نام پژوهشگر: عسگری نوری

بررسی مردم شناختی تغییرات فرهنگی در بخش کجور(مازندران) مطالعه موردی روستای لرگان
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  زهرا سلطانی لرکانی   سید سعید آقایی

این رساله، پژوهشی است مردم شناسانه، که به بررسی تغییرات فرهنگی، در یکی از روستاهای توابع کجور (لرگان) می پردازد. در این رساله، سعی شده است تا ضمن توصیف و تحلیل مردم شناسی محله، به تغییراتی که در اثر گسترش وسایل ارتباط جمعی و همچنین ارتباطات اجتماعی روستائیان با ساکنین شهرها و در حوزه هایی مانند مسکن و معماری، خوراک و پوشاک از ابتدای سال 58 تا به امروز روی داده است پرداخته شود. بررسی این تغییرات و تاثیرات از اهداف پژوهش را تشکیل می دهد. برای نیل به این هدف، از روشهایی چون مشاهده و مصاحبه و عکسبرداری و همچنین از نظریات متفکران دو مکتب کارکردگرایی (مالینوفسکی) و ساختارگرایی (رادکلیف براون) در تجزیه وتحلیل استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جامعه روستایی مورد مطالعه یک بافت کاملاً سنتی داشته و شدیداً متاثر از شرایط اقلیمی و زیست محیطی، نحوه معیشت، تکنولوژی بومی، نظام حاکم ارباب و رعیتی بوده است. در این دوره به علت هماهنگی همه عناصر فرهنگی نوعی انسجام فرهنگی در جامعه مورد مطالعه مشهود است. شیوه معیشت مبنی بر کشاورزی و دامپروری و شرایط اقلیمی و زیست محیطی تا حد زیادی تعیین کننده خوراک، مسکن و پوشاک و غیره بوده است و ما به علت محدود بودن جامعه روستایی و ارتباط اندک، شاهد نوعی دست نخوردگی در هویت فرهنگی جامعه مورد مطالعه می باشیم که این امر نیز به علت عدم رفت و آمد زیاد به شهرها، عدم وسایل مکانیزه، و همپای تغییر روابط اجتماعی در جامعه صورت می گرفته است لیکن با ایجاد اصلاحات ارضی و تغییر در روابط اجتماعی و ساختار معیشتی جامعه روستایی این تحولات شکل سریع تری به خود می گیرد. از یک طرف ما شاهد ورود تکنولوژی های نوین هستیم و از طرف دیگر روی آوردن عده قابل توجهی از اهالی به مشاغل دولتی باعث گسترش ارتباطات روستائیان با جامعه شهری شده که با گسترش این ارتباطات جامعه روستایی را مستعد پذیرش بسیاری از عناصر فرهنگی و تکنولوژی غیر بومی می نماید که بعضاً بین این عناصر فرهنگی وارداتی و عناصر فرهنگی بومی همخوانی وجود ندارد. لکن در همین دوره نیز به علت رواج گسترده کشاورزی و دامپروری، همچنان عوامل معیشتی در ایجاد هویت فرهنگی نقش موثری ایفا می کنند که البته این روند با مهاجرت روزافزون اهالی روستا و تغییر هرم سنی جمعیت و افزایش میزان پیری جمعیت که به تحول در ساختار اشتغال جامعه روستایی انجامید تغییرات عمیق تری را در حوزه های مورد بحث ارائه نمود به عنوان مثال در روستای مورد مطالعه بسیاری از اجزاء و متعلقات مسکن نظیر، انبار، کومار، کله چو،.... که متناسب با این شیوه معیشت بود با تغییر در نحوه معیشت از کالبد فضای مسکونی حذف گردید و به مراتب روابط اجتماعی روستائیان رو به ضعف نهاد. لذا این تحقیق نمایانگر این مطلب است که تغییر در نحوه معیشت و ساختار اقتصادی جامعه روستایی منجر به تغییر و تحولاتی در روابط اجتماعی جامعه روستایی گردیده است. از عوامل دیگر موثر در تغییر، نظیر گسترش ارتباطات، متاثر شدن از عناصر فرهنگی جامعه شهری، گسترش وسایل ارتباطی جمعی نظیر تلویزیون، اشاعه تکنولوژیهای نوین، در جهت رفع محرومیت از روستا، تغییرات عمدی در این جامعه صورت گرفته است. با ورود تکنولوژیهای مدرن ما شاهد توفق پیوستاری فرهنگ بر طبیعت و کاسته شدن هر چه بیشتر نقش شرایط اقلیمی و زیست محیطی در هویت فرهنگی جامعه مورد مطالعه می باشیم که این امر با کاهش هر چه بیشتر روابط اجتماعی روستائیان و به تبع آن کاهش روابط تعاملی، شاهد گسترش روابط توده وار با رسانه های جمعی و در نتیجه پذیرش هرچه سریع تر عناصر فرهنگی شهری می باشیم به این نحو که بسیاری از عناصر فرهنگی جامعه شهری در کنار عناصر فرهنگی روستایی جای گرفته و جامعه روستایی را به یک جامعه نیمه سنتی مبدل کرده است. واژگان کلیدی: فرهنگ، تغییرات فرهنگی، مسکن، خوراک، پوشاک. روستا.