نام پژوهشگر: مهدی سرگلزایی

بررسی ارتباط ژنتیکی بین وزن تولد با برخی صفات مهم اقتصادی گاو هلشتاین در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1391
  شادی قریشی   محمد رکوعی

یکی از روش‏های پایدار افزایش تولیدات حیوانی، بهبود ژنتیکی دام‏ها از طریق اصلاح‏نژاد آن‏ها (انتخاب حیوانات برتر به عنوان والدین نسل بعد) است. با توجه به اهمیت صفت وزن تولد (اولین رکورد ثبت شده بعد از تولد) و در راستای ضرورت سنجی توجه به این صفت، در تحقیق حاضر به بررسی چگونگی ارتباط صفت وزن تولد (وزن گوساله متولد شده) با صفات تولیدی، تولیدمثل و بقای دام پرداخته شد. در این مطالعه، رکوردهای ثبت شده در مرکز اصلاح‏نژاد دام کشور (1346 تا 1389) مورد استفاده قرار گرفت. آماده‏سازی داده‏ها با نرم‏افزارهای cfc و foxpro صورت گرفت، تجزیه و تحلیل‏های آماری و ژنتیکی به ترتیب با دو نرم‏افزار asreml و dmu، و تجزیه و تحلیل‏های بقاء و طول عمر تولیدی با نرم‏افزارهای survival و cmprsk تحت نرم‏افزار r.2.14 انجام شد. صفات تولیدی مورد بررسی شامل تولید شیر 100 روز (my100)، شیر 305 روز (my305)، چربی 305 روز (fy305) و پروتئین 305 روز (py305) بود و صفات تولیدمثل عبارت بود از فاصله اولین تلقیح تا تلقیح منجر به آبستنی (fstc)، فاصله زایش تا اولین تلقیح (cfi)، فاصله گوساله‏زائی (ci) و سخت‏زائی (ce) در سه شکم اول زایش، و سن در اولین زایش (afc) بود. تجزیه و تحلیل‏های آماری ‏صفات تولیدی نشان داد که اثر گروه‏های مختلف وزن گوساله متولد شده (cbw) و وزن تولد (bw) دارای اثر کاملا معنی‏داری (001/0>p) بر تمامی صفات تولیدی بود؛ براساس برآورد میانگین حداقل مربعات (lsm) نشان داد گاوهایی که گوساله‏هایی سنگین‏ وزن‏تر متولد کردند دارای تولید بیشتری بودند و گوساله‏های دارای bw بیشتر نیز دارای تولید بیشتری در تولید آتی خود بودند. تجزیه و تحلیل‏های آماری صفات تولیدمثل نشان داد که اثر cbw بر تمام صفات تولیدمثل جز صفت fstc معنی‏دار (001/0>p) شد؛ با توجه به نتایج حاصل از lsm نتیجه شد که بیشترین تاثیر صفت cbw برعملکرد تولیدمثل گاو ماده مربوط به صفت cfi و صفت ce بود. همچنین اثر bw بر صفات cfi، ci، ce و afc کاملا معنی‏دار (001/0>p) بود، درحالی که صفت fstc در هیچ کدام از دوره‏های زایشی معنی‏دار نشد. با توجه به نتایج تجزیه واریانس، همان طور که انتظار می‏رفت با افزایش bw، صفت cfi افزایش یافت و این روند برای صفت ci نیز صدق ‏کرد. این نتایج نشان داد که با افزایش bw، بلوغ تولیدی و تولیدمثل دام (afc) و همچنین میزان بروز ce کاهش یافت. برآورد مولفه‏های همبستگی ژنتیکی نسبت به صفت cbw نشان داد که بیشترین مقدار این مولفه‏ها در مورد صفات تولیدی مربوط به گروه دوم وزنی بود. این مولفه‏ها در رابطه با صفات تولیدمثلی برای صفت ci دارای روند افزایشی بود و درصورتی که صفت cfi روند کاهشی داشت. همبستگی بالای ce نشان داد که قسمت زیادی ce مربوط به cbw است. برآورد مولفه‏های همبستگی ژنتیکی نسبت به صفت bw نشان داد که همبستگی ژنتیکی مثبت نسبتاً بالایی بین bw و تمام صفات تولیدی به جز py305 وجود دارد. در رابطه با ci مقدار منفی مولفه‏ها دارای روند افزایشی بود، در حالی که برای ce همیستگی ژنتیکی بر خلاف انتظار، مثبت برآورد شد. این مولفه‏ها برای صفت afc منفی بدست آمد. در تجزیه و تحلیل‏های برای صفت cbw، اثر عوامل گله، سن در زمان زایش، سن مادر، جنس و گروه‏های وزنی برای صفات بقاء، تداوم تعداد روزهای شیردهی (بجز اثر جنس) و طول عمر تولیدی (بجز اثر جنس)کاملا معنی‏دار (001/0>p) بود؛ در این سه صفت مورد بررسی از شکم دوم زایش به بعد با افزایش میزان cbw، ریسک حذف گاو ماده افزایش یافت. در تجزیه و تحلیل‏های صفت bw، تمامی عوامل موثر برای صفات بقاء (بجز اثر کدهای وزنی)، تداوم تعداد روزهای شیردهی (بجز اثر سخت‏زائی) و طول عمر تولیدی (بجز اثر جنس، سن مادر و سخت‏زائی) معنی‏دار بود؛ همان طور که انتظار می‏رفت، در این سه صفت مورد بررسی از شکم دوم زایش به بعد با افزایش میزان bw، ریسک حذف دام کاهش یافت.

پیوندهای جوزفسون ذاتی در ابر رساناهای دمای بالا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1380
  مهدی سرگلزایی   یوری شکرنیف

در سال 1986، بد نورز و مولر در کشور سویس توانستند سرامیک هایی را بسازند که این سرامیک ها خواص ابررسانایی از خود نشان می دادند. پس از این کشف گروههای زیادی در سرتاسر جهان به بررسی خواص این ابرساناها پرداختند. از خواص جالب این سرامیک های ابررسانا وجود ساختار لایه ای در آنها است به این معنی که یک سرامیک ابررسانا تشکیل شده است از هزاران لایه ‏‎cuo2‎‏ که بین هر یک از این لایه های ابررسانا یک لایه عایق قرار دارد. و این ساختار لایه ای در راستای محور ‏‎‏‎c‎‏ بلور ابررسانا بوجود می آید و در واقع یک سری بسیار زیاد از پیوندهای جوزفسون در یک حجم کوچک به وجود می آید. از دیگر خواص این ابررساناها وجود دمای بحرانی بالا در آنهاست که از این جهت به آنها ابررساناهای دمای بالا گفته می شود. در واقع تونل زنی ذاتی بین لایه های ‏‎cuo2‎‏ در ابررساناهای دمای بالا ابزاری سودمند برای مطالعه فیزیک این نوع مواد به شمار می آید و رهیافتی برای کاربردهای آینده این مواد در صنعت الکترونیک می باشد. در این پایان نامه به خواص پیوندهای ذاتی جوزفسون و به تونل زنی بین آنها، پرداخته شده است. منحنی جریان ولتاژ این ابررساناها دارای چندین برآمدگی میباشد. از خواص جالب این برآمدگی ها، تابش در ناحیه میکروموج است که می تواند تولید امواج با فرکانسهای بالا کند. (در حدود ‏‎10 hz‎‏). در فصل سوم، سعی شده است تا با مطالعه یک مدل نظری، این برآمدگی ها توضیح داده شود. در مدل بکار رفته، فرض کرده ایم که بلور، یک بعدی باشد و از یک سیستم جرم و فنر تشکیل شده است. و فرض می کنیم که در سلول واحد بلوریک بعدی، دو جرم مختلف قرار داشته باشد. به کمک این مدل می توانیم منحنی پاشندگی را برای دو ماده ‏‎tbcco‎‏ و ‏‎bscco‎‏ رسم کنیم و به کمک آن تابع دی الکتریک سیستم رابدست آوریم. سپس با استفاده از تابع دی الکتریک و مدل ‏‎rcsj‎‏ که در فصل دوم شرح داده شده است، می توانیم برآمدگی ها را توجیه کنیم. اما مدلی که در فصل سوم بررسی شده است، با این فرض بوده است که لایه های ابررسانا به صورت دو بعدی باشند اما نکته مهم این است که این لایه ها ضخامتی در حدود ‏‎3a‎‏ دارند. که باعث نوسان بار در بین لایه ها می شود که تاثیر مستقیم روی ولتاژ اعمال شده به پیوند جوزفسونی که در حالت مقاومتی قرار گرفته است می گذارد و در شکل معادلات جوزفسون تغییر ایجاد می کند. این اثر باعث نفوذ ولتاژ به لایه های مجاور لایه مقاومتی می شود و لایه های مجاور را تت تاثیر خود قرار می دهد. در فصل چهارم، این اثر را که به اثر بار معروف است، بررسی می کنیم. این اثر باعث تغییر در انحنای جریان - ولتاژ می شود و در واقع مقاومت پیوند به نوعی تغییر می کند.