محور اصلی این تحقیق مسئله مرگ و مردن است. اینکه افراد جامعه چه معنایی از مرگ در ذهن خود دارند؟ آیا عامل خاصی در شکل گیری این معنا نقش دارد؟ مرگ موضوعی است تنش آور. مرگ قطعی ترین حقیقت در مورد زندگی است معمایی است که به دلیل دور دست بودن و در عین حال نزدیکی تهدید کننده اش تنش زا است. برای درک صحیح این مسئله برآن شدیم تا با استفاده از نظریات جامعه-شناسان و فیلسوفان در این خصوص چارچوب نظری ای ارائه دهیم که در آن پنج عامل نیازهای فردی، تعلق گروهی، منابع کسب اطلاع، اعتقادات و ویژگی های فردی را به عنوان عوامل اصلی شکل گیری نگرش نسبت به معنای مرگ مطرح شده و در دل آن عناصر مهم دیگری چون جنسیت، تحصیلات، منطقه مسکونی و ... مورد بررسی قرار گرفته است. از طرفی برای بررسی تاثیر طبقه اجتماعی که متغیر اصلی این تحقیق است پاسخگویان از دو منطقه مختلف شهر تهران یعنی منطقه یک و بیست و دو انتخاب شده اند که 365 نفر از منطقه یک و 380 نفر از منطقه بیست و دو به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه و برای توصیف داده ها از آمار توصیفی استفاده گردیده است محاسبات آماری توسط نرم افزار کامپیوتری spss انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که عناصر مختلفی در شکل گیری معنای مرگ تاثیر دارند همچون رسانه ارتباط جمعی، اعتقاد به تناسخ، وضعیت سلامت جسمی و روانی فرد، فکر کردن مداوم به مرگ و ... اما تاثیر این متغیرها چشمگیر و قوی نیست و ارتباط بسیار ضعیفی وجود دارد. در این میان تنها عاملی که تاثیر بر این شکل گیری دارد اعتقاد به زندگی بعد از مرگ دارد که این خود نشان از تاثیر آموزه های دینی در جامعه ای همچون ایران دارد. واژگان کلیدی: مرگ، طبقه، نگرش، زندگی بعد از مرگ، میزان دینداری