نام پژوهشگر: مصطفی دین محمدی

شبیه سازی پویا و بررسی سیاست های بلند مدت ناوگان خودرو های گازسوز
پایان نامه دانشگاههای خارج کشور واقع در قاره اروپا - دانشکده علوم اقتصادی - پژوهشکده اقتصاد 1390
  رجبعلی صادقیان بافقی   مصطفی دین محمدی

جایگزینی خودروهای بنزین سوز با خودروهای گازسوز مزیت هایی از قبیل کاهش هزینه های سوخت، آلودگی هوای کمتر و مصرف کمتر بنزین را داراست. اما این جایگزینی با موانع و چالش های مهمی روبروست: مسافت پیموده شده کمتر خودروهای گازسوز، قیمت بالاتر نسبت به نوع بنزین سوز آن و هم چنین هزینه های سرمایه گذاری بالا در بخش زیربنایی از قبیل جایگاه های سوخت گاز. این پایان نامه با مدل سیستم دینامیک به شبیه سازی عوامل موثر بر توسعه خودرو های گازسوز در دوره زمانی 1390 الی 1410 با استفاده از نرم افزار ونسیم می پردازد. در این تحقیق دو مقوله انتخاب خودرو و توسعه جایگاه های گاز دو عنصر اصلی تشکیل دهنده مدل می باشند. در انتخاب دو نوع خودرو بنزین سوز و گازسوز از طرف خریداران ویژگی هایی از قبیل قیمت خودرو ، تعداد جایگاه ، هزینه سوخت و هزینه استهلاک ملاحظه و مدل سازی شده است. پنج سیاست که در این پایان نامه مورد مطالعه قرار گرفته است: قیمت سوخت، محدودیت در عرضه گاز طبیعی، مالیات جایگاه داران، پذیرش تاکسی گازسوز با در نظر گرفتن پیمایش خودرو در سال و هم چنین بررسی تحلیل حساسیت زیست محیطی نتایج مطالعه نشان می دهد روند گسترش خودروهای گاز سوز و تعداد جایگاه ها با فرض تداوم شرایط سال پایه (1390)، روند رو به افزایشی را خواهند داشت به طوری که با ادامه وضع موجود در انتهای سال 1410 سهم خودورهای گاز سوز از کل خودورها به 27 درصد و تعداد آنها تقریبا به 10 میلیون دستگاه می رسد تحلیل حساسیت قیمت سوخت نشان می دهد که حذف سهمیه بندی و آزاد سازی قیمت سوخت بنزین و گاز بیشترین اثر در پذیرش خودروهای گازسوز و بالتبع کاهش مصرف بنزین را داراست. با سناریو محدودیت در عرضه گاز طبیعی، کاهش 3 میلیونی در خودروهای گازسوز در سال 1410 نسبت سال 1390 مشاهده می شود. در تحلیل حساسیت مالیات جایگاه داران نشان داده شده است که مالیات بر سود به جای مالیات بر درآمد باید به عنوان سیاست منطقی در بخش جایگاه ها مورد توجه قرار بگیرد. در تحلیل حساسیت پذیرش تاکسی گازسوز با در نظر گرفتن پیمایش خودرو در سال نیز با تاکسی های با پبمایش 90 هزار کیلومتر در سال به صرفه است که گازسوز شوند و در بخش تحلیل حساسیت زیست محیطی در حالت خودرو های پایه گازسوز می توان هزینه های ناشی از آلودگی هوا را بر دارندگان خودرو تحمیل نمود بدون آنکه کاهشی در تعداد خودروهای گازسوز ایجاد شود.

تعیین ترکیب بهینه بنزین و گاز در ناوگان خودروهای سبک شهر تهران
پایان نامه دانشگاههای خارج کشور واقع در قاره اروپا - دانشکده علوم اقتصادی - دانشکده علوم اقتصادی 1390
  هما قاسمی تودشکی   مصطفی دین محمدی

چندین دهه است که مشکلاتی نظیر محدودیت تامین سوخت بنزین و آلودگی های ناشی از مصرف آن، باعث شده تا مسئولان اکثر کشورهای دنیا از جمله ایران، به فکر استفاده از سوخت های جایگزین برای ناوگان حمل و نقل بافتند. گاز طبیعی در کنار مزایای متفاوت خود از جمله فراوانی ذخایر، ارزانی نسبی قیمت و آلودگی کمتر در مقایسه با بنزین، دارای معایبی نیز می باشد. مهم ترین معایب شامل استهلاک بیشتر تجهیزات، هزینه احداث جایگاه های cng و هزینه جایگزینی موتور هستند. با توجه به مطالب فوق و این نکته که بیشترین سهم مصرف انرژی حمل و نقل مربوط به خودروهای سواری است، از حدود دو دهه پیش در ایران، طرح گاز سوز کردن خودروهای بنزینی و به تازگی نیز تولید خودروهای پایه گاز سوز به اجرا در آمده است. اما مشکل اینجا است که بدون تجزیه تحلیل های دقیق، گسترش بی رویه و محاسبه نشده خودروهای دوگانه سوز صرف شعار حمایت از منابع زیست محیطی، نه تنها کمکی به آلودگی هوا نمی کند، بلکه باعث اتلاف منابع گازی و مالی کشور می شود. بنابراین در این تحقیق به این سوال پاسخ داده می شود که روند دوگانه سوز کردن خودروها تا کجا باید ادامه یابد؟ هدف تحقیق این است که با کمک مدل سازی ریاضی، هزینه استفاده از انواع سوخت بنزین و گاز با وضع موجود قیمت و عرضه ی آن ها (سناریوی پایه)، جهت پیمایش مسافت های مختلف در خودروهای سبک محاسبه شود. برای این منظور سه خودرو سبک به نمایندگی از خودروهای داخلی، در سه طبقه بندی قیمت و حجم موتور انتخاب می شود. با کمینه کردن مجموع هزینه های خصوصی هر کدام از خودروها توسط مدل ریاضی، هزینه استفاده از انواع سوخت بنزین و گاز در خودروهای بنزینی، دوگانه سوز و پایه گاز سوز مقایسه می شود. در ادامه تحلیل حساسیت های مختلف از جمله : گسترش جایگاه های cng، ملاحظات زیست محیطی در قالب هزینه های اجتماعی و تغییر قیمت سوخت و حذف کامل یارانه ی سوخت، بررسی و اثرات هر کدام با سناریوی پایه مقایسه می شود. پس از اجرای 48 مدل در تحقیق که به تفکیک نوع خودروها (بنزینی، دوگانه سوز و پایه گاز) و شخصی یا تاکسی بودن آن ها در نظر گرفته شده، نتایج سناریوی پایه نشان می دهد که در حال حاضر خودروهای دوگانه سوز تنها برای تاکسی ها مناسب بوده و پس از نوع بنزینی دارای کم ترین هزینه است. در واقع سهم خودروهای دوگانه سوز در این سناریو، 28.43% است. اما با گسترش جایگاه های cng و یا حذف یارانه ی سوخت، دوگانه سوز کردن خودروها به جز برای تاکسی های خودروی گروه اول قیمت، برای بقیه خودروها مناسب نمی باشد و دارای بیشترین هزینه برای مصرف کننده است. از این رو سهم خودروهای دوگانه سوز به 14.5% می رسد. به ترتیب با گسترش جایگاه های سوخت رسانی گاز و افزایش قیمت سوخت ( کاهش یارانه ی سوخت)، سهم خودروهای پایه گازسوز به 13.9% و80% می رسد. ملاحظات زیست محیطی نیز در سناریوی پایه تنها روی خودروی گروه سوم قیمت موثر بوده و برتری خودروهای پایه گاز سوز را نشان می دهد. با ملاحظات زیست محیطی در سناریوی پایه نیز سهم خودروهای دوگانه سوز به 14.5% و سهم خودروهای پایه گاز سوز به حدود 63% می رسد. ملاحظات زیست محیطی در تحلیل حساسیت افزایش قیمت سوخت بنزین و گاز اثر چندانی ندارد و ارجحیت خودروهای گازی با آلایندگی کمتر نسبت به خودروهای بنزینی با آلایندگی بیشتر را بیان نمی کند. به طور کلی گاز سوز کردن خودروها مسئله ی مهمی است که حساب و کتاب دارد و نمی توان بی محابا به انجام آن پرداخت لذا در درجه اول باید موتورهای بنزین سوز تغییر کرده و به جای آن ها موتورهای گاز سوز مورد استفاده قرار گیرد آنگاه نوع سوخت خودرو تغییر کند.

برآورد ارزش در معرض ریسک و ارزش در معرض ریسک شرطی(مطالعه موردی سبد سهام شرکت توسعه ملی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده اقتصاد 1390
  سولماز مهاجری   محمد جلوداری ممقانی

یکی از مفاهیم کلیدی در مدیریت ریسک اندازه گیری آن است .از جمله روش های اندازه گیری ریسک می توان ارزش در معرض ریسک و ارزش در معرض ریسک شرطی را نام برد.ارزش در معرض ریسک به عنوان یک سنجه ریسک به دلیل عدم تبعیت از خاصیت تحدب یا زیر جمع پذیری همواره مورد انتقاد محققان بوده است،اما هنوز به عنوان سنجه ریسک قابل قبول مطرح است.در مقابل ارزش در معرض ریسک شرطی محدب است ، بنابراین اندازه ریسک بهتری نسبت به ارزش در معرض ریسک است.ارزش در معرض ریسک شرطی امروزه به طور گسترده در صنعت بیمه به کار می رود و در آینده نزدیک جایگزین خوبی برای ارزش در معرض ریسک می تواند باشد.طی سال های اخیر روش های متنوعی به منظور اندازه گیری روش های فوق ارائه گردیده است که آن ها را به سه دسته دسته پارامتریک،غیرپارامتریک و شبیه سازی مونت کارلو تقسیم می کنند. در این پایان نامه روش تغییر رژیم غیر نرمال را برای محاسبه ارزش در معرض ریسک و ارزش در معرض ریسک شرطی یک دارایی مالی و سبد دارایی ها معرفی می کنیم. در این روش فرض می کنیم که بازده های دارایی دارای توزیع تی استودنت هستند و این ویژگی ، دم ضخیم بودن بازده های مالی را توجیه می کند،علاوه براین با استفاده از تغییر رژیم به پدیده خوشه بندی تلاطم دسترسی پیدا می کنیم. در ادامه سبد سرمایه گذاری شرکت توسعه ملی را مورد مطالعه قرار می دهیم،با توجه به این که بازده این سبد در دوره زمانی موردنظر دارای توزیع تی استودنت نیست، ارزش در معرض ریسک شرکت ها و سبد سرمایه گذاری را با یکی از روش های معرفی شده محاسبه می کنیم.

بررسی عکس العمل سرمایه گذاران در مقابل خبرهای اقتصادی و سیاسی غیرمنتظره در بورس اوراق بهادار تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده علوم اقتصادی 1391
  سعید معتمدی   زهرا دیانتی دیلمی

تحقیق حاضر به بررسی ورود اخبار اقتصادی و سیاسی به بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1380 تا 1388 پرداخته است. جهت بررسی رفتار سرمایه گذاران، از شاخص کل روزانه بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است و عکس العمل سرمایه گذاران از دو منظر « فرضیه واکنش بیش از اندازه » و« فرضیه اطلاعات نامطمئن» مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر وجود عکس العمل بیش از اندازه در رفتار سرمایه گذاران در زمان ورود اخبار اقتصادی- سیاسی مطلوب و نامطلوب به بازار سرمایه می باشد. البته شواهد نشان می دهد که واکنش سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران به اخبار مطلوب در مقایسه با اخبار نامطلوب، سریعتر می باشد. اما شیب تغییر قیمت سهام در واکنش به اخبار نامطلوب تندتر است. همچنین یافته های تحقیق نشان دهنده این موضوع می باشد که ریسک سرمایه گذاری در روزهای پس از انتشار اخبار (مطلوب و نامطلوب) به مراتب بیشتر از روزهای عادی می باشد. کلمات کلیدی : عکس العمل بیش از اندازه، خبر مطلوب (خوب)، خبر نامطلوب (بد)، اخبار اقتصادی - سیاسی

مقایسه بهینه سازی پرتفولیو با الگوریتم ژنتیک مبتنی بر پیش بینی با روش کلاسیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده علوم اقتصادی 1391
  آرش داداشی   مصطفی دین محمدی

در این تحقیق مدل مارکویتز با دو مدل بهینه سازی برای انتخاب سبد بهینه از سهام در دوره شهریور 1389 تا مهر ماه 1390 بورس تهران برآورد می شود. در مدل اول، سبد با روش مرسوم برنامه ریزی درجه دوم بهینه سازی که به روش کلاسیک موسوم است ، بازده سهام از روش تاریخی محاسبه می شود. در مدل دوم ابتدا بازده سهام با روش شبکه عصبی پیش بینی و با روش فراابتکاری حل می شود. مقایسه نتایج دو مدل نشان می دهد که ترکیب موزون سهام در دو مدل با هم متفاوت است ولی میزان کارائی دو مدل تقریبا مشابه هم است. مدل مارکویتز با روش فراابتکاری مبتنی بر پیش بینی با شبکه عصبی با محدودیت تعداد سهام و ملاحظه هزینه مبادله سهام نیز حل شده است. در این مقاله نتایج دو روش بهینه سازی (روش متعارف کلاسیک دقیق و روش فراابتکاری ژنتیک) و با نتایج استفاده از دو روش برآورد نرخ های بازده مورد انتظار (شبکه های عصبی و میانگین بازده تاریخی) در مدل مارکویتز باهم مقایسه شد. بازار سرمایه مورد مطالعه در این تحقیق بورس اوراق بهادار تهران است. از داده های هفتگی شهریور ماه 1389 تا شهریور 1391 برای برآورد مدل ها به اضافه چهار داده هفتگی مهرماه1391 برای آزمون شبکه عصبی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد: با وجود اینکه دو روش کلاسیک و ژنتیک وزن های مختلفی برای تشکیل سبد توصیه می کنند ولی ترکیب آنها سطح ریسک و بازده تقریبا یکسانی ارائه می کنند. مدل کلاسیک به مقدارن اچیزی بالاترازالگوریتم ژنتیک قرار داردکه اختلاف ان ها دربسیاری ازنقاط کاملا ناچیزو دربعضی ازنقاط به حدود کمتر از دو درصد می رسد با توجه به اینکه هر مساله ای با ابعاد خیلی بزرگ با روش کلاسیک قابل حل نبوده و زمان بسیار زیادی خواهد گرفت پس روش الگوریتم ژنتیک روش مناسبی برای حل مسایل خواهد بود. از آنجا که روش ژنتیک نتایج بسیار نزدیکی را نسبت به روش کلاسیک تولید کرده است، این موضوع می تواند دلیل مناسبی برای کارائی الگوریتم ژنتیک می باشد. بازده حاصل از سیاست های مختلف سرمایه گذاری برای چهار زمان پیش بینی که با استفاده از بازده های مورد انتظار شبکه عصبی و میانگین بازده تاریخی همراه با روند شاخص کل نشان می دهد، روش شبکه عصبی در سه ماه ابتدائی بهتر از روش میانگین بازده تاریخی عمل نموده است.

مطالعه ی تطبیقی روش شناسی مقالات حسابداری در مجلات معتبر داخل و خارج از ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده علوم اقتصادی - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  راضیه بردبار   زهرا دیانتی دیلمی

در این تحقیق، به مطالعه ی تطبیقی روش شناسی مقالات حسابداری در مجلات معتبر داخل و خارج از کشور پرداخته شده است. با توجه به اینکه به نظر می رسد، پژوهش های داخلی اغلب تقلیدی بوده و از تنوع چندانی برخوردار نمی باشند و این پژوهش ها زمینه-ساز پیشرفت حسابداری را چه از نظر تئوری و چه از لحاظ عملی تا حد مورد انتظار فراهم نمی کنند، لذا در تحقیق حاضر بر آن شدیم که روش شناسی مقالات حسابداری معتبر داخلی و خارجی را از ابعاد مختلف بررسی نماییم و سپس به مقایسه ی چارچوب روش شناسی مقالات داخلی و خارجی بپردازیم. همچنین در این تحقیق زمینه های موضوعی مقالات داخلی و خارجی تعیین و مقایسه می گردد. این تحقیق از نظر تئوری، در حیطه ی تحقیقات اثباتی حسابداری قرار می گیرد و از لحاظ استدلال نیز استقرایی است. همچنین از نظر هدف، توصیفی و از نظر مخاطب، توسعه ای محسوب می گردد. هدف تحقیق ارائه ی چارچوب روش شناسی مقالات داخلی و خارجی می باشد. در این راستا مقاله های مجلات پیشرفت های حسابداری، بررسی های حسابداری و حسابرسی و فصلنامه بورس اوراق بهادار از سال 1387 تا 1390 به این دلیل که قدیمی ترین مجلات علمی- پژوهشی کشور می باشند، به عنوان نمونه مقالات داخلی و مقالات مجلاتjournal of accounting & economics و accounting organizations and society و accounting review و accounting research از سال 2008 الی 2011 (شماره ی آخر هر سال) که در رتبه بندی بین المللی موسسه ارسموس، معتبرترین مجلات خارجی هستند، به عنوان نمونه مجلات خارجی انتخاب شدند. نمونه آماری تحقیق حاضر شامل 263 مقاله داخلی و 157 مقاله خارجی می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که، تنوع در بخش های مختلف روش شناسی مقالات خارجی نظیر روش های تبیینی، اکتشافی، کیفی، تجربی، طولی، غیر موردی، تاریخی، قوم نگاری، علی، تحلیل محتوا و میدانی بیشتر از مقالات داخلی است. به علاوه، سهم مقالات خارجی در زمینه های موضوعی حسابرسی، حسابداری مدیریت و صنعتی، حسابداری بخش عمومی، مطالعات رفتاری و اجتماعی حسابداری، آموزش حسابداری و بررسی روش های تحقیق در حسابداری بیشتر از مقالات داخلی می باشد.

تحلیل اثر ریسک بر توجیه پذیری پروژه های سرمایه گذاری: مقایسه مدلسازی یکپارچه ریسک با روش مونت کارلو و روش ارزیابی اختیار واقعی (مطالعه موردی: صنعت پتروشیمی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده علوم اقتصادی 1391
  مهدی باقری بسطامی   مصطفی دین محمدی

ارزش فعلی خالص رایج ترین روش جهت ارزیابی پروژه های اقتصادی است که نااطمینانی در جریان هزینه ها و درآمدها را در نظر نمی گیرد. در این تحقیق برای ملاحظه اثرات نااطمینانی بر توجیه مالی پروژه روش ارزش فعلی خالص با روش تحلیل یکپارچه ریسک و روش اختیار واقعی مقایسه می شود. روش تحلیل یکپارچه بیشتر برای ارزیابی پروژه هایی کاربرد دارد که در شرایط نااطمینانی بنا شده اند، اما روش اختیار واقعی علاوه بر اینکه در شرایط نااطمینانی برای ارزیابی پروژه ها کاربرد دارد، همچنین می تواند در ارزیابی پروژه هایی که قابلیت انعطاف پذیری دارند نیز کاربرد داشته باشد. انعطاف پذیری پروژه را می توان در مقدار ارزش اختیار انتخاب، اختیار گسترش، اختیار رهاسازی و واگذاری، اختیار تغییر وضعیت، اختیار مرکب، اختیار مرکب متوالی و اختیار مرزی برآورد کرد. ارزش فعلی خالص محاسبه شده با روش تحلیل یکپارچه ریسک، مقدار منفردی نیست و به تابع توزیعی تبدیل می شود که می توان مقدار آن را به صورت فاصله اطمینان گزارش کرد. اما روش اختیار واقعی جنبه های متعددی از ریسک را در ارزیابی پروژه های اقتصادی و توجیه مالی بسیاری از تصمیمات استراتژیک بنگاه در هر زمان را نشان می دهد. در این تحقیق با استفاده از نرم افزار risk@ و نرم افزار sls ، روش تحلیل یکپارچه ریسک با شبیه سازی مونت – کارلو و روش اختیار واقعی بر روی یک نمونه واقعی اجرای طرح یک واحد پتروشیمی پیاده شده است. نتایج نشان می دهد که استفاده از روش های فوق، اطلاعات ارزشمندی را از ابعاد مختلف ریسک و اثر آن بر توجیه مالی پروژه به دست می دهد.

ارائه الگویی برای تخصیص بهینه ذخایر گاز طبیعی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1387
  مصطفی دین محمدی   رحمان خوش اخلاق

چکیده ندارد.