موضع گیریهای انسان در برابر واقعیات می تواند متغیر باشد. در دیدگاه سارتر اصل وجود خدا انکار می شود و اخلاق مستقل از خدا شکل می گیرد ولی علامه جعفری معتقد است اخلاق مستقل از خدا نیست، به این صورت که علامه می فرماید: "در الهیات فلسفی، باید به این نکته توجه و اذعان داشت که قضایا و ارزش های اخلاقی به اصول و مبادی فوق طبیعت مستند است و همه ی ارزش های اخلاقی استناد به خداوند دارد. بر این اساس خداوند هم خالق اشیا می باشد و هم آفریننده ی ارزش ها". بعلاوه، در دیدگاه سارتر اخلاق فردی باید نسبت به اخلاق اجتماعی مسئولانه باشد، علامه جعفری نیز ضمن پذیرش این مطلب، مفاهیمی چون آزادی اراده، لذت بردن از احساس تکلیف و وجدان اخلاقی را نیز در نظام اخلاقی موثر می داند.

سیاست، خانه خدا (نحوه رابطه فضیلت و رذیلت اخلاقی با مُثُل افلاطونی) پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته فلسفه اخلاق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1391
  حسین محمدثانی   حمید رضا ضیایی

مُثُل، فضایلِ اخلاقی اند که جلوه نمود خیر می باشند و هستی و نیستی با مثالِ خیر که نماد فرجام مندی است به خیر، معنا می یابند. نطقِ بی حد انسان نشانگرِ اراد? بی حد اوست که به اذن خیر اراد? جهان را می تواند به دست گیرد و بنابراین حرکت کمالی و افولیِ جهانِ تماماً ناطق، به حرکتِ انسان بسته است. حرکتِ انسان را رفتارش معیِّن است و رفتارش را تصمیماتش. از این روی سیاست که مهمترین و گسترده ترین عرص? تصمیماتِ انسانی است، سرنوشتِ جهان را می سازد.