شهرها، به مثابه ارگانیسمی پویا هستند که مانند موجودات زنده به وجود می آیند، رشد می کنند و به تکامل می رسند و در نهایت به فرسودگی می رسند. شهرهای تاریخی نیز در زمانهای متمادی و در طی قرون پدید می آیند و به مرور زمان توسعه می یابند. درروند این توسعه عناصر جدیدی به وجود می آیند و تغییر می یابند و در مواردی دچار فرسودگی می شوند. در حال حاضر تحولات پرشتاب اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و صنعتی تغییرات بزرگی را در فضای کالبدی بافت های تاریخی به وجود آورده است. به خصوص در سالهای اخیر (پس از انقلاب صنعتی در اروپا) با ورود ماشین ساختار شهر دگرگون شده است و با اعمال طرح هایی از قبیل طرح جامع و منطقه ای در بافت تاریخی، جداره خیابانهای کشیده شده در داخل بافت تاریخی دارای ارزش تجاری شده و از طرفی باعث افزایش ترافیک شده است و لذا باعث کاهش تراکم جمعیت مسکونی بافت تاریخی شده است. به نظر می رسد با ادامه چنین روندی این فرسودگی مانند یک بیماری تمام پیکره بافت تاریخی را تحت تاثیر قرار خواهد داد و در نهایت منجر به نابودی این میراث ملی خواهد گشت. در این تحقیق سعی شده با طرح یک راه حل پیشنهادی از توسعه این روند در میراث باارزش گذشته جلوگیری شود. فرضیه آن است که با دخل و تصرف کالبدی و طراحی جدید در بافت تاریخی بتوان برخی از معضلات فرهنگی، اجتماعی موجود را از بین برداشت .

"هرگاه به زندگی انسانها نگاهی می اندازیم میبینیم گاه انسانها برای بدست آوردن آرامش درونی خود به سراق زیبایی میروند گاهی به سراق آهنگی زیبا ، گاهی تابلویی زیبا ، گاهی شعری زیبا و گاهی خانه ای زیبا .. گاهی در راه رسیدن به این زیبایی ها انساها سراغ آثار و شیوه هایی میروند که مناسب حال آن هنرمند و جامعه آنها نیست وشاید هم این آثار فاقد زیباییهای اصیل هستند که گاه به جای آرامش تشویش و تاثیرات منفی دیگری به وجود می آورند که انسان را از آرامش وتعالی دور میکند ...متاسفانه تحلیل نکردن موضوع زیبایی درجامعه مسبب تقلیدهایی درآثاری میشود که هیچ ربطی به جامعه موجود ندارد ودر اغلب موترد تاثیرات مثبتی نیز بر افراد آن جامعه نمیگذارد و شاید مخرب نیز باشد .. حال این تقلیدهااز کجا نشاد گرفته که چنین در زندگی مردم نفوذ کرده که گاه بشدت پایبندآن میشوند .. آیا علت آن ترویج ندادن فرهنگ و یا داشته های بومیست ؟ و یا نداشتن دیرینهایی در زمینه های مختلف که مردم به آن رجوع کنند؟ و یاترویج ندادن فرهنگ تحلیلگری در کشور که مردم بتوانند به طور خودکار راه و نحوه برخورد خود را در زندگیشان دریابند ؟ویا...... وقتی به دقت به قضایا مینگریم میبینیم دلایل مختلفی میتواند بر این قضیه تاثیر داشته باشد ، مانند ،تربیت نادرستی که در طول زندگی با افراد داده میشود مثل آموزش دیکته کردن و از بین بردن خلاقیت افراد دردوره های کودکی تا بزرگسالی ، و عدم ترویج بومی گرایی و عدم توجه به ارزشهای بومی در کشور با توجه به اینکه باید مراقب ترویج نمونه های نادرست بومی نیز باشیم ... اما به نظر من مهمترین علت تقلید آنها نبود فرهنگ تحلیل گرایانه در مردم و گاه نداشتن تعریف درستی از زیباییست که مارا به سمت سوق میدهد ... ما در این تحقیق میخواهیم ضمن اینکه به "معماری پایدار" بپردازیم ، به این قضیه نیز بپردازیم که زیبایی اصیل چیست، چه تاثیراتی بر روان انسان میگذارد وچه تاثیری در روح معماری دارد . نیز چه موضوعاتی در معماری میتواند در روان انسانها تاثیر گذارد که زیبایی جزئی از آنها خواهد بود .. و اینکه این تاثیر گذاری چگونه میتواند مثبت واقع شده و بصورت پایدار عمل کند ؟ باید به این قضیه توجه کرد که اهمیت این موضوع بسیار زیاد است به علت اینکه در کشور ما به هنر و معماری مشوشی رسیده ایم که گاه جوابگوی نیازهای روحی روانی و حتی جسمی ما نیست دلیل انتخاب این موضوع پیشنهاد و تحلیل طرحهایی است که بتواند نیازهای روانی جامعه راجوابگو باشد.. و به این علت ساختمانهای مسکونی انتخاب شد چون این ساختمانها به علت فراگیر بودن بر مباحث دیگر اولویت داردوتاثیربیشتری میتواند برروان جامعه داشته باشد...