کارآفرینی عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری در سازمانهای امروزی بوده و سازمانها در اکثر کشورهای توسعه یافته، در حال انتقال از حالت بوروکراتیک به وضعیت کارآفرینی سازمانی می باشند. موانع و محدودیت های متعددی برای حرکت به سوی کارآفرینی در سازمان ها وجود دارد. البته بسیاری از این موانع ناخواسته می باشد و پیامد و بازخور به کارگیری فنون منسوخ شده مدیریت سنتی هستند. در برخی موارد این موانع به قدری مخرب اند که از بروز رفتار کارآفرینانه درسازمان اجتناب می نمایند ، نبود زمینه های ساختاری لازم برای کارآفرینی سازمانی باعث می شود که رفتار کارآفرینی رخ ندهد و یا اثربخش نباشد. توسعه فعالیت های کارآفرینانه به معنی فرآیند کشف و بهره برداری از فرصت ها به منظور ارزش آفرینی در حوزه های مختلف اقتصادی و اجتماعی تلقی شده ، بی شک توسعه فعالیت های کارآفرینی نیازمند شناسائی موانع کارآفرینی و رفع آنها است . براین اساس در این تحقیق به بررسی موانع کارآفرینی در سازمان تامین اجتماعی پرداخته شده است الگوی استفاده شده برای بررسی موانع کارآفرینی برگرفته شده از مدل کارآفرینی سازمانی کوراتکو- نافزیگر و کورنوال – پرلمن است . موانع کارآفرینی در سه دسته عوامل شخصی(نداشتن هدف و آرمان،عدم ریسک پذیری و عدم کنترل درونی) ، سازمانی (فرهنگ محافظه کارانه سازمان،سیستم نامناسب تشویق و ارائه پاداش و عدم حمایت مدیریت ) و محیطی (شرایط قانونی وپیچیدگی محیط) دسته بندی شد و رابطه هریک از این عوامل با کارآفرینی سنجیده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شعب سازمان تامین اجتماعی در شهر اراک و حجم نمونه ی آماری پژوهش101 نفر می باشد و روش نمونه گیری به صورت تصادفی بوده است. این تحقیق شامل3 فرضیه اصلی و 8 فرضیه فرعی می باشد یافته های تحقیق در محیط نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شدند. براساس آزمون تی استیودنت تمام فرضیه های پژوهش تایید شدند و نتایج تحقیق نشان داد که عوامل شخصی، سازمانی و محیطی مانع کارآفرینی در سازمان مذکورند. همچنین پس از رتبه بندی عوامل محیطی در رتبه نخست ، عوامل شخصی در رتبه دوم و عوامل سازمانی در رتبه سوم جای دارند.

هدف این پژوهش، بررسی رابطه میان فعالیت های دانشم حور و مشارکتی و فعالیت های نوآورانه اعضای هیئت علمی موسسات آموزش عالی است. با توجه به مدل تحقیق، نقش میانجی دانش در این روابط نیز مورد مطالعه قرار گرفت. در بررسی ادبیات، فصل دوم به پنج بخش تقسیم شد که عبارت اند از: مدیریت منابع انسانی، فعالیت های مدیریت منابع انسانی، دانش و مدیریت دانش، نوآوری، و رابطه میان منابع انسانی، دانش، و نوآوری. برای جمعآوری داده های اولیه از پرسشنامه ای با سی و هفت گویه استفاده گردید. برای اندازه گیری روایی صوری از نظر اساتید دانشگاه استفاده شد و برای روایی سازه، با انجام تحلیل عاملی تمام شاخص ها مورد تایید قرار گرفتند. همچنین پایایی ابزار سنجش نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 38.0اندازه گیری شد. در بررسی داده ها آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد استفاده قرار گرفتند. با استفاده از روش تحلیل مسیر در تجزیه و تحلیل دادهه ای بدست آمده از پرسشنامه، روشن شد که از میان اثرات غیرمستقیم فقط رابطه میان فعالیت های دانشی مدیریت منابع انسانی و نوآوری معنادار بودهاست و از میان روابط مستقیم، فقط وجود رابطه میان دانش ارزشمند و نوآوری معنادار نبود. در بررسی فرضیه اصلی تحقیق، وجود رابطه ای معنادار و مثبت میان فعالیت های دانشمحور مدیریت منابع انسانی و نوآوری بدست آمد.

این پژوهش در پی دستیابی به الگویی در خصوص تبیین نقش نمایش مستند های میراث فرهنگی در سیما بر تقویت هویت فرهنگی در جامعه است که برای تحقق این امر بررسی های مربوطه را در قالب 5 فصل ارائه می نماید. در فصل آغازین تحقیق ابتدا به بیان کلیات تحقیق شامل بیان مسئله، ضرورت انجام تحقیق، اهداف، سوالات ، روش پژوهش، سوابق و تجربیات پیشین و همچنین مفاهیم و تعاریف مرتبط با موضوع پرداخته می شود. در فصل دوم ضمن بیان تفصیلی پژوهش ها و تجربیات گذشته ، مبانی نظری پژوهش در دو عنوان کلی هویت فرهنگی و رسانه و فیلم مستند تبیین و در پایان این فصل مدل مفهومی حاصل از ادبیات پژوهش ارائه می گردد. در فصل سوم توضیحاتی در مورد روش پژوهش های کیفی و روش نظریه مبنایی که مورد استفاده در این پژوهش واقع شده است، داده می شود. این پژوهش طی پنج مرحله طرح تحقیق، گردآوری داده ها، تنظیم داده ها، تجزیه و تحلیل داده ها و مقایسه با ادبیات صورت می پذیرد که این مراحل در پایان فصل سوم آورده شده است. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از روش مشاهده و مطالعه اسناد و مدارک و مصاحبه عمیق استفاده شده و کنشگران از دو بخش مستند سازان و مدیران انتخاب شده اند که با در نظر گرفتن اشباع نظری جمعآ 13 مصاحبه صورت داده شده است. در فصل چهارم تحقیق به تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مرحله گردآوری داده ها پرداخته می شود که با معرفی مصاحبه شوندگان آغاز شده و با نمایش مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی ادامه می یابد. نتایج حاصل از فرآیند کدگذاری در این پژوهش دستیابی به 153 مفهوم، 23 مقوله و 8 گزاره بوده است که در مدل پارادایمی تحقیق در قالب عناوینی چون پدیده اصلی ، شرایط علی، شرایط زمینه ای و میانجی، راهبردهای کنش/ واکنش و پیامدها به تفصیل و با رجوع به ادبیات تحقیق شرح و بسط می یابند. در پایان این فصل تصویر مدل پارادایمی تحقیق در یک نمای کلی به نمایش در می آید. در فصل پنجم ضمن نتیجه گیری، نظریه حاصل از فرآیند پژوهش در قالب پارادایم و قضایای تئوریک ارائه شده و سپس به نحوی اجمالی مقولات پژوهش در قالب یک جدول با ادبیات تحقیق مورد مقایسه قرار می گیرند. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر اثرگذاری نمایش مستند های میراث فرهنگی در سیما بر تقویت هویت فرهنگی در جامعه (پدیده) به واسطه قابلیت های مستند تلویزیونی(شرایط علی) و در تعامل با بسترهای حرفه ای و مدیریتی (شرایط زمینه ای) و شرایط میانجی برای اعمال راهبردهای حرفه ای و مدیریتی (راهبردها) در جهت تحقق اهداف توسعه فرهنگی کشور (پیامد) می باشد. در پایان پیشنهادها و محدودیت های پیش روی محقق به همراه تجربیات تحقیق ارائه می گردند.

در این پژوهش، امکان نقش آفرینی رسانه ملی در تعمیق همبستگی اقوام ایرانی در 5 فصل مورد مطالعه قرار گرفته است. در فصل اول که مربوط به طرح پژوهشی و کلیات پژوهش می باشد پژوهشگر با بیان مساله و ذکر اهمیت و ضرورت موضوع انتخابی و اهداف و پرسش های پژوهش به معرفی پژوهش خود پرداخته و در ادامه به سوابق و تجربیات پیشین مرتبط با موضوع نیز اشاره ای کرده است. در فصل دوم نیز که فصل مرور ادبیات می باشد ادبیات پژوهش همراه با ذکر پیشینه پژوهشی این موضوع در تحقیقات داخلی و خارجی دنبال شده است و در نهایت با دست یابی به نقشه ادبی پژوهش، این فصل را به اتمام رسانده است. در فصل سوم هم روش شناسی پژوهش با معرفی روش کیفی و روش نظریه مبنایی مورد مداقه قرار گرفته است که با توصیف انواع کدگذاری در تجزیه و تحلیل داده ها با ذکر نحوه انتخاب مصاحبه شونده ها که به صورت هدفمند و روش گلوله برفی بوده است پی گرفته شده و با معرفی جامعه آماری که به تعداد 18 نفر از میان کارشناسان و متخصصان ارتباطی هستند، بسط داده شده است پژوهشگر در فصل چهارم نیز پس از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر روی داده های جمع آوری شده، به مدل پارادیمی و پاسخ پرسش های پژوهشی دست یافته است. که بر اساس این پاسخ ها نتیجه گیری در فصل پنجم با مروری بر خلاصه فصول و مقایسه مدل پارادیمی با ادبیات پژوهش ارائه شده است که در نتیجه رسانه ملی با انجام پیشایندها و استفاده از راهبردها می تواند پیامدهایی را در همبستگی اقوام ایرانی داشته باشد. در خاتمه این فصل نیز پیشنهادات پژوهشی و تنگناهای پیش روی پژوهشگر بیان شده است.

این پژوهش به تاثیر رفتار شهروندی سازمانی بر سرمایه اجتماعی در بین کارمندان دانشگاه اصفهان پرداخته است.جاامعه اماری انتخاب شده 298 نفر از کارمندان دانشگاه اصفهان و نمونه انتخاب شده 166 نفر از کارمندان می باشند.این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی می باشد.روش های گردآوری اطلاعات به صورت روش های میدانی و کتابخانه ای و فنون تجزیه و تحلیل اطلاعات شامل آزمون تی تک متغیره، آزمون میانگین و آزمون کولموگروف -اسمیرنوف می باشد.