نام پژوهشگر: بهمن بهرام‌نژاد

بررسی امکان کنترل غیرشیمیایی botrytis cinerea عامل بیماری کپک خاکستری توت فرنگی در استان کردستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  ساقی یونسی بانه   محمدجواد سلیمانی

پوسیدگی های میوه قبل و پس از برداشت در شرایط زراعی خسارات عمده ای ایجاد می کند. در طول انبارداری و حمل و نقل میوه توت فرنگی (fragaria anannasa)، خسارات پوسیدگی به طور عمده توسط . b. cinerea pers., fr ایجاد می شود که بیماری کپک خاکستری نام دارد. عوامل کنترل بیولوژیکی و شیمیایی جدید، به نظر می رسد استفاده از قارچکش های متداول را روی توت فرنگی کاهش می دهد. در این تحقیق جدایه های مختلفی ازb. cinerea از مزارع و گلخانه جمع آوری و شناسایی شده وتمایز جدایه ها با استفاده از نشانگر rapd مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که جدایه های مورد آزمایش به سه گروه اصلی متفاوت تعلق دارند و صرفنظر از برخی جدایه ها، گروه بندی آنها بر اساس مکان جمع آوری آنها است. در این تحقیق کاربرد غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید (0، 1، 2، 4 میلی مولار) به عنوان تیمارهای قبل و پس از برداشت به منظور کنترل پوسیدگی کپک خاکستری روی میوه های توت فرنگی مورد بررسی قرار گرفت. میوه های توت فرنگی با غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید (1، 2، 4 میلی مولار) محلول پاشی شده و سه روز پس از تیمار با سوسپانسیون اسپور قارچ (b. cinerea ( spore/ml105×1 تلقیح شدند. علاوه بر آن اثرات کاربرد تلفیقی سالیسیلیک اسید و گونه های تریکودرما به عنوان یک روش کنترل تلفیقی مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور میوه های توت فرنگی در زمان رسیدگی برداشت شده، در محلول های سالیسیلیک اسید (0، 1، 2، 4 میلی مولار) به مدت 5 دقیقه قرار گرفتند. پس از 2 ساعت با سوسپانسیون اسپور قارچb. cinerea و سوسپانسیون اسپور تریکودرما تلقیح شده و در دمای 22 درجه سانتیگراد نگهداری شدند. ارزیابی بیماری بر اساس شاخص شدت بیماری در میوه ها اندازه گیری شده و بیشترین شدت بیماری در آنها در میوه های تیمار شده با سالیسیلیک اسید با غلظت 1 میلی مولاربه میزان 13/0 و کمترین میزان مربوط به میوه های تیمار شده با تریکودرما و 2 میلی مولار سالیسیلیک اسید به صورت تلفیقی، به میزان 84/0 بود. نتایج آزمایش نشان داد که مقاومت میوه های توت فرنگی به پاتوژن با کاربرد سالیسیلیک اسید به طور قابل توجهی افزایش می یابد. فراوانی بیماری در گیاهان تیمار شده با سالیسیلیک اسید نسبت به گیاهان فاقد تیمار (کنترل) کمتر بود. علاوه بر آن، فعالیت کیتیناز در گیاهان توت فرنگی در تیمار قبل از برداشت توسط سالیسیلیک اسید به عنوان نشانگر مقاومت سیستمیک اکتسابی مورد تحقیق قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد فعالیت آنزیم در میوه های تیمار شده توسط سالیسیلیک اسید (2، 4 میلی مولار) به طور قابل توجهی بالاتر از گیاهان فاقد تیمار (کنترل) است.

مقایسه روند تجمع جیوه کل در بافت های عضله ای سفید و قرمز در دو گونه ماهی کپور معمولی(cyprinus carpio) و کپورنقره ای (hypophthalmichthys molitrix) دریاچه سد قشلاق سنندج
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1389
  مهدی خوشناموند   شهرام کبودوندپور

جیوه در بافت های زنده تجمع یافته و قابلیت بزرگنمایی زیستی در زنجیره های غذایی را دارد و از این طریق می¬تواند سلامت انسان ها را در معرض خطر قرار دهد. مطالعات قبلی بر روی دریاچه سد قشلاق سنندج نشان دادند که غلظت جیوه¬ موجود در آب و خاک حوزه های آبریز منتهی به این سد، به سبب فرآیند¬های طبیعی زمین شناختی از حد مجاز بیشتر است. این شرایط سبب بروز نگرانی های زیادی در خصوص مصرف ماهی های پرورش یافته در این منبع آبی شده است. به همین دلیل و نیز با هدف مقایسه سطوح غلظت جیوه¬کل (t-hg)تجمع یافته در بافت عضلات سفید و قرمز ماهیان کپور معمولی و کپورنقره¬ای این سد برای اولین بار، یک پروژه تحقیقاتی برای مطالعه این موارد طراحی شد. وجود ترکیبات سولفاته فراوان در بافت عضله ¬قرمز ماهی با قابلیت ایجاد کمپلکس های نسبتاً پایداری با جیوه از یک سو، و وجود رگ های خونی فراوان که یک حامل زیستی برای انتقال و تجمع ¬زیستی فلز جیوه به شمار می¬روند از سوی دیگر، این باور را پدید می آورد که سطح جیوه تجمع¬یافته باید در بافت عضله ¬قرمز ماهی هایی که در معرض آلودگی به فلز سنگین جیوه هستند، بالاتر از عضله سفید باشد. برای اولین بار سعی شد تا غلظت جیوه تجمع یافته و روند تغییرات آن در بافت عضله¬قرمز و سفید ماهیان کپور¬معمولی و نقره¬ای به عنوان دو گونه پر مصرف در ایران مورد سنجش و مقایسه قرار گیرد. مجموعاً 48 نمونه ماهی (24 نمونه کپور¬معمولی + 24 نمونه کپور¬نقره ای) در خلال ماه های تیر تا آذر سال 1388 به صورت تصادفی از دریاچه سد قشلاق شهر سنندج صید و غلظت جیوه¬کل در بافتهای عضله سفید و قرمز این ماهی ها با استفاده از دستگاه پیشرفته اندازه گیری جیوه (model, leco 254 ama) اندازه گیری شد. میانگین (± خطای استاندارد) t-hg در بافت عضلات سفید دو ماهی کپور¬معمولی و نقره ای به ترتیب 67/20 ± 233 و 43/26 ± 367 و برای عضلات قرمز این دو گونه نیز به ترتیب مقادیر 03/21 ± 227 و 22/32 ± 311 بر حسبppb یا ng g-1 وزن¬خشک به دست آمد. میانگین های ماهانه جیوه تجمع یافته در بافت عضله¬سفید دو گونه ماهی کپور¬معمولی و نقره ای در خلال ماه های مطالعه (تیر تا آذر 1388) اختلاف معنا داری از خود نشان ندادند (1926/0 p = , 29/2 =36, 5f)، درحالیکه میانگین t-hg تجمع یافته در بافت عضله¬سفید ماهی کپور¬نقره¬ای به صورت معناداری بیشتر از ماهی کپور¬معمولی بود (0068/0 p = , 70/19 =36 ,1f) که احتمالاً می تواند تحت تأثیر تفاوت در رژیم غذایی این دو گونه ماهی باشد. میانگین های ماهانه و کل جیوه تجمع یافته در بافت عضله¬قرمز در دو گونه ماهی، در خلال ماه های مطالعه اختلاف معنی¬داری را نشان ندادند (3366/0 p = , 49/1= 36 , 5 (f و (1499/0p = , 89/2= 36 , 1f). غلظت t-hg در بافت عضله ماهی هایی که وزن آنها > 850 گرم بود، بیشتر از استاندارد های جهانیepa ،who وfao بود.

اثر تنش خشکی بر خصوصیات فیزیولوژیکی و روابط آبی ژنوتیپ های نخود در ارتباط با عملکرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1393
  شیوا قاسمی   عادل سی و سه مرده

تحقیق حاضر به منظور مطالعه سرعت و طول دوره پر شدن دانه و رابطه ی بین عملکرد و اجزاء عملکرد، برآورد سهم مواد محلول در تنظیم اسمزی و تعیین شاخص های مناسب مقاومت به خشکی در ژنوتیپ های نخود در قالب دو آزمایش مجزا در شرایط مزرعه و کشت هیدروپونیک و هر یک در سه تکرار اجرا شد. کشت مزرعه ای به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک-های کامل تصادفی در فروردین ماه 1391 اجرا شد. فاکتور اصلی شامل دو تیمار آبیاری کامل و دیم و فاکتور فرعی 19 ژنوتیپ نخود (18 ژنوتیپ کابلی و پیروز( دسی)) بود. آزمایش هیدروپونیک به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تیمار شاهد، تنش خشکی 6- و 9- بار و 19 ژنوتیپ نخود انجام گردید. نتایج نشان داد که در آزمایش مزرعه ای اثر تنش خشکی و ژنوتیپ بر عملکرد و اجزای عملکرد، سرعت و طول دوره فعال پر شدن دانه معنی دار بود. تنش خشکی موجب کاهش 71/6% عملکرد دانه گردید و تعداد دانه در بوته مهم-ترین جزء از عملکرد بوده و در تعیین عملکرد نهایی نقش تعیین کننده دارد. ژنوتیپ ها تنوع قابل توجهی از لحاظ سرعت و طول دوره فعال پر شدن دانه نشان دادند. ضرایب همبستگی بین شاخص های مقاومت به خشکی و میانگین عملکرد ژنوتیپ ها در شرایط تنش و آبیاری کامل نشان داد که شاخص های mp، sti، gmp وharm جهت گزینش ژنوتیپ ها مناسب ترین شاخص ها می باشند. در شرایط کشت هیدروپونیک، تنش خشکی و ژنوتیپ اثر معنی داری بر میزان کربوهیدرات های محلول، پرولین، تنظیم اسمزی، محتوای نسبی آب برگ، داشت. به طور کلی در ژنوتیپ های نخود مورد بررسی اثر تنظیم کنندگی کربوهیدرات محلول بسیار بیشتر از اثر پرولین می باشد. در ژنوتیپ های مقاوم با افزایش شدت تنش خشکی از 6- به 9- بار تنظیم اسمزی بالاتری نسبت به ژنوتیپ های حساس انجام شد. نتایج نشان داد که در تنش 6- بار میزان سهم پرولین در تنظیم اسمزی ارقام مقاوم بیشتر از ارقام حساس بوده است. در تیمار تنش 9- بار تفاوتی بین ژنوتیپ های حساس و مقاوم از نظر میزان سهم پرولین در تنظیم اسمزی مشاهده نگردید. از آنجاکه بین صفات فیزولوژیکی اندازه گیری شده و میزان قاومت ژنوتیپ ها به خشکی رابطه ی مشخصی مشاهده نشد، لذا می توان نتیجه گرفت که یک صفت فیزیولوژیکی خاص نمی-تواند تعیین کننده ی مقاومت به خشکی باشد.