نام پژوهشگر: محمدجواد مهدوی ن‍‍ژاد

کاربرد روشهای طراحی مقداری در فرایند طراحی معماری با تأکید به هماهنگی معماری و سازه (نمونه موردی: موزه هنرهای اسلامی میدان ونک تهران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  غزل رفالیان   افسانه زرکش

فرآیند طراحی معماری به معنای پرداختن به حل مسئله معماری، از مرحله مواجهه با مسئله تا تدارک پاسخ نهایی ، هدف پژوهش‎های گوناگونی در زمینه فرآیند طراحی معماری بوده‎است و روش‎های متنوع طراحی را موجب گشته‎است. هر کدام از روش‎های معرفی شده، در بخش‎هایی موفق بوده، و در بخش‎هایی دچار مشکل و نا‎رسایی بوده‎اند. دشواری‎های متداولی که طراحان در روش‎های متعارف طراحی با آن رو‎به‎رو هستند عبارت‎اند از: 1- نا‎معین‎بودن مسئله ، 2- طراحی رفت و برگشت‎های مکرر، 3- حفظ پیوستگی اجزای طرح، 4- پیوسته بودن مراحل تصمیم‎گیری، 5- تعامل مفاهیم و فرم، 6-کاوش پاسخ‎های مختلف مسئله، 7- دسترسی نا‎محدود به اطلاعات طرح، 8-گستردگی موضوعات مربوط به طراحی، 9-بررسی پاسخ‎های مسئله، 10-تعامل با زمینه طراحی. موارد نام‎برده‎شده در‎ حقیقت ویژگی‎های فرآیند طراحی هستند. اما پیچیدگی و گستردگی داده‎های طراحی موجب شده‎است که رویارویی با فرآیند طراحی و ویژگی‎های آن به چالش تبدیل شود. روش مقداری یا پارامتریک(parametric)، یکی از روش‎های بدیع و نوآورانه در زمینه رویارویی با فرآیند طراحی است که خود عبارت است از برقراری ارتباطی یک‎پارچه و همه‎جانبه میان داده‎های طراحی، به‎گونه‎ای که مسئله طراحی به پاسخ منتهی شود. ابزار‎های انجام روشهای مقداری، در حقیقت، نرم‎افزار‎های رایانه‎ای هستند که امکان تعریف و تحلیل داده‎ها و بر‎قراری رابطه بین آن‎ها را در اختیار طراحان قرار می‎دهند. این روش به کمک ابزارهای خود و ظرفیت هایی مانند: 1-تکرار نا محدود فرآیند، 2-ایجاد بانک داده‎ای،‎ 3-سامانه شبیه‎ساز فرآیند، 4-ابزار‎های شکلی‎-معنایی، 5-حافظه پویا، 6-پیشبرد موازی پاسخ‎ها، 7-ارتباطات چندگانه، 8-پالایش داده ها، 9-روش‎های کنترل موازی فرآیند، و10- امکان شبیه سازی محصول نهایی، می توانند در بهبود چالشهای نام‎ برده در فرآیند طراحی نقش مهمی ایفا نمایند. امروز،‎ بر خلاف گذشته، در فرآیند طراحی معماری کنترل تمامی‎ بخش‎های طراحی از دستان طراح خارج شده، و روند طراحی به بخش‎هایی تقسیم می‎شود که هر کدام جداگانه پیش‎برده‎ می‎شوند. به این ترتیب مسئله نا هماهنگی معماری و سازه به معضلی در فرآیند طراحی تبدیل شده‎است. روش مقداری به دلیل قابلیت برقراری رابطه یک‎پارچه میان مولفه‎های طراحی شرایط مناسبی را برای ایجاد بنایی با معماری و سازه‎ای یک‎پارچه و در هماهنگی با هم فراهم آورده‎است. در این رساله، از طریق چارچوب fbs (پیشنهادی جان جیرو)، و وارد کردن داده‎های سازه‎ای از آغاز فرآیند طراحی معماری و همچنین بر اساس سه الگویی که روش‎های مقداری در اختیار می گذارند، شامل: 1.مدل های ساختار داده ای (مولفه‎مبنا) ، 2.مدل های سیستم های تک بخشی(رابطه‎مبنا)، 3.سنجش مدل(مدل‎مبنا)، در طر احی موزه هنرهای اسلامی واقع در میدان ونک تهران، به آزمون و بررسی قابلیت‎های ذکر شده در طراحی پرداخته می شود. پایان‎نامه با تبیین این روش، از آن در دو زمینه: یک- طراحی معماری موزه، و دو- هماهنگی سازه و معماری موزه، استفاده می‎کند.