نام پژوهشگر: عبدالله موسوی کوپر

تاثیر تغییر پوشش گیاهی، بر شاخص های کیفیت خاک و اجزای شیمیایی- فیزیکی کربن آلی در استان گیلان (مطالعه موردی : ایستگاه صنوبر صفرابسته)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1390
  نسترن پولادی   احمد گلچین

نوع پوشش گیاهی بر ذخیره کربن آلی خاک و خصوصیات کیفی خاک تاثیر به سزایی دارد به منظور بررسی این تاثیر هفت منطقه با پوشش خالص سرو تاکزدیا، پوشش مخلوط صنوبر و توسکا، پوشش صد درصد توسکا، پوشش صد درصد صنوبر، پوشش 50 به 50 درصد توسکا- صنوبر، پوشش 30 به 70 درصد توسکا- صنوبر و پوشش 30 به 70 درصد صنوبر- توسکا در ایستگاه تحقیقاتی صفرابسته استان گیلان با موقعیت ´57°49 تا ´60°49 طول شرقی و´19°37 تا ´22°37 عرض شمالی انتخاب شد. در هر پوشش پروفیل های خاک حفر و خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیکی و شیمیایی در آن ها مطابق روش های استاندارد مطالعه و اندازه گیری گردید. مطالعه پروفیل های شاهد در منطقه نشان داد که خاک های تحت پوشش سرو تاکزدیا در تحت گروه oxyaquic hapludolls، و خاک های تحت پوشش صنوبر، توسکا و مخلوط صنوبر و توسکا در تحت گروه typic humudeptطبقه بندی شدند. مقایسه میانگین خصوصیات اندازه گیری شده نشان داد که نوع پوشش منطقه بر بسیاری از ویژگی های خاک، تاثیر معنی دار دارد. در بین خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیو شیمیایی اندازه گیری شده میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، درصد رس قابل انتشار، آب قابل استفاده، جرم مخصوص ظاهری و مقادیر کربوهیدرات های خاک بیش ترین اختلاف را در بین خاک های مورد مطالعه نشان دادند. مقایسه بین پوشش های مختلف در منطقه نشان داد که پوشش سرو تاکزدیا نسبت به پوشش مخلوط توسکا و صنوبر و پوشش 30 به 70 درصد صنوبر- توسکا نسبت به سایر پوشش ها باعث بهبود خصوصیات کیفی خاک شدند. نتایج به دست آمده از برآورد مقدار کربن در افق های آلی و معدنی خاک نشان داد، که اختلاف قابل توجهی در مقدار ذخیره کربن بین پوشش های جنگلی مورد مطالعه وجود دارد. بیش ترین مقدار ذخیره کربن بین دو پوشش سرو تاکزدیا و مخلوط صنوبر و توسکا مربوط به پوشش سرو تاکزدیا (08/123 تن در هکتار) و در سایر پوشش ها مربوط به پوشش 30 به 70 درصد توسکا- صنوبر (91/50 تن در هکتار) بود. بیش ترین مقدار کربوهیدرات عصاره گیری شده در عمق صفر تا 15 سانتی متر مربوط به روش آب داغ 85 درجه سانتی گراد (93/23 پی پی ام) در پوشش 30 به 70 درصد توسکا- صنوبر، و در عمق 15 تا 45 سانتی متر مربوط به روش اسید سولفوریک غلیظ (61/6 پی پی ام) در پوشش صد درصد توسکا بود. اندازه گیری مقدار دی اکسید کربن متصاعد شده در پوشش های مورد مطالعه روند افزایشی را با گذشت زمان نشان داد. مقدار این ویژگی در عمق صفر تا 15 سانتی متر بیش تر از عمق 15 تا 45 سانتی متر بود و حداکثر مقدار دی اکسید کربن متصاعد شده در عمق صفر تا 15 سانتی متر مربوط به پوشش صد درصد توسکا بود. یافته های تحقیق نشان داد که نوع پوشش گیاهی بر بسیاری از خصوصیات کیفی و مقدار ذخیره کربن در خاک موثر است. هم چنین در بین پوشش های مورد مطالعه پوشش های سرو تاکزدیا و30 به 70 درصد توسکا- صنوبر موثرترین پوشش در افزایش مقدار ذخیره کربن در خاک های مورد مطالعه بودند.

بررسی کشت تلفیقی صنوبر و بادام زمینی و تاثیر آن بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در شرق استان گیلان (مطالعه موردی: ایستگاه تحقیقات زراعی فخرآباد لشت نشاء )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1392
  آرزو صادقی   علی صالحی

از جمله گونه های زود رشد که در گذشته بیشتر به صورت خالص کاشته شده اند، صنوبرها می یاشند که اخیرا کاشت آمیخته آنها با گونه های تثبیت کننده ازت، برای حاصل خیزی خاک پیشنهاد می شود به همین منظور درختان صنوبر دلتوئیدس (populus deltoids)3ساله با گونه بادام زمینی (arachis hypogaea l.) در زمین های ایستگاه تحقیقات زراعی فخرآباد لشت نشاء در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با پنج تیمار و سه تکرار کاشت شده اند. سه تیمار اول شامل فواصل مختلف کاشت صنوبر ( 4×3، 4×6 و 4×9 متر) همراه با بادام زمینی و دو تیمار دیگر به عنوان شاهد به ترتیب برای کشت خالص صنوبر (با فاصله کاشت 4×3 متر) و بادام زمینی خالص در نظر گرفته شده است. نمونه برداری از خاک در سه مرحله و در عمق 20-0 سانتی متر انجام شد. مرحله اول قبل از کاشت بادام زمینی و مرحله دوم بعد از کاشت بادام زمینی و مرحله سوم بعد از برداشت بادام زمینی انجام گرفت. در مرحله سوم برداشت هم زمان با برداشت خاک قطر برابر سینه و ارتفاع کلیه درختان موجود در طرح، مورد بررسی قرار گرفتند. مقایسه و بررسی آماری خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و مشخصه های کمی درختان با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه صورت گرفت. نتایج حاصل از بررسی خصوصیات کمی درختان نشان دهنده بیشترین میزان قطر برابر سینه در تیمار آمیخته با فاصله کاشت (9×4) و بیشترین مقدار ارتفاع در تیمار آمیخته با فاصله کاشت (3×4) مشاهده شد.نتایج این تحقیق نشان داد که هیچ کدام از خصوصیات فیزیکی خاک در بین تیمارهای مورد در سه مرحله برداشت، در سطح 5 درصد دارای اختلاف معنی دار نمی باشند. همچنین نتایج نشان داد که از بین خصوصیات شیمیایی اندازه گیری شده در صد کربن آلی، درصد ازت کل اختلاف معنی داری را بین سه مرحله برداشت نشان می دهد. ازین رو به نظر می رسد کشت تلفیقی این دو گونه می تواند به افزایش ازت خاک، ازدیاد رشد صنوبر و هم چنین تثبیت بیشتر کربن در خاک، که از موضوعات مهم زیست محیطی در سالیان اخیر است، کمک نماید.

تأثیر نوع پوشش جنگلی بر ویژگی های کیفی خاک (مطالعه موردی: ایستگاه تحقیقات صنوبر صفرابسته)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1392
  رکسانا عبداله نژاد اورنگ   محمد امیر دلاور

نوع پوشش جنگلی بر ویژگی های کیفی خاک و ذخیره کربن آلی خاک تأثیر به سزایی دارد. به منظور بررسی این تأثیرات شش منطقه با پوشش جنگلی سفیدپلت، سفیدپلت شماره 214، توسکای خالص، صنوبر خالص، پالونیا و زمین بکر مجاور آن در ایستگاه تحقیقاتی صنوبر صفرابسته استان گیلان انتخاب شد. در هر پوشش جنگلی سه مینی پیت حفر و نمونه های خاک در سه عمق صفر تا 20، 20 تا 40 و 40 تا 60 سانتی متری جمع آوری گردید. مطالعه نمونه های شاهد در منطقه نشان داد که خاک های مورد مطالعه در تحت گروه typic humudeptsطبقه بندی شده اند. مقایسه میانگین خصوصیات اندازه گیری شده نشان داد که نوع پوشش جنگلی در منطقه بر بسیاری از ویژگی های خاک، ازجمله خصوصیات فیزیکی شامل جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی، میانگین وزنی قطر خاک دانه ها، رطوبت ظرفیت مزرعه، رطوبت نقطه پژمردگی دائم و آب قابل استفاده، خصوصیات شیمیایی شامل درصد کربن آلی، درصد نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، نسبت c/n، هدایت الکتریکی عصاره اشباع، واکنش خاک و میزان کربوهیدرات عصاره گیری ده با اسید سولفوریک و آب داغ و خصوصیات بیولوژیکی شامل تنفس خاک، تنفس ناشی از سوبسترا، بیوماس میکروبی خاک و فعالیت آنزیم های اوره آز، فسفاتاز اسیدی و قلیایی، آریل سولفاتاز و اینورتاز تأثیر معنی دار دارد. بر اساس نتایج این تحقیق که، جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی و مقدار کربنات کلسیم معادل خاک با افزایش عمق روند افزایشی نشان دادند، این درحالی است که رطوبت ظرفیت زراعی، رطوبت نقطه پژمردگی، کربن آلی خاک و خاکدانه ها، مقادیر کربوهیدرات ها، میانگین وزنی قطر خاک دانه، میزان تنفس، بیوماس، فعالیت آنزیم های اوره آز، آلکالین فسفاتاز، اینورتاز (ساکاراز) و آریل سولفاتاز با افزایش عمق در همه پوشش ها روند کاهشی نشان دادند. پوشش جنگلی پالونیا بر ویژگی های فیزیکی از جمله رطوبت ظرفیت مزرعه و آب قابل استفاده، بالاترین تأثیر را داشته است. در بین ویژگی های شیمیایی و بیولوژیکی خاکپوشش پالونیا بیشترین تأثیر را بر درصد کربن آلی، درصد نیتروژن، فسفر، تنفس میکروبی، تنفس ناشی از سوبسترا، بیوماس و آنزیم های فسفاتاز اسیدی و اینورتاز را داشته و باعث افزایش مقادیر این ویژگی ها شد. دلیل بالا بودن این ویژگی ها در پوشش پالونیا بالا بودن درصد کربن آلی خاک و در نتیجه افزایش فعالیت ریزجانداران خاکزی دانست. پس از پالونیا پوشش جنگلی سفیدپلت بیشترین تأثیر را روی ویژگی های بالا داشت و زمین بکر به دلیل میزان پایین ماده آلی کمترین تأثیر را بر روی خصوصیات مورد مطالعه نشان داد. به صورت یک ردیف تأثیر پوشش جنگلی بر ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک های منطقه مورد مطالعه از ترتیب زیر تبعیت می کند: بکر< صنوبر< توسکا< سفیدپلت 214< سفیدپلت< پالونیا

تاثیر نوع پوشش گیاهی بر ذخیره کربن و نیتروژن و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک (مطالعه موردی: ایستگاه تحقیقاتی صنوبر صفرابسته، استان گیلان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1393
  پوریا شهسواری   احمد گلچین

نوع پوشش گیاهی می تواند با تغییر مقدار کربن ورودی به خاک بر ذخیره کربن آلی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تاثیر بسزایی داشته باشد. به منظور بررسی تاثیر نوع پوشش گیاهی بر ذخیره کربن آلی و ویژگی های خاک، منطقه ای با چهار نوع پوشش گیاهی مختلف در ایستگاه تحقیقاتی صنوبر صفرابسته استان گیلان انتخاب گردید. در این منطقه علاوه بر دو نوع پوشش گیاهی بومی که populus caspica و taxodiumdistichum بودند، دو پوشش وارداتی صنوبر به اسامی populus deltoides m. 77/5 و populus x euramericana (dode) guinier cv. i – 214 که به مدت 20 سال جایگزین پوشش گیاهی بومی شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. از خاک های زیر پوشش گیاهی مختلف تا عمق یک متری و در سه تکرار نمونه تهیه گردید و ذخیره کربن آلی، نیتروژن کل و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در اعماق مختلف مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج به دست آمده به صورت یک آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد جرم مخصوص ظاهری، هدایت الکتریکی، واکنش و میزان کربن آلی خاک زیر پوشش های مختلف جنگلی دارای تفاوت معنی داری در سطح احتمال یک درصد بودند. ولی میزان آهک در پوشش های مختلف تفاوت معنی داری نداشت. بیشترین مقدار کربن آلی خاک در عمق صفر تا یک متری زیر پوشش صنوبر deltoides m. 77/5 مشاهده شد، ولی حداکثر مقدار کربن آلی در عمق صفر تا 20 سانتی متری به میزان 59/3 درصد در خاک تحت پوشش صنوبر taxodiumdistichumاندازه گیری شد. مقدار ترسیب کربن در خاک زیر پوشش صنوبر deltoides m. 77/5 85/71 تن در هکتار در 20 سانتی متری خاک بود که بیشتر از سایر پوشش ها بود. همچنین کمترین مقدار ترسیب کربن معادل 73/29 تن در هکتار در عمق 80 تا 100 سانتی متری از پوشش سرو taxodiumdistichum محاسبه گردید. مطالعه اجزاء مختلف مواد آلی نشان داد که بیشترین مقدار کربن آلی در فراکشن شن و در خاک زیر پوشش صنوبر deltoides m. 77/5 اندازه گیری گردید که معادل 54/38 تن در هکتار بود. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار نیتروژن کل و فسفر قابل جذب در خاک زیر پوشش صنوبر deltoides m. 77/5 وجود داشت، اما میزان پتاسیم قابل جذب در نمونه خاک زیر پوشش صنوبر caspica بیشتر از سایر پوشش ها بود. به ترتیب کمترین و بیشترین مقدار عناصر ضروری کم مصرف به ویژه آهن و مس در خاک های زیر پوشش های صنوبر deltoides m. 77/5 و caspica وجود داشت. پوشش سوزنی برگ سرو taxodiumdistichum نیز در مقایسه با پوشش های پهن برگ صنوبر باعث ذخیره عناصر غذایی و کربن آلی قابل توجهی در خاک شده بود. به جز کلسیم و منیزیم مقدار بقیه عناصر از سطح به عمق کاهش معنی داری داشتند که این اختلافات در برخی عناصر مانند کربن آلی زیاد و در برخی دیگر مانند پتاسیم کم بود.