نام پژوهشگر: یوسف نظری

تهیه و شناسایی گونه های جدیدیی از پلی ایمیدهای پایدار حرارتی با حلالیت بهبود یافته
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران 1389
  یوسف نظری   شهرام مهدی پور عطایی

پلی ایمیدهای آروماتیک پلیمرهای با کارایی بالا محسوب می شوند که امروزه در صنعت به وفور تولید می گردند. از خصوصیات ویژه پلی ایمیدها می توان مقاومت حرارتی عالی، مقاومت در برابر نور و اکسایش، ثابت دی الکتریک خوب و مقاومت در برابر خزش و سایش را نام برد. ولی با توجه به ساختار سخت و نقطه ذوب و نرم شدگی بالای پلیمرهای مذکور، فراورش این نوع پلیمرها، با مشکلات زیادی همراه می باشد. از طرف دیگر پلی (آمید- ایمید) ها نیز به عنوان پلیمرهای با کارایی بالا که خواص آنها تلفیقی از خواص مطلوب پلی آمید ها و پلی ایمیدها می باشد نیز توسعه یافته اند. آنها پایداری حرارتی بالاتری در مقایسه با پلی آمیدها و فرایند پذیری مطلوبتری نسبت به پلی ایمیدها از خود نشان میدهند. هدف از اجرای این پروژه تهیه و شناسایی پلی ایمیدها و پلی(آمید- ایمید)هایی است که ضمن داشتن مقاومت حرارتی بالا از حلالیت و فراورش پذیری بهبود یافته نیز برخوردار باشند. بدین ترتیب طراحی و سنتز منومر جدیدی که بتواند خواص مورد نظر را به پلیمر نهایی القا کند مورد نظر قرار گرفت. ترکیب دی نیترو 9-(3،5- دی نیترو بنزوئیل اکسی) فلئورین از طریق واکنش جانشینی هسته دوستی 9-هیدروکسی فلئورین با 3و5-دی نیتروبنزوئیل کلراید در حضور هیدروکسید سدیم سنتز شد. در مرحله بعد گروههای نیترو با استفاده از دی کلرید قلع و اسید کلریدریک در حلال اتانول در دمای اتاق احیا شد و ترکیب دی آمین 9-(5،3- دی آمینو بنزوئیل اکسی) فلئورین بدست آمد. واکنش تراکمی دی آمین با پنج دی انیدرید مختلف با دو روش سنتز تک مرحله ای و دو مرحله ای منجر به تشکیل پنج پلی ایمید متفاوت گردید. در مرحله ای دیگر جهت تهیه پلی (آمید- ایمید)ها، ابتدا از واکنش دی آمین با دو مول از تری ملیتیک انیدرید در حلال nmp و با ایجاد شرایط تقطیر آزوئوتروپ، منومر دی ایمید- دی اسید ((dida سنتز شد. درمرحله بعد، از واکنش پلی تراکمی دی اسید سنتز شده با سه دی آمین متفاوت سه پلی( آمید- ایمید) جدید سنتز گردید. منومرها و پلیمرهای سنتز شده بوسیله روشهای مختلف اسپکتروسکوپی شناسایی شدند. همچنین خواص فیزیکی و حرارتی پلیمرها، مثل پایداری حرارتی، رفتار حرارتی، حلالیت پذیری، ویسکوزیته و بلورینگی آنها مورد مطالعه قرار گرفت. طبق بررسیهای به عمل آمده کلیه پلیمرهای تهیه شده از خواص مطلوب حرارتی و همچنین انحلال پذیری بهبود یافته برخوردار بودند، ضمن اینکه رابطه ساختار با خواص در تمام پلیمرها بررسی گردید. به طور کلی، پلی ایمیدهای تهیه شده پایداری حرارتی بیشتر اما حلالیت پذیری کمتری در مقایسه با پلی (آمید- ایمید) های تهیه شده از خود نشان دادند. همچنین پلی ایمیدهای تهیه شده با روش تک مرحله ای از پایداری حرارتی بالاتری نسبت به پلی ایمیدهای تهیه شده از روش دو مرحله ای برخوردار بودند.ضمناً پلی ایمیدهای تشکیل شده از حلقه های ایمیدی شش عضوی به دلیل پایداری حرارتی بیشتر این حلقه ها، از پایداری حرارتی بیشتری نسبت به پلی ایمیدهای شامل حلقه ایمیدی پنج عضوی برخوردار بوده و از حلالیت پذیری کمتری برخوردار بودند.

السیاق و دوره فی عملیه فهم النص دراسه نظریه تطبیقیه فی آی الذکر الحکیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1392
  یوسف نظری   حمیدرضا میرحاجی

معنای هسته ای واژه «سیاق» تتابع و توالی است. بر این اساس تتابع سطوح زبانی و توالی هدفمند کلام، سیاق لغوی نامیده می شود و شامل سطوح واژگانی، صرفی، نحوی، و همچنین بافت متنی می باشد. مسائل برون زبانی یعنی مولفه های بافت موقعیت و بافت فرهنگی که همچون زنجیره ای، کلام را در بر گرفته اند سیاق غیرزبانی گفته می شوند. این اندیشه در مطالعات جدید در نظریه بافت تبلور می یابد، اما تنها به آن محدود نمی شود و بن مایه کارکردگرایی، تحلیل گفتمان و زبان شناسی متن نیز قرار می گیرد. علمای قدیم به هر دو نوع بافت توجه داشته اند، اما شواهد حاکی از این است که اصطلاح سیاق در میراث قدیم جز در اشاراتی گذرا، همواره بر بافت زبانی اطلاق شده است. از سوی دیگر اصطلاحاتی همچون «الحال»، «الحال المشاهده»، و «سیاق القصه» بر بافت برون زبانی دلالت دارند. توجه قدما به سطوح زبانی امری بدیهی و غیر قابل انکار است، و در خصوص بافت متنی گاه معیار از جمله تجاوز می کند و به متن می رسد و بر همین اساس قرآن کریم یک متن دانسته می شود و آیات آن با توجه به کلیت قرآن فهم می شوند. اما از آنجا که نگاه ایشان به زبان، میان نگرش اجتماعی یعنی توجه به مولفه های برون زبانی، و نگرش زبانی محض در نوسان است، دیدگاه ها در خصوص بافت برون زبانی ثابت و یکدست نیست. از این رو برای طرح ریزی الگویی جامع در خصوص مقوله بافت می بایست به میراث زبان شناسی قدیم به عنوان یک کلیت واحد نگریسته شود. از سوی دیگر همان گونه که بایست پیشدستی قدما در این مسائل را ارج نهاد، از اغراق گویی نیز باید پرهیز کرد. علمای قدیم و جدید از توجه به بافت هدف واحدی را دنبال نکرده اند. قدما در پی اهدافی همچون ارزیابی سطح بلاغت کلام، تحلیل معنای متن، و بازآفرینی بافت برون زبانی مفقود از خلال بافت زبانی موجود بوده اند و از آن به منظور دریافت معنا استفاده نموده اند. حال آنکه در نظریات جدید اصولا هدف از توجه به بافت، فهم معنا می باشد. برای تطبیق این نظریه بایست آن را به مولفه های تشکیل دهنده آن تفکیک کرد تا سهم تمامی آن ها به هنگام فهم معنا لحاظ گردد. اما این بدین معنا نیست که یک مولفه مستقل از دیگری عمل می کند بلکه در جمع بندی بایست همه را در کنار هم دید. بررسی آراء مفسران و ترجمه های قرآن گویای این است که توجه و یا عدم توجه به بافت تاثیر مستقیمی در فهم معنا دارد. البته علی رغم کارایی بالای نظریه بافت، گاه در عرصه کاربست موانعی وجود دارد که عملا نظریه را ناکارآمد می سازد. برخی از این موانع عبارتند از: پیچیدگی های خود زبان، ضعف کاربران زبان، عدم امکان گردآوری اطلاعات تمامی عناصر نظریه، و ضعف به-کارگیرنده نظریه به خاطر نداشتن شایستگی های لازم.

بررسی کارایی عناصر مشابه میان زبانشناسی متن و بلاغت در تحلیل ادبی (تحلیل دو خطبه ی غرّاء و اشباح از نهج البلاغه بر اساس الگوی پیوستگی دستوری و پیوستگی آوایی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  راضیه کریمی   آفرین زارع

از دیرباز تا کنون دانشمندان بسیاری زبان را به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط میان افراد جامعه مورد بررسی قرار داده اند و هر قومی از دیدگاه خود به این پدیده نگریسته است. در این راستا دانشمندان مسلمان به علمی دقیق و ارزشمند به نام بلاغت دست یافتند و پس از قرن ها در پی مباحث تحلیل گفتمان در غرب، زبان شناسان معیار¬های تازه ای برای تحلیل زبان ارائه کردند و زبان¬شناسی متن را برای تحلیل متون به کار بردند. زبان¬شناسی متن به توصیف ساختار متون می¬پردازد و اشکال مختلف ارتباط و پیوستگی متون را تحلیل می-کند. از آنجا که شباهت¬های بسیاری میان ابزار¬های زبان¬شناسی متن و ابزارهای تحلیل در بلاغت وجود دارد پژوهش حاضر می¬کوشد دیدگاه این دو علم را در تحلیل این مفاهیم مشابه بررسی کند، از این رو پس از بررسی تاریخچه زبان¬شناسی، به معرفی زبان¬شناسی متن و معیارهای آن می پردازد و ابزارهای پیوند در دو شاخه پیوستگی دستوری و آوایی را شرح می¬دهد. پس از آن معیارهای مشابه بلاغی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می-دهد و سپس با پیاده کردن این معیارهای مشابه بر دو خطبه غراء و اشباح از نهج البلاغه می¬کوشد تا به گوشه¬هایی از زیبایی¬های ادبی، فنی و هنری این کتاب ارزشمند رهنمون گردد. از مهم ترین نتایج این پژوهش آن است که نقطه تمرکز زبان¬شناسی متن بر نقش ابزارهای پیوستگی در پیوند دادن میان اجزاء متن است و ارجاع به عنوان اصل اساسی و ثابت در تمام ابزارهای پیوستگی در نظر گرفته می شود؛ در حالی که بلاغت به اهداف گوینده، اسرار گزینش¬های زبانی، و اثر هر لفظ در جایگاه¬های مختلف توجه دارد. علاوه بر این علمای بلاغت آگاهی کامل و دقیقی نسبت به انسجام و پیوستگی میان اجزاء متن داشته و در برخی از کتاب¬های خود در مورد آن سخن گفته اند. کلید واژه: زبان¬شناسی متن، بلاغت، پیوستگی دستوری و آوایی، خطبه غرّاء و اشباح، نظم

[تعداد و ناسازگاری با الزامات ظاهری در تکینگی دوگانگی و کثرت]
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1386
  یوسف نظری   حمیدرضا میرحاجی

چکیده ندارد.