نام پژوهشگر: جمال سیف دواتی

تعیین قابلیت هضم شکمبه‎ای و بعد از شکمبه‎ای گونه‎های غالب گرامینه منطقه نئور استان اردبیل در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  محمد جواد عشقی   فرزاد میرزایی آقجه قشلاق

تحقیق حاضر به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی، قابلیت هضم شکمبه‎ای و بعد شکمبه‎ای و فراسنجه‎های مختلف تجزیه‎پذیری ماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی‎سلولز و ماده آلی 4 گونه گیاه agropyron tauri، festoca ovina، stipa barbata و poa bulbosaاز گیاهان غالب مراتع نئور در استان اردبیل انجام شد. بدین منظور نمونه‎های گیاهی در طی 3 مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی و از هر مرحله فنولوژیکی حداقل 30 پایه و در دو ارتفاع متفاوت (سایت 1 با ارتفاع 1900-1600 متر و سایت 2 با ارتفاع 2550-2400 متر) جمع‎آوری و بررسی شد. برآورد تجزیه‎پذیری با روش کیسه‎های نایلونی و با استفاده از دو رأس قوچ اخته نژاد مغانی دارای فیستولای شکمبه‎ای، انجام شد. نتایج حاصله نشان داد که با پیشرفت مرحله رشد از ارزش غذایی گونه‎های مورد مطالعه کاسته شد. همچنین تفاوت معنی داری بین گونه‎های مورد مطالعه از نظر مقادیر غلظت ماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی‎سلولز، خاکستر، ماده آلی و فراسنجه‎های تجزیه‎پذیری ماده خشک، ndf، adf و om شامل بخش محلول ماده خوراکی (a)، بخش نامحلول ماده خوراکی (b) نرخ تجزیه‎پذیری (c) و تجزیه‎پذیری موثر(ed) در نرخ عبورهای 02/0، 05/0 و 08/0 (درصد در ساعت) در مراحل مختلف فنولوژیکی مشاهده گردید (05/0>p). نتایج آزمایش حاضر نشان داد که با بلوغ گیاه میزان دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی‎سلولز و ماده آلی افزایش و میزان قابلیت هضم شکمبه‎ای و بعد شکمبه‎ای کاهش یافت و نیز مشاهده شد که زمان‎های مختلف فنولوژیک، بر میزان تجزیه‎پذیری شکمبه‎ای و بعد شکمبه‎ای اثر معنی‎داری دارد.

بررسی قابلیت هضم شکمبه ای و بعد شکمبه ای خاک اره چوب صنوبر، توسکا و نراد عمل آوری شده با قارچ phanerochaete chrysosporium و pleurotus ulmarius تحت شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  مهناز بیات   معراج شرری

تحقیق حاضر به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی، قابلیت هضم شکمبه ای و بعد شکمبه ای و فرا‎سنجه‎های مختلف تجزیه پذیری ماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز و ماده آلی خاک اره صنوبر، توسکا و نراد عمل آوری شده با استفاده از دو قارچphanerochaete chrysosporium و pleurotus ulmarius انجام شد. بدین منظور اثر قارچ ها بر خاک اره ها به مدت 7 و 17 روز تحت شرایط آزمایشگاهی بررسی شدند. برآورد تجزیه پذیری با روش کیسه‎های نایلونی و با استفاده از دو رأس قوچ اخته نژاد مغانی دارای فیستولای شکمبه ای، انجام شد. نتایج حاصله نشان داد که اثر قارچ ها بر سوبستراهای مورد مطالعه، باعث بهبود ترکیب شیمیایی و قابلیت هضم شکمبه ای و بعد شکمبه ای آنها شد. همچنین تفاوت معنی داری بین سوبستراهای مورد مطالعه از نظر مقادیر غلظت ماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، خاکستر، ماده آلی و فرا‎سنجه‎های تجزیه‎پذیری ماده خشک، ndf، adf و om شامل بخش محلول ماده خوراکی (a)، بخش نامحلول ماده خوراکی (b) نرخ تجزیه‎پذیری (c) و تجزیه پذیری موثر(ed) در نرخ عبورهای 02/0، 05/0 و 08/0 (در ساعت) در زمان های مختلف عمل آوری مشاهده گردید (05/0>p). نتایج آزمایش حاضر نشان داد که با تجزیه بیولوژیکی خاک اره صنوبر، توسکا و نراد میزان ماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز و ماده آلی کاهش و میزان خاکستر، چربی خام، قابلیت هضم شکمبه ای و بعد شکمبه ای افزایش یافته و همچنین با افزایش مدت زمان عمل آوری، بر میزان تجزیه‎پذیری شکمبه ای و بعد شکمبه ای افزوده شد (05/0>p).

تعیین ارزش غذایی برخی از دانه های بقولات ایرانی در تغذیه نشخوارکنندگان با استفاده از روشهای کیسه نایلونی و آزمایشگاهی و تأثیر آن ها بر عملکرد بره های پرواری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  جمال سیف دواتی   حسین جانمحمدی

ارزش تغذیه ای دانه های گاودانه، ماشک و خلر به دو صورت خام و فرآوری شده با اتوکلاو با اندازه گیری آزمایشگاهی و استفاده از حیوان زنده در مزرعه مطالعه شد. دانه ماشک دارای پروتئین خام (278 گرم در کیلوگرم ماده خشک) و دانه گاودانه حاوی پروتئین خام (255 گرم در کیلوگرم ماده خشک) می باشد. پروتئین قابل تجزیه سریع و تجزیه پذیری موثر پروتئین دانه ها در دامنه ای از 40/0 تا 51/0 و 72/0 تا 76/0 به ترتیب بودند. میزان تانن متراکم محتوی دانه خلر اتوکلاو شده کمتر از 15 درصد تانن کل در حالت خام آن بود و با تیمار حرارتی اتوکلاو از 32/0 به 22/0 گرم بر کیلوگرم ماده خشک کاهش یافته بود. بیشترین قابلیت هضم ماده آلی در دانه خلر اتوکلاو شده (84/67 در صد) و کمترین آن در دانه ماشک اتوکلاو شده (47/53 درصد) مشاهده شد. مقادیر تولید گاز بخش محلول و نامحلول (a) دانه ماشک تحت تأثیر حرارت مرطوب اتوکلاو کاهش یافت ولی دانه خلر و گاودانه تحت تأثیر قرار نگرفت. مقادیر قابلیت هضم روده ای پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه و قابلیت هضم پروتئین در کل دستگاه گوارش دانه های ماشک و گاودانه به روش آزمایشگاهی (گارگالو) به ترتیب دامنه 66 تا 83 درصد و 91 تا 95 درصد قرار داشتند. میزان غیر قابلیت هضم پروتئین در کل دستگاه گوارش در نمونه های خام و اتوکلاو شده به جز در دانه ماشک افزایش نشان نداد (05/0>p). مقدار قابلیت هضم پروتئین در کل دستگاه گوارش دانه ماشک بعد تیمار حرارتی از 29/95 درصد به 57/90 درصد کاهش یافته است. میانگین مجموع اسیدآمینه ضروری و غیر ضروری و مجموع اسیدآمینه ها به ترتیب برای دانه خلر خام 85/8، 26/14 و 11/23 درصد، ماشک خام 97/10، 09/14 و 06/25 درصد و گاودانه خام 33/10، 41/12 و 74/22 درصد بود. حرارت مرطوب اتوکلاو موجب اتلاف مجموع اسیدآمینه به ترتیب 58/33 درصد، 21/28 درصد و 72/8 درصد و کاهش اسیدهای آمینه ضروری به ترتیب 12/31 درصد، 92/33 درصد و 73/9 درصد در دانه های خلر، ماشک و گاودانه شده بود. میانگین قابلیت هضم روده ای پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه دانه های ماشک، گاودانه و خلر با استفاده از خروس های سکوم برداری شده به ترتیب در دامنه ای از 82/61 تا 5/62 درصد، 0/74 تا 4/73 درصد و 5/78 تا 3/80 درصد مشاهده شدند. در بین دانه های بقولات اسیدآمینه آرژنین و ترئونین بیشترین و اسیدآمینه تایروزین و لایزین کمترین قابلیت هضم روده ای را داشتند. هفت جیره غذایی آزمایشی حاوی کنجاله سویا، و دانه های بقولات خام و اتوکلاوشده در بخش کنسانتره در یک دوره پرواربندی در سن 60 روزگی به تعداد 42 بره ماده آمیخته های قزل- مرینو و مغانی- مرینو تغذیه شدند. هیچ تفاوت معنی داری بین قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، پروتئین خام، چربی خام و انرژی خام جیره های غذایی حاوی بقولات خام مشاهده نشد. بین هفت گروه جیره غذایی در صفات رشد و لاشه بره ها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. گنجاندن دانه ماشک در جیره پرواری بره ها موجب افزایش میزان cla گوشت از 15/1 گرم در گروه کنجاله سویا به 23/2 گرم در صد گرم اسیدهای چرب متیله شده گردید.

تعیین قابلیت هضم شکمبه ای و بعد شکمبه ای گونه های غالب لگوم منطقه نئور استان اردبیل در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  سعید مهدیزاده اردبیلی   فرزاد میرزایی آقجه قشلاق

در این تحقیق، ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم شکمبه ای و بعد شکمبه ای و فراسنجه های مختلف تجزیه پذیری 4 گونه مرتعی یونجه (medicago sativa)، ماشک گل خوشه ای(vicia canescence)، اسپرس (onobrychis caput-galli) و گون علفی (astragalus crenatus) با استفاده از 2 رأس گوسفند نر مغانی دارای فیستولای شکمبه ای و روش آزمایشگاهی مطالعه شد. نمونه برداری از 2 سایت در ارتفاعات نئور شهرستان اردبیل (سایت یک در محدوده ارتفاعی 1500-1700 متری از سطح دریا و سایت دو در محدوده ارتفاعی 1900-2100 متری از سطح دریا) و در سه مرحله رشد فنولوژیکی (رویشی، گلدهی و بذردهی) انجام گرفت. بین دو سایت نمونه برداری، نمونه های سایت دو در مورد هر 4 گونه مورد مطالعه، به طور معنی داری قابلیت هضم و تجزیه پذیری ماده خشک، ماده آلی، دیواره سلولی و دیواره سلولی منهای همی سلولز بیشتری نسبت به سایت یک داشتند. همچنین تجزیه تقریبی نمونه های جمع آوری شده نشان داد که میزان دیواره سلولی و دیواره سلولی منهای همی سلولز به صورت درصد در ماده خشک در سایت یک به طور معنی داری نسبت به سایت دو بیشتر بود و بین مراحل رشد فنولوژیکی نیز تفاوت معنی دار وجود داشت. نتایج نشان داد که در هر 4 گونه و در هر 2 سایت، مرحله رویشی دارای قابلیت هضم شکمبه ای و بعد شکمبه-ای و خاکستر بیشتر و دیواره سلولی، دیواره سلولی منهای همی سلولز و ماده آلی کمتری نسبت به سایر مراحل رشد بودند. بنابراین پتانسیل تجزیه پذیری ماده خشک در مرحله اول رشد بیشتر بود. با توجه به نتایج حاصله در بین چهار گونه مرتعی مورد مطالعه، اسپرس (onobrychis caput-galli) به دلیل دارا بودن پتانسیل تجزیه پذیری بیشتر، از قابلیت هضم و ارزش غذایی بالاتری نسبت به سه گونه دیگر برخوردار بود.

تعیین ارزش غذایی برخی از دانه های بقولات فرآوری شده با مایع شکمبه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  بیژن نویدگبلو   حسین عبدی بنمار

بقولات ایرانی با توجه به ماهیت لگومینوزی آن ها احتمال می رود همانند سایر دانه های لگومینه از تجزیه پذیری بیشتری در شکمبه برخوردار باشند زیرا اکثر گروه های پروتئینی لگوم ها گلوبولین و آلبومین بیشتری دارند. بنابراین استفاده آن ها را در نشخوارکنندگان پرتولید محدود می نماید زیرا پروتئین محلول و قابل تجزیه زیادتری دارند (یو و همکاران، 2002). علاوه بر این دانه های بقولات و یا لگومینه ها حاوی ترکیبات ضد تغذیه ای هستند که بسته به نوع دانه و شرایط فنولوژیکی، اثرات متفاوتی در بدن دام خواهند داشت (ماکار، 2004). روش های فرآوری مختلفی جهت کاهش تجزیه پذیری و از بین بردن عوامل ضد تغذیه ای در دانه های لگومینه توسعه و ارائه شده است (آذرفر و همکاران، 2008). هدف اولیه در روش های مختلف فرآوری فراهم آوردن امکان دسترسی آنزیم های میکروبی به محتوی آندوسپرم دانه و افزایش میزان گوارش پذیری دانه تغذیه شده به حیوان است (یانگ و همکاران، 2000). افزایش قابلیت استفاده و کاهش هدر رفت پروتئین و بهبود ارزش غذایی خوراک ها در اثر فرآوری مشاهده شده است (خلیل وند و همکاران، 1389). فرآوری مواد خوراکی مصرفی دام می تواند باعث بروز برخی تغییرات فیزیکی و شیمیایی در بافت های بدن آن ها شود. روش فرآوری مطلوب آن است که نتیجه آن نزدیک به حداکثر ضریب هضمی باشد و تجاوز از آن میزان می تواند موجب اختلال در جریان هضم شود. فرآوری تأثیر زیادی در اسیدیته شکمبه داشته به طوری که با آردی کردن زیاد دانه های غلات باعث افزایش نرخ تخمیر در شکمبه و در نتیجه اسیدوز می شود. با این حال ممکن است فرآوری مواد خوراکی به منظور کاهش هزینه حمل و نقل، افزایش بازده از طریق خوش خوراک تر شدن و افزایش قابلیت هضم انجام گیرد. بسیاری از روش های فرآوری، بازده غذایی را افزایش می دهد و مواد سمی ضد تغذیه ای در خوراک را خنثی می کنند. بنابراین ضرورت فرآوری با توجه به جثه دام فرق می کند. در دام های کوچک عبور دانه به صورت کامل از شکمبه آن ها به طرف خارج مشکل است ولی از شکمبه نشخوارکنندگان بزرگ به راحتی صورت می گیرد (سیف دواتی، 2012). هر یک از روش های فرآوری با مزایا و معایبی همراه است و انتخاب روش مناسب از بین روش های موجود برای افزایش میزان دسترسی و حداقل کردن خطر ابتلا به بیماری های متابولیک مستلزم مقایسه این فرآوری ها در شرایط یکسان است. آنزیم های صنعتی به طور گسترده ای به عنوان افزودنی در جیره های غذایی استفاده شده که سبب افزایش راندمان استفاده از خوراک ها به واسطه افزایش تجزیه دیواره ی سلولی و هیدرولیز سلولز و زایلان به قند (اینهور، 1990 ؛ کمبل و همکاران، 1992) و نیز کاهش تولید آلاینده ها شده است (کمبل و همکاران، 1992). آنزیم ها باعث کاهش اثرات مضر ترکیبات ضد تغذیه ای در جذب مواد غذایی و میکروارگانیسم های شکمبه می شوند (کمبل و همکاران، 1992). بر خلاف تک معده ای ها، نشخوارکنندگان سطح وسیعی از آنزیم های میکروبی در شکمبه تولید می کنند که این آنزیم ها نقش مهمی در مراحل هضم بازی می کنند. اکثر میکروارگانیسم های شکمبه با تولید آنزیم سبب هضم فیبر و دیواره ی سلولی گیاهان در شکمبه می شوند (فورسبرگ و همکاران، 1992). با این وجود استفاده از مکمل های آنزیمی در جیره غذایی نشخوارکنندگان سبب افزایش وزن روزانه می شود (بیوچمین و همکاران، 1996). هزینه قابل توجه تولید محصولات آنزیمی تجاری سبب شده که محققین به فکر استفاده از محصولات آنزیمی غیر تجاری در مقیاس بزرگ جهت افزودن بر مواد خوراکی هستند (چیسون و همکاران، 1996). شکمبه ساز و کاری بسیار تخصصی جهت تسهیل در ذخیره سازی مواد خوراکی و پردازش میکروبی با کیفیت بالا را داراست (هانگیت، 1988). تجزیه و استفاده از مواد گیاهی مصرف شده توسط آنزیم های میکروبی نشخوارکنندگان صورت می گیرد (فورسبرگ و همکاران، 1992). دسترسی آنزیم های میکروبی جهت هضم مواد مغذی گیاهان تا حد زیادی به ویژگی های فیزیکی گیاهان وابسته است. شروع عمل نشخوار و ترشح بزاق توسط حیوان دسترسی آنزیم های میکروبی را جهت هضم افزایش می دهد. اکوسیستم شکمبه شامل جمعیت متنوعی از باکتری های بی هوازی، قارچ و پروتوزوآ می باشد که این جمعیت میکروبی با تولید آنزیم سبب هضم مواد فیبری در شکمبه می شوند (اسلینگر و همکاران، 1996). جمعیت میکروبی شکمبه یک منبع غنی و دست نخورده از آنزیم ها با پتانسیل فوق العاده ای برای کاربردهای صنعتی است. فعالیت آنزیم های موجود در شکمبه متنوع بوده که سبب تجزیه دیواره سلولی خوراک می شود. وجود آنزیم ها مخصوصاً آنزیم های فیبرولیتیک در شکمبه ناشی از تنوع جمعیت میکروبی شکمبه می باشد (دورنر و همکاران، 1990؛ یانک و همکاران، 1995). هضم بهتر و بهینه مواد خوراکی در شکمبه نیاز به فعالیت هماهنگ بیشتر آنزیم ها دارد. شکمبه به عنوان یک منبع خاص از آنزیم ها به طور گسترده ای مورد توجه قرار گرفته است (اسلینگر و همکاران، 1996). فرآوری خوراک با مایع شکمبه فرآوری شده می تواند به دلیل عدم مصرف مواد شیمیایی، توجیه اقتصادی و سهولت استفاده، در دامداری های کشور دارای کاربرد باشد. این تحقیق با هدف بررسی اثر فرآوری بقولات خام با مایع شکمبه ای به عنوان منبع آنزیمی بر قابلیت هضم و تولید گاز تحت شرایط آزمایشگاهی انجام شد تا از نتایج این تحقیق و پژوهش بتوان به صورت بهینه در تغذیه و افزایش راندمان تولید دام استفاده کرد.

تعیین ارزش غذایی ضایعات بوجاری دانه های ماشک، گاودانه و عدس به روشهای برون تنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  قدرت محمدی جیراباد   مصطفی ملکی

ا?ن پژوهش با هدف تع??ن ترک?ب ش?م?ا?? و روند تجز?هپذ?ری شکمبهای و همچنین برخی شاخصهای تولید گاز ضا?عات حاصل از بوجاری دانههای ماشک، گاودانه و عدس انجام گرفت. در ابتدا ترک?ب ش?م?ا?? نمونههای ضا?عات بوجاری دانهها شامل ماده خشک، پروتئ?ن خام، چرب? خام، ماده آل?، خاکستر خام، ال?اف نامحلول در شو?نده خنث? (ndf) و ال?اف نامحلول در شو?نده اس?دی (adf) اندازه گ?ری شدند. در آزما?ش اول، تجز?ه پذ?ری شکمبه ای ضایعات با استفاده از 3 راس گوسفند نر مغان? ف?ستوله گذاری شده تعیین شد. در آزمایش دوم کینتیک تولید گاز و در آزمایش سوم قابلیت هضم و تخمیر ضایعات با استفاده از آزمون تولید گاز مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش آخر اثرات جایگزینی نسبتهای مختلف از ضایعات در جیره بر میزان هضم و تخمیر آنها بررسی شد.

تأثیر مکمل کنسانتره ای بر عملکرد رشدی در بره های شیرگیری شده نژاد قزل در شرایط چرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  محمد شاهی   فرزاد میرزایی آقجه قشلاق

این پژوهش با استفاده از 32 رأس بره از نژاد قزل در قالب طرح کاملا تصادفی با4 تیمار و8 تکرار (بره) در هر تیمار انجام خواهد شد. 1) تیمار شاهد شامل دسترسی آزاد به چرای مرتعی 2) دسترسی آزاد به چرای مرتعی به همراه 150 گرم در روز به ازای هر بره مخلوط کنسانتره 3) دسترسی آزاد به چرای مرتعی به همراه 250 گرم در روز به ازای هر بره مخلوط کنسانتره 4) دسترسی آزاد به چرای مرتعی به همراه 350 گرم در روز به ازای هر بره مخلوط کنسانتره. شد.کنسانتره شامل مواد خوراکی جو، سبوس گندم، سویا، گاودانه و همچنین افزودنی هایی شامل دی کلسیم فسفات، جوش شیرین، نمک و مکمل معدنی و ویتامینه خواهد بود. به منظور بررسی تاثیر جیره های مصرفی بر روی غلظت برخی متابولیت های خونی از قبیل گلوکز، ، نیتروژن اوره ای خون (bun)، کلسترول،تری گلیسیرید، آلبومین، خون بره ها، به صورت ماهانه طی 2 مرحله از تمامی بره ها 3 ساعت پس از مصرف خوراک از رگ گردنی، خونگیری به عمل خواهد آمد و سپس با استفاده از کیت های تجاری غلظت ها تعیین خواهد شد. در طی دوره پروار مصرف ماده خشک با اندازه گیری روزانه اختلاف وزن خوراک توزیع شده با خوراک مصرف نشده در آن روز محاسبه خواهد شد. به منظور تعیین افزایش وزن روزانه، بره ها هر دو هفته یک بار قبل از دسترسی به آب و خوراک توزین خواهند شد. بیومتری به صورت ماهانه از نقاط مختلف بدن حیوان نیز انجام خواهد شد. مصرف علوفه مرتعی با نمونه برداری توسط پلات از مرتع و به دست آوردن بیومس مرتع انجام خواهد شد. میزان مصرف علوفه مرتعی از طریق روش تعیین نیتروژن مدفوعی انجام خواهد شد ( پریپولی و همکاران، 2001)

استفاده از گاودانه در جیره آغازین بره های شیرخوار مغانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  شهروز دستوری   جمال سیف دواتی

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر سطوح مختلف گاودانه در خوراک آغازین بر عملکرد، مصرف خوراک، مصرف شیر، خصوصیات رشدی و فراسنجه های خونی بره های شیرخوار مغانی بود. این پژوهش با استفاده از تعداد 50 راس بره نر شیرخوار تک قلو از نژاد مغانی (میانگین سنی 1±5 روزه و میانگین وزنی اولیه 77/0 ± 56/4 کیلوگرم) انجام گردید. بره ها بر اساس وزن زنده گروه بندی شدند و به طور تصادفی در یکی از 5 گروه آزمایشی (یک گروه شاهد و 4 گروه دریافت کننده خوراک آغازین حاوی سطوح صفر، 9، 18 و 27 درصد گاودانه) در قالب یک طرح کاملا تصادفی تخصیص داده شدند. مصرف خوراک، عملکرد بره ها، مصرف شیر و میزان رشد بره ها تا سن 90 روزگی ثبت گردید. اثر افزودن گاودانه به خوراک بر میانگین مصرف خوراک بره ها در کل دوره معنی دار نبود (05/0<p). در بره های تغذیه شده با خوراک های آغازین حاوی سطوح مختلف گاودانه تفاوت افزایش وزن روزانه معنی دار بود (01/0>p)، به طوری که بیشترین افزایش وزن روزانه در خوراک دارای 18 درصد گاودانه مشاهده شد. اثر افزودن گاودانه به خوراک بر خصوصیات رشدی بره ها معنی دار بود و بهترین خصوصیات رشدی در خوراک دارای 18 درصد گاودانه مشاهده شد. همچنین مصرف شیر بره های گروه شاهد به طور معنی دار بیشتر از بره های دریافت کننده خوراک آغازین حاوی سطوح مختلف گاودانه بود (01/0>p). اثر افزودن گاودانه در خوراک آغازین بره ها اثر معنی داری بر میزان گلوکز، پروتئین کل و تری گلیسیرید خون نداشت (05/0<p). در حالی که بر روی آلبومین، کلسترول و اوره خون اثر معنی دار بود و موجب افزایش این مقادیر در خون بره ها گردید (01/0>p). بر اساس نتایج بدست آمده تغذیه گاودانه به عنوان یک مکمل پروتئینی در خوراک آغازین بره های شیرخوار تا 18 درصد موجب بهبود عملکرد رشدی می گردد.