نام پژوهشگر: سید حسن میر فخرایی

سیاست خارجی روسیه در قبال اتحادیه اروپا در دوران پوتین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  سجاد کرمی زاده زواره   سید جلال دهقانی فیروز آبادی

در سیاست خارجی دولت ها معمولا وضعیت تداوم و تغیر وجود دارد.اما برخی دولت ها طی دوره خاص شاهد تغییرات ونوسانات گسترده ای است . به طوریکه که این نوسانات نوعی سردرگمی و ابهام را در ذهن تداعی می کنند.این موضوع به ویژه در مورد سیاست جدید روسیه نسبت به غرب بسیارصادق است.اما بنیان قدرت در دنیای کنونی روسیه، اقتصادی است.روسیه برای مدت های طولانی اولویت های سیاست خارجی اش بیشتر در حوزه امنیتی و ژئوپلیتیکی مطرح بوده است. .در طول دهه 90 دولت یلتسین همچنان صحبت از توازن قوا وبازی حاصل جمع صفر می کرد ویک عدم توافق با غرب بر سر توسعه ناتو ،موشک های دفاع استراتژیک آمریکایی،قضایای کوزوودر تفکرات زئوپلیتیست های روسی جای داشت. اما تحولات سیاست خارجی در دوران پوتین کیفیتی ویژه یافته واین کشور از سال 2006 به صورت نامحسوس واز ابتدای سال 2007 به صورت آشکارا با اعتماد به نفس خاص از تقویت مولفه های قدرت خود ،دیپلماسی فعال را در عرصه بین الملل وسیاست ((مقاومت مستقیم را در برابر یک جانبه گرایی آمریکا در پیش گرفته است.مرورتحولات سیاست خارجی روسیه در دوره ریاست جمهوری پوتین گواه تأثیر مثبت رویکرد عمل گرایانه وی بر روندهای جاری در این عرصه است که افزایش احتمال تحقق اهداف تعیین شده را می توان یکی از نمودهای آن دانست.تحت تأثیر این رویکرد اهداف سیاست خارجی روسیه در این دوره به گونه ای بهتر صورت بندی و هم زمان شیوه ها وسازوکارهای تحقق این اهدف نیز انعطاف پذیر وبر تحلیلی منطقی تر از توانایی ها استوار شد.روسیه در دوره پوتین موقعیت منطقه ای وبین المللی خود را ارتقاء داد.مشارکت خارجی آن با مهارت بهتری انجام می شد وقدرت چانه زنی این کشوربه ویژه درقبال آمریکا نیزافزایش یافت.قابل تأمل اینکه چون رویکرد عمل گرایی بر عینی گرایی و واقع بینی بنا شده است،اگر سیاست سازان درک صحیحی از تحولات و جهت تغییرهای آینده نداشته باشند،کاربست مولفه های آن با چالش روبه رو خواهد شد.مرور تحولات سال های پایانی ریاست جمهوری پوتین بیانگر بروز این نارساییی و غلبه ذهنیت های جنگ سردی بر عینی گرایی است، در نتیجه آن راهبرد((قدرت بزرگ هنجاروند))وی به راهبرد قدیمی ((توازن قدرت بزگ)) 1منحرف شد وروابط مسکو واشنگتن را تا پایان دوره اول در وضعیت رکورد وتنش فرو برد.در مجموع برای تقویت و انرژی بخشی به روابط روسیه –اتحادیه اروپایی باید از محرکهایی که بر محورهای سیاسی –اقتصادی استواراست استفاده شود.در حقیقت ،اگر پایه اول((وابستگی متقابل یا مشارکت استراتژیک ((روسیه و اتحادیه اروپا،اتکای اقتصاد روسیه به درآمدهای حاصل از فروش محصولات انرژی وتجاری به این اتحادیه ونیز اعتبارات و سرمایه گذاری های دول عضو اتحادیه اروپادرآنکشورمی باشد پایه دوم این وابستگی از نیاز چشم گیر وروز افزون اکثردول عضو اتحادیه اروپا به منابعانرژی نفت و گاز وارداتی از روسیه حکایت دارد.انرژی نفت و گاز وارداتی از روسیه حکایت داردحفظ همگرایی کشورهای مشترک المنافع ،بحران کوزوو و اوستیای جنوبی بار دیگر فضای جنگ سرد احیاءشده است و مسائل سیاسی و امنیتی ملاحظات اقتصادی بین روسیه واتحادیه اروپا را تحت الشعاعقرار داده است..با این حال،هرچندسیاست خارجی روسیه در دوره پوتین دربرخی دوره ها همچنان غیرقابل پیش بینی بود وانحراف های قابل ملاحظه ای از اصول عمل گرایی درآن آشکار شد.اما باید به این مهم توجه داشت که این عدم قطعیت ،افزون برماهیت تصمیمات پوتین،به نوع رفتار سایر کشورها در برابرآن نیز مربوط بود.در یک ارزیابی پایدارترین عنصر سیاست گذاری خارجی روسیه در دوره پوتین را متأثر از رویکرد عمل گرایانه او می توان به شکل متناقضی در تحول پذیری آن دانست.به این ترتیب که ((احتیاط))و((تدبیر))ناشی از ذهنیت های نهادین گذشته از یک سو و((انعطاف پذیری))و((پویایی))متأثر از رویکرد عمل گرایی از سوی دیگربین گذشته وحال تعادل نسبی برقرار کرده و پویایی خاصی بهسیاست خارجی روسیه می بخشیدند.