نام پژوهشگر: میر حسین سید محمد زاد

یائسگی و ارتباط آن با پروفایل لیپیدی در بیماران سندرم x قلبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1389
  اسمعیل خادمی   یوسف رسمی

تئوریهای مختلفی در مورد علل و عوامل ایجاد کننده ی csx مطرح شده است. برخی محققین علل و چگونگی بروز درد را در این سندرم بررسی کرده اند (89). اخیرا بر اساس مطالعات انجام گرفته التهاب عروق کرونری به همراه بیماری سندرم x قلبی توصیف شده است که دلیل این امر افزایش مارکرهای التهابی در بدن این بیماران همراه با پیشرفت بیماری است .و داروهای ضد التهابی همانند استاتین (داروی کاهنده چربی خون) به طور قابل ملاحظه باعث تغییر پروسه بیماری می شود. البته در این مورد تحقیقات بیشتری موردنیاز است (21). برخی دیگر عواملی مانند کاهش هورمونهای استروژنی زنان را به عنوان یکی از عوامل ایجاد کننده ی این سندرم مطرح کرده اند (91). اما در تحقیقات اخیر، دو عامل به عنوان مهمترین عوامل ایجاد کننده ی csx در نظر گرفته شده است: یکی کاهش خونرسانی به دلیل « اختلال عملکرد میکروواسکولار می باشد که می تواند به دلیل اختلال عملکرد اندوتلیال باشد و در افراد مبتلا مشاهده شده است. به این دلیل csx گاهی اوقات به عنوان «آنژین میکروواسکولار » نیز شناخته می شود (92). اصطلاح « میکروواسکولار» به معنی «عروق خونی بسیار کوچک» می باشد اما در بحث csx، این واژه بیانگر« شریانچه های بسیار کوچک قلبی» خواهد بود. هنگامیکه عروق میکروواسکولار باریکتر از حد طبیعی شوند، خونرسانی و در نتیجه اکسیژن رسانی به برخی از نواحی ماهیچه ی قلبی صورت نمی گیرد که این می تواند منجر به درد قفسه سینه شود (93). علت دیگر، افزایش حساسیت به درد می باشد. مطالعات نشان داده اند که افراد با csx، دارای حساسیت بالا به حس درد هستند. به این معنی که این افراد درد قفسه سینه را بسیار شدیدتر از افراد عادی درک می کنند (91و94). از حدود 35 سال پیش که این بیماری توصیف شده بحث در مورد مکانیسم این بیماری ادامه دارد. عواملی همچون , عوامل خارج قلبی, ناراحتی های روانی, ایسکمی میو کاردیال و احساس شدید درد در این بیماران به طور عموم به عنوان مکانیسمهای پاتوژنیک مطرح هستند (96و95). استروژن تراپی در بهبود درد قفسه سینه (chest pain) در زنان csx نشان داده شده است (97). درمان با استروژن بر خلاف اندو تلین -1 باعث اتساع رگهای کرونری شده علاوه بر این باعث کاهش احساس درد میشود (98و77). درمان کوتاه مدت با استروژن به ویژه در بیمارانی که رابطه کمبود استروژن با علائم بیماری در آنها محرز شده است, سودمند است (99). یافته های ما حاکی از آن است که پائین بودن مقادیر استروژن در بیماران csx می تواند عاملی در افزایش احساس درد و اسپاسم رگهای کرونری شده که این یافته همسو با مطالعات گروهjuan carlos kaski, و همکارانش می باشد(99). مقایسه پروفایل لیپیدی در بیماران csx و گروه کنترل نشان میدهد که تغییرات معنی داری در پروفایل لیپیدی و فاکتورهای خطر لیپیدی قلبی ما بین این دو گروه وجود دارد، که این تغییرات در مطالعه گروه c/a/o/ usoro و همکارانش نشان داده شده است که درآن پروفایل لیپیدی توسط فرایند یائسگی تغییر می یابد (100). مقایسه بین میزان استرادیول در زنان یائسه گروه csx وکنترل نشان می دهد که مقادیر استرادیول در زنان یائسه به طورمعنی داری کمتر از زنان یائسه در گروه کنترل می باشد واین کمبود استرادیول در زنان csx یائسه می تواند ارتباطی بین بیماریهای قلبی عروقی و کمبود استروژن همسو با مطالعاتgensini وهمکارانش باشد (102و101). نتایج ما حاکی از آن است که در افراد یائسه مقادیرکلسترول,ldl, تری گلیسرید افزایش معنی داری دارد که این یافته همسو بانتایج مطالعاتی گروه c/a/o/ usoro می باشد. مدارک مستحکمی در دست است که استروژن تراپی می تواند موثردر بهبود پروفایل لیپیدی و کاهش فاکتورهای خطر در بیماران قلبی باشد(100). افزایش کلسترول و تری گلیسرید وldl در گروه csx نشان میدهدکه افزایش این فاکتورها میتواند باعث افزایش ریسک بیماریهای قلبی باشد که این یافته همسو با بسیاری از مطالعات از جمله مطالعات آقایان fabricant j و wentworth d و همکارانشان میباشد(103و40). نتایج نشان میدهد که مقادیر لیپو پروتئین آ lp(a) در گروه csx وهمچنین یائسه csx نسبت به گروه کنترل دارای میزان بالایی می باشد و تفاوت معنی داری دارد. لیپوپروتئین آ در خون یک فاکتور خطر برای بیماریهای کرونری قلب و همچنین عروق مغزی و آترواسکلروزیس وترومبوزیس وسکته می باشد واین یافته در بعضی از مطالعات از جمله گروه marcovina و همکارانش مورد تایید قرار گرفته است(104). نتایج حاصل در این مطالعه افزایش آپولیپوپروتئین b را در بیماران و همچنین گروه یائسه را نشان میدهد مدارک قابل توجهی وجود دارد که مقادیر آپولیپوپروتئینb یک دلیل مطمئن تر برای خطربیماریهای قلبی نسبت به میزان ldl و کلسترول به تنهایی است واین یافته همسو با مطالعات گروه mc.cormik sp می باشد(77). مقایسه نتایج به دست آمده در مورد مقادیر lp(a) در گروهcsx و کنترل نشان می دهد که تفاوت معنی داری دراین مورد وجود دارد به طوری که این مقادیر در گروه csx نسبت به گروه کنترل بالاست و می تواند در بروز بیماریهای قلبی عروقی موثر باشد و با یافته های danesh j و همکارانشان مورد تایید قرار گرفته است(105). نتایج ما نشان میدهد که مقادیرhdl و apoa در گروه کنترل وcsx تفاوت معنی داری ندارند و این با یافته های گروه c/a/o/ usoro وهمکارانش متفاوت است (100). افزایش سطحhdl وapoa دراین بیماران با توجه به سن بیماران و استفاده ازداروهای افزاینده سطح hdl مثل استاتین و ویتامین نیاسین وفیبرات قابل توجیه است (108و107و106)