دراین پژوهش،به منظوربررسی ، اخلاق(التزام عملی و اعتقادات دینی) و میزان خصیصه های رهبری درمدیران زن ومرد دوره مختلف آموزشی مدارس شهرستان های تنکابن ورامسر از کل مدیران آموزشی که 93 نفر زن و 141 نفر مرد بوده اند ، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 40 نفر مدیر زن و60 نفر مدیر مرد انتخاب شدند . همچنین با اجرای پرسش نامه مقیاس خود سنجی التزام عملی به اعتقادات دینی و قدرت رهبری مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزارspss واز طریق آزمون آماری برای فرضیه های اول و دوم و سوم از ضریب همبستگی پیرسون و برای فرضیه های چهارم و پنجم از آزمون تحلیل واریانس دو راهه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تفاوت معناداری بین التزام عملی به اعتقادات دینی وقدرت رهبری را در دو گروه زن و مرد نشان داده است ،در فرضیه چهارم از لحاظ التزام عملی به اعتقادات دینی درسطوح مختلف تحصیلی بین مدیران آموزشی تفاوت چندانی صورت نگرفته است اما در فرضیه اول ،دوم و سوم از لحاظ التزام عملی به اعتقادات دینی و قدرت رهبری وهمچنین در فرضیه پنجم از نظر قدرت رهبری درسطوح مختلف تحصیلی بین دو گروه مدیران آموزشی زن ومرد دارای تفاوت بوده اند.نتایج به طور کلی نشان داده شد، مدیرانی که التزام عملی به اعتقادات دینی در خود دارند دارای قدرت رهبری بهتری بوده اند.

نشانه‏های شکل‏گیری و بروز احتمالی یک بحران درروند جاری آموزش عالی قابل ردیابی است. افزایش هزینه‏ها بدون افزایش‏اعتبارات، کاهش کیفیت آموزشی، بروز تردید درموردتناسب برنامه‏های آموزشی ودرسی با نیازهای روز اقتصادی و اجتماعی، عدم تعادل میان عرضه و تقاضای نیروی انسانی تحصیلکرده وفرصتهای اشتغال و… از جمله این نشانه‏ها هستند. بدیهی است حل این مشکلات وکاهش تنشهای ناشی ازآن نیازمند ایجاد تغییرات اساسی راهبردی از طریق طراحی برنامه‏های راهبردی است. طراحی این برنامه‏ها نیز به نوبه خود مستلزم کسب اطلاعات اجتماعی وانجام فعالیتهایی است. حرکت برای ایجاد تغییر در روشهای سنتی واستفاده از فناوریهای نوین برخلاف آنچه مرسوم است که باید ازسطوح بسیار پایین ( مثلاً پیش دبستانی) آغاز شود، می‏تواند از سطح آموزش عالی ودر دانشگاهها آغاز شود، زیرا آمادگی برای استفاده از دانش وفنّاوری نوین، که محصول تفکر وتلاشهای پژوهشی خودآنهاست، بیشتر از دیگر سطوح آموزشی است. یکی از راهکارهای مهم درایجاد این تغییر وکاربرد فنّاوری نوین در آموزش، رویکرد به آموزش باز واز دور است. این نظام آموزشی به اعتقاد پیترز یک استثناست که توانسته است خودرا همگام وهماهنگ با تحولات صنعتی درجامعه جدید پیش ببرد. در این پژوهش با توجه به مفهوم توسعه و آموزش از راه دور به بررسی رابطه این دو واژه و نحوه ارتباط با یکدیگر می پردازیم. کلمات کلیدی : توسعه، علم، آموزش از دور، سیستم آموزشی

این پژوهش با هدف بررسی آموزش باز و از دور و رابطه آن با تولید علم، با استفاده از روش تحلیلی- کیفی انجام شده است و در آن آموزش از دور، مراحل تولید علم، موانع و چالشهای تولید علم، منابع و ابزارهای مورد نیاز در دانشگاه باز و از دور و زمینه های مهم برای رشد علمی محققان مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال آن نقش و کاربرد استفاده از تکنولوژی های نوین در این فرایند بررسی شده است. نتیجه مطالعه بیانگر این امر است که امروزه فن آوری اطلاعات جایگاه ویژه ای یافته و علم و دانش همچون سرمایه ای اساسی برای شناخت چگونگی کارکرد موثر و بازدهی بیشتر مطرح است. امروزه دنیا، توسعه دانش مدار را دنبال می کند و دانش به عنوان یک منبع استراتژیک برای سازمانهای آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و کاربرد صحیح از این منبع گرانبها در دستور کار دانشگاهها و مراکز آموزشی قرار گرفته است. تولید علم بر چند محور اساسی، تکنولوژی، نیروی انسانی، آمادگی، برنامه ریزی، فرهنگ سازی و آموزش تاکید داشته و در این راستا مدیران ارشد آموزشی درصددند تا با ایجاد ساختار مناسب و برنامه ریزی صحیح و زیر ساخت های تکنولوژیکی لازم در دانشگاهها و با مرکزیت قرار دادن نخبگان و دانشجویان و آماده سازی آنها به عنوان دانشور، به تولید دانش دست پیدا کنند، تا بدین روش بتوانند آمادگی لازم را برای گذر از عصر صنعتی به عصر دانش به دست آورند. واژه های کلیدی: علم، تولید علم، دانشگاه باز و از دور.